💥به مناسبت سالروز امضای عهدنامه تركمنچای.
✍️ علی مرادی مراغه ای
✅امروز اول اسفند، سالروز امضای قرارداد ترکمنچای می باشد.
♦️اگر از من بخواهند سیاهترین و سرنوشت سازترین روز تاریخ معاصر ایران را تعیین کنم خواهم گفت همین روز عقد قرارداد ترکمنچای!. چون براساس آن قرارداد، تنها بخشی از قلمرو ایران جدا نشد بلکه در تمام حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی اخلاقی...کمر ایران شکست و پس از آن، دیگر چنان اسیر سرپنجه دو قدرت استعماری روس و انگلیس شد که هرگز نتوانست کمر راست کند! کالاهای روسی و انگلیسی بازارهای ایران را تسخیر کرده ریشه های تولید ایرانی را خشکاند...
اوضاع چنان شد که نیم قرن پس از آن، حتی قویترین شاه قاجاری ناصرالدین شاه، افسوس میخورد که بدون رضایت روس و انگلیس، نمیتواند به شمال و جنوب کشورش سفر کند!
و یکصد سال پس از آن قرارداد به دوران احمدشاه چنان شد که احمدعلی سپهر(مورخ) مینویسد:
«دخالت بیگانگان در امور ایران بجایی رسیده که در 1914روسها در قزوین و تبریز از مردم مالیات می گرفتند!»
و اینها همگی از تبعات آن شکست و ترکمنچای بود. پس، بیهوده نبوده که فردریک انگلس گفته بود:
«قرارداد ترکمنچای ایران را دست نشانده و مستعمره روسیه ساخته است...»
♦️اما باید اضافه کنم که آن قرارداد اگر امضا نمی شد چیزی بنام ایران باقی نمی ماند چون قوای روسی تا نزدیکی زنجان آمده بود و ژنرال پاسکویج به تزار نامه نوشته خواهش می کرد که به او اجازه دهد تا بسوی تهران حرکت کرده پایتخت ایران را بگیرد! اینها را مفصل در کتاب سراسر زخمگین(سالهای زخمی) آورده ام. باید بگویم که مسبب اصلی آن شکست و شوربختی پس از آن، همان مراجع و کسانی بودند که بی خبر از قدرت حریف، بر طبل جهاد و جنگ کوبیدند و جنگ را بر شاه قاجاری تحمیل کرده و دور دوم جنگهای ایران و روسیه را آغاز کردند...
شاید برای نسلهای آینده ایرانی مایه عبرت گردد که بدون در نظر گرفتن توازن قوا، از سر احساسات و خیالات هرگز دگربار با شاخِ هیچ گاوی در نیفتند!
♦️روسها در تمام جبهه ها پیروز شده از ارس گذشته به شهرهای آذربایجان سرازیر شدند...
وقتی ولیعهد عباس ميرزا از خوى عازم تبريز بود در بین راه، خبر وحشتناك ورود قواى روسيه به تبريز را شنيد. پایتختش به اشغال دشمن در آمده، مردم و کل پادگانش و حتی زنان و فرزندانش نیز اکنون در تحت تسلط قوای روسی بودند!.
واتسن، وضع و حال رقت بار وليعهد شجاع و شوربخت ايرانی را پس از شنيدن خبر تسخير تبريز توسط دشمن، چنين به تصوير میكشد:
«يأس و حرمان ناشى از اين خبر را از لحاظ وليعهد میتوان تصور كرد چون زنان و فرزندانش در تبريز بودند، قصر او، توپخانه او و مهمات نظامى او در اين شهر بود، از اسب پياده شد و بى درنگ از سرجان مكدونالد وزير مختار انگليس تقاضا كرد يكى از افسران خود را براى ترتيب مصاحبه اى بين والاحضرت و ژنرال پاسكويچ بفرستد و هنگامى كه نگران، زير سايه درخت بيدى نشسته بود از نماينده ما درخواست سه هزار تومان وام كرد تا خرجهاى جارى خود را پرداخت كند، افسر انگليسى فورى وجه را پرداخت ولى فرمانده روسی نسبت به شاهزادهِ گرفتار، ادب و نزاكتى ابراز نكرد...(زيرا) ژنرال پاسكويچ از قبول مصاحبه پيشنهادى وليعهد امتناع ورزيد و او چاره اى نداشت جز اينكه آن توهين را تحمل و به سلماس عقب نشينى كند و در انتظار خاطر طرف فاتح بماند!»
(سالهای زخمی:ص487)
♦️و این، ماحصل در افتادن با حریف پرقدرت بود...! حالا حریف تا میانه آمده، درست بر روی سینه ما نشسته بود و بند بند ترکمنچای را اصرار میکرد و بزور تحمیل میکرد! و این قرارداد بین یک فاتح با یک مغلوب بود و قائم مقام فراهانی مغز متفکر ایرانی که به دستور عباس میرزا بر سر بندهای ظالمانه قرارداد با روسها چانه می زد و حریف زیر بار نمی رفت، از سر تحسر گفت:
«.. خدا روى جنگجويان ايران را سياه كند كه جنگ به راه انداختند و در ميدان نايستادند. دو سال است مرارت با ماست و باز راحت و فراغت با آنها...»
♦️جدایی کامل شهرهای آنسوی ارس و همچنین غرامت کمرشکن ده کرور که بر ایران به عنوان آغاز کننده جنگ، تحمیل گردید کل خزانه را تهی ساخت. شهرهای آنسوی ارس جدا شد و شهرهای اینسوی ارس نیز که تا زنجان در اشغال روسها بود حتی پس از عقد ترکمنچای نیز تخلیه نمی کردند روسها تضمینی میخواستند برای پرداخت به موقع اقساط غرامت! و تضمین نبود...
کارد چنان به استخوان رسید که عباس ميرزا مجبور شد طلاجات و جواهرات خانواده اش را نیز بفروشد و حتی به كسر نصف حقوق ساليانه اعضاى دستگاه خود پرداخت!...
و بالاخره در این روز، قرارداد توسط طرفين امضاء گرديد.
روسها به علامت پیروزی و جشن،101 گلوله توپ شلیک کردند...اما 101 توپ به علامت شوربختی بختی ایرانیان بود.
☘️مار کو پولوی ایرانی(قسمت دوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
بازگشت به ایران
حاج سیاح در سال 1256 شمسی. به ایران مراجعت کرد. در بدو ورود به خاک ایران از راه بوشهر اینگونه وصف می کند..
نسیم وطن بر رخسارم وزیده، لذت دیگری درک کردم لکن این نسیم را عفونت ظلم و بی نظمی و بی تربیتی زهرآگین کرده از طرفی شادی وصول به وطن از دیگر اندوه خرابی آن حالی بمن دست داد که نمی دانستم شرح دهم.
وضع ایران را عجیب می بینم مدت مدیدی خارجه را دیده ام و تاسف ها برحال حاضر ایران وطن محبوب دارم که زیاد درحال تنزل است. همه بظاهری سازی اکتفا می کنند. پس از هیجده سال دوری، انتظار داشتم که تغییراتی در وضع مملکت انجام یافته و مردم در رفا و شهرها آباد شده باشد ولی با دیدن بندر بوشهر معلوم گشت که انتظاری بیهوده داشته ام و چنان تاثری بمن دادست داد که اگر شوق زیارت مادرم نبود از همین بوشهر مراجعت می کردم.( ج 2 ص 12.)
🟢دستاورد مارکوپلوی ایرانی
حاج سیاح از 23 سالگی تا پایان عمر در پی سیاحت بود و حاصل آن دو جلد کتاب است.
جلد اول سفرنامه حاجی، سیاحت غرب است که شامل هیجده سال سیاحت در چهار قاره جهان است. حاجی روزانه مشاهدات خود را می نوشت به مرور به سیاح معروف و به هر شهری می رسید، مورد احترام بود. این اثر با کوشش علی دهباشی تدوین شده است.
حاج سیاح گزارش هایی از اوضاع شهرها و تمدن غرب ارایه و با افسوس به مقایسه آنها با ایران پرداخته است. گزارش از اخلاق اجتماعی، پیشرفت های چشمگیرصعتی، تربیت و آموزش مردم و رونق اقتصادی و پیشرفت های اجتماعی و سیاسی، چهره اروپا قرن نوزدهم را به ایرانیان ترسیم می کند.
جلد دوم ، خاطرات حاجسیاح، یا، دوره خوف و وحشت، نام دارد که در واقع گزارشی از سیاحتهای او در شهرهای ایران است. در این کتاب به اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران توجه دارد و درخلال بحث ها، خلق و خوی ایرانیان را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. این اثر بکوشش حمید سیاح؛ و بتصحیح سیفالله گلکار؛ زیر نظر شاد روان ایرج افشار آماده چاپ گردید و 1359 و به همت انتشارات امیر کبیر چاپ و بخاطر مطالب انتقادی و ریز بینی های اجتماعی اوضاع ایران قرن نوزدهم دیگر اجازه چاپ نیافت.
جلد سوم سفرنامه آمریکا (دکتر علی فردوسی مشغول تدارک طبع آن است) هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. خواسته بود بفهمد که چرا جمهوری دموکراتیک انتخابی در آمریکا خوب کار کرده است، و نه آن چنان در جاهای دیگر.
( bukharamag.com/1389.04.2107.html)
🔵 او نخستین نویسنده خاطرات زندان در تاریخ معاصر ما است؛ برای اینکه او نخستین ایرانی است که عبارت «حقوق بشر» را به همان معنا و زاویه کاربرد امروزی آن به کار برده است؛ از نخستین کسانی است که مشروطهخواهی کرده است و مطلوبش از آن فرهنگسازی مدرن بوده است؛ برای این که پس از دیدن بخش بزرگی از جهان سرتاسر ایران را هم گشته است تا نخستین آدمی باشد که کوشیده باشد، خارجه و داخله را سیاحت کرده است.
( همان)
حاج سیاح اندیشمندی بود که بدنبال آزادی می گشت.در دیدار با گرنت رئیس جمهور آمریکا نیز همین ارزیابی را بیان کرده است، و گفته است که پس از پانزده سال سفر در جستجوی آزادی به راستی تنها هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. این جمله بیانگر این است که یک تعارف یا ذوقزدگی محض نیست.
