eitaa logo
نسیم زندگی 4
120 دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
127 فایل
ارتباط بامدیر کانال @Allah184
مشاهده در ایتا
دانلود
قاتل رجایی و باهنر هنوز زنده است او هنوز زنده است،آخرین باری که در انظار عمومی ظاهر شد، در مراسم ختم پدرش در لندن در سال 1377 بود. بعد از آن هم گزارش‌هایی در دست است که او را همراه مریم رجوی در اردن دیده‌اند. او مرتکب جرم بسیار بزرگی شده است که احتمالا تا آخر عمرش هم همچنان محتاج مجاهدین خواهد ماند. کشمیری جرائم زیادی دارد؛ اما شاید بزرگ‌ترین آنها فریب دادن مرحوم رجایی باشد. رجایی به این آدم اعتماد کرده بود همشهري جوان - ترکیب جلسه شورای عالی امنیت ملی این‌طوری بود: رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، وزیر کشور، رئیس شهربانی، رئیس اطلاعات نخست‌وزیری (هنوز وزارت اطلاعات تشکیل نشده بود) و چندتایی از فرماندهان نظامی که آن روزها به خاطر شرایط جنگی، تعدادشان از مواقع معمول بیشتر هم بود. جلسه آن روز، روز سه‌شنبه هشت شهریور دستور خاصی نداشت. فقط قرار بود هر کسی گزارش حوزه مسوولیتش را بدهد. سر میز رجایی نشسته بود و سمت چپ او باهنر نشسته بود. در ورودی پشت سر باهنر بود و کنار در هم میزی که رویش فلاسک چایی و وسایل پذیرایی بود. بعد از باهنر، صندلی وزیر کشور آقای مهدوی کنی بود که هنوز نرسیده بود. کنارش سرتیپ هوشنگ وحید دستجردی نشسته بود و بعد بقیه فرمانده‌ها. خسرو تهرانی، مسوول اطلاعات نخست‌وزیری دقیقا روبه‌روی رجایی در آن سر میز نشسته بود. سمت راست رجایی هم منشی جلسه نشسته بود، مسعود کشمیری. کشمیری بعد از قرآن خواندن رجایی بلند شد و رفت برای رجایی چایی ریخت. بعد همین‌طور که وحیددستجردی داشت گزارش حوزه شهربانی را می‌داد، آمد و با باهنر شوخی کرد. بعد رفت و در گوش تهرانی چیزی گفت و از اتاق رفت بیرون. کشمیری دیگر هرگز برنگشت. «جلسه علنی داشتیم و لایحه بازسازی مطرح بود. ساعت سه بعدازظهر- هنگامی که عازم رفتن به جلسه علنی بودم، صدای انفجاری شنیدم. معلوم شد در نخست‌وزیری بوده. دود و آتش بلند شد. از پنجره دفترم نگاه کردم. گفتند اتاق جلسات دولت است. فوراً خبر رسید که جلسه شورای امنیت بوده وآقایان رجایی و باهنر هم حضور داشته‌اند. یک ربع بعد، بهزاد نبوی آمد که خودش در نخست‌وزیری بوده؛ سخت ناراحت و شوکه بود. گفت: «آقایان باهنر و رجایی شهید شده‌ و عده‌ای نجات یافته‌اند... خبرهای متناقض می‌رسید. عده‌ای مدعی بودند که بعد از انفجار،آقایان رجایی و باهنر را در حال انتقال به بیمارستان زنده دیده‌اند و عده‌ای می‌گفتند: اشتباه می‌کنند؛ آنها در آتش سوخته‌اند. رئیس شهربانی سرهنگ وحید [دستگردی]، معاون ژاندارمری سرهنگ ضیایی، و معاون نیروی زمینی تیمسار شرفخواه و سرهنگ کتیبه مجروح و بستری بودند.کلاهدوز، مسوول سپاه پاسداران و تهرانی سالم درآمده بودند. اما تهرانی کمی سوخته بود.» این روایتی است که آن شب هاشمی‌رفسنجانی در دفتر خاطراتش نوشت. آن شب خیلی‌های دیگر هم خواب نداشتند. یکی‌شان یوسف کلاهدوز که نیمه‌های شب زنش را بیدار کرد و از او خواست خوب ردیف دندان‌هایش را نگاه کند و مشخصات آنها مثل دندان‌های پرشده یا روکش‌دار را به خاطر بسپارد. کلاهدوز دیده بود که بعد از انفجار، کسی قادر نبوده جسد سوخته رجایی و باهنر