حدیث_روز
✍امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام فرمودند:
همانا بلاها و گرفتاریها برای ظالم تأدیب، و برای مؤمنان امتحان، و برای پیامبران درجه، و برای اولیا کرامت و مقام است.
📚بحارالانوار، جلد ۸۱، صفحهی ۱۹۸
🕊
🥀🕯
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat
قبل از خواب ۷۰ مرتبه ذکر استغفار فراموش نشود
🌸🌹اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیهِ🌹🌸
➖➖➖➖➖➖➖➖
استغفار_70_بندی_امیر_المؤمنین
👈استغفاربند1️⃣
👈استغفاربند2️⃣
👈استغفاربند3️⃣
👈استغفاربند4️⃣
👈استغفاربند5️⃣
👈استغفاربند6️⃣
👈استغفاربند7️⃣
👈استغفاربند8️⃣
EsteghfarAmirAlmomenin[09].mp3
3.42M
⬆️⬆️⬆️
بند 9⃣
📝بند 9 استغفار امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
(از استغفار 70 بندی امیرالمؤمنین "علیه السلام")
🎤 حاج میثم مطیعی
بند 9️⃣
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ سَهِرْتُ لَهُ لَيْلِي فِي التَّأَنِّي لِإِتْيَانِهِ وَ التَّخَلُّصِ إِلَى وُجُودِهِ حَتَّى إِذَا أَصْبَحْتُ تَخَطَّأْتُ إِلَيْكَ بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ وَ أَنَا مُضْمِرٌ خِلَافَ رِضَاكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ
ترجمه🔽
بارخدایا! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که با صرف وقت و تأمل برای انجام آن، شب را به بیداری گذراندم تا توانستم مرتکب شوم، ولی صبح که شد در زیّ صالحین به سوی تو گام برداشتم، در حالی که خلاف رضایتت را درون خود پنهان کرده بودم. ای پروردگار عالمیان! پس بر محمد و خاندانش درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸
استغفار_70_بندی_امیر_المؤمنین علیهالسلام
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat
EsteghfarAmirAlmomenin[10].mp3
2.91M
🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾
استغفار_شبانه_حضرت_علی(عليهالسلام)
بند_ 0⃣1⃣
💎 اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ ظَلَمْتُ بِسَبَبِهِ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِکَ أَوْ نَصَرْتُ بِهِ عُدُوّاً مِنْ أَعْدَائِکِ أَوْ تَکَلَّمْتُ فِیهِ بِغَیْرِ مَحَبَّتِکَ أَوْ نَهَضْتُ فِیهِ إِلَى غَیْرِ طَاعَتِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
👈 بار خدایا ! از تو آمرزش می طلبم
👈 از هر گناهی که به واسطه ی آن به ولی ای از اولیایت ظلم کردم،
👈 یا یکی از دشمنانت را یاری کردم،
👈 یا به جهت غیر محبت تو سخن راندم،
👈 یا درغیر مسیرطاعتت به آن اقدام کردم؛
👈 پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat
✨
🔹آیتالله_مرعشی_نجفی رحمةالله علیه به خویشاوندان و نزدیکان، به ویژه فرزندان خود سفارش میکردند:
در منزل هیچ گاه قرآن را دور از دسترس قرار ندهند؛ بلکه همیشه آن را در جایی قرار دهند که در معرض دید باشد تا دیده شود
و میفرمودند: «یادتان نرود که هرگاه چشمتان به آن میافتد، چند آیهای #تلاوت کنید و کوشش نمایید تا آیاتی از آن را حفظ کنید.»
🕊
🥀🕯
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『
🔹عظمت شخصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)در کلام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف...
حجتالاسلام_انصاریان
🕊
🥀🕯
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat
🦋 سلام بر کسانی که دیگران را به یاد خدا می اندازند 🦋
🌹شهید والامقام احمد علی نیری🌹
شهید
احمد_علی_نیری روحش شاد یادش گرامی
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
کتاب عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت چهارم
راوی: خواهر شهید
احمد در خانه ما واقعا نمونه بود.
همه او را دوست داشتند.
همه خانواده اهل نماز و تقوا بودند.
لذا احمد هم از همین دوران به مسائل عبادی و معنوی به خصوص نماز توجه ویژه داشت
او مانند همه نوجوان ها با بچه ها بازی می کرد، درس می خواند، در کارهای خانه کمک می کرد..
اما هرچه بزرگ تر می شد به رفتار و اخلاقی که اسلام تأیید کرده و احمد از بزرگتر ها می شنید با دقت عمل می کرد.
مثلا ، وقتی به مدرسه می رفت تا می توانست به همکلاسی هایی که از لحاظ مالی مشکل داشتند کمک می کرد.
یادم هست وقتی در خانه غذای خیلی خوب و مفصلی درست می کردیم و همه آماده خوردن می شدیم احمد جلو نمی آمد!!