🟢 کارنامه حاج سیاح
در سده ای پیش از آغاز جنبش مشروطه خواهی که ایران از خواب گران قرون وسطای خود بیدار و نطفه اندیشه نوگرایی و آزادی خواهی در ایران بسته می شد، با سفرنامه ها به کشورهای بیگانه و رساله های اجتماعی و سیاسی دو نوع نوشته ادبی بود که تجددخواهان ایرانی برای انتشار اندیشه جدید به تحریر آن روی آوردند. تردیدی نیست که نوشتن سفرنامه و رساله های اجتماعی و سیاسی یکی از عمده ترین راه های آشنا کردن ایرانیان با اندیشه تجدد بود. اما تجدد خواهی یگانه صورت اجتماعی و سیاسی آن محدود نمی شد.( طباطبایی،1386، ص335.)
سیاحت بیست ساله حاج سیاح به حوزه تمدنی غرب، روسیه، اروپا و آمریکا و تحریر مشاهده هایش و گزارش از تجددگرایی آنها، زمینه آشنایی ایرانیان با تمدن جدید شد. این آشنایی، آغاز اندیشیدن و تفکر جدید ایرانی است. گرچه ایرانیان بواسطه تمدن کهن شان و مذهب، خود را از سخن جدید مستغنی می دانستند و همین شیوه تفکر، موجب عقیم ماندن در اندیشه شده است.
🔰 از تاریخ عبرت نگرفتن ا
باید بدانید که تاریخ این سرزمین شاهد خیلی بازی های روزگار بوده است که انسان را به تفکر واداشته و باید از ان عبرت گرفت...
🔵 روزی که رضاشاه استخوانهای کریم خان زند ، را بعد از ۱۵۰ سال لگد مال شدن خارج کرد تا دوباره با احترام در جایی دیگر دفن کند ، حدس می زد که روزگاری فرا خواهد رسید و مخالفینش آرامگاه او را هم مثل کریم خان خراب خواهند کرد تا بتوانند جنازه اش بیرون بکشند؟؟
🔴 آغامحمد خان قاجار وقتی توانست لطفعلی خان آخرین مدعی جدی دودمان زندیه را از پای در آورد ، در شعله آتش انتقام از کریم خان و تبارش می سوخت ...
بعد از این واقعه مجالی یافت ، تاج به سر نهاد و بر تخت پادشاهی نشست...
🔴 در اولین قدم ازسلطنت و اقتدار خود فرمان داد قبر کریم خان که روبروی ارگ کریمخان بود را بشکافند و استخوانهای او را پس از سالها از دل خاک بیرون بکشند و به تهران آورند و در جلوی پله های عمارت کریم خانی در ارگ سلطنتی تهران که خان زند آن را پیش تر ساخته بود دفن کرد تا هنگام آمد و شد او در این بنا قبر دشمن زیر پایش لگد مال شود..
🟢 گفته می شود آغا_محمد_خان هنگام عبور از این جا برای تسكين قلب پر كينه خود با نوك شمشيری كه بر كمر داشت چند ضربهای نيز بر خاك او مي نواخت و دستور داد سر کریم خان را در جلو درب ورودی قصر وی دفن کنند تا هرگاه شاه از آنجا عبور می کند لگدی بر قبر او بزند و از این تخریب و تحقیر جنازه کریم خان لذت ببرد...
🔵 کریم خان در عمارت وکیل شیراز دو ستون عظیم از سنگی یک پارچه رابه نشانه قدرت خود و ابهت بنا جلوی ایوان عمارت بر پا کرد ....
🔴 نوشته اند ستون ها را به سختی تا عمارت حمل کردند ، و در موقع نصب آنها ، کریم خان (فرمانروایی آغامحمد خان را پیش بینی کرد) به آغا محمد خان که آن زمان در کاخ شیراز تحت نظر خان زند بود و حضور داشت ، می گوید :
🟣 می دانم اکنون در این اندیشه ای که اگر حمل این ستون ها در این فاصله کوتاه اینقدر سخت بوده ، چگونه باید آنها را به فاصله زیاد حمل کنی ؟
گو اینکه کریمخان توانست در آن لحظه واقعه تغییر سلطنت را درست حدس بزند...
🔵 اما هرگز تصور نمی کرد که آغامحمد خان علاوه بر آن ، به قبر وی نیز رحم نکند ، و بازمانده جسد او را جابجا کند ....
🟢قاجار ها 150 سال حکومت کردند و در طول این سالها با تبلیغات گسترده خواستند که نام کریم خان زند را در تاریخ ایران بدنام کنند ولی با رفتن سلسله شان ،قضاوت تاریخ در مورد کریم خان چیز دیگری بود ...
🔴 در سال 1304 خورشیدی رضاشاه با وزیر دربار خود و بزرگان قوم زند با حضور در پای خلوت کریم خانی،دوباره سینه خاک را شکافتند ، و استخوان های کریم خان را در آوردند و با تشریفات و احترامی خاص آنها را به قم بردند ، و در آن سرزمین برای سومین بار به خاک سپردند...
🟣 بزرگان زند بپاس این رفتار شمشیر فولاد کریم خان وکیل الرعایا را به رضا_شاه دادند...
🔵 باید منتظر ماند تا دوباره تاریخ ایران شاهد این باشد که ایا آیندگان هم جنازه رضاشاه و پسرش را دوباره با احترام دفن خواهند کرد یا نه ...
☘️ مار کو پولوی ایرانی(قسمت سوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
🔵 سیاحت در غرب
در این قسمت به موضوعاتی که حاج سیاح در ده ها کشور و صدها شهر دیده بود و در نوشته هایش به آن اشازه دارد، می توان بدین گونه دسته بندی کرد. ایرانیان در مواجهه با این وضع جدید در حیرت، حسرت و شرمندانه، کنجکاوانه می نگریستند.
🟢 نظم و آبادی
سیاح از نظم حاکم بر نظام شهری و حکومتی در تعجب است . به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند. گفت: فی الحقیقت در کتاب های ما که وصف بهشت را نوشته اند از این بهتر نخواهد بود.
(سفرنامه حاج سیاح، همان، ص 158)
🟣 فاید نظم
از بلوار استراگ و ایتالیا ( شهر پاریس) گذشته آن شب به هرکجا که رفتم جز نور چراغ به خط مستقیم ندیدم. خانه ها جمیع منور به چراغ گاز تا طبقه هفتم. ...الحق گویا یک پارچه جواهر بود. به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم این است که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند.( هما، ص 159)
🟢شهرسازی
سیاح از تمیزی و نظم کوچه های شهر که براساس مهندسی است می آورد.
در تمام شهر آنچه از تماشای خانه ها و غیره سیاحت نمودم، جمیع از سنگ فرش کرده اند و دیوار آن از آجرها، تراشیده کمتر ناتراشیده دیدم. خانه ها اغلب چهار طبقه کمتر و بیشتر کم دیده شد. کوچه ها، جمله به یک نسق برای عبور انسان، هر دو طرف سنگ تخته فرش شده که پیاده بر آن برود.
🟡 شهرداری
آشنایی با مدیریت شهری و شهرداری که امور آن را به عهد دارد. هر شب شهر را جاروب نموده، صبح آب می پاشند که روز غبار نشود و شب تاصبح چراغ ها روشن است که هر کس هر جا می خواهد برود، روز و شب تفاوتی نیست.
چراغ ها به چراغ پایه چدن نصب و روشنی آنها از چراغ گاز و بدان خیابان و دیوار، کرسی ها نهاده جهت عموم مردم، که چون شخصی بخواهد شهر ئ دشت را سیاحت کند ممکن باشد و مردمان بیکار، روزنامه ها به دست گرفته ، فراز کرسی ها، در سایه درختان نشسته روزنامه می خوانند. و آب جاری به تدبیر بالای دیوار آورده اند. ( تاریخ اندیشه، ص 521-519 )
🟢 لوله کشی
آب به تمام شهر به قدر لوله سماور بزرگ از چدن برده اند و به پیچ باز می شده آب می آید و برای فواره به هر اندازه که بخواهد می جهد و نیز لوله پیچ دیگری را بدان وصل می کنند. (سفرنامه، ص 149)
🔵مریضخانه
حاج سیاح در اثر پیاده روی زیادی پاهایش زخمی شده بود در شهر لایباخ در بیمارستانی بستری شد تا هم استراحت کند و هم مداوا. از پلیس نوشته گرفتم دو روزی به مریضخانه بروم.چون وارد مریخانه شدم پاهایم را شستند. راهبه آمد گفت شستن پا کافی نیست باید حمام برود. مرا به حمام بردند، حمام بسیار خوبی بسیار بود. در آنجا دوشیر داشت و یک حوض کوچک حلبی که هر طور خواست آب سرد و گرم کند. صابون به من دانند. دیدم چند تخت در آنجا نهاده اند و بر بالای آن اسم صاحبش را نوشته اند. یه مرتبه طعام می دهند و هر که فقیر باشد خرجش از شهر داده می شود و چون می خواهد بیرون برود بر حسب تصدیق طبیب است. روز دوبار طبیب به بالین هر مریض می آید. (همان، ص100.)
کشتی
در پاریس شرکت های بسیار است که تذکره راه آهن و کشتی آتشی می فروشند به هر جای معروف دنیا که کشتی فرنگیان یا اهل ن نی روند. تجارت بسیار معتبر معرف که اکثر از شهرهای مشهور دنیا مراسلات و معاملات دارند. ( تاریخ اندیشه، ص547.)
🟡 راه آهن
اکثر شهرها اروپا و حتی روسیه و آمریکای شمالی در راه آهن مجهز است و مهمترین وسیله حمل و نقل بار و مسافر است در بین راه یکی از حاج سیاح می پرسد وضع راه آهن شما چطور است با شرمندگی پاسخ می دهد، در ایران راه آهن نیست. اولین بار در عصر امیر کبیر در پی آن بود تا از تبریز تا بندر گواتر در دریای عمان قطار بکشد. پس از میرزا حسین سپهسالار بدنبال آن بود. در ایران هنوز بحث در جوازو عدم جواز آن مانده بودند.