را بشناسد و عاقبت همسرهایشان از روی روکش دندان‌هایشان آنها را شناسایی کرده بودند. بمب در نزدیک‌ترین فاصله نسبت به رجایی و باهنر کار گذاشته شده بود. بقیه اعضای جلسه کمی سوختگی داشتند؛ اما بدن رجایی و باهنر طوری سوخته بود که حتی نمی‌شد تشخیص داد کدام بدن برای کدامیکی است. این شدت سوختگی در سر میز باعث شده بود که فکر کنند کشمیری هم که سر میز و کنار رجایی بوده، بدنش مثل آن دو نفر سوخته و قابل تشخیص نیست؛ به‌خصوص کسی که خودش را جای همسر او معرفی می‌کرد هم همان روز عصر خودش را به نخست‌وزیری رسانده بود و دنبال جسد همسرش می‌گشت. عاقبت بخش‌هایی از بدن‌های سوخته و متلاشی را در کیسه کردند و رویش نوشتند؛ «شهید مسعود کشمیری.» خیلی‌ها شک نداشتند که کشمیری هم شهید شده. کشمیری اول در معاونت سیاسی ـ‌ اجتماعی وزیر مشاور در امور اجرایی (که حالا شده معاونت اجرایی رئیس‌جمهور) کار می‌کرد. قبلش هم در اطلاعات نیروی هوایی بود. بهزاد نبوی، وزیر مشاور اجرایی تعریف می‌کند که کشمیری در تنظیم صورتجلسه‌ها خیلی دقیق بوده و برای همین او را برای منشیگری جلسات شورای عالی امنیت ملی انتخاب کرده‌اند. کشمیری صدای آرامی داشت؛ یک ریش محرابی قشنگ و مراقبت شدید نسبت به مسائل شرعی. در جیبش همیشه دوتا خودکار می‌گذاشت؛ یکی برای کارهای شخصی و یکی هم برای کارهای اداری؛ یعنی نمی‌خواست برای کار شخصی از خودکار بیت‌المال استفاده کند. یک بار یکی از کارمندهای نخست‌وزیری را دعوا کرده بود که چرا جمعه‌ها می‌رود کوه و نماز نمی‌آید؟ مقید به نماز اول وقت بود. رجایی هم از این اخلاق‌های کشمیری خیلی خوشش می‌آمد و پشت سر او نماز می‌خواند. اولین بار موسی زرگر نماینده تهران شک کرد. فردای روز انفجار وقتی تابوت‌های شهد
ا را بردند مجلس تا از آنجا تشییع کنند، دکتر زرگر آن کیسه را که رویش نوشته بودند «شهید مسعود کشمیری» دید، پرسید که پس استخوان‌هایش کو؟ گفتند در انفجار سوخته و دکتر توضیح داد که در بدن استخوان‌هایی هست مثل استخوان جمجمه که حتی اگر 24 ساعت هم توی آتش بماند، باز از بین نمی‌رود. توی بهشت‌زهرا هم نماینده پزشکی قانونی شک کرد و گواهی فوت را صادر نکرد. توی تمام مسیر تشییع اما آن جمعیت انبوه یک میلیونی در کنار رجایی و باهنر برای کشمیری هم شعار داده بودند و خوانده بودند «کشمیری چی شد؟ شهید شد.» دفتر نخست‌وزیری عاقبت بیانیه‌ای داد که مردم! آن پیکر سومی که تشییع کردید برای عبدالحسین دفتریان، مدیر مالی نخست‌وزیری بوده. دفتریان آن روز موقع انفجار در آسانسور بود. بر اثر انفجار برق ساختمان قطع می‌شود و آسانسور که بین طبقات گیر کرده بوده، پر می‌شود از دود حاصل از انفجار و در نتیجه همین دود دفتریان فوت می‌کند. یک هفته بعد از تشییع، خبرهای عجیب دیگری هم منتشر شد. مرحوم ربانی‌املشی، دادستان کل کشور شب 18 شهریور آمد توی استودیو خبر شبکه یک و برای مردم توضیح داد: «عامل انفجار نخست‌وزیری شخصی به نام مسعود کشمیری بوده است. این شخص بمبی در کیف خودجاسازی کرده بود که به طور عادی و معمولی، بدون اینکه هیچ‌کس به او ظنین شود و هیچ‌کس هم کیف او را بازرسی و رسیدگی نمی‌کرده و خیلی عادی و طبیعی بوده که کیفش را دست بگیرد و برود در جلسه شرکت کند، و ازآنجا که منشی جلسه هم بود،کنار مرحوم شهید رجایی بنشیند و این کار را کرده و کیف خود را هم در کنار آنها قرار داده و طوری هم تنظیم کرده بود که انفجار، اولین بار این دو شخصیت بزرگ و ارزنده و عزیز را بگیرد. خودِ او هم رفتاری معمولی داشته است، گاهی بیرون می‌رفته، داخل می‌شده، با این و آن صحبت می‌کرده، می‌رفته چیزی از بیرون می‌آورده و گاهی چای می‌داده است. دربین یکی از این مواقعی که رفت‌وآمد می‌کرده است، به بیرون رفته و دیگر برنگشته و درهمان موقع، این انفجار به وجود آمده و این عزیزان را از ما گرفت. کشمیری فرار کرد و هم‌اکنون نیز متواری است و زنده است، مگر اینکه سازمان منافقین از آنجا که ببینند شاید مثلاً وجودش برایشان مضرباشد، وی را از بین برده باشند.» خبر مطلقا حیرت‌انگیز بود. کسی که آن‌همه به رجایی نزدیک بود، نفوذی منافقین از آب درآمده بود. کشمیری نه اولین نفوذی سازمان مجاهدین (منافقین) بود و نه آخرین آنها. دو ماه قبل از انفجار نخست‌وزیری یک نفوذی دیگر که کارمند دفتر حزب جمهوری اسلامی و مورد اعتماد کامل شهید بهشتی بود، انفجار هفت تیر را باعث شده بود. روز 14 شهریور هم یک نفوذی دیگر در دادستانی تهران بمبی را منفجر کرد و مرحوم قدوسی را به شهادت رساند. با این حال، مورد کشمیری به دلیل میزان نفوذ او تا عالی‌ترین سطوح، از همه موارد قبلی عجیب‌تر است. چرا کشمیری توانسته بود این‌همه نفوذ بکند؟ این سوال اصلی است. جوابی که به این سوال داده می‌شود، معمولا این است که در اوایل انقلاب، سازمان اطلاعاتی دقیقی وجود نداشت و هر کسی می‌توانست با پنهان کردن سوابق قبلی‌اش، خود را فردی انقلابی جا بزند؛ مثلا همین کشمیری، با اینکه زنش عضو رسمی سازمان و برادر زنش کاندیدای رسمی سازمان مجاهدین برای نمایندگی شهر اسلام‌آباد‌غرب در انتخابات مجلس اول بوده (البته او رای نیاورد و بعدها در جریان یکی از عملیات‌های خیابانی منافقین در تیر 60 کشته شد)؛ اما به دلیل اینکه فامیلی آنها با کشمیری یکی نبوده کسی نتوانسته این رابطه فامیلی را بفهمد. این جواب البته همان موقع هم چندان قابل‌قبول واقع نشد و تحقیقات مفصلی از همه کسانی که با کشمیری در ارتباط بودند به عمل آمد که رسیدگی به پرونده آن تا خرداد 65 ادامه داشت. در جریان این رسیدگی‌ها دو نفر اعدام شدند و یک نفر به نام تقی محمدی هم خودش را در زندان حلق‌آویز کرد. جالب است بدانید که تقی محمدی، همان کسی بود که تصویرش در جریان تسخیر لانه جاسوسی بعدها از سوی رسانه‌های غربی به عنوان احمدی‌نژاد معرفی شد. درباره مسعود کشمیری هنوز خیلی چیزها هست که نمی‌دانیم. کشمیری همان روز انفجار از ایران فرار کرد. حتی همسرش هم همان ساعت سه روز هشت شهریور منزلش در مهرشهر کرج را ترک کرد و به سمت مرز غربی کشور فرار کرد؛ یعنی آن زنی که به اسم همسر کشمیری در نخست‌وزیری و بعد هم در ختم او حاضر شد، همسرش نبود و احتمالا یکی دیگر از اعضای منافقین بود که برای پوشش فرار کشمیری ماموریت داشته. در بازدید از خانه کشمیری معلوم شد که خانه او انبار اسلحه منافقین بوده است. از ارتباطات او و محل‌های قبلی خدمتش- یعنی اطلاعات نیروی هوایی- هم چیزهای دیگری معلوم شد. مثلا اینکه او مسوول رسیدگی به کودتای نوژه بوده و احتمالا در فراری دادن سرهنگ احسان بنی‌عامری، فرمانده این کودتای آمریکایی دخالت داشته. اینکه برخی اسناد پروژه‌های مهم دفاعی گمشده به او نس
