☘️ پدر چای ایران
🟣 محمدمیرزا قوانلو قاجار مشهور به «کاشف السلطنه» در اول فروردین ۱۲۴۴ در تربت حیدریه استان خراسان دیده به جهان گشود. او شهرت چایکار را از مظفرالدين شاه گرفته بود و هنگام گرفتن شناسنامه، همين لقب را به عنوان نام خانوادگي خود انتخاب كرد
➕ وی آخرين فرزند اسدالله ميرزا نايبالاياله و جهانآرا خانم بود كه پس از پایان دروس سر خانه وارد مدرسه دارالفنون تهران شد و به فراگیری زبان فرانسه و سایر علوم مشغول شد.
🔵تحصیل در فرانسه
➕ کاشف السلطنه در سن 16 سالگي به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. وی با سمت دبير دومي در این سازمان راهی پاريس شد و همزمان در دانشگاه سوربن در رشته حقوق به تحصيل پرداخت. در اواخر دوره ناصرالدين شاه قاجار برای آشنايي با نهضتهاي آزادي خواهانه به مخالفت با نظام استبدادي وقت پرداخت.
🟢 بذر چای
➕ به همین دلیل مدتي تحت تعقيب قرار گرفت و فراري بود. تا اينكه پادشاهی ناصر الدین شاه به پایان رسید و مظفرالدین شاه به پادشاهی رسید. در اين دوره به دعوت مظفرالدين شاه به ايران برگشت و مسئولیت ژنرال كنسولي ايران را در هندوستان عهده دار شد.
➕ مظفر الدین شاه ملاقات هایی که با كاشف السلطنه قبل از سفر هند داشت. او کاشف السلطنه را تشويق كرده بود كه مقداری تخم چاي و تعدادی متخصص پرورش چاي به ايران بفرستد. او از همان ابتدای ورود به هند تمامي كوشش خود را با مطالعه در مراكز كشت و كارخانه های چاي کرد.
➕ محمدميرزا پس از اينكه تخصص لازم درباره كشت و به عمل آوري چاي را بهطور كامل آموخت. در سال 1279 مقدار زيادي تخم چاي به علاوه سه هزار نهال چاي خريداري كرد و با خود به ايران آورد. از آن جهت که اقلیم آب و هوای شمال ایران برای کشت چای مناسب بود. از مسئولان وقت تقاضای تعدادی زمین برای کشت چای در شمال ایران کرد.
🔵 کشت چای در ایران
➕ برای اولین بار در شهر لاهيجان و تنكابن زميني به منظور كشت چاي در اختيارش قرار گرفت. به تدريج لاهيجان مركز چاي کشور شد و چايكاري از اين شهر به ساير شهرها گسترش يافت. محمد ميرزا بعد از حصول این موفقيت در بومي كردن صنعت چاي از طرف مظفرالدين شاه ملقب به كاشفالسلطنه پدر چای ایران شد.
➕ كاشفالسلطنه پدر چای ایران در پاييز 1307 براي سومين بار و آخرين بار به سفر درازي رفت. مقصود سفر کاشف السلطنه عمدتا چين، ژاپن و هند بود. منظور اين سفر آوردن انواع جديدي از چاي و استخدام متخصصين چاي بوده است. در چين چهار متخصص چيني را استخدام ميكند و ماشينآلات كشاورزي جديد براي کشت چاي خريداري ميکنند.
➕ در هنگام بازگشت از سفر آخر و در مسير بوشهر به شيراز اتومبيل كاشفالسلطنه به درهاي موسوم به «كتل ملو» سقوط ميكند و او در اين حادثه كشته ميشود. اين حادثه دوم فروردين 1308 به وقوع پيوست. بعد از مرگش چهار چيني استخدام شده ادامه دهنده راه كاشفالسلطنه شدند و صنعت چاي را گسترش دادند.
☘️ از رسمیت انداختن مذهب شیعه در ایران
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
شاه تهماسب اول بی آنکه جانشینی برگزیند بعد از 54 سال سلطنت در قزوین درگذشت. شاهدخت پری خان خانم، برای اینکه کشور را از قدرت طلبی های سرداران قزلباش نجات دهد با تدبیری، اسماعیل میرزا را از قلعه قهقهه به قزوین آورد و به سلطنت رساند.
آسیب های بیست ساله زندان، بر شخصیت شاه اسماعیل دوم تاثیر گذاشته بود و از او شخصیتی کینه توز، سخت دل و بدبین و بد خواه تبدیل کرده بود.
🟣 روگردانی از تشیع
هر مذهبی ابزار سیاست و قدرت شود و به نام آن مذهب به هر کار ناشایستی دست بزنند، جامعه از آن مذهب رویگردان می شود. شاه اسماعیل که طمع سخت فرمان پدر را چشیده بود، از مذهب پدر و حکومت صفویه دل زده و رویگردان شده و تمایل به مذهب شافعی داشت.
شاه اسماعیل دوم پس از به قدرت رسیدن، ابتدا علمای شیعه را از مناصب برجسته و درباری دور ساخت و از نفوذ علمای شیعه کاست. مشاوران خود را از علمای متهم به سنی گری برگزید. او طی فرمانی از فعالیت گروه های تبرائیان و تولایان که در سطح جامعه، خلفای سه گانه را لعن می کردند و هرکس از لعن امتناع می کرد گردن می زدند، جلو گیری، و مستمری آنها را قطع نمود. شاه فرمانی به امور مساجد صادر کرد و شعار علیه خلفا و محترمین اهل سنت را ممنوع ساخت. هر کس که اطاعت نکند به سختی تنبیه خواهذ شد و نیز دستور داد تمام کتیبه ها و اشعاری که در مدح حضرت علی (ع ) و در لعن خلفا بر در و دیوار مساجد و مدارس و سطح شهر بود محو شوند.
شاه دستور داد، مبلغی از خزانه، به کسانی پرداخت شود که هیچگاه زبان به لعن عشر مبشره نگشوده اند. این اقدامات شاه موجب بد گمانی شیعیان شد. که شاه می خواهد مذهب شیعه را از رسمیت بیاندازد.
🔵 بدگمانی
قزلباش که به مذهب شیعه بسیار تعصب داشت به شاه بد گمان شده بود. سران طایفه تکلو که از هوا داران و نیز صاحب منصبان درباری در مجلسی نسبت به رفتار شاه ابراز نگرانی کرده و سخنی از شاهزاده حسن میرزا، پسر بزرگ سلطان محمد میرزا، برادر شاه کرده بودند. در این مجلس مقرر گردید که سران قزلباس نگرانی خود را به شاه منتقل نمایند. وقتی این خبر به شاه رسید، آنها را احضار و تهدید کرد. شاه دستور داد حسن میرزا برادر زاده اش را بکشند. شاه با دشمنان قدیمی خود طایفه استاجلو نزدیک شد و تکلوها را از دربار و ایالت ها تصفیه کرد.
🟢 بی اعتمادی
دستگاه امنیتی شاه، در همه جا حضور داشت، شاه برای آگاهی از افکار عموی، با لباس مبدل به میان مردم می رفت تا وضعیت خود را ارزیابی کند. شاه می خواست، با برخورهای خشونت آمیز و کشتار شاهزادگان و صاحب منصبان، خلفای دراویش، سران طوایف، مردم بیگناه ایران، و نیز راندن علمای شیعه از دربار و نزدیکی شاه به اهل سنت، قدرت خود را تثبیت نماید در این شرایط بحرانی واکنش های عمومی علیه شاه شکل گرفته بود. شاه می خواست با خشونت و کشتار درمانی، همچنان قدرت خود را حفظ نماید. در این زمان هر کس به دربار فرا خوانده می شد دست از جان می شست..
🟣 جوان گرایی
شاه اسماعیل دوم، هواداران دلسوز دولت صفویه را از میان برداشت و چاپلوسان را به مسند گمارد. زیرا از قدرت و نفوذ سران قزلباش و طوایف بزرگ که از آغاز دولت صفویه در مناصب لشکری و کشوری و درباری بودند بیمناک و هراسان بود، بدین خاطر بسیاری از آنها را تصفیه و از میان برداشت. شاه عده ای از جوانان نو رسیده، کم تجربه که سودای قدرت داشتند را بر مناصب مهم گماشت، زیرا آنها به عشق مقام و قدرت به هر فرمانی تن می دادند.
🟣تنفر عمومی
با گذشت یکسال از به قدرت رسیدن شاه اسماعیل دوم، گذشته از این که پایه های حکومت او تحکیم نیافت، بلکه پایه های آن لرزان و سست تر شده بود. بیرحمی و قساوت شاه نتوانست برای او اعتبار بیاورد و بر قدرتش بیفزاید
گرچه رفتار شاه نسبت به مذهب شیعه تغییر کرد و سکه ای با نقش «علی و آل او ما را تمام است» ضرب کرد و مشاوران شافعی مذهب را از خود راند ولی این کارها، افکار عمومی را علیه شاه تغییر نداد.
🟢 منابع:
قصص الخاقانی، ولی قلی بن داود قلی شاملو.
خلاصة التواریخ، قاضی احمد بن شرفالدین حسینی.
*آگاه که ایرانیان اسم و فامیل دار شدند
*105سال پیش، سوم دی ماه 1297، برای اولین بار اداره ی ثبت احوال در ایران تاسیس شد* *و اولین شناسنامه صادر شد! اولین شناسنامه ی ایران به نام "فاطمه ایرانی" صادر شد و اولین پاسپورت ایرانی هم برای عبدالحسین خان سپنتا در شهر بمبئی صادر شد. عبدالحسین خان همان کسی بود که فیلم دختر لُر را ساخت!*
*به دستور شاه، از آن زمان به بعد کسی حق نداشت دیگری را با لقب صدا کند و همه باید سجلد می داشتند! در این دوران، افرادی، به عنوان مامور ثبت به مناطق مختلف* *فرستاده میشدند تا نام خانوادگی برای هر طایفه بگذارند و آن را ثبت کنند!*
*انتخاب نام خانوادگی خودماجرایی داشت و معمولا از چند روش پیروی میكرد! مامور ثبت احوال آن زمان، سجلد را یا بر اساس شغل جد و نیاکان فرد انتخاب می کرد و یا شهرت فرد را به عنوان فامیل در سجلد می نوشت!*
*گاهی هم یك نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه هم چون صراف، جواهریان، پزشكزاد یا یك ویژگی بدنی یا فیزیكی ، خوشچهره، قهرمان ، برای فرد انتخاب می کرد! یا این که نگاه می کرد ببیند نام آن روستا چیست و آن روستا را به عنوان فامیل فرد هم می گذاشت.*
*اگر فرد پیشنهاد بهتری داشت، نام روستا یا محل سکونت می توانست به عنوان دنباله فامیل ته فامیل بیاید.اما همیشه هم اوضاع بر وفق مراد نبود. مثلا اگر کسی به شهری مسافرت کرده بود و از بد روزگار هم زمان مامور سجلد سر می رسید و می پرسید سجلد گرفته ای و می گفت نه چه بسا نام خانوادگی فرد بر اساس محلی که در لحظه ایستاده بود تغییر می کرد!*
*ایرانی ها که نمی دانستند این سجلد بعدها به چه کارها که نمی آید نام فامیل را زیاد جدی نمی گرفتند و به خنده و شوخی خیلی از نام ها گذاشته می شد. و یا اگر مامور را عصبانی می کردند* *ممکن بود نامی در سجلد بنویسد که خوشایند نباشد و مردم هم که سواد نداشتند خیلی مواقع نمی دانستند که چه چیزی نوشته شده.*
*اینطور شد که فامیل های عجیب غریبی در کنار فامیل های عادی به چشم می خورد مثلا: اگر فرد کنار آب بود و سجلد به او داده بودند فامیلش میشد "دم آبی"! یا اگر سیاه بود می شد"کلاغی"! یا اگر سر مامور ثبت احوال داد می زد فامیلش میشد* *"غوغا، گنده دماغ!!"*
*اگر پدر خانواده نبود و مسافرت بود،* *مامور می پرسید که کجا رفته؟ این طور بود که فامیل ها میشد"هندی، بحرینی! کم کم به این دایره فامیل هایی مثل :*
*شصتی پوستی پایی اضافه شد.*
*از این دست فامیل های عجیب غریب ایرانی که در ثبت احوال به ثبت* *رسیده، می توان به فامیل های بیچاره، گدا، فلاح ناگزیر لنگرودی، علیاف، چارلتن و جانسون، قصاب زاده چرندایی،حقیر، مزدور اول، جمعه، شکراللهنژاد دراز کلاه!!!* *روزگذران ،خوش قلب، ریق رحمت، سبزی خشک ،اشاره کرد!!!!*
*جالب این که نوشتن فامیل با جوهر بود و اگر از بخت سیاه، قلم، دوات نداشت، نقطه فامیل می افتاد! و یا اگر زیاد جوهر داشت، چند نقطه اضافه می شد و فامیل چیز نوینی می شد!!! این طور بود که گاهی خواهر و برادرها هم فامیل هم نمی شدند و در یک خانواده چند فامیل بین خواهر و برادرها بود! مثلا در یک خانواده یکی می شد کوه نوری و خواهر او می شد کوه توری !!! وای به روزی که اختلاف خانوادگی می افتاد و یکی به دیگری می گفت که تو از اول فامیل ما نبودی!*
*یکی جیرانی و یکی حیرانی و یکی جبرانی!!! بعد نوزاد جدید هم که پا به دنیا می گذاشت بر اساس این اسلوب فامیلش برگزیده می شد!*
*داستان نام های خانوادگی داستان بی نهایت زیبایی است! ولی بیشترین فراوانی نامهای خانوادگی در ایران به ترتیب* *«محمدی»،* *«حسینی»،* *«احمدی»،* *«كریمی»،* *«موسوی»،* *«جعفری» و «قاسمی» است.*
☘️ آنگاه که پرچم سه رنگ ایران تغییر نکرد
🔵 رنگ پرچم ايران همواره در قانون اساسي مورد توجه بوده است در اصل پنجم قانون اساسي مشروطه آمده است: «الوان رسمي بيرق ايران سبز و سفيد و سرخ و علامت شيرو خورشيد است.»
