eitaa logo
نَسلِ دانشگر🇵🇸 (۳۱)
887 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
115 فایل
﷽ ⚠️مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان راکشتندوما فقط آن رامخابره کردیم. ●قلب چندنفرمان به دردآمد؟ ●چندشب خواب ازچشمانمان گریخت؟ ●آیا مست زندگی نیستیم؟! ⚘️به یاد شهیدمدافع حرم"عباس دانشگر" 💢کانون شهید عباس دانشگر @rafighialabbas1159 📩
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت‌حضرت‌زهرا۩سماواتی.mp3
4.66M
•🎧🌿• {زیارت‌حضرت‌فاطمه"س"} اى آنكه خدايى كه تو را خلق كرد پيش از خلقت بيازمود و در آن آزمايش بر هر گونه بلا و مصيبت تو را شكيبا و بردبار گردانيد. | @kanoon_shahiddaneshgar |
🌾📖' امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: چه بسا کسانی که با ستایش دیگران فریب خوردند! [ نهج‌البلاغه‌حکمت۴۶۲ ] | @kanoon_shahiddaneshgar |
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای سرلشگر عراقی که سه اسیر ایرانی را سوار بالگرد کرد و آنگاه که به اوج آسمان رسید با دست های خودش... سرباز عراقی بصورت محرمانه به اسیر ایرانی چه گفت؟!
| مجموعه جدید خاطرات و محبت‌های شهید عباس دانشگر🌱 ۲۲ 💠 آقای کیپور از شهر تهران: در زمان برگزاری یادواره شهدا در گلزار شهدای شهرک ولایت تهران، جایی که یادآور مردان خدا بود، با شهید عباس دانشگر آشنا شدم و کتاب‌هایش، "آخرین نماز در حلب" و "لبخندی به رنگ شهادت"، مرا به دنیای دیگری برد. دنیایی از ایثار، ایمان و عشق به خدا. یک شب، در فضای مجازی، سخنرانی استاد رائفی‌پور را گوش می‌کردم. استاد از ویژگی‌های شهیدی می‌گفت که کتاب‌هایش را تازه خوانده بودم؛ شهید عباس دانشگر. سخنان استاد باعث شد که آتش عشق به شهید در دلم شعله‌ور شود. آنجا که می‌گفت: « به سمنان رفتم، به خانه شهید. پدر شهید، دفتر سررسید او را آورد. برنامه‌ی زندگی‌اش را که دیدم، شوکه شدم. گریه کردم. » استاد می‌گفت: «دانشگاه امام حسین (علیه‌السلام) سال اول دانشجویی‌اش بود. ما را دعوت کرد سخنرانی. رفتیم دفتر نشستیم. از من پرسید چه‌کار کنم؟ گفتم روزی یک صفحه قرآن با تفسیر بخوان. دیدم تو برنامه‌اش بود. گریه‌ام گرفت. گفتم عجب، ما مدعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند. ما حرفش را زدیم، او عمل کرد.» صحبت‌های استاد را که شنیدم، فهمیدم نتیجه عمل به برنامه منظم عبادی چقدر می‌تواند مؤثر باشد؛ این شد که عشق و ارادتم به شهید دوچندان شد و عباس شد رفیق شهیدم. با تحقیق بیشتر درباره شهید و خواندن دست‌نوشته‌ها و برنامه عبادی روزانه‌اش، هر روز علاقه‌ام به او بیشتر می‌شد. بی‌قراری دیدارش، مرا از تهران به زیارت مزارش در امامزاده علی‌اشرف علیه‌السلام کشاند. روزهایی که از عصر تا شب در جوار شهید بودم، از بهترین روزها و شب‌های عمرم بود. اولین‌بار وقتی به مزار شهید رسیدم، حسی عجیب وجودم را فراگرفت. انگار عباس همان جا حاضر بود. سکوت مزار با هیاهوی درونی‌ام در تضاد بود. دلم می‌خواست ساعت‌ها کنار مزارش بنشینم و با او از دغدغه‌هایم بگویم. حسی شبیه به آرامش و دل‌تنگی هم‌زمان داشتم. سر مزار شهید، افرادی را دیدم که با عشق و علاقه خاصی از شهرهای دور به زیارت شهید آمده بودند. با عشقی که به شهید داشتم، به نیت شهید قرآن و نماز مستحبی خواندم؛ شهیدی که در زمان حیات خود به دنبال حل مشکلات مردم بود، حالا بعد از شهادتش واسطه اجابت حاجت افراد زیادی شده بود. با خودم فکر می‌کردم، یعنی می‌شود یه روزی هم من یه مشکلی داشته باشم و با محبت شهید عباس، مشکلم حل شود؟ آخه فهمیده بودم که خیلی‌ها از شهید حاجت گرفتند. مدتی که گذشت، در ادامه تحصیلم در دانشگاه مشکلی برایم پیش آمد که یه جورایی تهدید جدی برای آینده‌ام بود. اگر این مسئله حل نمی‌شد، برنامه‌ریزی‌هایم برای ادامه تحصیل و آینده زندگی‌ام با مشکل روبرو می‌شد. خیلی نگران و دلواپس بودم. از خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم‌السلام و رفیق شهیدم خواستم که کمکم کنند و این مشکل را برطرف کنند. از ویژگی‌های شهید دانشگر این بود که به بیداری قبل از نماز صبح و شب‌زنده‌داری اهمیت می‌داد. برای اینکه شهید زودتر دستم را بگیرد، چند شب مثل شهید برای نماز شب بیدار شدم و دقایقی قبل از اذان صبح با خدای خودم رازونیاز کردم و خواستم اگر مصلحت است حاجتم برآورده شود. بعد از چند روز، درحالی‌که امیدی به حل مشکلم نداشتم، به طرز عجیبی مشکل تحصیلی‌ام برطرف شد. نمی‌دانم چطور، اما می‌دانم که این نتیجه ایمان و توکل به خدا و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام و وساطت شهید بود. آن روزها درس بزرگی از شهید عباس گرفتم. فهمیدم شهدا فقط اسم و عکس نیستند، زنده‌اند و حواسشان به ما هست. آنها می‌توانند مشکلاتمان را حل کنند. این یقین همیشه در قلب من زنده است. بعد از حل مشکلم، نه‌تنها به تأثیر وساطت شهدا پیش خدا و اهل‌بیت (ع) ایمان بیشتری پیدا کردم، بلکه تصمیم گرفتم راه شهید عباس را در زندگی ادامه دهم. از آن روز به بعد، سعی کردم بیشتر به نماز و قرآن اهمیت بدهم و در کارهای خیر شرکت کنم. شهید عباس نه‌تنها مشکلم را حل کرد، بلکه مسیر زندگی‌ام را تغییر داد. نویسنده: مصطفی مطهری‌نژاد |✍🏼🌿 | @kanoon_shahiddaneshgar |
📸 صبح امروز کربلا معلی 👤 از طرف رفیق شهید (اهل ایلام) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌| @kanoon_shahiddaneshgar |
🇮🇷راهپیمایی در قرآن🌷 | @kanoon_shahiddaneshgar |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥تظاهراتی به دستور امام زمان عجل الله 🔻نیم ساعت تمام به امام اصرار می‌کرد که اعلامیه تان را پس بگیرید! اما ناگهان گوشی تلفن را رها کرد و در گوشه اتاق نشست... 🔻ماجرا این بود که دولت بختیار اعلام کرده بود که ۲۱ بهمن از ساعت ۱۶ حکومت نظامی است. اما «امام(ره) در پاسخ، اعلامیه داده بود که مردم در خانه‌های خود نمانند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند.» 🔻حالا آقای طالقانی می‌گفت: «امام مدت ۱۵ سال از ایران دور بوده‌اند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بی‌رحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام می‌کنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانه‌ها بنشینیم». 🔻اطرافیان بعد از اینکه آیت‌الله طالقانی گوشی را گذاشته بود تصور کرده بود که از دست امام دلخور شده... 🔻اما آقای طالقانی گفت: « نه؛ اصلاً مسأله این نیست. من اصرار کردم و امام هرچه می‌گفت، من قانع نمی‌شدم؛ در آخر فرمود: «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان(عج) است.» تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی‌اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد.» 🔸۱: بعدها معلوم شد بنا بوده در عصر ۲۱ بهمن، حکومت با کشتار وسیع و انفجار محل حضور امام، انقلاب را به‌طور خونینی پایان دهند که با عنایت امام عصر و حضور مردم آخرین تیرشان به سنگ خورد. 🔸۲: انقلابی که تظاهرات‌های پیروزی آن با هدایت صاحب الزمان(عج) بوده است، آیا حضور همه ما در راهپیمایی های تداوم انقلاب مانند ۲۲بهمن مورد عنایت و خشنودی حضرت مهدی عج نیست؟ @shahiddaneshgar
Meysam Motiee - Allaho Akbar - 128 - mahanmusic.net.mp3
3.89M
📝الله اکبر خامنه ای رهبر 🎤حاج میثم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✨️ 🇮🇷 🕊🌷 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ @shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