بت داده شد؛ حتی اینکه چرا هواپیماهای ارتش نمی‌توانستند مقر رادیو منافقین، معروف به «رادیو مجاهد» را که وظیفه خط دادن به بقایای منافقین در ایران را برعهده داشت بمباران کنند هم معلوم شد. ماجرا خیلی ساده بود؛ اینکه خود کشمیری در شورای عالی امنیت مسوول این پروژه بوده است. کشمیری هنوز زنده است. آخرین باری که در انظار عمومی ظاهر شد، در مراسم ختم پدرش در لندن در سال 1377 بود. بعد از آن هم گزارش‌هایی در دست است که او را همراه مریم رجوی در اردن دیده‌اند. او مرتکب جرم بسیار بزرگی شده است که احتمالا تا آخر عمرش هم همچنان محتاج مجاهدین خواهد ماند. کشمیری جرائم زیادی دارد؛ اما شاید بزرگ‌ترین آنها فریب دادن مرحوم رجایی باشد. رجایی به این آدم اعتماد کرده بود.
▪️خوشحالی یعنی صبح ببینی همسایه جای دیش ماهواره پرچم یا حسین نصب کرده 💬 شمیــــ صبح ـــــم
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﺿﯽرحمه الله: ﺩﺭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ ، ﺭﻭﺿﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺮﮎ ﻧﺸﻮﺩ. ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻪ ﺑﻬﺠﺖرحمه الله : ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽرحمه الله : برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله… شیخ جعفر شوشتری رحمه الله : کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین علیه السلام محک ایمان است. آیت الله علامه امینی رحمه الله به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید. آیت الله آشیخ عبدالکریم حائری رحمه الله : روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است. حاج میرزا اسماعیل دولابی رحمه الله : محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع. همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند. آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽرحمه الله : ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه السلام ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ، «این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند، ما را شفاعت میکنند». ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ رحمه الله : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . آیت الله بهاءالدینی رحمه الله : دستگاه امام حسین علیه السلام فوق فقه است… نباید به دستگاه امام حسین علیه السلام اهانت شود، این عزاداری ها احیا کننده نماز و مساجد است. آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری رحمه الله : برای امام حسین علیه السلام هر کاری بکنی کم است. آیت الله بروجردی رحمه الله : به مقداری که امام حسین علیه السلام ، بزرگ و واجب الاحترام است، منسوبین به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند. ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ رحمه الله ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺎﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﺭﺍ ﺟﻔﺖ ﮐﻨﻨﺪ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ عزاداریِ امام حسین که به‌حقّ در باره‌اش گفته شده: «مَنْ بَکی‏ اوْ ابْکی‏ اوْ تَباکی وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ»، که حتّی برای خود را شبیه گریه‌کننده ساختن هم، «ارزشِ فراوان» قائل شده، فلسفه‌اش تهییجِ احساساتِ بر ضدّ «یزیدها» و «ابن‌زیادها» و به‌سودِ «حسین‏ها» و «حسینی‏ها» بوده است. در شرایطی که «حسین» به‌صورتِ یک «مکتب» حضور دارد و «نمادِ راه و روشِ اجتماعیِ معیّن»، و «نفی‌کنندۀ راه و روشِ اجتماعیِ معیّنِ دیگر»ی است، حتّی «یک قطره اشک» برای ایشان ریختن، به‌واقع، نوعی «سربازی»، و تظاهر به گریه‌کردن، نوعی «اعلامِ وابسته‌بودن به گروهِ اهلِ حقّ» و «اعلانِ جنگ با گروهِ اهلِ باطل»، و در حقیقت، نوعی «از خود گذشتگی» است. اینجاست که عزاداریِ حسین‌بن‌علی، یک «حرکت/ موج/ مبارزۀ اجتماعی» است. امّا به‌تدریج، «روح» و «فلسفۀ» این دستور فراموش می‌شود و «محتوا»ی این ظرف، بیرون می‏ریزد و مسئله،‌ شکلِ یک «عادت» به خود می‌گیرد؛ به‌این‌صورت که مردمی، به مراسمِ عزاداری مشغول شوند، بدونِ این‌که عملِ آنها نمایانگرِ یک «جهت‌گیریِ خاصِ اجتماعی» باشد دراین‌حالت، آنها فقط برای کسبِ ثواب، مراسمی را «مجرّد از وظایفِ اجتماعی» و «بی‌رابطه با حسین‏ها و یزید‌های زمان»، به‌پا دارند. در چنین مراسمی است که اگر شخصِ یزیدبن‌معاویه هم از گور به‌درآید، حاضر است که در آن شرکت کند، بلکه بزرگ‌ترین مراسم را به‌پا دارد! و در چنین مراسمی است که نه‌تنها، «تباکی» اثر ندارد، بلکه اگر «یک مَن اشک» هم نثار کنیم، به‌جایی برنمی‌خورد! 🔸 (مرتضی مطهری، نهضت‌های اسلامی در صدسالۀ اخیر، صص 82-83). 🆔 @Nasimzendgi4 🇮🇷
⭕️بی غیرتی رسانه ای 💢روزنامه وابسته به کارگزاران با طراحی سراسر توهین دست شهید حاج قاسم سلیمانی را با دست بایدن کاندیدا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قرار داده تا هرطور شده چهره قاتل را بزک کنند. 🆔 @Nasimzendgi4 🇮🇷
💢 جریان باعث شهادت امام حسین(ع) شد 🔹جریان تحریف، یک جریان پرقدرت تاریخی است. این جریان، همان جریانی است که می‌تواند تصویر پیامبر را بعد از پیامبر مخدوش کند. تصویر امام حسین(ع) را بعد از رحلت پیامبر مخدوش کند که به جنگ و به شهادت منجر شود. 🔹 این جریانی است که می‌تواند تصویر امیرالمومنین را تا آن حد مخدوش و تحریف کند که وقتی می‌گویند امیرالمومنین شهید شد و اگر در نماز خار یا نیزه‌ای از پایش درمی‌آوردند متوجه نمی‌شد، می‌گفتند مگر علی نماز می‌خوانده است؟ 🔹 تحریف در طول تاریخ وجود داشته است. در مورد امام خمینی(ره) هم همین کارها را انجام داده‌اند. در مورد شهید بهشتی هم همین دروغ‌ها را گفتند که وقتی شهید شد، امام گفت شهادت شهید بهشتی در مقابل مظلومیت او چیزی نیست. یعنی بیشتر از این که به شهادتش بپردازیم باید به مظلومیتش بپردازیم. مظلومیت شهیدبهشتی جز دروغ‌ها و تحریف‌ها در مورد شخصیت او نبود. ✅‌‌کانال بصیرت را به بهترین دوستان و همکاران خود سفارش کنید.💐 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @Nasimzendgi4 🇮🇷
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹صوتی/ 🏴موضوع: تحریف در واقعه کربلا 🏴 سردار یدالله جوانی بصیرتی کمالی 🇮🇷@Nasimzendgi4
امام خامنه‌ای: 💠 در میدان تنظیم‌شده از سوی دشمن بازی نکنید؛ چون چه ببرید و چه ببازید، به‌نفع اوست. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @Nasimzendgi4 🇮🇷