فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『|ثروتمند می شوی...|
تسبیحات حضرت زهرا "س"📿
#آیت_الله_جاودان
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
🕊
🥀🕯
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاروپودـچادرتو تاروپودـزندگیمہ
فاطمیہشبوروزش خاطراتبچیگمہ
#فاطمیہ #تنهایی_علی
🕊
🥀🕯
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat
مداحی آنلاین - خشنود از خدا - استاد عالی.mp3
3.22M
♨️خشنود از خدا
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
@Nasim_oboodiat
🦋 سلام بر کسانی که دیگران را به یاد خدا می اندازند 🦋
🌹شهید والامقام احمد علی نیری🌹
شهید
احمد_علی_نیری
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
کتاب عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت ششم
راوی : دکتر محسن نوری ( دوست شهید )
رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت.
در داخل جمع همیشه مثل افراد بود با آنها می خندید و حرف می زد و...
هیچگاه خودش رو برتر از بقیه نمی دانست درحالی که همه می دانستیم او از بقیه به مراتب بالاتر است.
از همان دوران راهنمایی که درگیر انقلاب شدیم احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفتم!
احساس می کردم که احمد، خداوند را به گونه ای دیگر می شناسد و به گونه ای دیگر بندگی می کند!
ما نماز می خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم، اما دقیقا می دیدم که احمد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت می برد.
شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عالم و عارف، طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه ۱۲ ساله عجیب بود.
من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می کند اما رفتارش خیلی عادی بود. فقط می دیدم ، وقتی کسی راه را اشتباه می رفت خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می داد.
او امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمی کرد.
فقط زمانی برافروخته می شد که می دید کسی در جمع غیبت می کند. در این شرایط او با قاطعیت از شخص غیبت کننده می خواست که ادامه ندهد.
من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما راز دار هم بودیم. یک روز به او گفتم: احمد، من و تو از بچگی با هم بودیم اما یک سوالی ازت دارم!
من نمی دونم چرا تو این چند سال اخیر، شما در معنویات رشد کردی اما من....
لبخندی زد و خواست بحث را عوض کند اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم حتما یه علتی داره. باید برام بگی!
بعد از کلی اصرار سرش را بالا اورد و گفت: طاقتش رو داری؟
با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟
گفت: بشین تا بهت بگم.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید احمد_علی_نیری
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
کتاب عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت هفتم
راوی : دکتر محسن نوری ( دوست شهید )
یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.
از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم …
می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه ، چندین دخترجوان مشغول شنا بودند
همان جا خدا را صدا زدم و گفتم:
" خدایا کمک کن.
خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه می کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه میگذرم"
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم....
خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود ... یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته
بود هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.
گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم ..
حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم و مناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم؛ یا یاالله ک یالله
به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می شد به اطراف نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد
همه می گفتند
سبوح القدوس و رب الملائکه و الروح
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”
احمد این را گفت و برگشت به سمتم:
" محسن، این ها رو برای تعریف از خودم نگفتم، گفتم که بدانی انسانی که گناه رو ترک کنه چه مقامی پیش خدا داره"
بعد گفت: تا زنده ام برای کسی از این ماجرا حرفی نزن!
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید احمد_علی_نیری
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کرامت و خاطره ای از شهید احمد علی نیری
شهید احمدعلی_نیری🕊🌹
راز خریده شدن شهید نیری توسط ذات اقدس الهی ☝️☝️☝️ حتما ببینید ☝️🥺
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💫 شهید والامقام"غلامرضا سمایی"
🌷🕊🌷
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
شهید غلامرضا سمایی
نام پدر: محمد
1338/1/10-فیض آباد
گروه توپخانه 61 محرم
لشگر5نصر
تاریخ شهادت : 1395/8/7
محل شهادت:سوریه-حومه شهر حلب
مزار: حرم مطهر رضوی
سردار شهید غلامرضا سمایی فرمانده واحد دیده بانی منطقه حلب در آبان ماه سال 1395 در حلب به فیض شهادت نائل آمد و کارنامه یک عمر مجاهدت مخلصانه خود را به مهر شهادت مزین کرد.
🍃🌹 شهید والامقام غلامرضا سمایی متولد شهرستان مه ولات ، استان خراسان رضوی بودند .سر تاسر زندگی با برکتشون در حال مبارزه وریشه کنی ظلم بودند دوران جوانی در تهران و اوایل انقلاب فعالیت پر شور داشتند .
🍃🌹 در ۸ سال دفاع مقدس حضور داشتند و در چندین عملیات مهم شرکت داشتند .عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بودند.
🍃🌹در۳۵ سال خدمت صادقانه مسئولیت های زیادی داشتند، و در نهایت در سن ۵۶ سالگی در دوران باز نشستگی در جنگ سوریه با داعش به سوریه رفتن ودر جنوب حلب به آرزوی دیرینه ی خود که شهادت بود رسیدند.
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
💐 زهرا سمائي فرزند شهيد مي گويد :
اعتقاد راسخ به خدا و ائمه و هميشه ما را هم به حجاب و نماز تشويق مي كردند و زماني كه بچه بوديم نمازها در منزل به جماعت برگزار مي شد .
💐 در آخرين ديدار پدر كنارم نشست و گفت زهرا هر چه فكر مي كنم خيلي از شما ها راضيم معمولا ما در رفتارمان اشتباه كم داشتيم ولي واقعا آنچنان بوديم كه پدر دوست داشت
@Nasim_oboodiat
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»