در اين زمان هنوز هيچ طرحي براي پرچم جمهوري اسلامي پيشنهاد نشده بود و هنوز آرم شير و خورشيد رسميت داشت. پس از شروع به بحث در مورد اين اصل آشكار شد كه اختلاف نظرها زياد است و حتي در مورد رنگ پرچم هم اشتراك نظر وجود ندارد.
«آيتالله رباني شيرازي» نمايندهي مردم فارس در مجلس خبرگان پيشنهاد كرد كه رنگ پرچم ايران به صورت سبز يك دست درآيد. استدلال ايشان اين بود كه اين رنگ در طول تاريخ، رنگ شيعه بوده است و ميتواند نماد جمهوري اسلامي به عنوان تنها حكومت شيعهي جهان قرار گيرد.
به دليل وجود اختلاف نظرهاي فراوان و ابهام موضوع در نهايت تصميم بر اين قرار گرفت كه اين اصل موقتا مسكوت گذارده شود تا در جلسهي مشترك گروهها بيشتر بررسي شود و در اواخر بررسي قانون اساسي دوباره به بحث گذارده شود.
🟢 تغییر پرچم
در جلسهي 20 آبان 1358 دوباره اين اصل در صحن علني مجلس خبرگان مطرح شد. مناقشهي اصلي بر سر تغيير آرم شير و خورشيد نبود بلكه بحث بر سر تغيير رنگ پرچم بود. بسياري از انقلابيون خواهان تغيير رنگ پرچم ايران بودند تا هيچ نشاني از نظام شاهنشاهي باقي نماند.
ابتدا حجتالاسلام حجتي كرماني پيشنهاد كرد كه رنگ و طرح پرچم ايران از اساس تغيير كند تا نشان دهد كه «ما به طور كلي از نظام گذشته بريديم و به يك نظام انقلابي رسيديم.»
اين سخن با اعتراض آيتالله ضيائي قرار گرفت كه پرچم را نه متعلق به پهلوي، كه نماد كشور دانست. با اين توضيح، نمايندگان به دو دسته تقسيم شدند:
برخي مانند شهيد هاشمينژاد، عضدي، مقدم مراغهاي (علاوه بر رنگ از طرح شير و خورشيد هم دفاع كرد)، ضيائي و قرشي از پرچم سه رنگ دفاع ميكردند. در مقابل كساني مثل حجتي كرماني و كياوش مخالف حفظ پرچم سه رنگ بودند.
حجتي كرماني به نمايندگي از مخالفان اين اصل سخنراني كرد. او اين پرچم سه رنگ را يادآور نظام مستبد شاهنشاهي دانست و هشدار داد كه اگر در آينده كسي به اين پرچم سه رنگ احترام بگذارد به سلطنت احترام گذارده است. بنابراين پيشنهاد ميكند پرچم ايران به رنگ سبز باشد.
🟣 دفاع موبد زرتشتیان
پيش از رأيگيري نهايي، موبد «رستم شهرزادي» نمايندهي زرتشتيان ايران در مجلس خبرگان، دفاع جالبي از پرچم سه رنگ انجام داد. او با ربط دادن سه رنگ پرچم به عقايد مذهبي شيعيان گفت:«فرزندان حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام كه امام حسن سبزپوش و امام حسين سرخپوش و حضرت عباس سفيدپوش بودند و در تمام شمائل و احادث به اين سه رنگ مخصوص ظاهر ميشدند و آنچه در اذهان است سرخي، خبردهندهي شهادت، سفيدي خبردهندهي صلح و كبوتر سفيد پيك صلح بوده و هست. حتي مردگان را در اسلام با پارچه به اين رنگ ملبس ميكنند و سبز نمونهاي از نعمت و آباداني و بزرگي بوده است و فرزندان برحق حضرت رسول اكرم كه به نام سيد خوانده ميشدند شال سبز كه معرف بزرگواري اجدادشان است به كمر ميبستند.» اين تعبير شيعي از پرچم در فضاي به شدت مذهبي مجلس خبرگان قانون اساسي توسط نمايندهي زرتشتيان انجام ميشود!
[ شیر و خورشید از نمادهای ملی ایران است که این نشان آمیزهای از فرهنگهای کهن بینالنهرین، ایران، عرب، ترک، یهودی، شیعی و مغول است. ریشه نماد شیر و خورشید نشان ستارهبینی، خورشید در صورت فلکیِ اسد (شیر) در منطقةالبروج بودهاست.
پس از پايان كلام موبد شهرزادي، رأيگيري انجام ميشود و پرچم سهرنگ با پنجاه و نه رأي موافق و دو رأي ممتنع و بدون مخالف به تصويب رسيد.]
منبع:
مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، جلد اول، تهران: ادارهي كل امور فرهنگي و روابط عمومي مجلس شوراي اسلامي، 1364، صفحه 613
☘️ پادشاهی که مجازات اعدام و شکنجه را ممنوع کرد
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
🟣صفر و صد
ایرانی ها معمولاً همه چیز را سیاه یا سفید ، خوب ویا بد، حسینی یا یزیدی و صفر و یا صد می بیند و قادر نیستند که امور را نسبی ببینند.
حکومت های مختلفی در طول تاریخ براین مرز و بوم حکم رانده اند، آنها خدمتها و خیانتها، استبدا گرا و تمامیت خواهی هایی داشته اند و اینکه آنها را فقط سیاه و یا سفید ببینیم، در تحلیل، دچار خطا می شویم. در حالیکه قدرت، امر قدسی نیست بلکه عرفی است که برخاسته از خصلتهای انسانی و نفسانی است و از حکومتها نباید توقع ایده آل و بدون اشکال داشته باشیم.
🟡 خصلتی ناپسند
از خصلتهای ناپسندی که همواره حکومت ها در ایران از آن رنج می برند، و دارای ریشه تاریخی دارد. سیاه نمایی حکومت های قبل از خود است. در عصر پهلوی، تمام مصیبتهای ایران را به گردن قاجاریه می انداختند. یا حتی ساسانیان، اشکانیان را متهم می ساختند. در حالیکه در کشورهای دیگر از گذشتگان خود با احترام یاد می کنند. آثار و دستاوردهای آنها را نفی نکرده و آنها را متهم نمی سازند. بلکه با نقدهای عالمانه، وجوه مثبت و منفی آنها را بر می شمارند و تحلیل های عالمانه و عاقلانه دارند و جامعه و آیندگان را سردرگم نمی سازند.
🟣 تحریف تاریخ
پهلوی ها برای اینکه برای خویش مشروعیتی دست پا کنند، همه گرفتاری ها و مصائب عصرخود را به گردن قاجاریه می انداختند تا شاید برای خود مشروعیتی دست و پا نمایند، در حالیکه مبنای مشروعیت، کارآمدی هر حکومت است. با همین خط و مشی تاریخ نوشته شد، این مباحث در کتابهای درسی به رشتهء تحریر درآمد و حتی برافکار و اذهان و پژوهندگان اثر گذاشته بود، اینکه همه مشکلات، مصائب و عقب ماندگی ها، تجزیه ایران و جدا شدن سرزمین های شرقی و شمال غرب را به گردن قاجاریه انداخته بودند
🟢 دوره افتخار آمیز
قاجاریه مثل هر رژیمی دارای ویژگی های مثبت و منفی بود. در کنار ابعاد منفی آنها، دوره ای وجود دارد که هیچگاه در تاریخ طولانی ایران مانندی ندارد. در عصر سومین پادشاه قاجار محمد شاه، مقطعی پر افتخار از تاریخ ایران را می توان یاد کرد. این مسأله برای بسیاری از مردم ما و حتی فرهیختگان ما ناآشناست. در این دوره شاهد رخدادهای بی نظیری هستیم که به برخی از آنها اشاره می شود.
🟣 آزدی و برابری ادیان
محمد شاه طی فرمانی در سال 1218 ش، منشور آزادی مذهبی و برابری همه ادیان را در حکومت خود اعلام داشت.
🟡 ممنوعیت اعدام
در سال 1222 ش، شاه و وزیر درویش او، فرمان ممنوعیت مجازات اعدام در ایران رل اعلام داشت. او طی فرمانی «اعدام انسان ها» را ممنوع ساخت. این اقدام برای بسیاری از سیاحان و نمایندگی های کشورهای اروپایی در ایران اعجاب انگیز بود. زیر در سر زمینی که مردم آنجا از هیچ حقی برخوردار نبودند، شاهی بر سر کار آمده است که مجازات اعدام را ممنوع ساخته است. عصر محمد شاه مصادف است با پیروزی انقلاب فرانسه و انتشار اعلامیه حقوق بشر در اروپا.
🟡 ممنوعیت شکنجه
در ادامه اصلاحات فرهنگی اجتماعی شاه فرمان ممنوعیت شکنجه زندانیان از سوی کارگزاران حکومت اعلام شد.
🟢 آزادی عقیده
در این دوره در ایران «آزادی عقیده» از سوی حکومت به رسمیت شناخته شد و کسی را بخاطر اعتقادات به مسلخ نمی بردند. و دولت مسئول عقیده مردم نبوده و کاری به عقیده آنها نداشت.
🔵 ممنوعیت برده داری
در همین دوره در آمریکا و اروپا برده داری ممنوع اعلام گردید، محمد شاه نیز تصمیم بر لغو برده داری گرفت، ولی به خاطر ترس از علما، اعلام آن را به تأخیر انداخت.
مواضع دولت محمد شاه ، موجب شد تا ائتلافی از شاهزادگان، علما و اشراف مرتجع، علیه محمد شاه بسیج شوند تا دولت او را نامشروع و خلاف شرع اعلام نمایند.
وجوه حقوق بشری و اقدامات انسانی محمد شاه را در هیچ دوره تاریخی در ایران شاهد نبوده ایم. پس ضروری است که تاریخ خودمان را همیشه سیاه ندیده و با دقت بخوانیم و نقاط مثبت و منفی آن را دریابیم.
🟣منابع:
محمد حسن اعتماد السلطنه، صدرالتواریخ
هما ناطق، ایران در راه یابی فرهنگی.
☘️ معمای گوادالوپ
در گوادالوپ علیه شاه چه گذشت؟
🟣 یادداشتی از رضا تقیزاده
شایعات هدایتشدهای که پیرامون کنفرانس گوادالوپ در رسانهها انتشار یافت، هجوم تبلیغاتی طراحیشدهای بود که نشان دهد غرب به صورت یکپارچه و متحد از شاه بریده است
🔵 گردهمایی محرمانه سال ۱۹۷۹ سران چهار کشور آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در جزیره گوادالوپ (مستعمره فرانسه) که رسما از چهارم ژانویه آغاز شد و چهار روز ادامه یافت، با وجود گذشت ۴۵ سال از زمان برگزاری، همچنان در پرده ابهام قرار دارد و به دلیل در دست نبودن مدارک مستند و روشن، برای رسیدن به واقعیت شماری از هدفهای اصلی و اعلامنشده کنفرانس، فقط با کنار هم گذاشتن قطعههای بریدهبریده معما میتوان تا حدودی به نتیجه رسید و به بخشی از انگیزههای واقعی شرکتکنندگان در کنفرانس و توافقهای احتمالی اعلامنشده بین آنها پی برد.
نظریه غالب، شبیه به آنچه در زمان انتشار گزارشهای برگزاری کنفرانس نیز مطرح شد، بر این است که پشت درهای بسته اجلاس یادشده، علاوه بر مسئله ایران و شاه ایران که بدون تردید حادترین و بااهمیتترین موضوع بحث سران چهار کشور بزرگ بود، در مورد مسائل دیگری، مانند قیمتهای جهانی نفت، خطر توسعه نفوذ اتحاد شوروی سابق در حوزه خلیج فارس پس از کودتا در افعانستان و استقرار ارتش سرخ در این کشور، ادامه حضور اسرائیل در سرزمینهای اشغالی، افزایش خشونت در آفریقای جنوبی، بحران کلمبیا و وضعیت سیاسی شکننده در ترکیه، نیز بحث و تبادل نظر شده بود.
