eitaa logo
نوای مقتل
4.4هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
339 فایل
کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست هر بار بی قراری زینب تو را شکست بر سر گرفت چادر  زهرا... سکوت کرد آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست هر بار یاد فاطمه کردی دلت شکست وقتی دلت شکست، دل مرتضی شکست ای هم نفس ترین علی بعد فاطمه قلبت میان غربت یک ماجرا شکست پیشانی ات که گنبد محراب را شکافت وقت هجوم تیغ به شیر خدا شکست ده سال پیر قصه ی اشک حسن شدی از زخم هر زبان که دل مجتبی شکست وقتی حسین رانده شده از شهر مادریش باید نوشت حرمت آل عبا شکست عباس شد ستاره دنباله دار تو تا کربلا رسید، و در کربلا شکست یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست وحید محمدی ✍ ....___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. . مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین» ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین» هرکسی که توبه‌اش در محضر ربّ شد قبول قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین» مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار بر گدایان درت پیوست یا ام البنین! ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده‌ایم... ...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین! هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند نوکر عباس تو دربست یا ام البنین! در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین! فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین! خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید دست زینب را کسی می بست یا ام البنین! بعد عباست برای غارت اهل حرم حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین! گرچه قدّت تا شده از غصه‌ی زینب ولی حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین! مهدی علی قاسمی ...___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. زبانحال حضرت ام البنین(س) با حضرت زینب(س) شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت آتش گرفت باغ گل لاله در برت شرمنده ام که مشک ابالفضل پاره شد شرمنده رباب شد و کام اصغرت مهلت نداد عمود به قولش وفا کند عباس من که آب شد از آه آخرت زینب حلال کن پسرم را حلال کن قسمت نشد صدات کند چون برادرت دست شکسته خون ز دو چشمان خون گرفت خیلی شدم دوباره بدهکار مادرت ای من فدای ناله ی روی بلندی ات شرمنده ام که رفت ز دستت برادرت سم ستور قسمت آن جسم پاک شد بالای نیزه رفت سرش در برابرت عباس رفت و آتش لشکر بلند شد آتش گرفت چادر و دامان و معجرت وحید محمدی✍ .....___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. شاید از زبان ام البنین سلام الله علیها برای حسینش ... به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب برای پیرهنت گریه می کنم هر شب شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب به دست و پا زدنت گریه می کنم هر شب به خشکی لب مثل کویرت آقا جان به خشکی دهنت گریه می کنم هر شب به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند به جسم بی کفنت گریه می کنم هر شب به لحظه ای که تنت را گذاشت بین حصیر به بوریا شدنت گریه می کنم هر شب اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب وحید محمدی✍ سلام الله علیها علیه السلام ‌.....___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند وای بر دل زندگی‌ام جمله یکجا سوخته کاروانی که دلم را بُرد روزی با خودش آمده از گرد و خاکِ راه اما سوخته هرچه گشتم بین‌شان شاید که بشناسم کسی هرکه دیدم پیر بود و شمع‌آسا سوخته بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بی‌رمق شانه‌ها از تازیانه خُرد حتی سوخته چشم‌ها از فرط سیلی سرخ و نابینا شده چهره‌ها لبریز تاول زیرِ گرما سوخته گیسوان زردند ، گویا بین آتش مانده‌اند تارِ موهاشان گره خورده است گویا سوخته تا که پرسیدم امیرِ کاروان حالا که هست بینِشان دیدم زنی اما سرا پا سوخته گفتمش کو گیسوانِ زینبی‌ات گفت آه شعله‌ای بر معجرم اُفتاد آنجا سوخته گفتمش سالارِ زینب را نمی‌بینم چرا؟ گفت دیدم چهره‌اش بر ریگِ صحرا سوخته شعله بود کرببلا و دود بود و خیمه‌ها بین آتش دختری دیدم که تنها سوخته حسن لطفی ‌.....___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. با عج ز کوچه‌های دل ما عبور نزدیک است قسم به حضرت زهرا ظهور نزدیک است خدا کند که من از یاوران او باشم که راه آمدنش گر چه دور نزدیک است قسم به حضرت زهرای مرضیه دیگر به کوچه‌های مدینه حضور نزدیک است به یمن مقدم مهدی سلاله‌ی زهرا شود زمین و زمان پر ز نور نزدیک است خدا کند که بیاید، تا نمردم من که لحظه‌های شب عشق و شور نزدیک است زمان آمدنش تا زمین کرببلا و انتقام سر در تنور نزدیک است خدا کند که بسازد بقیع خاکی را که زنده گشتن اهل قبور نزدیک است قسم به خون شهیدان و خون پاک حسین قسم به حضرت آقا ظهور نزدیک است رضاباقريان .‌.....___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. رفتی و بعد تو هیچکی نیومد بگیره از حالمون یه خبری خونه سوت و کوره! تنهاتر شدیم خیلی سنگینه غم ِ بی مادری بعد تو، بابا شبا توو نور ماه میشینه مظلوم؛ گریه میکنه ذوالفقار و درمیاره از غلاف بیصدا، آروم؛ گریه میکنه بعد تو افتاده از خواب و خوراک از غمت میسوزه توی تب حسن(ع) بابا میگه پسرم بهم بگو... با خودت چی میگی زیر لب حسن(ع)؟! مبهمه حال و هوای زینبت(س) رنگ بغض و غم به خونه میزنه می شینه روزا کنار چادرت موهاش و با گریه شونه میزنه من به لبخند تو وابسته ام و سر گذاشتن رویِ پاهای خودت دست-پخت فضه عالیه ولی- نون نخوردم جز با دستای خودت مهربونیات مگه یادم میره جای خالیته برام عین عذاب می پَرم از خواب! گریه میکنم... نیستی و کنارمه یه ظرف آب راستی مادر، نمیدونم که چرا بابا هی دس میکشه رویِ گلوم؟! سینه م و می بوسه و زل میزنه- به «سرم»...وقتی می شینه روبروم! شاعر: ..........____________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. $مثنوی سلامُ اللّه علیها وقتی که گرمِ روضه‌یِ عباس باشی باید به فکرِ گردشِ دَستاس باشی باروضه‌هایِ فاطمه وقتی عَجینی که بی‌قرارِ روضه‌یِ اُمُّ‌البنینی عبّاس دردِ دست وُ بازو را کشیده عبّاس طعمِ زخمِ پهلو را چشیده عبّاس می‌داند به جایِ دیده‌یِ تار … باید بگیری دست را بر رویِ دیوار امّا چه می‌گویم ابوفاضل ندارد..... دستی که جایِ دیده‌یِ پُرخون گُذارد وقتی که باصورت زمین افتاد سقّا بی‌شکُّ و شبهه ناله زَد اِی وای زهرا بررویِ خاکِ چادریِ مادرَش خُفت زهرا که آمد علقمه اَدرِک اَخا گفت باناله‌یِ اَدرِک اَخاٰ ازخیمه‌ها شاه..... اُفتان وُخیزان آمد وُ ذکرِ لَبَش آه آهِ عجیبِ شاه صحرا را گرفته انگار شَط هَم بویِ زهرا راگرفته خون از نگاهِ ساقیِ لب‌تشنه شد پاک آمد نِدا از آسمان  ازسویِ اَفلاک تا روزِ محشر پرچمِ عبّاس بالاست اُمُّ‌البنین عبّاسِ تو فرزندِ زهراست هر فاطمیه نغمه‌یِ عبّاس و ُمادر شد ندبه‌یِ هجرانِ تو اَلغوث دلبر سلام_الله_علیها ✍ ...........____________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. مُسمَّط مثلّث با سَراَنگشتِ هنرمندَش شده مبنایِ روضه آسمان اُفتاده رویِ خاکِ پایَش پایِ روضه بغض‌ها وا می‌شود تا می‌رسد اینجایِ روضه می‌زند بر سینه می‌گوید حسین مادر ندارد سربلندِ محشر است اَمّا به پیکر سر ندارد با صدایِ ناله‌هایَش اُنس می‌گیرد مدینه آه بر لب دارد و با نوحه می‌کوبد به سینه فکر و ذکرِ او شده این که حلالَش کُن سکینه مشک را بر شانه‌اَش اَنداخت محضِ خاطرِ تو از وفاداریِ او داری هزاران خاطره تو تشنه بودی مثلِ دیگر بچّه‌ها یادت می‌آید بُخلِ نَهر و آسمانِ نینوا یادت می‌آید آب کردی ساقیِ لب‌تشنه را یادت می‌آید از خجالت آب شد آنجا که قولِ آب می‌داد مادری گریه‌کنان گهواره‌ای را تاب می‌داد مَشک نَه بر رویِ شانه قولِ خود را بُرد ساقی غصّه‌یِ بازو و دیده نَه غمَت را خورد ساقی زخمِ او بسیار اَمّا از خجالت مُرد ساقی می‌چکد از مشکِ پاره آب که نَه آبرویَش جدّه‌ات زهرا به جایِ مادرش آمد به سویش یک طرف اُفتاده بازو یک طرف اُفتاده پیکر شاه می‌اُفتد زمین کِل می‌کِشد با خنده لشکر می‌شود مضمونِ روضه بعد از این خلخال‌وُمعجر غیرتی‌ها روضه‌یِ ناموسِ سقّا لطمه دارد چنگ بر گوشَش نزن جایِ عموجان عمّه دارد کاش عبّاسم نمی‌اُفتاد آتش گُر نگیرد تا حرامی در حرم با چکمه‌اش چادر نگیرد راهِ دختر را کسی با دست‌هایِ پُر نگیرد دست‌ِپُر آمد که با پا دختری را راه می‌بُرد ندبه‌خوانِ کنجِ‌ویران پایِ روضه داشت می‌مُرد ✍ ............