در مرکز پاریس پیاده شدیم. مرکز بی مانندی در نهایت خوبی، پوشیده از شیشه، گردشگاه بسیار نیکو حجرات مختلفه برای نشستن و انتظار وقت، قهوه خانه خیلی خوب. دفتر راه آهن و تلگرافخانه و پولیس هریک جداگانه مکانی دارند و منور است آنجا چراغ گاز و کالسکه ها بر در منتظر از هر هتل به کرایه اختیاری که هر جا بخواهند بروند. (همان، ص 156.)
هدایت شده از نسیم تاریخ
☘️مار کو پولوی ایرانی(قسمت دوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
بازگشت به ایران
حاج سیاح در سال 1256 شمسی. به ایران مراجعت کرد. در بدو ورود به خاک ایران از راه بوشهر اینگونه وصف می کند..
نسیم وطن بر رخسارم وزیده، لذت دیگری درک کردم لکن این نسیم را عفونت ظلم و بی نظمی و بی تربیتی زهرآگین کرده از طرفی شادی وصول به وطن از دیگر اندوه خرابی آن حالی بمن دست داد که نمی دانستم شرح دهم.
وضع ایران را عجیب می بینم مدت مدیدی خارجه را دیده ام و تاسف ها برحال حاضر ایران وطن محبوب دارم که زیاد درحال تنزل است. همه بظاهری سازی اکتفا می کنند. پس از هیجده سال دوری، انتظار داشتم که تغییراتی در وضع مملکت انجام یافته و مردم در رفا و شهرها آباد شده باشد ولی با دیدن بندر بوشهر معلوم گشت که انتظاری بیهوده داشته ام و چنان تاثری بمن دادست داد که اگر شوق زیارت مادرم نبود از همین بوشهر مراجعت می کردم.( ج 2 ص 12.)
🟢دستاورد مارکوپلوی ایرانی
حاج سیاح از 23 سالگی تا پایان عمر در پی سیاحت بود و حاصل آن دو جلد کتاب است.
جلد اول سفرنامه حاجی، سیاحت غرب است که شامل هیجده سال سیاحت در چهار قاره جهان است. حاجی روزانه مشاهدات خود را می نوشت به مرور به سیاح معروف و به هر شهری می رسید، مورد احترام بود. این اثر با کوشش علی دهباشی تدوین شده است.
حاج سیاح گزارش هایی از اوضاع شهرها و تمدن غرب ارایه و با افسوس به مقایسه آنها با ایران پرداخته است. گزارش از اخلاق اجتماعی، پیشرفت های چشمگیرصعتی، تربیت و آموزش مردم و رونق اقتصادی و پیشرفت های اجتماعی و سیاسی، چهره اروپا قرن نوزدهم را به ایرانیان ترسیم می کند.
جلد دوم ، خاطرات حاجسیاح، یا، دوره خوف و وحشت، نام دارد که در واقع گزارشی از سیاحتهای او در شهرهای ایران است. در این کتاب به اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران توجه دارد و درخلال بحث ها، خلق و خوی ایرانیان را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. این اثر بکوشش حمید سیاح؛ و بتصحیح سیفالله گلکار؛ زیر نظر شاد روان ایرج افشار آماده چاپ گردید و 1359 و به همت انتشارات امیر کبیر چاپ و بخاطر مطالب انتقادی و ریز بینی های اجتماعی اوضاع ایران قرن نوزدهم دیگر اجازه چاپ نیافت.
جلد سوم سفرنامه آمریکا (دکتر علی فردوسی مشغول تدارک طبع آن است) هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. خواسته بود بفهمد که چرا جمهوری دموکراتیک انتخابی در آمریکا خوب کار کرده است، و نه آن چنان در جاهای دیگر.
( bukharamag.com/1389.04.2107.html)
🔵 او نخستین نویسنده خاطرات زندان در تاریخ معاصر ما است؛ برای اینکه او نخستین ایرانی است که عبارت «حقوق بشر» را به همان معنا و زاویه کاربرد امروزی آن به کار برده است؛ از نخستین کسانی است که مشروطهخواهی کرده است و مطلوبش از آن فرهنگسازی مدرن بوده است؛ برای این که پس از دیدن بخش بزرگی از جهان سرتاسر ایران را هم گشته است تا نخستین آدمی باشد که کوشیده باشد، خارجه و داخله را سیاحت کرده است.
( همان)
حاج سیاح اندیشمندی بود که بدنبال آزادی می گشت.در دیدار با گرنت رئیس جمهور آمریکا نیز همین ارزیابی را بیان کرده است، و گفته است که پس از پانزده سال سفر در جستجوی آزادی به راستی تنها هنگامی که به آمریکا میرسد آن را به صورت تمام و کمال تجربه میکند. این جمله بیانگر این است که یک تعارف یا ذوقزدگی محض نیست.
🟢 کارنامه حاج سیاح
در سده ای پیش از آغاز جنبش مشروطه خواهی که ایران از خواب گران قرون وسطای خود بیدار و نطفه اندیشه نوگرایی و آزادی خواهی در ایران بسته می شد، با سفرنامه ها به کشورهای بیگانه و رساله های اجتماعی و سیاسی دو نوع نوشته ادبی بود که تجددخواهان ایرانی برای انتشار اندیشه جدید به تحریر آن روی آوردند. تردیدی نیست که نوشتن سفرنامه و رساله های اجتماعی و سیاسی یکی از عمده ترین راه های آشنا کردن ایرانیان با اندیشه تجدد بود. اما تجدد خواهی یگانه صورت اجتماعی و سیاسی آن محدود نمی شد.( طباطبایی،1386، ص335.)
سیاحت بیست ساله حاج سیاح به حوزه تمدنی غرب، روسیه، اروپا و آمریکا و تحریر مشاهده هایش و گزارش از تجددگرایی آنها، زمینه آشنایی ایرانیان با تمدن جدید شد. این آشنایی، آغاز اندیشیدن و تفکر جدید ایرانی است. گرچه ایرانیان بواسطه تمدن کهن شان و مذهب، خود را از سخن جدید مستغنی می دانستند و همین شیوه تفکر، موجب عقیم ماندن در اندیشه شده است.
☘️ مار کو پولوی ایرانی(قسمت سوم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
🔵 سیاحت در غرب
در این قسمت به موضوعاتی که حاج سیاح در ده ها کشور و صدها شهر دیده بود و در نوشته هایش به آن اشازه دارد، می توان بدین گونه دسته بندی کرد. ایرانیان در مواجهه با این وضع جدید در حیرت، حسرت و شرمندانه، کنجکاوانه می نگریستند.
🟢 نظم و آبادی
سیاح از نظم حاکم بر نظام شهری و حکومتی در تعجب است . به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند. گفت: فی الحقیقت در کتاب های ما که وصف بهشت را نوشته اند از این بهتر نخواهد بود.
(سفرنامه حاج سیاح، همان، ص 158)
🟣 فاید نظم
از بلوار استراگ و ایتالیا ( شهر پاریس) گذشته آن شب به هرکجا که رفتم جز نور چراغ به خط مستقیم ندیدم. خانه ها جمیع منور به چراغ گاز تا طبقه هفتم. ...الحق گویا یک پارچه جواهر بود. به رفیق خود گفتم برادر فایده نظم این است که ملک بدین درجه ترقی و آبادی حاصل می کند.( هما، ص 159)
🟢شهرسازی
سیاح از تمیزی و نظم کوچه های شهر که براساس مهندسی است می آورد.
در تمام شهر آنچه از تماشای خانه ها و غیره سیاحت نمودم، جمیع از سنگ فرش کرده اند و دیوار آن از آجرها، تراشیده کمتر ناتراشیده دیدم. خانه ها اغلب چهار طبقه کمتر و بیشتر کم دیده شد. کوچه ها، جمله به یک نسق برای عبور انسان، هر دو طرف سنگ تخته فرش شده که پیاده بر آن برود.
🟡 شهرداری
آشنایی با مدیریت شهری و شهرداری که امور آن را به عهد دارد. هر شب شهر را جاروب نموده، صبح آب می پاشند که روز غبار نشود و شب تاصبح چراغ ها روشن است که هر کس هر جا می خواهد برود، روز و شب تفاوتی نیست.
چراغ ها به چراغ پایه چدن نصب و روشنی آنها از چراغ گاز و بدان خیابان و دیوار، کرسی ها نهاده جهت عموم مردم، که چون شخصی بخواهد شهر ئ دشت را سیاحت کند ممکن باشد و مردمان بیکار، روزنامه ها به دست گرفته ، فراز کرسی ها، در سایه درختان نشسته روزنامه می خوانند. و آب جاری به تدبیر بالای دیوار آورده اند. ( تاریخ اندیشه، ص 521-519 )
🟢 لوله کشی
آب به تمام شهر به قدر لوله سماور بزرگ از چدن برده اند و به پیچ باز می شده آب می آید و برای فواره به هر اندازه که بخواهد می جهد و نیز لوله پیچ دیگری را بدان وصل می کنند. (سفرنامه، ص 149)
🔵مریضخانه
حاج سیاح در اثر پیاده روی زیادی پاهایش زخمی شده بود در شهر لایباخ در بیمارستانی بستری شد تا هم استراحت کند و هم مداوا. از پلیس نوشته گرفتم دو روزی به مریضخانه بروم.چون وارد مریخانه شدم پاهایم را شستند. راهبه آمد گفت شستن پا کافی نیست باید حمام برود. مرا به حمام بردند، حمام بسیار خوبی بسیار بود. در آنجا دوشیر داشت و یک حوض کوچک حلبی که هر طور خواست آب سرد و گرم کند. صابون به من دانند. دیدم چند تخت در آنجا نهاده اند و بر بالای آن اسم صاحبش را نوشته اند. یه مرتبه طعام می دهند و هر که فقیر باشد خرجش از شهر داده می شود و چون می خواهد بیرون برود بر حسب تصدیق طبیب است. روز دوبار طبیب به بالین هر مریض می آید. (همان، ص100.)
کشتی
در پاریس شرکت های بسیار است که تذکره راه آهن و کشتی آتشی می فروشند به هر جای معروف دنیا که کشتی فرنگیان یا اهل ن نی روند. تجارت بسیار معتبر معرف که اکثر از شهرهای مشهور دنیا مراسلات و معاملات دارند. ( تاریخ اندیشه، ص547.)
🟡 راه آهن
اکثر شهرها اروپا و حتی روسیه و آمریکای شمالی در راه آهن مجهز است و مهمترین وسیله حمل و نقل بار و مسافر است در بین راه یکی از حاج سیاح می پرسد وضع راه آهن شما چطور است با شرمندگی پاسخ می دهد، در ایران راه آهن نیست. اولین بار در عصر امیر کبیر در پی آن بود تا از تبریز تا بندر گواتر در دریای عمان قطار بکشد. پس از میرزا حسین سپهسالار بدنبال آن بود. در ایران هنوز بحث در جوازو عدم جواز آن مانده بودند.
در مرکز پاریس پیاده شدیم. مرکز بی مانندی در نهایت خوبی، پوشیده از شیشه، گردشگاه بسیار نیکو حجرات مختلفه برای نشستن و انتظار وقت، قهوه خانه خیلی خوب. دفتر راه آهن و تلگرافخانه و پولیس هریک جداگانه مکانی دارند و منور است آنجا چراغ گاز و کالسکه ها بر در منتظر از هر هتل به کرایه اختیاری که هر جا بخواهند بروند. (همان، ص 156.)
سالگشت درگذشت بانو ایران زمین پروین اعتصامی
بانوی نامدار سپهرفرهنگ ایرانزمین ، پروین اعتصامی در سال پیروزی جنبش ملی مشروطیت در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز زاده شد و ۱۶ فروردین ۱۳۲۰ در تهران درگذشت. پدرش اعتصامالملک از نویسندگان و مبارزان مشروطه و راه آزادی بود و در زمره مترجمان ، ادیبان و سیاست ورزان به نام آذربایجانی حوالی مشروطیت و نماینده تبریز در مجلس دوم و نماینده تهران در مجلس سوم.او مدتی رییس کتابخانهٔ سلطنتی، اداره دارالتألیف وزارت معارف، و مسولیت کتابخانهٔ مجلس شورای ملی را برعهده داشت.پیش از آن در اواخر دهه ۱۲۷۰ نخستین چاپخانه حروفی تبریز را دائر و در ۱۲۸۹ مجلهٔ بهار را بنیاد کرد و مدیریت آن را به عهده داشت.پروین زیر تربیت چنان پدری از خاندانی فرهنگ مدار و در فضایی آزادی خواهانه و البته ادبی رشد یافت و شگفت نیست بیداری فرهنگی در شعر او به ویژه در مورد زنان بازتاب و برجستگی ویژه دارد.
پروین با وجود جوانی چون زنی اجتماعی خود را نشان داد و چون نوری پرفروغ در عرصه فرهنگی ایران ظاهر شد. نوری که باید روشن میماند و موقعیت زنان را در عرصه فرهنگ پایدار میکردو این برجستگی چنان بود که چکامه هایش تحسین ادیبی نام آور چون استاد بهار را برانگیخت. گام گذاشتن زنان ایرانی در پهنهی گسترده ادبی به دلایل تاریخی اهمیتی ویژه داشت.
پروین که از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنایی داشت و ادبیات را با یاری پدر و همنشینی با فرهنگمدارانی چون علی اکبر دهخدا و ملکالشعرای بهار فرا گرفته بود، در هفده سالگی شکوفا شد و نخستین سرودههای خود را نوشت.در بخشی از مقدمه کتاب پروین استاد بهار با نگاهی تشویقی و انتقادی پیرامون شعر او چنین نوشته بود:
چند قرن گذشته یعنی بعد از حملهٔ مغول تا امروز زنی بهتر از پروین اعتصامی شعر فارسی نگفته است به این سبک و روش و با اینهمه افکار روشن و احساسات صادق و راست و مفید ـ شعری که بتوان آن را به هر زبانی ترجمه کرد و در هر عصری قسمتی از آن را بیرون آورد و شاهدی از آن لدیالضروره بهکار برد.
پروین را بانوی مناظره در شعر می نامند، چرا که اغلب اشعار او به مناظره بین اشیاء مختلف می پردازد و گفتگوی دلنشینی را به نظم می کشند. قصیده های توانمنداو نیز از این قاعده به دور نیست. آثار او به بیش از ششصد اثر می رسد که در دیوانش به چاپ رسیده است و مضامین اصلی اشعار او بیشتر شامل اخلاق اجتماعی و فردی، جایگاه زن ایرانی،و پشتیبانی از محرومان و نقد ستمگران و البته انتقاد جدی از ریاکاری و تزویر که همه به دلیل تسلط ادبی پروین به گواهی اهل ادب به استحکام آفریده شده اند.
مرگ تلخ و زودهنگام او در سی و پنج سالگی به دلیل بیماری حصبه ، ایران را از وجود بانویی ادیب و روشنگر و آزاده محروم کرد.
فارغ از چکامه های زیبایش مرور سخن رانی پروین در هجده سالگی درمراسم دانش آموختگی اش در خرداد ۱۳۰۳ در خور توجه است.
. او در آن جشن دربارهٔ بیسوادی و بیخبری زنان ایران حرف زد و در بخشی چنین گفت:
«داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفید نماید. ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و ماثر عظیمه آن زینت افزای تاریخ جهان است. ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده اکنون دنبال گمگشته خود میدود و پدیدار شاهد نیکبختی میشتابد. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمه اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشته اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بالگشایی خواهد کرد.
نام و یادش مانا باد.
افشین جعفرزاده
۱۶ فروردین ۱۴۰۰
آیا هخامنشیان نوروز را در تختجمشید جشن میگرفتند؟
گزارشی تاریخی از محسن ظهوری ( عصر ایران) ..
گفتهاند تختجمشید به فرمان داریوش بزرگ برای برگزاری جشن نوروز ساخته شده. این نظریه تا چه اندازه درست است؟
آغاز نوروز را در افسانهها به جمشید نسبت دادهاند..
شاه اساطیری جهانگستری که سیصدسال شادی و برکت به زندگی مردم آورد.
اینجا را هم تختگاه او دانستهاند.
قصهها از واقعیت زندهتر مانده و بقایای به جامانده پارسه، شهر سلطنتی عظیم هخامنشیان، نزد مردمانی که قرنها بعد از آنها آمدند، شد تختِ جمشید.
بقایایی از مجموعه کاخهایی بزرگ از سنگ پر از نقش که انگار کار دست موجودات افسانهای است.
ستونهای بلند، پلکان بزرگ، نقشهای نبرد، شاهان راستقامت و دسته دسته آدم با لباسهای گوناگون که هدایایی را حمل میکنند.
برای که میبرند؟
در ذهن مردم برای جمشید، اما برای محققانی که به کاوش در این مجموعه پرداختند، هدایایی است از ملل تابعه برای شاهان هخامنشی.
در چه روزی؟
☘️ تاج بخش ها قربانی می شوند.
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
به گواه تاریخ اکثر کسانی که تلاش کرده اند که دیگری را به قدرت برسانند، شخصی را که به تاج و تخت رسانده اند، پس از قدرت گیری، تاجبخش را منزوی و یا متهم به خیانت یا به قتل میرسانند.
دختر قدرتمند شاه تهماسب اول، پری خان خانم، که در اواخر سلطنت شاه، امور کشور را زیر نظر داشت پس از فوت پدرش در سال 981 ق، .برادر خود شاه اسماعیل دوم را در برابر مدعیان سلطنت و گروهی از قزلباش، به سلطنت رساند.
🟣 ریسمان قدیمی
اساماعیل میرزا پسر شاه تهماسب اول، به ظنّ تلاش برای کودتا علیه پدر، بیست سال زندانی شد. او با برنامه پری خان خانم، به قئرت رسید. شاه اسماعیل دوم نامیده شد. شاه جدید پس از به سلطنت رسیدن در قزوین، اعلام کرد،« خیمه شاهی را نتوان به ریسمان قدیمی بر پا داشت.» با این شعار همه شاهزادگان صفوی را به غیر از محمد میرزا، نابینا و پسرانش را از میان برد. محمد میرزای نابینا، تحت نظر در شیراز بود.
🔵 قتل شاه اسماعیل دوم
شاه اسماعیل گذشته از کشتار شاهزادگان، می خواست خط مشی مذهبی دولت صفوی را نیز تغییر دهد. شاه اسماعیل، پریخان خانم تاجخش، را هم در حصر خانگی قرار داد. ولی با تدبیر پریخان خانم، شاه اسماعیل دوم در بستر به قتل رسید.سپس پرخان خانم اداره امور دولت را بدست گرفت. پس از کشته شدن شاه اسماعیل، سلطنت صفوی دچار بحران جانشینی شده بود.
🟢 تعیین شاه
پریخان خان خانم، در دار السلطنه قزوین مستقر و با همکاری قزلباش امور را تثبیت کرد. جلسه ای از اهل حل و عقد و ریش سفیدان و سرداران قزلباش تشکیل داد تا تکلیف سلطنت تعیین شود. دراین جلسه سه نظر وجود داشت. عده ای سلطنت پرخان خانم را مطرح کردند. نظر دوم، تعیین پسر چند ماهه شاه مقتول بود و نظر سوم، محمد میرزا پسر بزرگ شاه تهماسب اول را به سلطنت بگذارند. نظر سوم پذیرفته شد. در هر صورت قدرت در دست پریخان خانم، باقی ماند. اگر پسر خرد سال شاه اسماعیل تعیین می شد، پری خانم نائب السلطنه می گردید. و اگر محمد میرزا شاه شود، چون او نابینا بود، قدرت در دست پری خانم می ماند.
🟣 توطئه علیه پرخان خانم
وقتی که شاه اسماعیل کشته، و محمد میرزا برای سلطنت برگزیده شد، کارگزاران با تجربه که شاخک های تیزی داشتند، دریافتند که خورشید شاهزاده خانم در حال غروب است، بدین خاطر سعی داشتند تا از شاهزاده خانم فاصله بگیرند. بعضی دیگر هم در تلاش بودند تا خود را به نیروی جدید و اطرافیان محمد میرزا نزدیک نمایند.
اسکندربیگ قورچی از قزوین راهی شیراز شد تا خبر فوت شاه اسماعیل و انتخاب محمد میرزا را به دریافت پادشاهی به او بدهد و مژدگانی دریافت نماید. اسکندربیگ چنان شتابان به طرف شیراز تاخت که شش روزه خود را به شیراز رساند، ولی محمد میرزا از ترس اینکه مبادا برادرش حلیه کرده تا او را امتحان کند و مثل دیگر شاهزادگان به قتل برساند. اسکندر بیگ را به زندان انداختند تا درباره وی تحقیق کنند.
چند روز بعد علی بیگ ذوالقدر، سفیر پری خان خانم از پایتخت به شیراز رسید و خبر پادشاهی محمد میرزا را ابلاغ کرد. اسکندر بیگ لقب خانی گرفت و به حکومت شیراز سرافراز شد. شاه جدید نابینا، درویش مسلک و شوخ طبع بود. امورسلطنت بدست مهدعلیا همسر شاه قرار گرفت.
سلیمان میرزا جابری اصفهانی، وزیر اعظم شاه اسماعیل که شخصی هوا شناس و موقعیت شناس بود راهی شیراز شد. او گزارش مفصلی از اوضاع دربار قزوین به شاه و مهد علیا داد و توانست موقعیت خود را نزد مهد علیا که قدرت اصلی را در دست داشت، محکم کند.
🟣 پایان تاج بخش
سلیمان میرزای جابری وزیر، با پری خان خانم مخالف بود، مهد علیا نیز از پری خان خانم بیزار بود. مهد علیا و سلیمان میرزای جابری وزیر، علیه شاهزاده خانم باهم متحد شدند تا او را از میان بردارند. زیرا او مهمترین سد راه بلند پروازی های ملک جدید بود. سلطان محمد خدا بنده در ذی الحجه 985 به قزوین رسید، پری خان خانم با هودج زرنگار و غلامان خود به استقبال شاه و ملکه آمد، آن دو زن رقیب چشم در چشم شدند. پرخان خانم در این اندیشه بود. چون شاه نابیناست مهدعلیا امور کشور را در اختیار خواهد گرفت و از شاه نامی بیش نخواهد بود.
محمد میرزا در قزوین به نام سلطان محمد خدابنده تاجگذاری کرد و سپس به خلیل خان افشار فرمان داد تا شاهزاده خانم را به اتهام قتل شاه اسماعیل دوم به قتل برسانند. شاه به پاس این خدمت ده هزار تومان از اموال شاهزاده خانم را به قاتل او بخشید. با کشته شدن پریخان خانم تاجبخش، مهمترین سد راه مهد علیا از میان رفت.
☘️مار کو پولوی ایرانی (قسمت چهارم)
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
✍️رضا احمدی
حاج سیاح محلاتی در ادامه جهانگردیش در 200 سال پیش در اروپا و آمریکا و ژاپن، به پدیده مترو بر می خورد و تأسف می خورد ما کی خواب غفلت بیدار و از این نعمت ها برخوردار خواهیم شد.
🟣 سوار مترو شدن
حاج سیاح در لندن بر مبرو سوار می شود.
راه آهن اسبی در بسیاری از کوچه های بزرگ کشیده اند که با اسب می رود. زیر اکثر کوچه ها راه آهن است که به بخار می رود. شصت و شش مرکز در آن شهر بنا شده، از پله ها پایین می رود و تذکره (بلیط) گرفته بهر محله که بخواهد سوار شده می برند. با کمال تحسر و تحیر که چرا ما از این جنس مردم خارجیم و پس مانده ایم؟ چه وقت از خواب غفلت بیدار خواهیم شد. ( همان، ص207)
🟢 تلگراف
ابزار ااطلاع رسانی که درقرن نوزدهم در اروپا اختراع شد و همه را به نزدیک کرد. حاجی در سیاحت از آن یاد کرده است. تمام شهر به چراغ گاز منور، راه آهن به تمام انگلند و اسکتلند کشیده شده، تلگراف هم به نحو مزبور تجارت آنجا بسیار معتبر است. (تاریخ اندیشه، ص 504) هتل
هیجده هتل بسیار خوب و مشهور بود. که بهترین آنها موسوم به گراند هوتل و هوتل دلوار بود. قیمت مخارج مشخص شاه و گدا یکسان.(همان، ص 526 )
🔵 پارک
باغچه های کوچک سر هر گذر است. باغچه نبات نزدیک شهر جهت تفریح مردم . 🟣زندان
دیدار از زندان در شهر میلان ایتالیا که از چه نظم و ترتیبی برای زندانیان تدارک دیده اند وقتی حاج سیاحی به بازدید می رفت برخلاف ایران ممانعتی از بازدید نمی کردند. بالجمله داخال قلعه مانند شدم؛ از هر طرف پنجره های آهنین ، یک طررف محبس زنان و طررفی محبس مردان، ولی تماما بمدت معین که تا چند وقت باید آنجا باشند، و روزها قبل از گردش می کنند و خوراک معین که چند وقت آنجا باشند، و روزها قبل از ظهر گردش می کنند و خوراک معین به ساعت معین می خورند. حمام معین به روز معین می روند. (سفرنامه، ص 121)
🔵 نهاد های آموزشی
مدرسه
تنها مدرسه ب سبک جدید توسط امیرکبیر بنیان نهاده شد زمان افتتاح آن سرامیر را بر خاک نهاده بودند. و هنوز بحث در جواز و حرمت مدرسه حل نشده است در اروپا مدارس متعدد وجود دارد. مدرسه مجانیه برای عموم مردم و مدرسه کوچکی است که راهیه ها اطفال بسیار کوچه را می آورند. پستانی ساخته در او شیر می ریزند و به دهان طفل می گذارند، می مکند معاینه پستان مادر . هرکه پول دارند ماهانه می گیرند و هر کس ندارد محض خدا تربیت می کنند. بعد از حد رشد اگر دختر است کارهای شایسته دختران به اومی آموزندن از خواندن و نوشتن و دوختن و بافتن و پختن و غیره اگر پسر است به او صنعت می آموزند، غالبا بهر صنعتی که خودش مایل باشد. (همان، ص146 )
🟣کتابخانه
یکی از نهادهای اموزشی است که اروپا بسیار مورد توجه و حمایت است.
در پاریس دوازده کتابخانه بسیار مشهور معروف دارد. که بزرگترین همه انها در راه مسمای به « رو رشلو » هر روز از ساعت نه که بامداد فرنگیان است الی ساعت ده که هنگام شام باشد. هرکه بدآنجا خواهد رفته و هر کتاب که خواهد می ستاند.( همان، ص 175)
🟢 دانشگاه
در دیدار از کپنهاگ به دیدار دانشگاه آن شهر رفته است. دارالفنون بسیار خوبی دارد موسوم به اونیورسیته، علوم متداوله یورپ به تمام آنجا تحصیل می شود و السنه مختلف در نهایت خوبی تحصیل می کنند. (تاریخ اندیشه، ص 495)
🔵اشتغال زنان
زن کاپتان کشتی اطلاعات وسیعی در باره شیراز، تهران و بغداد داشت. متحیر شدم با خود گفتم سبحانه الله چنین ملکی که زنان ایشان این گونه تحصیل می کنند، من مفلوک پریشان می خواهم بگدایی تحصیل کنم. ( تاریخ اندیشخ، ص 513)
اقتصاد
🟢 باغ وحش
به باغچه دپلانت داخل شدیم به باعچه، ابتدا اکثر وحوش درنده و چرنده را سیر کردیم که هریک مخصوص بجای مخصوص ساخته اند. باغ وحش ترتیب داده اند که مرغ ها غریبه از هر قسم، وحشی و بومی بر وفق عادت خودشان آشیانه دارند. گاو کوهی و اهوی دشتی و زرافه و غیره ( همان، ص177)
🟣آثار باستانی
توجه به آثار باستانی و آشنایی با گذشته اقوام از مسائل مورد توجه اروپائیان بود که هنوز این باور در بین ایرانیان رایج نبود. از علامات قدیمه مخروبه آن شهر طامپل ذاکر می باشد. اینها را محترم داشته اند چون که از علائم قدیمه است و نشانی از کمالات ... آن مردم دارد که بسان معابد محترم خود محترم می دارند. ( تاریخ اندیشه، ص 524)
🔹 پروژه رضاقلی؛ مولفه ها، و کاستی ها
✍ مهران صولتی
علی رضاقلی در طول حیات پربرکت خویش کوشید تا با نقب زدن به تاریخ بلند این سرزمین اعم از شیوه تولید، زیست اجتماعی و اساطیر تاریخی، فهم خود از علل جامعه شناختی توسعه نیافتگی را تدوین و تنظیم نماید. مزیت رضا قلی در این مسیر عبارت از پایبندی به یک برنامه پژوهشی بود که تلاش های تئوریک او را از پراکندگی خارج می ساخت. در کل به نظر می رسد می توان درباره پروژه رضاقلی این چنین اظهار نظر کرد:
✅ اهمیت نظریه رضاقلی
۱-رضاقلی فارغ از نگاه های سیاست زده، اقتصاد محور، فرهنگ گرا و توطئه اندیش که بر تحلیل های توسعه در ایران چیره شده بودند کوشید تا با اتخاذ یک نگرش سیستمی به تاریخ تحولات اجتماعی ایران از در غلتیدن به یک سویه نگری اجتناب نماید
۲- رضاقلی با تاثیر پذیری جدی از آموزه های اقتصاددان برنده جایزه نوبل یعنی داگلاس نورث، رویکرد نهاد گرایی را به نحوی جدی تر برای تحلیل تحولات تاریخی جامعه ایران برگزید و کوشید تا نقش نهادهای تاریخی این سرزمین در توسعه نیافتگی ایران را توضیح دهد
۳- رضاقلی در طول حیات پربار خود به مثابه یک کنش گر مرزی فعالیت می کرد یعنی پایی در حکومت و پایی در جامعه داشت و می کوشید از تجربیات حضور خود در بطن نظام اداری برای تحلیل دقیق تر تحولات اجتناعی ایران بهره جوید
✅ مولفه های اصلی نظریه رضاقلی
۱- حضور طولانی شیوه زیست عشیره ای - ایلیاتی مبتنی بر عناصری مانند تبار، خویشاوندی، بیعت، وفاداری و اطاعت پذیری
۲- تاثیر مناسبات قبیله ای و فرهنگ غارتی - غنیمتی بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ایرانیان
۳- محدودیت ناشی از وجود تاریخ بلند این سرزمین در مسیر توسعه یافتگی؛ تاریخ به مثابه ترمز نه چراغ
۴- حاکمیت نهادهای غارتی در فقدان نهادهای رقابتی (به بیان نورث؛ وجود نظام های دسترسی بسته در فقدان نظام های دسترسی باز )
۵- وجود فرهنگ تقدیر گرا به مثابه عاملی برای تشدید تعهد ناپذیری و مسئولیت گریزی
۶- تنهایی و انزوای نخبگان مصلح در تاریخ بلند ایران که در کتاب جامعه شناسی نخبه کشی به برخی از اخیرترین آن ها اشاره شد
✅ کاستی های نظریه رضاقلی
۱-نظریه رضاقلی در حفظ توازن میان عاملیت و ساختار ناکام مانده به طوری که تاکید فزاینده بر نقش ساختار مانع از رویت پذیری عاملیت های پراکنده شده است
۲- نظریه رضاقلی ایستا بوده و از توجه به پویایی های موجود در تاریخ و فرهنگ ایران بازمانده است
۳- دغدغه رضاقلی جهت نظریه پردازی کلان برای تاریخ پر فراز و فرود این سرزمین مانع از دیده شدن تحولات ریز و درشت در دوره ایران معاصر شده است (مشابه نظریه کاتوزیان)
۴- غلظت تاریخی گری و فرهنگ گرایی در نظریه رضاقلی موجب غفلت وی از توجه به سهم و نقش سیاست و اقتصاد بر تحولات عرصه فرهنگ شده است
۵- نظریه رضاقلی به دلیل غفلت از رعایت توازن در رابطه میان جامعه و حکومت، از توجه به اندک پویایی های این رابطه در ایران معاصر بازمانده است
🔹 نکته پایانی: رضاقلی به ما آموخت بدون کاوش در لایه های پنهان تاریخ، فرهنگ و ادبیات این سرزمین نمی توان راهی برای برون رفت از وضعیت اسف بار کنونی و حرکت به سوی توسعه یافتگی گشود. آموزه ای گران سنگ که می تواند سرلوحه تلاش های تئوریک سایر پژوهش گران قرار گیرد.
#رضا_قلی
☘️ مورخ آمریکایی که هنر ایرانیان را به جهان معرفی کرد
🟣 آرتور پوپ»، متولد ۱۸۸۱ میلادی، استاد و مورخ مشهور آمریکایی و متخصص آثار هنری ایران بود.
معروفترین اثر وی کتاب «بررسی هنر پارسی» است که در سال ۱۹۳۹ توسط دانشگاه آکسفورد در شش جلد به چاپ رسید.
🟢 از آثار مهم او میتوان به «مقدمهای بر هنر پارسی از قرن هفتم میلادی به این سو»، «شاهکارهای هنر ایران» و «معماری ایران» اشاره کرد.
پوپ و همسرش طی 10 سال نزدیک به 10هزار تصویر از بناهای تاریخی ایران عکسبرداری کرد که هنوز هم پس از سالها مورد استفادهٔ ایرانشناسان قرار میگیرند.
وی در «کنگرهٔ جهانی هنر و باستانشناسی» درخواست کرد تا پس از مرگ، او را در اصفهان به خاک بسپارند.
🔵 پروفسور پوپ در شهریور ۱۳۴۸ در سن 88 سالگی درحالیکه ریاست افتخاری «موسسهٔ آسیا» در شیراز را بر عهده داشت، درگذشت.
🟣 پیکر وی به اصفهان منتقل و در آرامگاهش در حاشیه زایندهرود در نزدیکی پل خواجو به خاک سپرده شد. همسر وی، دکتر «آکرمن» نیز سال ۱۳۵۵، در همین مکان دفن شد.
✅ چه کسی کاخ اردشیر بابکان را برای آیندگان حفظ میکند؟
🔸کاخ اردشیر بابکان، یک بنای بینظیر با تالارهای تو در تو، بازمانده از دوران ساسانیان است که همچون تخت جمشید، برگی از تاریخ ارزشمند ایرانزمین است.
🔸این کاخ 1800ساله در نزدیکی شهر باستانی گور در فیروزآباد استان فارس واقع شده و در سال ۲۲۴ پس از میلاد به دستور اردشیر بابکان یا پاپکان، بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی ساخته شدهاست.
🔸گفته میشود، 400 سال بعد، با ظهور اسلام، مسلمانان ساخت گنبد را از روی این کاخ و دیگر بناهای ساسانی فرا گرفتهاند.
🔸این کاخ در ابتدای انقلاب قرار بود، تخریب شود.
🔸کاخ اردشیر بابکان در سال ۲۰۱۸ در فهرست میراث جهانی یونسکو بهثبت رسید.
🔸در این فیلم، زوایای پنهانی از کاخ را میبینید که در بازدید حضوری امکان دیدن آن را نداريد. شما از ایوان اصلی کاخ اردشیر وارد شده و از گنبد تالار بار عام خارج میشوید.
🔸این تصاویر ارزشمند توسط دکتر خشایار لهراسبی عزیز تهیه شده و با اجازه شخص ایشان در برابر چشمان زیبابین شما قرار گرفته است.
☘تاریخ چندهزار ساله «چگاسفلی» که باید شناخت
«چگاسفلی»؛ این نام را بعدها زیاد خواهید شنید. مثل شهرسوخته، جیرفت و شوش. چگاسفلی گنجی است پر از اسرار تاریخ که رازهایش را با ما در میان خواهد گذاشت؛ اگر بگذراند. داستان این محوطه تاریخی و کارشکنیها برای کاوش در آن را در این قسمت از «ایران به روایت آثار» ببینید.
🔵چگاسفلی از مهمترین محوطههای باستانی ایران است، اما نمیگذارند کار کاوش در آن به خوبی پیش برود. داستان اتقاقات عجیب در این محوطه پیشاتاریخی و جادهای که بر تن چگاسفلی کشیدهاند، بماند برای آخر قصهمان. اول برویم سراغ داستان خود چگاسفلی؛ اما نه در چگاسفلی، به شوش برویم؛ شهری که تاریخ دور و درازی را از سر گذرانده؛ از مردمانی که توانستند طی سالها تمدن عیلام را به وجود بیاورند و سالها پس از آنکه شهرشان شوش، به دست آشوربانیپال نابود شد، داریوش هخامنشی کاخ آپادانای خود را در آن ساخت. کاخی که بقایایش به دست «ژاک دمورگان» فرانسوی از بین رفت. کسی که در سالهای ۱۲۷۶ تا ۱۲۹۱ خورشیدی این محوطه را کاوش کرد؛ یعنی از دوره مظفرالدینشاه تا دوره احمدشاه قاجار. ۱۵ سالی که باعث شد اشیاء مهمی از دل خاک بیرون بیاید، اما شوش برای همیشه رازهایش را از دست داد.
«دمورگان» سنگهای کاخ داریوش را برای ساخت قلعه خودش استفاده کرد؛ قلعهای که بر فراز ارگ شوش ساخت.
از معدود عکسهای بهجامانده از آکروپل، ارگ شوش را قبل از کاوش، «مارسل دیولافوا» باستانشناس فرانسوی گرفت؛ یعنی قبل از ورود «دمورگان». با آمدن «دمورگان»، او دستور داد جای جای این تپه را که ارگ سلطنتی بود، بهصورت غیرکارشناسی حفاری کنند تا اشیاء گرانبها را پیدا کند. تصویری از تپه پس از کاوشهای او موجود است که نشان میدهد تمام اطلاعات ما از دوره پیشاعیلامیان و عیلامیان و حتی هخامنشیان از بین رفت؛ شیوه تدفینها، قرارگیری اجساد، لایههای تاریخی و هزاران اطلاعات که میتوانستند به ما از اجداد کسانی بگویند که ۵هزار سال پیش تمدن عیلامیان را ساختند.
حالا به چگاسفلی برویم. به جایی که گورستانی جمعی در آن پیدا شد. ۵۲ نفر در یک گور خوابیدهاند. در گوری ساخته شده از سنگ با تزئینات ظریف و معماری فاخر.
تُل چگاسفلی، سکونتگاه مردمانی در ششهزار سال پیش است. محوطهای در شهرستان بهبهان نزدیک خلیجفارس. نمونهای منحصربهفرد از زندگی در پیش از تاریخ. جایی که مردمان پیشاعیلامیان در آن زندگی میکردند. فرصتی دوباره، برای پیدا کردن رازهایی که در شوش از بین رفت.
چگاسفلی مکانی مقدس بوده؛ از معماری گورهایش معلوم است، از بقایای قربانیها، از سفالها و زیورآلات ارزشمند، و از نیایشگاه بزرگش که سنگهایی آئینی در آن پیدا شد.
🔴روی این سنگها نقوش جالبی است؛ انگار صورت یک انسان؛ ساده، با دو چشم و یک بینی و خطی بر بالایشان که میتواند حتی ابرو باشد. یا فقط دو فرورفتگی شبیه به دو چشم. طرحی از بزهای شاخبلند را هم روی برخی از آنها میبینیم که نمیدانیم نشانه چیست. این سنگها در نیایشگاه چگاسفلی پیدا شدند. ۷۳ سنگ تقریبا یک شکل با ابعادی بین ۶۰ تا ۷۰ سانتیمتر که روی هم کنار دیواری چیده شده بودند. سنگهایی از جنس ماسه سنگ که احتمالا شمایلی از خدایان این قوم بودهاند.
🟢برگردیم به گورستان و نگاهی به یافتههای آن بیاندازیم. به گورهای دستهجمعی که تعداد جمجهها با استخوان پیکرها همخوان نیست. نشانی از اینکه در اینجا تدفین آئینی خاص خودش را داشته؛ وقتی قرار بوده تا جنازهای را دفن کنند، استخوانهای افرد قبلی را در گوشهای از قبر جمع میکردند تا مرده خود را هم در قبر جا دهند. همین نشان میدهد که این گورستان مقدس بوده و احتمالا از سایر نقاط هم جنازهها را برای دفن به اینجا میآوردند.
البته در این گورستان گورهای انفرادی هم پیدا شده. شاید برای صاحبمنصبی بوده. اما برخی از جمجمهها، مهمترین چیزی است که تاکنون اینجا پیدا شده. جمجمههای انسانی، که تغییرشکل یافتهاند. یعنی آدمهایی که از کودکی سر آنها را میبستند تا جمجمهشان به این شکل درآید.
🔵قبلا نمونههایی از پیکرک انسانهایی به این شکل را در محوطههایی همدوره چگاسفلی دیدهایم؛ مثلا از محوطه پیشاتاریخی عبید در عراق امروز. اما اینجا به ۱۳ جمجمۀ خود آن انسانها برخوردهایم. کسانی که حتما شأن و جایگاه والایی در جامعه آن روزگار داشتهاند؛ مثلا شاید جادوگر، شمن یا چیزی شبیه به این بودهاند.
🔴در گورهای این محوطه، سفالها و زیورآالاتی هم پیدا شده با نقوشی که شبیه آن را در محوطههای پیش از تاریخ دیگری هم دیدهایم. اما برخی از اشیاء این محوطه در نوع خود بینظیرند و رازآمیز. مثلا جامی کوچک که در نیایشگاه این محوطه پیدا شده. گرچه نمونهاش قبلا در ایران دیده شده، اما با یافت شدن آن در چگاسفلی متوجه آئینی بودنش شدهایم.
☘️ خرنامه، بیداری ایرانیان
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
رضا احمدی
🟢 یکی از کتابهایی که در آستانه انقلاب مشروطه ترجمه شد و در بیداری ایرانیان و آشنایی آنها با حقوق طبیعی و اساسی خود آشنا ساخت، «کتاب خرنامه» اثر خانم کنتس «دوسگور» فرانسوی بود. این کتاب بوسیله امین الدوله از رجال اصلاح طلب قاجاریه ترجمه و در سال 1300ق به چاپ رسید.
در این دوره اکثر ایرانیان بی سواد بودند. این کتاب در قهوه خانه، جمع های کوچک و بزرگ خصوصاً در تهران توسط باسوادانی خوانده می شد و دیگران گوش می داند.
🟣 توقیف خرنامه
وقتی که ناصرالدین شاه از محتوای آن آگاهی یافت دستور داد آن را توقیف نمایند. کتاب خرنامه از زبان خری آزادی خواه نوشته شده است.
🔵قبله عالم من
زنی بود، چاق، سلیطه، او بر شوهرش سلطه داشت، هر روز بار سنگینی بر پشتم می گذاشت و خودش بر آن می نشست. با زنجیر بلندی در پشت و گردنم می کوبید و از ترس و درد می دویدم. اگر ناله می کردم با قوت بیشتری میزد. این کار هر روز او با من بود.
مستبدین و ظالمین اینگونه هستند هر چه طرف مقابل را ضعیف تر ببینند، بیشتر ستم می کنند.
🟢 مخلص بار کش
من به روزگار جوانی هوا پرست و زیر دست بودم و از شرارت نفس متابعت نمودم و از هوس چه بدبختی و نکبت ها دیدم. لاجرم به سرانگشت تقدیر گوشمالی ها گرفتم و به صراط مستقیم هدایت شدم.
🔵 شورش و قیام
روزی در میدان بارفروشها صبرم به پایان رسید، سه لگد نثار آن سلیطه مستبد کردم. ما خران وقتی سرکش می شویم، چموش می گردیم و تلافی می نماییم.
🟣 فرار از سلطه
پا به فرار گذاشتم، به سوی جنگل رفتم، درباره من قضاوتها کردند. دیگر امر و نهی آدامیزاد نبود. به چراگاه گاوان رفتم، در مرتع گاو، خران می چریدند، به هم آزار نمیرساندند. آدمیان مقهور هوای نفسند، مغرور، حریص و طمعکارند، می خواهند همه چیز را به تنهایی بخورند. خران نه احمقند نه حق ناشناس، قلبی پاک و حساس دارند.
🟢 شکوفایی
خر چون خود را آزاد یافت، اندیشه او هم آزاد شد، افکارش شکوفا گردید. او در نظام طبیعی و قانون مساوات به تفکر پرداخت. در فرد و اجتماع اندیشه کرد.
🟣 شناخت حقوق
دراز گوش اندیشمند، از دست ستمگران آزاد شد، در آزادی حقوق خود را شناخت، واز برگ خشک درختان می خورد، سرمای زمستان را تحمل می کرد. تنها خوشحالی او آزاد زندگی کردن بود. چون به آزادی دست یافته بود می چمید. آزادی بزرگترین نعمت الهی است.
🔵 وظیفه ما
خران در خیالات، اخلاق و استعداد و آرزوها متفاوتند.هریک از ما تکلیفی جداگانه دارد. هیچکس نمی تواند حقوق ما را مانع گردد، به قانون عادلانه تمکین کنیم، از هر ظالم مستبد، که ظلم و زور خود را آلت ضعف و ذلت ما قرار داده است، اطاعت نکنیم. انسان هم بدون آزادی انسان نیست در عین آزادی باید مقید جماعت بود.
🟣 انحصار طلبی
جمعی نعمت بیدریغ خداوند را برای خود شمرده و دیگران را منع می کنند. جهل و ترک حقوق و قبول ذلت، موجب حرمان است.
🟢 برابری
هیچ یک از شما خران بر دیگری مزیت ندارد، آنکه متولد شود و شاه گردد و دیگری تولد شود و فقیر باشد، در خلقت مساویند.
🟣نفی حکومت مطلقه
حیوان زبان بسته حکمرانی مطلق را خلاف نظام طبیعی می شمارد.
🔵 منفعت طلبی
خران در حالت جمعی مواسات دارند، ولی آدمیزاد، مغرور و خود خواه است. وقتی فایده ای دید، مواسات و مساوات را رعایت نکند و هر چه یابد به نفع خود مصادره می کند.
🟣دروغگویی
شما در دروغ متولد و با دروغ نموکردید، دروغ طبیعت ثانوی و ترک آن موجب خلاف طبیعتان شده است.
🔵 تملق دوستی
شخصی که رتبه عالی یافت بر او باران تمجید می بارد، صفات نداشته را به او دهند. شعرا مدح کنند. آن احمق ملتفت نیست که تا دیروز کسی به او اعتناع نمی کردند.
🟢حقیقت ستیزی
از حق گویان دوری و متملقین و دروغگویان رتبه می یابند. در گذشته حاکمان طرخان و تلخک داشتند، بی تملق عیوب در محضر آنها بیان می شد. امروز روزنامه ها تلخک هستند.
بر کشیدن ناکارآمدان
ضعیفان را برقدرت برکشند.اگر بزرگان را شریک قدرت کنم کم خردی و نادانی من ظاهر شود، پس اشخاص ناتوان و ناقابل را بر سرکارها می گذارم تا خود بر آنها تفوق داشته باشم.
💥چهارم اردیبهشت؛ تاجگذاری رضاشاه.
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
♦️آن روزها، احمدشاه رفته در فرنگ نشسته و قدرت بی صاحب در آن وسط افتاده بود، کسانِ زیادی مانند نصرت الدوله، مدرس... برای برداشتن اش، خیز برداشتند اما چون رضاخان افسار قزاقان را بدست داشت پس او موفق شد.
همیشه در چنین مواقعی، نظامیان دستِ بالا دارند...
در بقدرت رسیدن رضاخان، نقش خود او و عوامل داخلی به مراتب بیشتر از نقش عوامل خارجی یعنی انگلستان بود، چون هرج و مرج و نا امنی های گسترده و حرکتهای گریز از مرکز، دمار از روزگار مردم درآورده و همگان در آرزوی دولت قوی و دیکتاتوری بودند که از غیب بیاید و با زور، نظم را برقرار کند!
حتی روشنفكران و تحصيلكردگان خارج از كشور معروف به برلنی ها، به حكومت فاشیستی موسولینی در ايتاليا غبطه می خوردند و آرزو می كردند ايران نيز از چنين نعمت دیکتاتوری برخوردار باشد چرا كه موسولينی به پارلمان عقيده ندارد و توصيه می كردند:
"اگر می خواهيد روزی لذت آزادی را بچشيد ديكتاتور توليد كنيد ديكتاتور عالِم، ديكتاتور ايدهآل، با هر قدم خود چندين سال سير تكامل را پيش می برد...»
«مجله نامه فرنگستان، ش ۱، چاپ برلين)
♦️ پوپر سخن جالبی دارد او می گوید:
همانطور که در اقتصاد، تقاضایِ یک کالا میتواند به تولید انبوه آن بیانجامد، در حوزه سیاست هم تقاضا برای آمدنِ پیشوا، می تواند به یک تولیدِ انبوه از آن بیانجامد...!
پس، آن دیکتاتور، آرزوی اکثریت بود و در نتیجه آمد! اما نه از آسمان بلکه از آن اوضاع پریشیده و از روانشناسی جمعی مذبذب و مایوسِ مردمی که حسرتِ ظهورِ یک دیکتاتور با پنجه آهنین را می کشیدند، اما پس از آمدنش، میلیون درباره اش چنین می گوید:
«رژیم دیکتاتوری(رضاشاه)، هم رهبران سیاسی و هم قدرت رهبری را نابود ساخته مثل اینکه رضاشاه نصیحت آن دیکتاتور یونان را رعایت کرده بود که به میان مزرعه گندم برو و هر سری را که بلندتر از دیگران است قطع کن»
(میلسپو، آرتور، آمریکائیها در ایران...ص۱۲۰.)
♦️در هنگام تاجگذاری، وقتی رئیس مجلس در اعطای تاج شاهی پیشقدم شد، رضاخان تاج را با دستان خود برداشت و گفت:
«این چیزی نیست که دیگری آن را بر سرم بگذارد!»
اما آنچه بسی عبرت انگیز است سرنوشت تمام کسانی است که در مراسم تاجگذاری، سنگ تمام گذاشتند تا هر چه باشکوهتر باشد، کسانیکه تلاش کردند تا او شاه شود اما سرانجام، بدست او، سرنوشتِ دردناک و شومی داشتند! یا کشته شدند یا بزندان شده یا تبعید و یا خانه نشین...
لیستِ قربانیانی که در بالا رفتن رضاخان از نردبان قدرت، بیشترین کمک را کرده و در مجلس پنجم از هواخواهان تغییر سلطنت بوده و از ماده واحده دو فوریتی که در نهم آبان ۱۳۰۴ برای انقراض سلطنت قاجار و انتقال قدرت به رضاخان پهلوی به رأی گذاشته شد نقش اساسی را بازی کردند و در روز چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ش نیز؛ در مراسم تاجگذاریش، دست از پا نشناختند...
اما در اواخر حکومت رضاشاه و زمانِ آمدن متفقین، بندرت از این جمع کسی مانده بود که مغضوب دیکتاتور نشده و از کرده خود پشیمان نگردیده باشد!
به محض این که دیکتاتورها به پشتِ بام قدرت می رسند، نردبان را می کشند و کم کم دورشان حسابی خلوت می گردد جز گروهی متملق و مجیزگو...!
به نوشته تقی زاده، در وقتی كه تيمورتاش مغضوب رضاشاه شد داور می خواست شفاعت كند، رضاشاه «نگاهی بهش كرد و گفت اين گوش هايت را باز كن والاّ معدومت می کنم. رضاشاه تكيه كلام «معدوم» داشت…»
(تقی زاده، زندگی توفانی، ص ۲۳۲)
♦️کارت پستالِ روز تاجگذاری را از آرشیو کتابخانه ملی پیدا کرده ام و در زیر آورده ام که قابل تامل است:
دو فرشته از بالا، تاج را بر سر رضاخان می گذارند و نوشته شده:
«یداللَّه فوق ایدیهم»
و این شوربختی مردمی است که ۲۰ سال قبل، انقلاب مدرنی چون مشروطیت راه انداخته بودند و خون دادند تا مشروعیت قدرت نه از بالا، بلکه از پایین و از اراده های آنان برآید، آنان حتی محمدعلی شاه را که بر قانون اساسی مشروطه پایبند نشد برداشته و احمدشاه را گذاشته بودند.
اما اکنون، دوباره در چهارم اردیبهشت، تاج پادشاهی بجای اینکه از دستهایِ مردم برآید، از بالای سرِ مردم و بدستِ فرشتگان می آمد!
البته فورشتگان و خدا بهانه بود در واقع بدست قزاقان...!
انگلستان برای پایان دادن به محاصرهء هرات با کشتی¬های جنگی جزیره خارک در خلیج فارس را اشغال و تهدید به اشغال بوشهر کردند. محمد شاه ناچار شد به محاصرهء هرات پایان دهد.
🔵 دل خوش کردن به وعده های روسها و بازی در زمین این دولت موجبات تجزیهء هرات و سپس ایالت کابل و قندهار گردید.
💥تصویری از جبار باغچه بان و باغچه اش
✍️ علی مرادی مراغه ای
✅امروز ۱۹ اردیبهشت زادروز جبار باغچه بان است. جبار باغچه بان، بنیانگذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان در ایران است که ابتدا آنرا در سال ۱۳۰۵ش در تبریز بوجود آورد سپس به شهرهای دیگر سرک کشید.
♦️با خلاقیت می توان بسیاری از ناممکن ها را ممکن ساخت: آموزش خواندن و نوشتن برای کودکان ناشنوا، آن هم در زمانی که خواندن و نوشتن برای کودکانِ معمولی و مخصوصا دختران توام با انواع و اقسام محدویتها بود...
جبار باغچه بان همچنین اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است.
مردمانی که بدنبال تحول و خوشبختی هستند بدون شک، بهترین، موثرترین و مستقیم ترین راه همانا راه آموزش کودکان شان است.
♦️در میان اسناد کتابخانه ملی، تصویر جالبی از کودکستان او پیدا کردم که این تصویر مربوط به سال 1307 و شهر شیراز است.
این تصویر سیاه و سفید، بچه ها را در باغچه نشان می دهد که بازی می کنند در میان درختان و فضای سرسبز...
خوب نگاه کنید!
تصویر مربوط به 95سال پیش است و با بچه های امروزمان مقایسه کنید که در میان خانه های قوطی کبریتی با تبلت و گوشی بزرگ می شوند...
♦️قبل از این در دهات ایران مرسوم بوده که هر وقت شخصی کچل می بود اسم فرزندش را حتما «زلفعلی» می گذاشتند تا بچه اش کچل در نیاید!
و اگر پدر بچه نابینا می بود اسم بچه اش را «چراغعلی» می گذاشتند ...!
با این حساب، چون دانش آموزان زمان ما با کتاب کمتر انس داشته و تبلت و گوشی جایگزین کتاب شده، بنابراین، اسم این دانش آموزان را حتما باید «کتابعلی» گذاشت تا بلکه در بزرگسالی به کتاب علاقمند باشند...!
☘️ بازی در زمین روسها، تجزیه ایران
آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇
https://t.me/Nasim_Tarikh
آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc
آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh
رضا احمدی
🔵 قرن تعطیلی تاریخ
به قول داریوش شایگان ایرانیان، در این عصر به دو قرن تعطیلی، در تاریخ فرو رفتند و همچون گذشته به زندگی ایلی در بیابانها و شهرها خو گرفته، و با هیئت حاکمه ء خود، و نیز با اقتصاد و فرهنگ بسته و با استبداد روزگار می گذراندند.
در قرن 18 رقابت فرانسه، هلند و بریتانیا بر سر تسلط بر ثروت هندوستان، بریتانا توانست هلند و فرانسه را در هندوستان شکست دهد و خود به تنهایی مشغول غارت آن سرزمین شد.
در قرن نوزدهم هم قدرت نو ظهوری چون روسیه، وارد عرصه ء رقابت با انگلیس، فرانسه و عثمانی شد. روسیه توانست در حوالی مسکو ناپلئون را شکست دهد. روسیهء نوظهور توانست با بلعیدن برخی از کشورهای اروپای شرقی، خود را به دریای سیاه برساند. و با هجوم به ایران مهمترین قسمت سرزمین ایران را متصرف کرد. روس¬ها به دنبال آن بودند تا هندوستان را از چنگ کمپانی هند شرقی انگلیس، به دست آورند.
🟢 قربانی توسعه طلبی
هنگامیکه دولت صفویه رو به زوال بود، خاندان رومانوف در سال 1613 میلادی در روسیه به قدرت رسید. در این دوره روسیه کشوری عقب ماندهء بدوی بود. سلطنت شاه سلطان حسین مصادف با پتر کبیر، چهارمین و قدرتمندترین تزارروسیه شد.
در این شرایط روسیه در بن بست کامل قرار داشت و راهی به اروپا و دریا نداشت. سیاستهای توسعه طلبانه از این دوره آغار گردید، آنها سیاست گسترش سرزمین را در برنامهء خود قرار دادند و از چهار جهت جنگ را شروع و توسعه طلبی سر زمینی را آغاز کردند.
پتر کبیر جنگهای طولانی علیه امپراتوریهای عثمانی و سوئد آغاز کرد تا به دریای بالتیک و سیاه رسید و در اینجا، روسیه به دریا دست یافت. با تسلط بر دریای بالتیک و سیاه، جایگاه روسیه در حد یک امپراتوری ارتقا یافت.
دولت روسیه در پی فتح قفقاز و سرزمین¬های غرب دریای خزر بود. با سقوط دولت صفویه در 1135 ق، روسیه از شمال به ایران حمله، و قفقاز و گیلان را تصرف کرد و تا روی کارآمدن نادرشاه، این مناطق تحت اشغال آنان بود
بار دیگر هم زمان با استقرار دولت قاجاریه، روس¬ها با همکاری عوامل خود قفقاز را اشغال کردند. در سال 1211 ق، آقا محمد خان قاجار با لشکرکشی به قفقاز آنها را سرکوب و این منطقه را دوباره به ایران ملحق کرد. با کشته شدن او، بار دیگر قفقاز به تصرف روسیه درآمد. فتحعلیشاه قاجار در سال 1218 ق به قفقار لشکر کشید و در یک نبرد ده ساله نتوانست روسیه را عقب براند و مجبور به پذیرش عهد نامه گلستان شد وآذربایجان، گرجستان و ارمنستان را به روسیه واگذار گردید.
در سال 1243 ق، ایرانیان به توهم و احساسات، عهدنامهء گلستان را نقض و وارد جنگهای دوم با روسیه شد که منجر به شکست دوبارهء ایران و پذیرش عهد نامهء ترکمنچای گردید. شرایط تحمیلی عهد نامه ترکمنچای ایران را کف بسته، تسلیم روسیه کرد.
در جنگهای 20 ساله ارتش ایران، غریبانه تلاشها و فداکاری¬های زیادی کردند ولی توان مقابله در برابر ارتش قدرتمند روسیه را نداشتند و مجبور به پذیرش این عهدنامه¬ها شدند.
🟣 اسیر چنگال دوشیر
ایران براساس عهد نامه ترکمنچای اسیر روسیه شده بود و بدون رضایت روسیه حق نداشت با دولت دیگری قرار دادی ببندد، دولت انگلیس خواهان امتیازاتی هم سان با روسیه بود.
اهداف بعدی روس¬ها دستیابی به هندوستان بود تا کمپانی هند شرقی انگلیس را از این منطقه بیرون برانند و بر هند مسلط شوند. انگستان برای دفاع از هند، طرح «بازی بزرگ» را به اجرا در آورد
بر اساس این طرح، انگلیس والی هرات، کامران میرزا، را با خود متحد ساخت. او سر اطاعت از ایران برتافت. دولت روسیه در گوش دولت ایران، نجوا، و او را تشویق به لشکرکشی به هرات می¬کرد و تضمین کرد که از ایران حمایت سیاسی و نظامی کند. روسیه به دنبال این بود که ایران، هرات را به تصرف درآورد و در اختیار روسیه قراردهد تا آن کشور از این منطقه به هندوستان حمله کند و با وعده های توخالی، به عوض هرات، روسیه منطقه¬ اشغالی از قفقاز را به ایران بدهد.
حمله به هرات، حمله به دولت انگلستان بود. ایالت¬های کابل و قندهار از طرفداران ایران بودند. ایران ده ماه هرات را محاصره کرد. اما نیروهای نظامی انگلیسی در هرات، مسئول دفاع از این شهر بودند. انگلستان برای پایان دادن به محاصرهء هرات با کشتی¬های جنگی جزیره خارک در خلیج فارس را اشغال و تهدید به اشغال بوشهر کردند. محمد شاه ناچار شد به محاصرهء هرات پایان دهد.
🔵 دل خوش کردن به وعده های روسها و بازی در زمین این دولت موجبات تجزیهء هرات و سپس ایالت کابل و قندهار گردید
.