🟡 نخستین روز کاری کنفرانس، شنبه بود که از صبح به بحث پیرامون روابط شرق و غرب گذشت، ولی بنا به یادداشتهای شخصی کارتر، او احساس کرد هلموت اشمیت، صدراعظم آلمان، بدخلق است.
اشمیت سخنان کوتاه خود را به چائوشسکو، رئیس جمهوری رومانی، اختصاص داد و از «سیاستهای احمقانه او در قبال اتحاد شوروی انتقاد کرد و در پایان، او را با شاه ایران مقایسه کرد، طوری که آن دو را به هم شبیه میدید.
این مقایسه ناشیانه صدراعظم آلمان، نشانه روشنی بود بر اینکه که کشورهای اروپایی نه شناخت درستی از رفتارها و طرز فکر شاه ایران داشتند، نه علاقهای به شخص او. طرز فکر آنها از مندرجات مطبوعات اروپایی و آمریکایی مایه میگرفت و غالب مطبوعات نیز از مدتی پیش تحتتاثیر موج لیبرالی و تفکر جناح چپ اروپا قرار داشتند.
🟣 شرکتکنندگان حاضردر جلسه به اظهارات صدراعظم آلمان واکنش نشان ندادند و این خود نشانه موافقت آنها با اظهارات اشمیت و رسیدن به این نتیجه بود که «شاه ایران خودبزرگبین است و در نهایت به زیر کشیده خواهد شد».
قبل از پایان جلسه صبحگاهی، اشمیت و ژیسکاردستن از کودن شدن برژنف، رئیس جمهوری و رهبر اتحاد شوروی، گفتند و بعد همراه همسرانشان به ویلای «کرئول» برای صرف نهار رفتند؛ انگار خانوادگی به تعطیلات سال نو مسیحی رفته باشند.
🟢 اسناد ماموریت محرمانه ژنرال هایزر علیه شاه
کارتر در یادداشتهای خود در مورد کنفرانس گوادالوپ از مهارت امی، دخترش، در شنا و غواصی نوشته و لذتی که از صرف غذا میبردند، در حالیکه طی آن روزها ایران در آتش میسوخت و سرنوشت یک کشور بزرگ در شرف تغییری تاریخی بود.
کارتر همچنین نوشت که سران شرکتکننده حمایت اندکی از شاه نشان دادند:
«با من موافق بودند که در ایران باید دولتی غیرنظامی مستقر شود [البته نه دولت غیرنظامی بختیار و دولت شاه که فیالحال مستقر بود!]، ... ارتش باید حفظ شود و صدمه نبیند.» آنها متفق القول بودند که شاه باید در اولین فرصت کشور را ترک کند.
صورت جلسهای که بریتانیاییها از مذاکرات گوادلوپ تهیه کردهاند، جزئیات بیشتری را افشا میکند.
نسخه بریتانیایی مذاکرات میگوید:
«در جریان بحثهای کلی توافق عمومی وجود داشت که شاه باید تا چند روز بعد ایران را ترک کند.
رئیس جمهوری کارتر فکر میکرد که با منتفی شدن موضوع انتصاب ارتشبد فریدون جم به وزارت جنگ، حالا احتمال حل بحران بیشتر است.
در هر حال، باید این واقعیت را میپذیرفتیم که هر دولت بعدی در ایران، قدرت کمتری در برابر اعراب خواهد داشت و احتمالا روابط دوستانهتری با اتحاد شوروی برقرار خواهد کرد.»
جمعبندی بریتانیاییها از بحران ایران و موضوع شاه، دردناکتر از نگاه و رفتار کارتر به موضوع نبود، چرا که ایران در آن زمان روابط کاری گستردهای با اتحاد شوروی داشت.
ولی در مورد ارتشبد جم، این گمانه درست است که در صورت تصدی وزارت جنگ، و به این شرط که فرماندهی قوا به او واگذار میشد، در غیاب شاه اقدام خیانتبار قرهباغی، رئیس ستاد ارتش، مبنی بر تسلیم ارتش رخ نمیداد و
شاید توطئه غرب برای فروپاشی ارتش و تغییر رژیم در ایران هم به نتیجه نمی رسید.
#ادامه_دارد 👇
☘️معمای گوادالوپ
#بخش_دوم
🟢یادداشتی از دکتر رضا تقی زاده
در گوادالوپ، والری ژیسکار دستن، رئیس جمهوری فرانسه، از تصمیم خود برای پذیرایی از خمینی در خاک خود، بهرغم فعالیتهای سیاسی و سخنرانیهای او که آشکارا ناقض مقررات حاکم بر روادید مسافرتی خمینی بود، دفاع کرد.
کارتر در این زمینه نوشت: «والری اطلاع داد که پیشتر تصمیم گرفته بود خمینی را از خاک فرانسه اخراج کند، ولی بنا به خواست شاه تصمیم گرفت او را در فرانسه نگه دارد و نگذارد او به عراق یا لیبی یا جای دیگری برود و دردسرهای بیشتری برای شاه فراهم کند.»
ظاهرا والری فراموش کرده بود که خمینی به علت اخراج از عراق به دستور صدام، و بعد از اقامت کوتاهش در کویت، در فرانسه مورد پذیرایی قرار گرفت و بازگشت او به عراق امکانپذیر نبود.
🔵 رهبران غربی و نمایندگان سیاسی آنها که در تهران مکرر از شاه میخواستند از سرکوب معترضان پرهیز کند، حالا که شیرازه کار را گسیخته میدیدند، شاه را برای نرمش بیش از حد و از دست دادن مهار امور سرزنش میکردند.
ظاهرا آنها درک نمیکردند که حفظ ارتش، تنها در صورت حفظ شاه در ایران امکانپذیر بود و اگر آنها حتی زبانی از شاه پشتیبانی، و صمیمانه به او توصیه میکردند که در کشور بماند و دولت او اصلاحات را ادامه دهد، ارتش ایران از هم نمیپاشید؛ در حالیکه سران غرب دقیقا خلاف چیزی را میگفتند که برای ایران میخواستند.
🟡 از چهار شرکتکننده در کنفرانس گوادالوپ، حتی یکی از آنها متعلق به جناح راست یا محافظهکار نبود.
کارتر متاثر از سیاستهای لیبرالی حزب دمکرات،
ژیسکاردستن آزرده از شاه به دلیل آنچه غرور و نخوت شاه میدانست ،
کالاهان، نخستوزیر بریتانیا از حزب کارگر، و اشمیت هم از حزب سوسیالدمکرات آلمان بود.
در جریان برگزاری کنفرانس، سران چهار کشور غربی ظاهرا به این نتیجه رسیدند که «در آن شرایط برای حفظ شاه راهی وجود ندارد و در صورتی که او در قدرت بماند، جنگ داخلی در ایران تشدید میشود و احتمال مداخله نظامی شوروی در کشور افزایش مییابد».
متفاوت با خواستههای ظاهری سران کشورهای شرکتکننده در کنفرانس گوادلوپ، نگرانی آنها از بابت مداخله نظامی شوروی در ایران یاوهسرایی بود و ایران نه شبیه افغانستان بود که دستبسته تسلیم مسکو شود، و نه شوروی در وضعیت بحرانزدهای که در افغانستان به آن دچار شده بود، توان چنین لشکرکشی به ایران را در خود میدید.
🟣 ایران در آن زمان، و پیش از اجرای توطئه شوم فروپاشی ارتش شاهنشاهی که با طراحی و مداخله مستقیم عوامل آمریکا اجرا شد، بزرگترین قدرت نظامی منطقه محسوب میشد و علاوه بر عضویت در پیمان نظامی پنججانبه «سنتو» و داشتن پیمان دفاعی دوجانبه با آمریکا، دارای ظرفیتهای نظامی برجسته متکی بهخود بود که هر کشور متجاوز، از جمله شوروی، را از اقدام علیه تمامیت ارضی آن بازمیداشت.
افغانستان و جغرافیای آن کشور، در مجاورت آسیای مرکزی و مرزهای جنوب شرقی اتحاد شوروی سابق، موضوعی بود کاملا متفاوت با موقعیت و پهنای جغرافیایی ایران و اگر فروپاشی روسیه ۱۰ سال پس از اشغال نظامی افغانستان بیدفاع رخ داد، در صورت تدارک تلاشی مشابه با اشغال افغانستان، علیه ایران، به دلیل گسترش غیرعادی تعهدات در ۱۵ جمهوری عضو، کشورهای کمونیستی اروپای شرقی و کشورهای اقماری مانند کوبا و کره شمالی، امکانات آن در قیاس با ظرفیتهایی که در اختیار داشت، نامتوازنتر میشد ، و در صورت افزایش فاصله بین اقدامات لازم و امکانات موجود ، سقوط امپراتوری کمونیستی میتوانست بسیار زودتر رخ دهد.
افزون بر این، در یک سند طبقهبندی «بسیار محرمانه» که سفارت آمریکا در تهران در زمان روی کارآمدن بختیار در زمستان ۱۳۵۷ تهیه کرده، آمده است که «احتمال ضعیفی برای حمله به ایران از جانب یک قدرت خارجی وجود دارد»، و این ارزیابی نیز با ابراز نگرانی سران غرب در مورد خطر تهاجم نظامی روسیه علیه ایران در صورت باقی ماندن شاه در کشور، مغایر است.
اظهارات غرب در مورد نگرانیهای ناشی از تشدید جنگ داخلی در ایران در صورت باقی ماندن شاه در قدرت، نیز حرف پوچی بیش نبود، چرا که به شهادت وقایع اتفاقیه در ایران، شورشهای داخلی با الهام از اخباری از کنفرانس گوادالوپ میآمد، بلافاصله موجب تشدید بیسابقه نا آرامیهای داخلی، بهخصوص در تهران شد.
در واقع، شایعات هدایتشدهای که پیرامون کنفرانس گوادالوپ در رسانهها انتشار یافت، هجوم تبلیغاتی طراحیشدهای بود که نشان دهد غرب به صورت یکپارچه و متحد از شاه بریده است، و از این راه، ضمن تضعیف روحیه ارتش برای پایداری و مقاومت، شورشیان را برای برداشتن گامهای آخر تشویق کند.
#ادامه_دارد 👇
☘️معمای گوادالوب !!!!
بخش سوم
🟢 یادداشتی از دکتر رضا تقی زاده
در مورد احتمال شدت گرفتن جنگ داخلی به دلیل باقی ماندن شاه در قدرت، غرب باز هم دروغ میگفت و کوچکترین نگرانی در این مورد نداشت، چرا که یک سال پس از به قدرت رساندن حکومت مذهبی مورد پشتیبانی خود در ایران، جنگ با عراق روی داد و هشت سال طول کشید و برای ایران بیش از یک میلیون نفر تلفات باقی گذاشت که به هیچ وجه با تلفات جنگ داخلی مورد ادعای آمریکا قابل مقایسه نبود.
پیش از آغاز جنگ عراق و ایران، برژینسکی بیش از دو سفر محرمانه به منطقه داشت و گفته شد که مشاور امنیت ملی کارتر در اردن و عربستان با صدام حسین ملاقات و مذاکرات محرمانه داشته است.
🟣در آن زمان، عراق بزرگترین قدرت نظامی کشورهای عربی به شمار میرفت و اسرائیل، ارتش صدام را خطری متوجه امنیت خود میدید و البته در صورت دستنخورده ماندن ظرفیتهای ارتش ایران، تصاحب این نیرو به دست یک رژیم افراطی توسعهطلب اسلامی میتوانست خطر بسیار بزرگتری برای تلآویو باشد.
ولی جنگ هشتساله دو کشور، به نیروهای نظامی آنها به شدت صدمه زد و خطر امنیتی علیه اسرائیل هم از میان برداشته شد.
🟡 توهم کودتای نظامی علیه دولت بختیار هم کاملا بیپایه بود و ارتش علاقهمند و آماده بود که در اجرای فرمان شاه برای پشتیبانی از دولت، همه ظرفیتهای خود را بهکار بندد، اما بختیار تا لحظهای که از اعلامیه بیطرفی ارتش ( تسلیم و فروپاشی آن) با شگفتزدگی مطلع شد، از اعمال قدرت نظامی علیه شورشیان پرهیز کرد.
موضوع پشتیبانی ارتش از دولت بختیار را سپهبد مهدی رحیمی، فرماندار نظامی تهران، چند روز پیش از پایان کار در محل شهربانی که مقر فرمانده حکومت نظامی هم بود، در پاسخ به اشاره من به تیتر درشت روزنامه کیهان که چند روز بعد از ورود خمینی، نوشته بود «توطئه کودتای رحیمی»، مورد تاکید قرار داد: « من سربازم و فرمانده من دستور داده از دولت قانونی کشور (بختیار) پشتیبانی کنم.» مهدی رحیمی این جمله را در پاسخ ابراهیم یزدی در شب نخست پس از اسارت به دست شورشیان، طی بازجویی تلویزیونی و چند ساعت پیش از تیرباران شدن، مورد تاکید قرار داد.
آمریکا کاملا از موضوع پشتیبانی ارتش از دولت بختیار مطلع بود.
🔵 تنها طرح امنیتی که در آن زمان وجود داشت و عقبه آن طولانیتر از آغاز دولت ۳۷ روزه شاهپور بختیار بود، طرح موسوم به «خاش» بود که در اختیار شاپور بختیار نیز قرار گرفته بود و در اجرای آن میباید ۶۰۳ تن از رهبران شورشیان و اطرافیان خمینی دستگیر، و به شهر خاش تبعید میشدند.
بر اساس طرح خاش که کمترین شباهتی به کودتا نداشت، قرار بود اجازه ورود هواپیمای خمینی به ایران داده شود و هواپیمای او بعد از ورود به آسمان ایران، با اسکورت جتهای جنگنده نیروی هوایی، به جزیره کیش برده شود.
بختیار حتی تا ساعت ۲۳ و از هم پاشیده شدن شیرازه ارتش و دولتش، به اجرای طرح خاش رضایت نداد و برخلاف ادعای دروغ دولت کارتر، ارتش هرگز طرحی برای مبادرت به کودتا علیه دولت بختیار نداشت.
🟢 از جمله دلایل بیمیلی بختیار به مبادرت به دستگیری رهبران شورشیان، که مشابه بود با اقدام قبلی و ابلهانه دولت نظامی ازهاری در آبان ۵۷ و دستگیری مقامهای ارشد خودی، مانند امیرعباس هویدا و هوشنگ نهاوندی، این بار رهبران مخالفان دستگیر و تبعید میشدند، که ظاهرا فشار دولت فرانسه مانع از انجام این کار شد.
به موجب روایات شفاهی که مرحوم سیروس آموزگار، سپهبد مقدم، رئیس ساواک ، که روابط نزدیکی با روضهخوانها داشت و بعد از به قدرت رسیدن شورشیان هم به دست همانها اعدام شد، موضوع قصد دستگیری نزدیکان خمینی و رهبران شورشیان و تبعید آنها به شهر خاش را به اطلاع مهدی بازرگان رساند که در تهران با خیال آسوده زندگی میکرد، و بازرگان هم خمینی را از جریان مطلع کرد.
سپس خمینی موضوع را به فرانسویها گزارش داد و دولت ژیسکار دستن که مانند دولت کارتر در واشنگتن و کالاهان در لندن، به رفتن شاه و آمدن «بدون اما و اگر» خمینی کمر بسته بود، بختیار را تحت فشار گذاشت تا از بازداشت و تبعید رهبران شورشیان خودداری کند.
در آن روزها شاه مرتب از مراکش با فرماندهان ارتش در ارتباط بود و بعد از فروپاشی ارتش هم کوچکترین نشانهای از وجود طرحی برای کودتای نظامیان علیه بختیار بهدست نیامد.
دولت کارتر در این مورد دروغ میگفت.
ژنرال هایزر طی اقامت یکماهه در تهران به دیدن بختیار نرفت و روزی تهران را ترک کرد که طرح خروج شاه از ایران به نتیجه رسیده، و برنامه فروپاشی ارتش ایران روی ریل قرار گرفته بود.
کارتر روز سهشنبه از گوادلوپ به واشنگتن برگشت و گفت : «ما بعد از آنکه به این نتی
☘️ مار کو پولوی ایرانی (قسمت نخست)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
مقدمه
🟣 مارکوپولو Marco Polo) )، پسر تاجر ونیزی و بزرگترین سیاح قرن 13م/ 7ق است که در که سفرهایش را در کتابی به نام سفرهای مارکوپولو ثبت کردهاست،
مارکو هنگامی که ۱۷ ساله بود بهمراه پدر و عمو با کشتی به آسیا سفر کرد و پس از ۲۴ سال به ونیز بازگشتند. در هنگام بازگشت آنها، ونیز با جمهوری جنوا در جنگ بودند، مارکو به زندان افتاد. او داستانهای سفر حود را برای همسلولیاش تعریف و سپس مکتوب ومنتشر گردید. پس از انتشار سفرنامه مارکوپولو، زمینه آشنایی اروپائیان با دنیای متمدن، ثروتمند آن زمان فراهم آمد و ذهن اروپاییان را به شرق معطوف کرد و اهمیت سیاسی و اقتصادی شرق را روشن ساخت
در بین ایرانیان محمد علی سیاح در قرن 19م، چنین نقشی را ایفا را کرده است. وی پس بیست سال سفر به اروپا امریکا، هندوستان، ژاپن وشرق آسیا و حتی شهرها ایران مشاهدات خود را ثبت و در سه جلد بنام سفر نامه حاج سیاح محلاتی تدوین و بعضی از آن بارها منتشر شده است. حاج سیّاح به دور دنیا براه افتاد و به قول خودش، برای «پیدا کردن آدمیّت،» برای «کشف» خودش در اقالیمی بیرون از محیط عرفی و مذهبیاش، این سفر آفاق آن روی سکّه سفر انفس است، برای کشف خود.
چرا باید حاج سیّاح را بهتر شناخت؟ زیرا او اوّلین ایرانی است که بطور تمام و کمال در دوران مدرن، جهان را دیده است، با بسیاری از بزرگان نیمه دوّم سده نوزدهم میلادی، از جمله تزار روس، گاریبالدی؛ امپراطور بلژیک، رئیس جمهور آمریکا، امپراتور یونان و...دیدار و بحث کرده و از آن گزارشی به دست داده است.
مارکوپلوی ایرانی برای بسیاری از ایرانیان شناخته شده نیست،. به حکم و وظیفه ملی بر خود فرض می دانسته که چنین انسان اندیشمند و آزاده در حد بضاعت معرفی شود.
🟢 حاح سیاح محلاتی
وی در خانوادهای اهل علم در سال 1218 ش درمحلات به دنیا آمد و در سال 1304 ش درگذشت. محمد علی برای تحصیل علوم دینی ابتدا به تهران و سپس برای تکمیل تحصیلات راهی عتبات شد. حوزه نجف فرصتی شد تا با طلاب دیگر کشورها آشنا شود، این آشناییها، اندیشه و نگرش محمد علی نسبت به جهان متحول کرد و شوق دانستن در او زند نمود. میرزا محمدعلی محلاتی در ۲۳سالگی، سفرِ خود بعنوان یم جهانگرد به دور دنیا آغاز کرد. سفر را از گرجستان، روسیه، عثمانی، اروپا، آمریکای شمالی، شمال افریفا و مصر، عربستان، سوریه، لبنان، یمن زنگبار، ترکمنستان، ژاپن، چین، افغانستان وهندوستان و... مسافرت کرد و در 1256 شمسی بخاطر تقاضای مادرش به ایران بازگشت. بعد از بازگشت به ایران نیز سیاحتی به شهرهای ایران آغاز کرد. بدلیل سفرهای فراوانش به حاجی سیاح معروف شد.
وی نخستین بار از طریق نیویورک وارد آمریکا شد، و تا سانفرانسیسکو نیز در سفرهای خود پیش رفت. در ۲۶ می۱۸۷۵ تابعیت آمریکا را در دادگاه ناحیهٔ ۱۲ کالیفرنیا رسماً پذیرفت. دو نوبت موفق به دیدار پرزیدنت اولیسس گرنت رئیسجمهور آمریکا، شد.
او مسافرت خود را از تبریز به سوی قفقاز آغاز و در هندوستان به پایان آورد. با زبانهای ارمنی، ترکی و روسی، فرانسه و انگلیسی و عربی آشنایی داشت، آنقدر که بتواند با آن تكلم و رفع حاجت نماید. او از گرجستان روانه استانبول شد. و از آنجا به اروپای شرقی، فرانسه ، انگلستان و ایتالیا ؛ سپس به سوئد، نروژ و آلمان رفته و در آلمان دو بار بیسمارک صدراعظم بنیانگذار آلمان نوین ملاقات کند و از آنجا دوباره به روسیه رفت و به کمک قونسول ایران، به حضور تزار الکساندر دوم رسید و در مراجعت به استانبول، با سید جمال الدین اسد آبادی و افکار او آشنا شد و از مریدان او گردید.
آنگاه سایر ممالک، اروپا را از قبیل سوئیس و اتریش و دانمارک و پرتغال و یونان و اسپانیا و رومانی و بلغارستان را سیاحت نمود. سپس از بندر هاوز، به کشتی نشسته، به نیویورک رفت و سالها در ممالک متحده آمریکای شمالی به گردشگری پرداخت. خود او نوشته است که کرارا به ملاقات رئیس جمهوری، "مستر گرن"نايل آمده است.
با استفاده از تابعیت امریکا مسافرتی به ژاپن بنمايد. در ژاپن با حاج عبدالله بوشهری نامی - که چهل سال در ژاپن اقامت داشته بود آشنا شد. آنگاه از ژاپن به چین و از آنجا به هندوستان رفته و مدتهای مدید آن سرزمین را سیاحت و از آنجا به افغانستان و ترکمستان - که تازه به تصرف روس در آمده بود - رفته بوده است. نیز وی آن طور که خودش نقل کرده ، نُه مرتبه به مکه مشرف شده بود.
💥به مناسبت سالروز امضای عهدنامه تركمنچای.
✍️ علی مرادی مراغه ای
✅امروز اول اسفند، سالروز امضای قرارداد ترکمنچای می باشد.
♦️اگر از من بخواهند سیاهترین و سرنوشت سازترین روز تاریخ معاصر ایران را تعیین کنم خواهم گفت همین روز عقد قرارداد ترکمنچای!. چون براساس آن قرارداد، تنها بخشی از قلمرو ایران جدا نشد بلکه در تمام حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی اخلاقی...کمر ایران شکست و پس از آن، دیگر چنان اسیر سرپنجه دو قدرت استعماری روس و انگلیس شد که هرگز نتوانست کمر راست کند! کالاهای روسی و انگلیسی بازارهای ایران را تسخیر کرده ریشه های تولید ایرانی را خشکاند...
اوضاع چنان شد که نیم قرن پس از آن، حتی قویترین شاه قاجاری ناصرالدین شاه، افسوس میخورد که بدون رضایت روس و انگلیس، نمیتواند به شمال و جنوب کشورش سفر کند!
و یکصد سال پس از آن قرارداد به دوران احمدشاه چنان شد که احمدعلی سپهر(مورخ) مینویسد:
«دخالت بیگانگان در امور ایران بجایی رسیده که در 1914روسها در قزوین و تبریز از مردم مالیات می گرفتند!»
و اینها همگی از تبعات آن شکست و ترکمنچای بود. پس، بیهوده نبوده که فردریک انگلس گفته بود:
«قرارداد ترکمنچای ایران را دست نشانده و مستعمره روسیه ساخته است...»
♦️اما باید اضافه کنم که آن قرارداد اگر امضا نمی شد چیزی بنام ایران باقی نمی ماند چون قوای روسی تا نزدیکی زنجان آمده بود و ژنرال پاسکویج به تزار نامه نوشته خواهش می کرد که به او اجازه دهد تا بسوی تهران حرکت کرده پایتخت ایران را بگیرد! اینها را مفصل در کتاب سراسر زخمگین(سالهای زخمی) آورده ام. باید بگویم که مسبب اصلی آن شکست و شوربختی پس از آن، همان مراجع و کسانی بودند که بی خبر از قدرت حریف، بر طبل جهاد و جنگ کوبیدند و جنگ را بر شاه قاجاری تحمیل کرده و دور دوم جنگهای ایران و روسیه را آغاز کردند...
شاید برای نسلهای آینده ایرانی مایه عبرت گردد که بدون در نظر گرفتن توازن قوا، از سر احساسات و خیالات هرگز دگربار با شاخِ هیچ گاوی در نیفتند!
♦️روسها در تمام جبهه ها پیروز شده از ارس گذشته به شهرهای آذربایجان سرازیر شدند...
وقتی ولیعهد عباس ميرزا از خوى عازم تبريز بود در بین راه، خبر وحشتناك ورود قواى روسيه به تبريز را شنيد. پایتختش به اشغال دشمن در آمده، مردم و کل پادگانش و حتی زنان و فرزندانش نیز اکنون در تحت تسلط قوای روسی بودند!.
واتسن، وضع و حال رقت بار وليعهد شجاع و شوربخت ايرانی را پس از شنيدن خبر تسخير تبريز توسط دشمن، چنين به تصوير میكشد:
«يأس و حرمان ناشى از اين خبر را از لحاظ وليعهد میتوان تصور كرد چون زنان و فرزندانش در تبريز بودند، قصر او، توپخانه او و مهمات نظامى او در اين شهر بود، از اسب پياده شد و بى درنگ از سرجان مكدونالد وزير مختار انگليس تقاضا كرد يكى از افسران خود را براى ترتيب مصاحبه اى بين والاحضرت و ژنرال پاسكويچ بفرستد و هنگامى كه نگران، زير سايه درخت بيدى نشسته بود از نماينده ما درخواست سه هزار تومان وام كرد تا خرجهاى جارى خود را پرداخت كند، افسر انگليسى فورى وجه را پرداخت ولى فرمانده روسی نسبت به شاهزادهِ گرفتار، ادب و نزاكتى ابراز نكرد...(زيرا) ژنرال پاسكويچ از قبول مصاحبه پيشنهادى وليعهد امتناع ورزيد و او چاره اى نداشت جز اينكه آن توهين را تحمل و به سلماس عقب نشينى كند و در انتظار خاطر طرف فاتح بماند!»
(سالهای زخمی:ص487)
♦️و این، ماحصل در افتادن با حریف پرقدرت بود...! حالا حریف تا میانه آمده، درست بر روی سینه ما نشسته بود و بند بند ترکمنچای را اصرار میکرد و بزور تحمیل میکرد! و این قرارداد بین یک فاتح با یک مغلوب بود و قائم مقام فراهانی مغز متفکر ایرانی که به دستور عباس میرزا بر سر بندهای ظالمانه قرارداد با روسها چانه می زد و حریف زیر بار نمی رفت، از سر تحسر گفت:
«.. خدا روى جنگجويان ايران را سياه كند كه جنگ به راه انداختند و در ميدان نايستادند. دو سال است مرارت با ماست و باز راحت و فراغت با آنها...»
♦️جدایی کامل شهرهای آنسوی ارس و همچنین غرامت کمرشکن ده کرور که بر ایران به عنوان آغاز کننده جنگ، تحمیل گردید کل خزانه را تهی ساخت. شهرهای آنسوی ارس جدا شد و شهرهای اینسوی ارس نیز که تا زنجان در اشغال روسها بود حتی پس از عقد ترکمنچای نیز تخلیه نمی کردند روسها تضمینی میخواستند برای پرداخت به موقع اقساط غرامت! و تضمین نبود...
کارد چنان به استخوان رسید که عباس ميرزا مجبور شد طلاجات و جواهرات خانواده اش را نیز بفروشد و حتی به كسر نصف حقوق ساليانه اعضاى دستگاه خود پرداخت!...
و بالاخره در این روز، قرارداد توسط طرفين امضاء گرديد.
روسها به علامت پیروزی و جشن،101 گلوله توپ شلیک کردند...اما 101 توپ به علامت شوربختی بختی ایرانیان بود.
☘️مار کو پولوی ایرانی(قسمت دوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
بازگشت به ایران
حاج سیاح در سال 1256 شمسی. به ایران مراجعت کرد. در بدو ورود به خاک ایران از راه بوشهر اینگونه وصف می کند..
نسیم وطن بر رخسارم وزیده، لذت دیگری درک کردم لکن این نسیم را عفونت ظلم و بی نظمی و بی تربیتی زهرآگین کرده از طرفی شادی وصول به وطن از دیگر اندوه خرابی آن حالی بمن دست داد که نمی دانستم شرح دهم.
وضع ایران را عجیب می بینم مدت مدیدی خارجه را دیده ام و تاسف ها برحال حاضر ایران وطن محبوب دارم که زیاد درحال تنزل است. همه بظاهری سازی اکتفا می کنند. پس از هیجده سال دوری، انتظار داشتم که تغییراتی در وضع مملکت انجام یافته و مردم در رفا و شهرها آباد شده باشد ولی با دیدن بندر بوشهر معلوم گشت که انتظاری بیهوده داشته ام و چنان تاثری بمن دادست داد که اگر شوق زیارت مادرم نبود از همین بوشهر مراجعت می کردم.( ج 2 ص 12.)
🟢دستاورد مارکوپلوی ایرانی
حاج سیاح از 23 سالگی تا پایان عمر در پی سیاحت بود و حاصل آن دو جلد کتاب است.
جلد اول سفرنامه حاجی، سیاحت غرب است که شامل هیجده سال سیاحت در چهار قاره جهان است. حاجی روزانه مشاهدات خود را می نوشت به مرور به سیاح معروف و به هر شهری می رسید، مورد احترام بود. این اثر با کوشش علی دهباشی تدوین شده است.
حاج سیاح گزارش هایی از اوضاع شهرها و تمدن غرب ارایه و با افسوس به مقایسه آنها با ایران پرداخته است. گزارش از اخلاق اجتماعی، پیشرفت های چشمگیرصعتی، تربیت و آموزش مردم و رونق اقتصادی و پیشرفت های اجتماعی و سیاسی، چهره اروپا قرن نوزدهم را به ایرانیان ترسیم می کند.
جلد دوم ، خاطرات حاجسیاح، یا، دوره خوف و وحشت، نام دارد که در واقع گزارشی از سیاحتهای او در شهرهای ایران است. در این کتاب به اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران توجه دارد و درخلال بحث ها، خلق و خوی ایرانیان را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. این اثر بکوشش حمید سیاح؛ و بتصحیح سیفالله گلکار؛ زیر نظر شاد روان ایرج افشار آماده چاپ گردید و 1359 و به همت انتشارات امیر کبیر چاپ و بخاطر مطالب انتقادی و ریز بینی های اجتماعی اوضاع ایران قرن نوزدهم دیگر اجازه چاپ نیافت.
جلد سوم سفرنامه آمریکا (دکتر علی فردوسی مشغول تدارک طبع آن است) هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. خواسته بود بفهمد که چرا جمهوری دموکراتیک انتخابی در آمریکا خوب کار کرده است، و نه آن چنان در جاهای دیگر.
( bukharamag.com/1389.04.2107.html)
🔵 او نخستین نویسنده خاطرات زندان در تاریخ معاصر ما است؛ برای اینکه او نخستین ایرانی است که عبارت «حقوق بشر» را به همان معنا و زاویه کاربرد امروزی آن به کار برده است؛ از نخستین کسانی است که مشروطهخواهی کرده است و مطلوبش از آن فرهنگسازی مدرن بوده است؛ برای این که پس از دیدن بخش بزرگی از جهان سرتاسر ایران را هم گشته است تا نخستین آدمی باشد که کوشیده باشد، خارجه و داخله را سیاحت کرده است.
( همان)
حاج سیاح اندیشمندی بود که بدنبال آزادی می گشت.در دیدار با گرنت رئیس جمهور آمریکا نیز همین ارزیابی را بیان کرده است، و گفته است که پس از پانزده سال سفر در جستجوی آزادی به راستی تنها هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. این جمله بیانگر این است که یک تعارف یا ذوقزدگی محض نیست.
🟢 کارنامه حاج سیاح
در سده ای پیش از آغاز جنبش مشروطه خواهی که ایران از خواب گران قرون وسطای خود بیدار و نطفه اندیشه نوگرایی و آزادی خواهی در ایران بسته می شد، با سفرنامه ها به کشورهای بیگانه و رساله های اجتماعی و سیاسی دو نوع نوشته ادبی بود که تجددخواهان ایرانی برای انتشار اندیشه جدید به تحریر آن روی آوردند. تردیدی نیست که نوشتن سفرنامه و رساله های اجتماعی و سیاسی یکی از عمده ترین راه های آشنا کردن ایرانیان با اندیشه تجدد بود. اما تجدد خواهی یگانه صورت اجتماعی و سیاسی آن محدود نمی شد.( طباطبایی،1386، ص335.)
سیاحت بیست ساله حاج سیاح به حوزه تمدنی غرب، روسیه، اروپا و آمریکا و تحریر مشاهده هایش و گزارش از تجددگرایی آنها، زمینه آشنایی ایرانیان با تمدن جدید شد. این آشنایی، آغاز اندیشیدن و تفکر جدید ایرانی است. گرچه ایرانیان بواسطه تمدن کهن شان و مذهب، خود را از سخن جدید مستغنی می دانستند و همین شیوه تفکر، موجب عقیم ماندن در اندیشه شده است.
🔰 از تاریخ عبرت نگرفتن ا
باید بدانید که تاریخ این سرزمین شاهد خیلی بازی های روزگار بوده است که انسان را به تفکر واداشته و باید از ان عبرت گرفت...
🔵 روزی که رضاشاه استخوانهای کریم خان زند ، را بعد از ۱۵۰ سال لگد مال شدن خارج کرد تا دوباره با احترام در جایی دیگر دفن کند ، حدس می زد که روزگاری فرا خواهد رسید و مخالفینش آرامگاه او را هم مثل کریم خان خراب خواهند کرد تا بتوانند جنازه اش بیرون بکشند؟؟
🔴 آغامحمد خان قاجار وقتی توانست لطفعلی خان آخرین مدعی جدی دودمان زندیه را از پای در آورد ، در شعله آتش انتقام از کریم خان و تبارش می سوخت ...
بعد از این واقعه مجالی یافت ، تاج به سر نهاد و بر تخت پادشاهی نشست...
🔴 در اولین قدم ازسلطنت و اقتدار خود فرمان داد قبر کریم خان که روبروی ارگ کریمخان بود را بشکافند و استخوانهای او را پس از سالها از دل خاک بیرون بکشند و به تهران آورند و در جلوی پله های عمارت کریم خانی در ارگ سلطنتی تهران که خان زند آن را پیش تر ساخته بود دفن کرد تا هنگام آمد و شد او در این بنا قبر دشمن زیر پایش لگد مال شود..
🟢 گفته می شود آغا_محمد_خان هنگام عبور از این جا برای تسكين قلب پر كينه خود با نوك شمشيری كه بر كمر داشت چند ضربهای نيز بر خاك او مي نواخت و دستور داد سر کریم خان را در جلو درب ورودی قصر وی دفن کنند تا هرگاه شاه از آنجا عبور می کند لگدی بر قبر او بزند و از این تخریب و تحقیر جنازه کریم خان لذت ببرد...
🔵 کریم خان در عمارت وکیل شیراز دو ستون عظیم از سنگی یک پارچه رابه نشانه قدرت خود و ابهت بنا جلوی ایوان عمارت بر پا کرد ....
🔴 نوشته اند ستون ها را به سختی تا عمارت حمل کردند ، و در موقع نصب آنها ، کریم خان (فرمانروایی آغامحمد خان را پیش بینی کرد) به آغا محمد خان که آن زمان در کاخ شیراز تحت نظر خان زند بود و حضور داشت ، می گوید :
🟣 می دانم اکنون در این اندیشه ای که اگر حمل این ستون ها در این فاصله کوتاه اینقدر سخت بوده ، چگونه باید آنها را به فاصله زیاد حمل کنی ؟
گو اینکه کریمخان توانست در آن لحظه واقعه تغییر سلطنت را درست حدس بزند...
🔵 اما هرگز تصور نمی کرد که آغامحمد خان علاوه بر آن ، به قبر وی نیز رحم نکند ، و بازمانده جسد او را جابجا کند ....
🟢قاجار ها 150 سال حکومت کردند و در طول این سالها با تبلیغات گسترده خواستند که نام کریم خان زند را در تاریخ ایران بدنام کنند ولی با رفتن سلسله شان ،قضاوت تاریخ در مورد کریم خان چیز دیگری بود ...
🔴 در سال 1304 خورشیدی رضاشاه با وزیر دربار خود و بزرگان قوم زند با حضور در پای خلوت کریم خانی،دوباره سینه خاک را شکافتند ، و استخوان های کریم خان را در آوردند و با تشریفات و احترامی خاص آنها را به قم بردند ، و در آن سرزمین برای سومین بار به خاک سپردند...
🟣 بزرگان زند بپاس این رفتار شمشیر فولاد کریم خان وکیل الرعایا را به رضا_شاه دادند...
🔵 باید منتظر ماند تا دوباره تاریخ ایران شاهد این باشد که ایا آیندگان هم جنازه رضاشاه و پسرش را دوباره با احترام دفن خواهند کرد یا نه ...
☘️ مار کو پولوی ایرانی(قسمت سوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
🔵 سیاحت در غرب
در این قسمت به موضوعاتی که حاج سیاح در ده ها کشور و صدها شهر دیده بود و در نوشته هایش به آن اشازه دارد، می توان بدین گونه دسته بندی کرد. ایرانیان در مواجهه با این وضع جدید در حیرت، حسرت و شرمندانه، کنجکاوانه می نگریستند.
🟢 نظم و آبادی
سیاح از نظم حاکم بر نظام شهری و حکومتی در تعجب است . به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند. گفت: فی الحقیقت در کتاب های ما که وصف بهشت را نوشته اند از این بهتر نخواهد بود.
(سفرنامه حاج سیاح، همان، ص 158)
🟣 فاید نظم
از بلوار استراگ و ایتالیا ( شهر پاریس) گذشته آن شب به هرکجا که رفتم جز نور چراغ به خط مستقیم ندیدم. خانه ها جمیع منور به چراغ گاز تا طبقه هفتم. ...الحق گویا یک پارچه جواهر بود. به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم این است که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند.( هما، ص 159)
🟢شهرسازی
سیاح از تمیزی و نظم کوچه های شهر که براساس مهندسی است می آورد.
در تمام شهر آنچه از تماشای خانه ها و غیره سیاحت نمودم، جمیع از سنگ فرش کرده اند و دیوار آن از آجرها، تراشیده کمتر ناتراشیده دیدم. خانه ها اغلب چهار طبقه کمتر و بیشتر کم دیده شد. کوچه ها، جمله به یک نسق برای عبور انسان، هر دو طرف سنگ تخته فرش شده که پیاده بر آن برود.
🟡 شهرداری
آشنایی با مدیریت شهری و شهرداری که امور آن را به عهد دارد. هر شب شهر را جاروب نموده، صبح آب می پاشند که روز غبار نشود و شب تاصبح چراغ ها روشن است که هر کس هر جا می خواهد برود، روز و شب تفاوتی نیست.
چراغ ها به چراغ پایه چدن نصب و روشنی آنها از چراغ گاز و بدان خیابان و دیوار، کرسی ها نهاده جهت عموم مردم، که چون شخصی بخواهد شهر ئ دشت را سیاحت کند ممکن باشد و مردمان بیکار، روزنامه ها به دست گرفته ، فراز کرسی ها، در سایه درختان نشسته روزنامه می خوانند. و آب جاری به تدبیر بالای دیوار آورده اند. ( تاریخ اندیشه، ص 521-519 )
🟢 لوله کشی
آب به تمام شهر به قدر لوله سماور بزرگ از چدن برده اند و به پیچ باز می شده آب می آید و برای فواره به هر اندازه که بخواهد می جهد و نیز لوله پیچ دیگری را بدان وصل می کنند. (سفرنامه، ص 149)
🔵مریضخانه
حاج سیاح در اثر پیاده روی زیادی پاهایش زخمی شده بود در شهر لایباخ در بیمارستانی بستری شد تا هم استراحت کند و هم مداوا. از پلیس نوشته گرفتم دو روزی به مریضخانه بروم.چون وارد مریخانه شدم پاهایم را شستند. راهبه آمد گفت شستن پا کافی نیست باید حمام برود. مرا به حمام بردند، حمام بسیار خوبی بسیار بود. در آنجا دوشیر داشت و یک حوض کوچک حلبی که هر طور خواست آب سرد و گرم کند. صابون به من دانند. دیدم چند تخت در آنجا نهاده اند و بر بالای آن اسم صاحبش را نوشته اند. یه مرتبه طعام می دهند و هر که فقیر باشد خرجش از شهر داده می شود و چون می خواهد بیرون برود بر حسب تصدیق طبیب است. روز دوبار طبیب به بالین هر مریض می آید. (همان، ص100.)
کشتی
در پاریس شرکت های بسیار است که تذکره راه آهن و کشتی آتشی می فروشند به هر جای معروف دنیا که کشتی فرنگیان یا اهل ن نی روند. تجارت بسیار معتبر معرف که اکثر از شهرهای مشهور دنیا مراسلات و معاملات دارند. ( تاریخ اندیشه، ص547.)
🟡 راه آهن
اکثر شهرها اروپا و حتی روسیه و آمریکای شمالی در راه آهن مجهز است و مهمترین وسیله حمل و نقل بار و مسافر است در بین راه یکی از حاج سیاح می پرسد وضع راه آهن شما چطور است با شرمندگی پاسخ می دهد، در ایران راه آهن نیست. اولین بار در عصر امیر کبیر در پی آن بود تا از تبریز تا بندر گواتر در دریای عمان قطار بکشد. پس از میرزا حسین سپهسالار بدنبال آن بود. در ایران هنوز بحث در جوازو عدم جواز آن مانده بودند.
در مرکز پاریس پیاده شدیم. مرکز بی مانندی در نهایت خوبی، پوشیده از شیشه، گردشگاه بسیار نیکو حجرات مختلفه برای نشستن و انتظار وقت، قهوه خانه خیلی خوب. دفتر راه آهن و تلگرافخانه و پولیس هریک جداگانه مکانی دارند و منور است آنجا چراغ گاز و کالسکه ها بر در منتظر از هر هتل به کرایه اختیاری که هر جا بخواهند بروند. (همان، ص 156.)
هدایت شده از نسیم تاریخ
☘️مار کو پولوی ایرانی(قسمت دوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
بازگشت به ایران
حاج سیاح در سال 1256 شمسی. به ایران مراجعت کرد. در بدو ورود به خاک ایران از راه بوشهر اینگونه وصف می کند..
نسیم وطن بر رخسارم وزیده، لذت دیگری درک کردم لکن این نسیم را عفونت ظلم و بی نظمی و بی تربیتی زهرآگین کرده از طرفی شادی وصول به وطن از دیگر اندوه خرابی آن حالی بمن دست داد که نمی دانستم شرح دهم.
وضع ایران را عجیب می بینم مدت مدیدی خارجه را دیده ام و تاسف ها برحال حاضر ایران وطن محبوب دارم که زیاد درحال تنزل است. همه بظاهری سازی اکتفا می کنند. پس از هیجده سال دوری، انتظار داشتم که تغییراتی در وضع مملکت انجام یافته و مردم در رفا و شهرها آباد شده باشد ولی با دیدن بندر بوشهر معلوم گشت که انتظاری بیهوده داشته ام و چنان تاثری بمن دادست داد که اگر شوق زیارت مادرم نبود از همین بوشهر مراجعت می کردم.( ج 2 ص 12.)
🟢دستاورد مارکوپلوی ایرانی
حاج سیاح از 23 سالگی تا پایان عمر در پی سیاحت بود و حاصل آن دو جلد کتاب است.
جلد اول سفرنامه حاجی، سیاحت غرب است که شامل هیجده سال سیاحت در چهار قاره جهان است. حاجی روزانه مشاهدات خود را می نوشت به مرور به سیاح معروف و به هر شهری می رسید، مورد احترام بود. این اثر با کوشش علی دهباشی تدوین شده است.
حاج سیاح گزارش هایی از اوضاع شهرها و تمدن غرب ارایه و با افسوس به مقایسه آنها با ایران پرداخته است. گزارش از اخلاق اجتماعی، پیشرفت های چشمگیرصعتی، تربیت و آموزش مردم و رونق اقتصادی و پیشرفت های اجتماعی و سیاسی، چهره اروپا قرن نوزدهم را به ایرانیان ترسیم می کند.
جلد دوم ، خاطرات حاجسیاح، یا، دوره خوف و وحشت، نام دارد که در واقع گزارشی از سیاحتهای او در شهرهای ایران است. در این کتاب به اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران توجه دارد و درخلال بحث ها، خلق و خوی ایرانیان را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. این اثر بکوشش حمید سیاح؛ و بتصحیح سیفالله گلکار؛ زیر نظر شاد روان ایرج افشار آماده چاپ گردید و 1359 و به همت انتشارات امیر کبیر چاپ و بخاطر مطالب انتقادی و ریز بینی های اجتماعی اوضاع ایران قرن نوزدهم دیگر اجازه چاپ نیافت.
جلد سوم سفرنامه آمریکا (دکتر علی فردوسی مشغول تدارک طبع آن است) هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. خواسته بود بفهمد که چرا جمهوری دموکراتیک انتخابی در آمریکا خوب کار کرده است، و نه آن چنان در جاهای دیگر.
( bukharamag.com/1389.04.2107.html)
🔵 او نخستین نویسنده خاطرات زندان در تاریخ معاصر ما است؛ برای اینکه او نخستین ایرانی است که عبارت «حقوق بشر» را به همان معنا و زاویه کاربرد امروزی آن به کار برده است؛ از نخستین کسانی است که مشروطهخواهی کرده است و مطلوبش از آن فرهنگسازی مدرن بوده است؛ برای این که پس از دیدن بخش بزرگی از جهان سرتاسر ایران را هم گشته است تا نخستین آدمی باشد که کوشیده باشد، خارجه و داخله را سیاحت کرده است.
( همان)
حاج سیاح اندیشمندی بود که بدنبال آزادی می گشت.در دیدار با گرنت رئیس جمهور آمریکا نیز همین ارزیابی را بیان کرده است، و گفته است که پس از پانزده سال سفر در جستجوی آزادی به راستی تنها هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. این جمله بیانگر این است که یک تعارف یا ذوقزدگی محض نیست.
🟢 کارنامه حاج سیاح
در سده ای پیش از آغاز جنبش مشروطه خواهی که ایران از خواب گران قرون وسطای خود بیدار و نطفه اندیشه نوگرایی و آزادی خواهی در ایران بسته می شد، با سفرنامه ها به کشورهای بیگانه و رساله های اجتماعی و سیاسی دو نوع نوشته ادبی بود که تجددخواهان ایرانی برای انتشار اندیشه جدید به تحریر آن روی آوردند. تردیدی نیست که نوشتن سفرنامه و رساله های اجتماعی و سیاسی یکی از عمده ترین راه های آشنا کردن ایرانیان با اندیشه تجدد بود. اما تجدد خواهی یگانه صورت اجتماعی و سیاسی آن محدود نمی شد.( طباطبایی،1386، ص335.)
سیاحت بیست ساله حاج سیاح به حوزه تمدنی غرب، روسیه، اروپا و آمریکا و تحریر مشاهده هایش و گزارش از تجددگرایی آنها، زمینه آشنایی ایرانیان با تمدن جدید شد. این آشنایی، آغاز اندیشیدن و تفکر جدید ایرانی است. گرچه ایرانیان بواسطه تمدن کهن شان و مذهب، خود را از سخن جدید مستغنی می دانستند و همین شیوه تفکر، موجب عقیم ماندن در اندیشه شده است.
☘️ مار کو پولوی ایرانی(قسمت سوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
🔵 سیاحت در غرب
در این قسمت به موضوعاتی که حاج سیاح در ده ها کشور و صدها شهر دیده بود و در نوشته هایش به آن اشازه دارد، می توان بدین گونه دسته بندی کرد. ایرانیان در مواجهه با این وضع جدید در حیرت، حسرت و شرمندانه، کنجکاوانه می نگریستند.
🟢 نظم و آبادی
سیاح از نظم حاکم بر نظام شهری و حکومتی در تعجب است . به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند. گفت: فی الحقیقت در کتاب های ما که وصف بهشت را نوشته اند از این بهتر نخواهد بود.
(سفرنامه حاج سیاح، همان، ص 158)
🟣 فاید نظم
از بلوار استراگ و ایتالیا ( شهر پاریس) گذشته آن شب به هرکجا که رفتم جز نور چراغ به خط مستقیم ندیدم. خانه ها جمیع منور به چراغ گاز تا طبقه هفتم. ...الحق گویا یک پارچه جواهر بود. به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم این است که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند.( هما، ص 159)
🟢شهرسازی
سیاح از تمیزی و نظم کوچه های شهر که براساس مهندسی است می آورد.
در تمام شهر آنچه از تماشای خانه ها و غیره سیاحت نمودم، جمیع از سنگ فرش کرده اند و دیوار آن از آجرها، تراشیده کمتر ناتراشیده دیدم. خانه ها اغلب چهار طبقه کمتر و بیشتر کم دیده شد. کوچه ها، جمله به یک نسق برای عبور انسان، هر دو طرف سنگ تخته فرش شده که پیاده بر آن برود.
🟡 شهرداری
آشنایی با مدیریت شهری و شهرداری که امور آن را به عهد دارد. هر شب شهر را جاروب نموده، صبح آب می پاشند که روز غبار نشود و شب تاصبح چراغ ها روشن است که هر کس هر جا می خواهد برود، روز و شب تفاوتی نیست.
چراغ ها به چراغ پایه چدن نصب و روشنی آنها از چراغ گاز و بدان خیابان و دیوار، کرسی ها نهاده جهت عموم مردم، که چون شخصی بخواهد شهر ئ دشت را سیاحت کند ممکن باشد و مردمان بیکار، روزنامه ها به دست گرفته ، فراز کرسی ها، در سایه درختان نشسته روزنامه می خوانند. و آب جاری به تدبیر بالای دیوار آورده اند. ( تاریخ اندیشه، ص 521-519 )
🟢 لوله کشی
آب به تمام شهر به قدر لوله سماور بزرگ از چدن برده اند و به پیچ باز می شده آب می آید و برای فواره به هر اندازه که بخواهد می جهد و نیز لوله پیچ دیگری را بدان وصل می کنند. (سفرنامه، ص 149)
🔵مریضخانه
حاج سیاح در اثر پیاده روی زیادی پاهایش زخمی شده بود در شهر لایباخ در بیمارستانی بستری شد تا هم استراحت کند و هم مداوا. از پلیس نوشته گرفتم دو روزی به مریضخانه بروم.چون وارد مریخانه شدم پاهایم را شستند. راهبه آمد گفت شستن پا کافی نیست باید حمام برود. مرا به حمام بردند، حمام بسیار خوبی بسیار بود. در آنجا دوشیر داشت و یک حوض کوچک حلبی که هر طور خواست آب سرد و گرم کند. صابون به من دانند. دیدم چند تخت در آنجا نهاده اند و بر بالای آن اسم صاحبش را نوشته اند. یه مرتبه طعام می دهند و هر که فقیر باشد خرجش از شهر داده می شود و چون می خواهد بیرون برود بر حسب تصدیق طبیب است. روز دوبار طبیب به بالین هر مریض می آید. (همان، ص100.)
کشتی
در پاریس شرکت های بسیار است که تذکره راه آهن و کشتی آتشی می فروشند به هر جای معروف دنیا که کشتی فرنگیان یا اهل ن نی روند. تجارت بسیار معتبر معرف که اکثر از شهرهای مشهور دنیا مراسلات و معاملات دارند. ( تاریخ اندیشه، ص547.)
🟡 راه آهن
اکثر شهرها اروپا و حتی روسیه و آمریکای شمالی در راه آهن مجهز است و مهمترین وسیله حمل و نقل بار و مسافر است در بین راه یکی از حاج سیاح می پرسد وضع راه آهن شما چطور است با شرمندگی پاسخ می دهد، در ایران راه آهن نیست. اولین بار در عصر امیر کبیر در پی آن بود تا از تبریز تا بندر گواتر در دریای عمان قطار بکشد. پس از میرزا حسین سپهسالار بدنبال آن بود. در ایران هنوز بحث در جوازو عدم جواز آن مانده بودند.
در مرکز پاریس پیاده شدیم. مرکز بی مانندی در نهایت خوبی، پوشیده از شیشه، گردشگاه بسیار نیکو حجرات مختلفه برای نشستن و انتظار وقت، قهوه خانه خیلی خوب. دفتر راه آهن و تلگرافخانه و پولیس هریک جداگانه مکانی دارند و منور است آنجا چراغ گاز و کالسکه ها بر در منتظر از هر هتل به کرایه اختیاری که هر جا بخواهند بروند. (همان، ص 156.)
سالگشت درگذشت بانو ایران زمین پروین اعتصامی
بانوی نامدار سپهرفرهنگ ایرانزمین ، پروین اعتصامی در سال پیروزی جنبش ملی مشروطیت در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز زاده شد و ۱۶ فروردین ۱۳۲۰ در تهران درگذشت. پدرش اعتصامالملک از نویسندگان و مبارزان مشروطه و راه آزادی بود و در زمره مترجمان ، ادیبان و سیاست ورزان به نام آذربایجانی حوالی مشروطیت و نماینده تبریز در مجلس دوم و نماینده تهران در مجلس سوم.او مدتی رییس کتابخانهٔ سلطنتی، اداره دارالتألیف وزارت معارف، و مسولیت کتابخانهٔ مجلس شورای ملی را برعهده داشت.پیش از آن در اواخر دهه ۱۲۷۰ نخستین چاپخانه حروفی تبریز را دائر و در ۱۲۸۹ مجلهٔ بهار را بنیاد کرد و مدیریت آن را به عهده داشت.پروین زیر تربیت چنان پدری از خاندانی فرهنگ مدار و در فضایی آزادی خواهانه و البته ادبی رشد یافت و شگفت نیست بیداری فرهنگی در شعر او به ویژه در مورد زنان بازتاب و برجستگی ویژه دارد.
پروین با وجود جوانی چون زنی اجتماعی خود را نشان داد و چون نوری پرفروغ در عرصه فرهنگی ایران ظاهر شد. نوری که باید روشن میماند و موقعیت زنان را در عرصه فرهنگ پایدار میکردو این برجستگی چنان بود که چکامه هایش تحسین ادیبی نام آور چون استاد بهار را برانگیخت. گام گذاشتن زنان ایرانی در پهنهی گسترده ادبی به دلایل تاریخی اهمیتی ویژه داشت.
پروین که از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنایی داشت و ادبیات را با یاری پدر و همنشینی با فرهنگمدارانی چون علی اکبر دهخدا و ملکالشعرای بهار فرا گرفته بود، در هفده سالگی شکوفا شد و نخستین سرودههای خود را نوشت.در بخشی از مقدمه کتاب پروین استاد بهار با نگاهی تشویقی و انتقادی پیرامون شعر او چنین نوشته بود:
چند قرن گذشته یعنی بعد از حملهٔ مغول تا امروز زنی بهتر از پروین اعتصامی شعر فارسی نگفته است به این سبک و روش و با اینهمه افکار روشن و احساسات صادق و راست و مفید ـ شعری که بتوان آن را به هر زبانی ترجمه کرد و در هر عصری قسمتی از آن را بیرون آورد و شاهدی از آن لدیالضروره بهکار برد.
پروین را بانوی مناظره در شعر می نامند، چرا که اغلب اشعار او به مناظره بین اشیاء مختلف می پردازد و گفتگوی دلنشینی را به نظم می کشند. قصیده های توانمنداو نیز از این قاعده به دور نیست. آثار او به بیش از ششصد اثر می رسد که در دیوانش به چاپ رسیده است و مضامین اصلی اشعار او بیشتر شامل اخلاق اجتماعی و فردی، جایگاه زن ایرانی،و پشتیبانی از محرومان و نقد ستمگران و البته انتقاد جدی از ریاکاری و تزویر که همه به دلیل تسلط ادبی پروین به گواهی اهل ادب به استحکام آفریده شده اند.
مرگ تلخ و زودهنگام او در سی و پنج سالگی به دلیل بیماری حصبه ، ایران را از وجود بانویی ادیب و روشنگر و آزاده محروم کرد.
فارغ از چکامه های زیبایش مرور سخن رانی پروین در هجده سالگی درمراسم دانش آموختگی اش در خرداد ۱۳۰۳ در خور توجه است.
. او در آن جشن دربارهٔ بیسوادی و بیخبری زنان ایران حرف زد و در بخشی چنین گفت:
«داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفید نماید. ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و ماثر عظیمه آن زینت افزای تاریخ جهان است. ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده اکنون دنبال گمگشته خود میدود و پدیدار شاهد نیکبختی میشتابد. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمه اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشته اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بالگشایی خواهد کرد.
نام و یادش مانا باد.
افشین جعفرزاده
۱۶ فروردین ۱۴۰۰
آیا هخامنشیان نوروز را در تختجمشید جشن میگرفتند؟
گزارشی تاریخی از محسن ظهوری ( عصر ایران) ..
گفتهاند تختجمشید به فرمان داریوش بزرگ برای برگزاری جشن نوروز ساخته شده. این نظریه تا چه اندازه درست است؟
آغاز نوروز را در افسانهها به جمشید نسبت دادهاند..
شاه اساطیری جهانگستری که سیصدسال شادی و برکت به زندگی مردم آورد.
اینجا را هم تختگاه او دانستهاند.
قصهها از واقعیت زندهتر مانده و بقایای به جامانده پارسه، شهر سلطنتی عظیم هخامنشیان، نزد مردمانی که قرنها بعد از آنها آمدند، شد تختِ جمشید.
بقایایی از مجموعه کاخهایی بزرگ از سنگ پر از نقش که انگار کار دست موجودات افسانهای است.
ستونهای بلند، پلکان بزرگ، نقشهای نبرد، شاهان راستقامت و دسته دسته آدم با لباسهای گوناگون که هدایایی را حمل میکنند.
برای که میبرند؟
در ذهن مردم برای جمشید، اما برای محققانی که به کاوش در این مجموعه پرداختند، هدایایی است از ملل تابعه برای شاهان هخامنشی.
در چه روزی؟
☘️ تاج بخش ها قربانی می شوند.
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
به گواه تاریخ اکثر کسانی که تلاش کرده اند که دیگری را به قدرت برسانند، شخصی را که به تاج و تخت رسانده اند، پس از قدرت گیری، تاجبخش را منزوی و یا متهم به خیانت یا به قتل میرسانند.
دختر قدرتمند شاه تهماسب اول، پری خان خانم، که در اواخر سلطنت شاه، امور کشور را زیر نظر داشت پس از فوت پدرش در سال 981 ق، .برادر خود شاه اسماعیل دوم را در برابر مدعیان سلطنت و گروهی از قزلباش، به سلطنت رساند.
🟣 ریسمان قدیمی
اساماعیل میرزا پسر شاه تهماسب اول، به ظنّ تلاش برای کودتا علیه پدر، بیست سال زندانی شد. او با برنامه پری خان خانم، به قئرت رسید. شاه اسماعیل دوم نامیده شد. شاه جدید پس از به سلطنت رسیدن در قزوین، اعلام کرد،« خیمه شاهی را نتوان به ریسمان قدیمی بر پا داشت.» با این شعار همه شاهزادگان صفوی را به غیر از محمد میرزا، نابینا و پسرانش را از میان برد. محمد میرزای نابینا، تحت نظر در شیراز بود.
🔵 قتل شاه اسماعیل دوم
شاه اسماعیل گذشته از کشتار شاهزادگان، می خواست خط مشی مذهبی دولت صفوی را نیز تغییر دهد. شاه اسماعیل، پریخان خانم تاجخش، را هم در حصر خانگی قرار داد. ولی با تدبیر پریخان خانم، شاه اسماعیل دوم در بستر به قتل رسید.سپس پرخان خانم اداره امور دولت را بدست گرفت. پس از کشته شدن شاه اسماعیل، سلطنت صفوی دچار بحران جانشینی شده بود.
🟢 تعیین شاه
پریخان خان خانم، در دار السلطنه قزوین مستقر و با همکاری قزلباش امور را تثبیت کرد. جلسه ای از اهل حل و عقد و ریش سفیدان و سرداران قزلباش تشکیل داد تا تکلیف سلطنت تعیین شود. دراین جلسه سه نظر وجود داشت. عده ای سلطنت پرخان خانم را مطرح کردند. نظر دوم، تعیین پسر چند ماهه شاه مقتول بود و نظر سوم، محمد میرزا پسر بزرگ شاه تهماسب اول را به سلطنت بگذارند. نظر سوم پذیرفته شد. در هر صورت قدرت در دست پریخان خانم، باقی ماند. اگر پسر خرد سال شاه اسماعیل تعیین می شد، پری خانم نائب السلطنه می گردید. و اگر محمد میرزا شاه شود، چون او نابینا بود، قدرت در دست پری خانم می ماند.
🟣 توطئه علیه پرخان خانم
وقتی که شاه اسماعیل کشته، و محمد میرزا برای سلطنت برگزیده شد، کارگزاران با تجربه که شاخک های تیزی داشتند، دریافتند که خورشید شاهزاده خانم در حال غروب است، بدین خاطر سعی داشتند تا از شاهزاده خانم فاصله بگیرند. بعضی دیگر هم در تلاش بودند تا خود را به نیروی جدید و اطرافیان محمد میرزا نزدیک نمایند.
اسکندربیگ قورچی از قزوین راهی شیراز شد تا خبر فوت شاه اسماعیل و انتخاب محمد میرزا را به دریافت پادشاهی به او بدهد و مژدگانی دریافت نماید. اسکندربیگ چنان شتابان به طرف شیراز تاخت که شش روزه خود را به شیراز رساند، ولی محمد میرزا از ترس اینکه مبادا برادرش حلیه کرده تا او را امتحان کند و مثل دیگر شاهزادگان به قتل برساند. اسکندر بیگ را به زندان انداختند تا درباره وی تحقیق کنند.
چند روز بعد علی بیگ ذوالقدر، سفیر پری خان خانم از پایتخت به شیراز رسید و خبر پادشاهی محمد میرزا را ابلاغ کرد. اسکندر بیگ لقب خانی گرفت و به حکومت شیراز سرافراز شد. شاه جدید نابینا، درویش مسلک و شوخ طبع بود. امورسلطنت بدست مهدعلیا همسر شاه قرار گرفت.
سلیمان میرزا جابری اصفهانی، وزیر اعظم شاه اسماعیل که شخصی هوا شناس و موقعیت شناس بود راهی شیراز شد. او گزارش مفصلی از اوضاع دربار قزوین به شاه و مهد علیا داد و توانست موقعیت خود را نزد مهد علیا که قدرت اصلی را در دست داشت، محکم کند.
🟣 پایان تاج بخش
سلیمان میرزای جابری وزیر، با پری خان خانم مخالف بود، مهد علیا نیز از پری خان خانم بیزار بود. مهد علیا و سلیمان میرزای جابری وزیر، علیه شاهزاده خانم باهم متحد شدند تا او را از میان بردارند. زیرا او مهمترین سد راه بلند پروازی های ملک جدید بود. سلطان محمد خدا بنده در ذی الحجه 985 به قزوین رسید، پری خان خانم با هودج زرنگار و غلامان خود به استقبال شاه و ملکه آمد، آن دو زن رقیب چشم در چشم شدند. پرخان خانم در این اندیشه بود. چون شاه نابیناست مهدعلیا امور کشور را در اختیار خواهد گرفت و از شاه نامی بیش نخواهد بود.
محمد میرزا در قزوین به نام سلطان محمد خدابنده تاجگذاری کرد و سپس به خلیل خان افشار فرمان داد تا شاهزاده خانم را به اتهام قتل شاه اسماعیل دوم به قتل برسانند. شاه به پاس این خدمت ده هزار تومان از اموال شاهزاده خانم را به قاتل او بخشید. با کشته شدن پریخان خانم تاجبخش، مهمترین سد راه مهد علیا از میان رفت.