____________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. فاطمیه رفته و شرمندگی مانده هنوز بابت دیدار تو ، درماندگی مانده هنوز در هوای هجر تو بارندگی مانده هنوز در عجب هستم که بی تو زندگی مانده هنوز حق بده دنیا بدون توست مانند قفس می کشم آقا فقط با عشق وصل تو نفس لحظه هایم بوده دائم ،شرح هجرت مو به مو با همه در مورد وصل تو کردم گفتگو هر کجا را من‌ نمودم با امیدی جستجو تا که شاید لحظه ای با تو بگردم روبرو در حقیقت زنده ام با وعده ی دیدار تو بوده ام خار و گرفتم عزّت از گلزار تو عفو کن آقا مرا که با هزاران اشتباه داده ام قلب تو را آزار با عمری گناه من شدم با لطف اعجاز نگاهت سربه راه دستگیرم بوده ای گر که شدم عبد اِله هر زمان که اشتباهاتم تو را دلگیر کرد گریه ی نیمه شبت قلب مرا تطهیر کرد نیّتی کن، زودتر برگرد آقا از سفر این قَدَر از حال خود مگذار ما را بی خبر کن به حال شیعیان بی کَسَت یک دم نظر سالها هجر رخت افکنده شعله بر جگر روبه پایان است دیگر طاقت قلب صبور مرهم زخم قلوب شیعیان بنما ظهور ای قرار دیده ی آل پیمبر العجل شیعیان را سیّد و مولا و رهبر العجل مجری عدل علی، شمشیر داور العجل شد جسارت بر حرم های مطهّر العجل در هوای کربلا داریم بر لب زمزمه الامان و الامان، الغوث یابن فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .....____________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. به تیغی حیف گیسویت گسستند دو بازویت دو بازویت گسستند از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم هر دو اَبرویت گسستند انیس گریه‌هایم را گرفتند توانِ دست و پایم را گرفتند کمانی‌تر شدم از زینب افسوس سرِ پیری عصایم را گرفتند بهارم را چه سان پاییز و کردند دلم را از غمت لبریز و کردند سرت ای کاش رویِ نیزه می‌ماند تو را از مرکبی آویز و کردند غمت راهِ نفس بر سینه بسته ترک بر چهره ی آیینه بسته زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من ببین عباس دستم پینه بسته از آن سرو علی بنیاد و صد حیف از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف دو دستی که عصای پیریم بود خداوندا ز تن افتاد و صد حیف حسن لطفی✍ ......____________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. مردآفرین آنقدر که مهتاب زینت داده شب را نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را "ام‌البنین" را "مادر شیران" نوشتد روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی نقش رضایت بر لب شاه عرب را در دامنت شیرین‌سخن‌ها پرورش یافت از نخل می‌گیرند محصول رطب را صفیّن می‌داند چه اندازه شجاعی چون پهلوانش داشته از تو نسب را دیدیم مهر مادری در چشمهایت در اخم تو دیدیم تمثال غضب را ما صاف‌وساده کربلا درخواست کردیم چون ساده کردی صنعت حسن طلب را در آستان توست کار ما گدایی ای مادر عباس‌های کربلایی بعد از تو دیگر هیچ‌کس ام‌البنین نیست دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست اُم‌ُّالاَدَب، اُم‌ُّالوَفا، اُم‌ُّالاَبَاالفَضل غیر از تو وصف هیچ‌شخصی این‌چنین نیست شاگرد درس صبر مولا بوده‌ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه‌ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد پس خطبه‌ای چون خطبه‌ی تو آتشین نیست فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس حتی گریز روضه‌ات هم غیر از این نیست؛ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است یعنی سر عباس تو روی زمین نیست ... .......____________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .