📌استغفار 70 بندی مولا علی علیه السلام:
علامه نوری در کتاب (دارالسلام) می نویسد: امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوار خود نقل میکنند که امام حسین علیه السلام فرمودند: روزی نزد امیرالمؤمنین نشسته بودم که عربی وارد شد و عرض کرد یا امیرالمؤمنین! من مرد عیالمند و فقیر هستم و مالی که زندگی مرا کفایت کند ندارم. حضرت فرمودند: ای برادر عرب! چرا استغفار نمیکنی تا حالت نیکو شود؟
عرض کرد: زیاد استغفار میکنم، اما تغییری در زندگی ام پیدا نشده است.
حضرت فرمودند: ای برادر عرب خدای متعال می فرماید:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً (10- نوح)
به آنها گفتم: «از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است (10)
(بعد فرمودند) چون به گناه بودن بعضی از اعمالت آگاه نیستی استغفار تو ناقص است؛ زیرا از آنها استغفار نمیکنی و نتیجه نمیگیری. سپس فرمود: اینک به تو استغفاری می آموزم که اگر آن را هنگام خواب بخوانی خدا به تو وسعت رزق عطا فرماید. دعا را نوشته، به اعرابی داده و فرمودند: شب، قبل از خوابیدن، این استغفار را بخوان وگریه کن و اگر اشکت جاری نشد تباکی کن.
https://eitaa.com/Navid_safare
نوید دلها 🫀🪖
📌استغفار 70 بندی مولا علی علیه السلام: علامه نوری در کتاب (دارالسلام) می نویسد: امام رضا علیه السلا
مردم و حتی متدینین و خوبان، از معصیت بودن بسیاری از کارها غافلند و به گناه بودن آن توجه ندارند. این استغفار شریفی که از امیرالمؤمنین نقل شده است
و در هفتاد بند است علاوه بر جامع بودن و توجه به این گونه گناهانی که غالباً مورد غفلت ماست و دارا بودن آثار معنوی و دنیوی مذکور در مقدمه ی استغفار، بسیار مقرّب است و اگر کسی آن را با توجه بخواند آثار عجیبی از آن ظاهر میشود.
https://eitaa.com/Navid_safare
نوید دلها 🫀🪖
چله جدید از این قراره که😍 ان شاالله تا ۷۰ شب هر شب یک بند از استغفار 70 بندی حضرت علی (ع) در کانال
🌸🎷رفقااااا این بهترین فرصته که بتونیم دوستامون رو دعوت کنیم این 70 شب رو در کنار هم این دعای قشنگ و پر معنی رو بخونیم
📌❤️🔥تازههههه از همه مهمتر
ان شاالله هر شب یک بند همراه معنی و صوت گذاشته میشه تا حال و هوای این 70شب عوض بشه و ان شاالله هیچ کس دست خالی از این کار بیرون نره
از خاطرات قشنگ و شاید طنز جنگ: 🥲
اذان رو که گفـتن رفتم سراغ فرماندھ
و بهش گفتم روحانی نداریم و بچهها
دوستـ دارن پشت سر شما نماز بخونن
فرمانده قبول نمیکرد. مےگفت: پاهام
ترکش خورده و حالم خوب نیست. یه
آدم سالم بفرستین جلو تا امامجماعت
بشه. بچهها گوششون بدهکار نبود و
با هر زحمتی کہ شده فرمانده رو راضی
کردن.
ــ فرمانده نماز رو شروع کرد.
بندۀ خدا از رکوع و سجدههاش معلوم
بود پاهاش درد میکنه. وسطهای نماز
بود که یھ اتفاق عجیب افتاد...
وقتی میخواست برای رکعت بعدي بلند
بشه انگار پاهاش درد گرفته باشه، یـهو
گفت: یا ابالفضل و بلند شد.
نتونستیم خودمون رو کنترل کنیم و همہ
زدیم زیر خنده.
فرماندهمون میگفت: خدا بگم چیکارتون
کنھ؟! نگفتم من حالم خوب نیست یکی
دیگه رو امام جماعت بذارین ...