می گفت: توی این محل خیلی از مردم اصلا نمی توانند چنین غذایی تهیه کنند. مردم حتی برای تهیهی غذای معمولی دچار مشکل هستند، حالا ما...
برای همین اگر سر سفره هم می آمد با اکراه غذا می خورد.
برای بچه ای در قد و قواره او این حرف ها خیلی زود بود. اصلا بیشتر بچه ها درسن دبستان به این مسائل فکر نمی کنند.
اما احمد واقعا از بینش صحیحی که در مسجد و پای منبر ها پیدا کرده بود این حرف ها را میزد.
برای همین می گویم اولین جرقه های کمال در همین ایام در وجود او زده شد.
رفته رفته هر چه بزرگتر می شد رشد و کمال و معنویت او بالا رفت تا جایی که دیگر ما نتوانستیم به گرد پای او برسیم!
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید
احمد_علی_نیری
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
کتاب عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت پنجم
راوری: دکتر محسن نوری، «استاد دانشگاه شهید بهشتی»
توی محله از بچگی باهم بودیم.
در دوران دبستان حال و هوای احمد با همه فرق داشت. رفتارش خیلی معنوی بود
احمد یکی از بهترین دوستان من بود، همیشه نون و پنیر خوشمزه ای با خودش به مدرسه می آورد هیچ وقت هم تنها نمی خورد! به ما تعارف می کرد و منو بقیه دوستان کمکش می کردیم
رفتار و برخورد احمد برای همه ما الگو بود
همیشه باهم بودیم
می گفت:
بیا تو راه مدرسه سوره های کوچک قران را بخوانیم. زنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگهای در دست گرفته و مشغول مطالعه است.
یک بار از او پرسیدم: این کاغذ چیه؟ گفت: این برگهی اسما ٕالله است.
نام های خدا روی این کاغذ نوشته شده.
کم کم بزرگ تر می شدیم. فاصله معنوی من با او رفته رفته بیشتر می شد.او پله پله بالا می رفت و من...
بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد حتی در اوج کار و گرفتاری.
معلم گفته بود امتحان دارید.ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار می شه.فردا زنگ سوم که تمام شد آماده امتحان باشید.
آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه دیگه امتحان شروع می شه. صدای اذان از مسجد محل بلند شد.
احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نماز خانه.
دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد ..این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و...
می دانستم نماز احمد ، طولانی است، او مقید بود که ذکر تسبیحات را هم با دقت ادا کند.
هرچه گفتم بی فایده بود، احمد به نماز خانه رفت و مشغول نماز شد
همان موقع همه ما را به صف کردند، وارد کلاس شدیم. ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سوال ها رو بیاره
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نماز خانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد!
همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یکدفعه درب کلاس باز شد و معلم با برگه های امتحانی وارد شد
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت مارو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه!
بعد یکی از بچه ها رو صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن.
هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا در آمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد خودش به کلاس راه نمی داد. من با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم.
آقا معلم درحالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات!
احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سوالات امتحان شد .من هم با تعجب به او نگاه کردم.
احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد.فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت را خوانده بود و من ....
خیلی روی این کار او فکر کردم ..این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه احمد
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید
احمد_علی_نیری
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
کرامات_عنایات_توجه_شهدا
کرامات_شهدا
شهید
احمد_علی_نیری
(ارسالی از اعضا محترم)
🌹🌿🌹🌿🌹🌿
سلام به همه دوستان مخصوصا مدیر عزیز امروز که نامی از شهید احمدعلی نیری برده شد بنده هم معجزه ای که ازاین شهیددیدم رابگم .
۸سال پیش دخترم تازه طلاق گرفته بود وخیلی دلم شکسته بود کلاس بسیج برگزار شد طی یک هفته.
بنده هم شرکت کردم یک روز درمورد شهدا مراسم داشتندواز این شهید هم یادی کردند وقصه ی شهید اونجایی که میره اب بیاره وتا اخر داستان... تعریف کردند من هم همونجا به شهید احمد علی نیری متوسل شدم.
🔮 🔮 🔮 🔮 🔮
باورتون نمیشه یک ساعته ازشون حاجت گرفتم ساعت اخر کلاس دخترم زنگ زد خواستگار اومده به عنایت این شهید همون دومادی که ازخدا خواسته بودم نصیبم شد.
💍👩❤️👨💍💑💍👩❤️💋👨💍
بعد ازچند ماه کتاب شهید راخریدم وهمه جا ازشون یاد میکنم.📚
البته این طور نباید باشه که ازشهید حاجت گرفتیم و تمام شد ...
ما باید همیشه ودرهمه حال به یاد همه ی شهدا باشیم
(اینهم بگم من خیلی ارادت به شهدا دارم وعکس هاشون را داخل خونم البته بهترین جای خونم زدم)هدیه به روح شهدا مخصوصا این شهید بزرگوار صلوات
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat