#گزارش_فعالیت |✍🏻🌿
اردوی راهیان نور بسیج دانش آموزی استان ایلام یادمان قلاویزان یادمان شرهانی..
به یاد رفیق شهیدم
شهید عباس دانشگر .
- فعالیت کانون شهید عباس دانشگر استان ایلام
خداقوت خسته نباشید✨
| @kanoon_shahiddaneshgar |
🌷 از روح شهدا برای پیمودن ادامه راه کمک بخواهیم
✏️ رهبر انقلاب، در دیدار اخیر دانشآموزان و دانشجویان: یادتان باشد به کمک خدای متعال، با همراهی خدای متعال، با هدایت خدای متعال و بندگان خالص و صالح پروردگار میتوانیم این راه [رقم زدن نظم جهانی فردا] را طی کنیم.
✏️ پیامبر اکرم، اهلبیت مکرّمش، شهدای این راه، شهیدانی که در مقابل چشم ما به شهادت رسیدند، [مانند] شهید نصرالله، شهید هنیّه، شهید سلیمانی، شهید سِنوار و از این قبیل شهدای عزیزمان، از روح اینها کمک بخواهیم، استمداد کنیم، راه را پیش برویم. ۱۴۰۳/۸/۱۲
@Khamenei_ir
@shahiddaneshgar
همسر شهید مازندرانی: لحظهای دست از مقاومت برابر ظلم برنمیداریم.
📌همسرم همواره میگفت اگر شهید شدم محکم و استوار باش و در مراسم ختم هرگز ناراحتی و گریه نکن تا دشمنان از این رفتار خوشحال نشوند.
🔸شهید حمید مازندرانی بسیار آرزوی شهادت داشت و خوشحالم که به آرزویش رسید.
🔹دشمنان بدانند با شهادت همسر، فرزندان و برادرانمان هرگز دست از مقاومت، ایستادگی و مبارزه در برابر ظلم برنمیداریم و تا آخر ایستادهایم.
▪️ملت ایران تا آخرین توان خود از مظلومیت مردم غزه حمایت میکنند.
#شهید_حمید_مازندرانی
🕊🌷
هرموقعمیخواستازفضاےِمجازۍ
استفادهکنہ،حتماًوضومیگرفتو
معتقدبودکہاینفضاآلودهاستو
شیطانماراوسوسہمیکند.!.
🕊 #شهید_مسلم_خیزاب
#قطرهایازدریا 🌾📖'
امیرالمومنین(ع)میفرمایند:
نادان، در حقیقت،
کسی است که خواهشها
او را برده خود کرده باشند.
[ غررالحکم۳۸۶۴ ]
| @kanoon_shahiddaneshgar |
برای منی که فرمانده اش بودم باور کردنی نبود...
اما عباس تا به حالا یک نامحرم ندیده بود.
اولین نامحرمی که حتی ایشان را هم درست ندید دختر عمویش بود که نامزدش شد
روزی که برای مراسم ازدواج رفته بود،پرسیدم: دختر عمویت رو دیدی؟
گفت: نه واقعا!!
چنین آدمی هست که #شهید می شود شهید مراقب چشمش هست.
گفتم: تو از آنهایی هستی که خیلی عاشق پیشه میشوی
چون اولین نامحرمی که دیدی همسرت است...
📎 نقل از سردار اباذری فرمانده شهید
#خاطره_شهید
#عزیز.برادرم🌹😊
#شهید.عباس.دانشگر.بهترین.برادر.دنیا♥️😌
| @kanoon_shahiddaneshgar |
#زندگی_نامه
اتفاقـے در سلف دانشگاه کنار عباس نشستم. هنوز او را نمیشناختم.
قاشق و چنگالم را نیاورده بودم و فاصلہ سلف تا خوابگاه آنقدر زیاد بود که رغبت نکنم برای آوردنشان این همہ راه را طــے کنم.🤕
داشتم فکر میکردم که غذا را چطور بخورم که عباس گفت: «چرا مشغول نمیشــے؟»
گفتم: «قاشقم همراهم نیست.»:(
دو سه لقمہ از غذایش مانده بود اما بلند شد قاشقش را شست و به من داد!
گفتم: «شما چـے؟» گفت: «چند قاشق بیشتر نمونده، با نون میخورم»😉
همین کارهاے او در دانشگاه باعث می شد که سرباز و سردار عاشق رفتار و منش او شوند.❤️🌱
🔖محمدجواد نجفی_دوست شهید
#شهید_عباس_دانشگر
| @kanoon_shahiddaneshgar |