☘️مار کو پولوی ایرانی (قسمت چهارم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
حاج سیاح محلاتی در ادامه جهانگردیش در 200 سال پیش در اروپا و آمریکا و ژاپن، به پدیده مترو بر می خورد و تأسف می خورد ما کی خواب غفلت بیدار و از این نعمت ها برخوردار خواهیم شد.
🟣 سوار مترو شدن
حاج سیاح در لندن بر مبرو سوار می شود.
راه آهن اسبی در بسیاری از کوچه های بزرگ کشیده اند که با اسب می رود. زیر اکثر کوچه ها راه آهن است که به بخار می رود. شصت و شش مرکز در آن شهر بنا شده، از پله ها پایین می رود و تذکره (بلیط) گرفته بهر محله که بخواهد سوار شده می برند. با کمال تحسر و تحیر که چرا ما از این جنس مردم خارجیم و پس مانده ایم؟ چه وقت از خواب غفلت بیدار خواهیم شد. ( همان، ص207)
🟢 تلگراف
ابزار ااطلاع رسانی که درقرن نوزدهم در اروپا اختراع شد و همه را به نزدیک کرد. حاجی در سیاحت از آن یاد کرده است. تمام شهر به چراغ گاز منور، راه آهن به تمام انگلند و اسکتلند کشیده شده، تلگراف هم به نحو مزبور تجارت آنجا بسیار معتبر است. (تاریخ اندیشه، ص 504) هتل
هیجده هتل بسیار خوب و مشهور بود. که بهترین آنها موسوم به گراند هوتل و هوتل دلوار بود. قیمت مخارج مشخص شاه و گدا یکسان.(همان، ص 526 )
🔵 پارک
باغچه های کوچک سر هر گذر است. باغچه نبات نزدیک شهر جهت تفریح مردم . 🟣زندان
دیدار از زندان در شهر میلان ایتالیا که از چه نظم و ترتیبی برای زندانیان تدارک دیده اند وقتی حاج سیاحی به بازدید می رفت برخلاف ایران ممانعتی از بازدید نمی کردند. بالجمله داخال قلعه مانند شدم؛ از هر طرف پنجره های آهنین ، یک طررف محبس زنان و طررفی محبس مردان، ولی تماما بمدت معین که تا چند وقت باید آنجا باشند، و روزها قبل از گردش می کنند و خوراک معین که چند وقت آنجا باشند، و روزها قبل از ظهر گردش می کنند و خوراک معین به ساعت معین می خورند. حمام معین به روز معین می روند. (سفرنامه، ص 121)
🔵 نهاد های آموزشی
مدرسه
تنها مدرسه ب سبک جدید توسط امیرکبیر بنیان نهاده شد زمان افتتاح آن سرامیر را بر خاک نهاده بودند. و هنوز بحث در جواز و حرمت مدرسه حل نشده است در اروپا مدارس متعدد وجود دارد. مدرسه مجانیه برای عموم مردم و مدرسه کوچکی است که راهیه ها اطفال بسیار کوچه را می آورند. پستانی ساخته در او شیر می ریزند و به دهان طفل می گذارند، می مکند معاینه پستان مادر . هرکه پول دارند ماهانه می گیرند و هر کس ندارد محض خدا تربیت می کنند. بعد از حد رشد اگر دختر است کارهای شایسته دختران به اومی آموزندن از خواندن و نوشتن و دوختن و بافتن و پختن و غیره اگر پسر است به او صنعت می آموزند، غالبا بهر صنعتی که خودش مایل باشد. (همان، ص146 )
🟣کتابخانه
یکی از نهادهای اموزشی است که اروپا بسیار مورد توجه و حمایت است.
در پاریس دوازده کتابخانه بسیار مشهور معروف دارد. که بزرگترین همه انها در راه مسمای به « رو رشلو » هر روز از ساعت نه که بامداد فرنگیان است الی ساعت ده که هنگام شام باشد. هرکه بدآنجا خواهد رفته و هر کتاب که خواهد می ستاند.( همان، ص 175)
🟢 دانشگاه
در دیدار از کپنهاگ به دیدار دانشگاه آن شهر رفته است. دارالفنون بسیار خوبی دارد موسوم به اونیورسیته، علوم متداوله یورپ به تمام آنجا تحصیل می شود و السنه مختلف در نهایت خوبی تحصیل می کنند. (تاریخ اندیشه، ص 495)
🔵اشتغال زنان
زن کاپتان کشتی اطلاعات وسیعی در باره شیراز، تهران و بغداد داشت. متحیر شدم با خود گفتم سبحانه الله چنین ملکی که زنان ایشان این گونه تحصیل می کنند، من مفلوک پریشان می خواهم بگدایی تحصیل کنم. ( تاریخ اندیشخ، ص 513)
اقتصاد
🟢 باغ وحش
به باغچه دپلانت داخل شدیم به باعچه، ابتدا اکثر وحوش درنده و چرنده را سیر کردیم که هریک مخصوص بجای مخصوص ساخته اند. باغ وحش ترتیب داده اند که مرغ ها غریبه از هر قسم، وحشی و بومی بر وفق عادت خودشان آشیانه دارند. گاو کوهی و اهوی دشتی و زرافه و غیره ( همان، ص177)
🟣آثار باستانی
توجه به آثار باستانی و آشنایی با گذشته اقوام از مسائل مورد توجه اروپائیان بود که هنوز این باور در بین ایرانیان رایج نبود. از علامات قدیمه مخروبه آن شهر طامپل ذاکر می باشد. اینها را محترم داشته اند چون که از علائم قدیمه است و نشانی از کمالات ... آن مردم دارد که بسان معابد محترم خود محترم می دارند. ( تاریخ اندیشه، ص 524)
🔹 پروژه رضاقلی؛ مولفه ها، و کاستی ها
✍ مهران صولتی
علی رضاقلی در طول حیات پربرکت خویش کوشید تا با نقب زدن به تاریخ بلند این سرزمین اعم از شیوه تولید، زیست اجتماعی و اساطیر تاریخی، فهم خود از علل جامعه شناختی توسعه نیافتگی را تدوین و تنظیم نماید. مزیت رضا قلی در این مسیر عبارت از پایبندی به یک برنامه پژوهشی بود که تلاش های تئوریک او را از پراکندگی خارج می ساخت. در کل به نظر می رسد می توان درباره پروژه رضاقلی این چنین اظهار نظر کرد:
✅ اهمیت نظریه رضاقلی
۱-رضاقلی فارغ از نگاه های سیاست زده، اقتصاد محور، فرهنگ گرا و توطئه اندیش که بر تحلیل های توسعه در ایران چیره شده بودند کوشید تا با اتخاذ یک نگرش سیستمی به تاریخ تحولات اجتماعی ایران از در غلتیدن به یک سویه نگری اجتناب نماید
۲- رضاقلی با تاثیر پذیری جدی از آموزه های اقتصاددان برنده جایزه نوبل یعنی داگلاس نورث، رویکرد نهاد گرایی را به نحوی جدی تر برای تحلیل تحولات تاریخی جامعه ایران برگزید و کوشید تا نقش نهادهای تاریخی این سرزمین در توسعه نیافتگی ایران را توضیح دهد
۳- رضاقلی در طول حیات پربار خود به مثابه یک کنش گر مرزی فعالیت می کرد یعنی پایی در حکومت و پایی در جامعه داشت و می کوشید از تجربیات حضور خود در بطن نظام اداری برای تحلیل دقیق تر تحولات اجتناعی ایران بهره جوید
✅ مولفه های اصلی نظریه رضاقلی
۱- حضور طولانی شیوه زیست عشیره ای - ایلیاتی مبتنی بر عناصری مانند تبار، خویشاوندی، بیعت، وفاداری و اطاعت پذیری
۲- تاثیر مناسبات قبیله ای و فرهنگ غارتی - غنیمتی بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ایرانیان
۳- محدودیت ناشی از وجود تاریخ بلند این سرزمین در مسیر توسعه یافتگی؛ تاریخ به مثابه ترمز نه چراغ
۴- حاکمیت نهادهای غارتی در فقدان نهادهای رقابتی (به بیان نورث؛ وجود نظام های دسترسی بسته در فقدان نظام های دسترسی باز )
۵- وجود فرهنگ تقدیر گرا به مثابه عاملی برای تشدید تعهد ناپذیری و مسئولیت گریزی
۶- تنهایی و انزوای نخبگان مصلح در تاریخ بلند ایران که در کتاب جامعه شناسی نخبه کشی به برخی از اخیرترین آن ها اشاره شد
✅ کاستی های نظریه رضاقلی
۱-نظریه رضاقلی در حفظ توازن میان عاملیت و ساختار ناکام مانده به طوری که تاکید فزاینده بر نقش ساختار مانع از رویت پذیری عاملیت های پراکنده شده است
۲- نظریه رضاقلی ایستا بوده و از توجه به پویایی های موجود در تاریخ و فرهنگ ایران بازمانده است
۳- دغدغه رضاقلی جهت نظریه پردازی کلان برای تاریخ پر فراز و فرود این سرزمین مانع از دیده شدن تحولات ریز و درشت در دوره ایران معاصر شده است (مشابه نظریه کاتوزیان)
۴- غلظت تاریخی گری و فرهنگ گرایی در نظریه رضاقلی موجب غفلت وی از توجه به سهم و نقش سیاست و اقتصاد بر تحولات عرصه فرهنگ شده است
۵- نظریه رضاقلی به دلیل غفلت از رعایت توازن در رابطه میان جامعه و حکومت، از توجه به اندک پویایی های این رابطه در ایران معاصر بازمانده است
🔹 نکته پایانی: رضاقلی به ما آموخت بدون کاوش در لایه های پنهان تاریخ، فرهنگ و ادبیات این سرزمین نمی توان راهی برای برون رفت از وضعیت اسف بار کنونی و حرکت به سوی توسعه یافتگی گشود. آموزه ای گران سنگ که می تواند سرلوحه تلاش های تئوریک سایر پژوهش گران قرار گیرد.
#رضا_قلی
☘️ مورخ آمریکایی که هنر ایرانیان را به جهان معرفی کرد
🟣 آرتور پوپ»، متولد ۱۸۸۱ میلادی، استاد و مورخ مشهور آمریکایی و متخصص آثار هنری ایران بود.
معروفترین اثر وی کتاب «بررسی هنر پارسی» است که در سال ۱۹۳۹ توسط دانشگاه آکسفورد در شش جلد به چاپ رسید.
🟢 از آثار مهم او میتوان به «مقدمهای بر هنر پارسی از قرن هفتم میلادی به این سو»، «شاهکارهای هنر ایران» و «معماری ایران» اشاره کرد.
پوپ و همسرش طی 10 سال نزدیک به 10هزار تصویر از بناهای تاریخی ایران عکسبرداری کرد که هنوز هم پس از سالها مورد استفادهٔ ایرانشناسان قرار میگیرند.
وی در «کنگرهٔ جهانی هنر و باستانشناسی» درخواست کرد تا پس از مرگ، او را در اصفهان به خاک بسپارند.
🔵 پروفسور پوپ در شهریور ۱۳۴۸ در سن 88 سالگی درحالیکه ریاست افتخاری «موسسهٔ آسیا» در شیراز را بر عهده داشت، درگذشت.
🟣 پیکر وی به اصفهان منتقل و در آرامگاهش در حاشیه زایندهرود در نزدیکی پل خواجو به خاک سپرده شد. همسر وی، دکتر «آکرمن» نیز سال ۱۳۵۵، در همین مکان دفن شد.
✅ چه کسی کاخ اردشیر بابکان را برای آیندگان حفظ میکند؟
🔸کاخ اردشیر بابکان، یک بنای بینظیر با تالارهای تو در تو، بازمانده از دوران ساسانیان است که همچون تخت جمشید، برگی از تاریخ ارزشمند ایرانزمین است.
🔸این کاخ 1800ساله در نزدیکی شهر باستانی گور در فیروزآباد استان فارس واقع شده و در سال ۲۲۴ پس از میلاد به دستور اردشیر بابکان یا پاپکان، بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی ساخته شدهاست.
🔸گفته میشود، 400 سال بعد، با ظهور اسلام، مسلمانان ساخت گنبد را از روی این کاخ و دیگر بناهای ساسانی فرا گرفتهاند.
🔸این کاخ در ابتدای انقلاب قرار بود، تخریب شود.
🔸کاخ اردشیر بابکان در سال ۲۰۱۸ در فهرست میراث جهانی یونسکو بهثبت رسید.
🔸در این فیلم، زوایای پنهانی از کاخ را میبینید که در بازدید حضوری امکان دیدن آن را نداريد. شما از ایوان اصلی کاخ اردشیر وارد شده و از گنبد تالار بار عام خارج میشوید.
🔸این تصاویر ارزشمند توسط دکتر خشایار لهراسبی عزیز تهیه شده و با اجازه شخص ایشان در برابر چشمان زیبابین شما قرار گرفته است.