«شخصیتِ واقعی یک آدم را مقاومتش در مقابل وسوسه ها نشان میدهد» 🍃✨
https://eitaa.com/Navid_safare
تنها زمانی "صبور" خواهی شد،که صبر را یک "قدرت" بدانی نه یک "ضعف"...
آنچه ویرانمان می کند،روزگار نیست!!
حوصله ی "کوچک" برای "آرزوهای بزرگ" است... 🌱
⇢https://eitaa.com/Navid_safare ♡
وقتیڪهمیگوییم:
-خدا کند که بیایی..
شایداومیفرماید:
+خدا کند که بخواهی...! (:
•°https://eitaa.com/Navid_safare ♥️
#تلنگر✨
هرگناهۍیہاثرِخاصداره..
مثلــابعضۍازگناههانعمتهاروازمونمیگیرن
حالِخوبرومیگیرن
اشڪ برا؎سیدالشھدارومیگیرن
آدما؎خوبروازمونمیگیرن
رفیقا؎خوب
جاها؎خوب
ودرعینِحالهمحواسموننیست💔:)
https://eitaa.com/Navid_safare 🥀
چله#حدیث_کسا
به نیت#شهید_نوید_صفری
حاجت روایی:
﴿زهرا عجمی زاده_منیره کریمی
روز#سی و دوم
ان شاءالله حاجت روا 🤲🏻
https://eitaa.com/Navid_safare
انشاءالله هرشب تاشهادت حضرتزهرا(س)🏴🍃
مورخ 10/6 📜🕯
《♡ختم گروهی سوره احزاب را داریم♡》🔔
به نیت حاجت روایی و تسهیل و تسریع در ازدواج همه جوانهامون 💍♥️
#حاجتروایی 🤲
#سورهمبارکهاحزاب 📖
#ازدواج 💍
❌نیاز به اعلام خواندن نیست
https://eitaa.com/Navid_safare 🌸
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
بعد از عقد گفت:
تو همونی که دلم میخواست
کاش منم همونی شم
که تو دلت میخاد..
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
https://eitaa.com/Navid_safare 🍃
🛑آیت الله بهجت ره :
هرطور با نماز رفتار کنیم،بازتاب آن را در زندگیمان خواهیم دید، در همه ابعاد.
#عالم
#نمازتسرنشهرفیق
#التماسدعا
https://eitaa.com/Navid_safare
دوستان عزیز
از امروز تا تولد امام جواد (ع)
40 روز هستش
اگر کسی تمایل داره چله ای بگیره برای ایشون که خیلی بخشنده هستن
میتونه از امشب شروع کنه🌸✨
#برایماهمدعاکنین🥺🙏
https://eitaa.com/Navid_safare 💗
🌸🌸🌸🌸🌸
رمان_لبخند_بهشتی
نویسنده: میم بانو
قسمت_چهل_هشتم
با دیدن نام مادرم سریع تماس را وصل میکنم
+الو
_سلام مادر کجایی ؟
+سلام ببخشید اصلا حواسم به ساعت نبود
_عیب نداره .نیم ساعت دیگه میخوایم ناهار بخوریم تا اون موقع بیا
+من ۲۰ دقیقه ی دیگه راه میوفتم بیام باغ
_باشه مادر خدافظ
+خدافظ
بلند میشوم تا کمی دیگر گشت و گزار کنم و بعد به باغ بروم .
چادرم را میتکانم و حرکت میکنم اما به محض اینکه قدم اول را بر میدارم روی زمین سُر میخورم . قبل از اینکه بتوانم تعادلم را حفظ کنم از تپه پرت میشوم پایین و با زانو زمین میخورم .
جیغ بلندی میکشم . میخواهم بلند شوم که درد شدیدی در زانویم راستم احساس میکنم . سریع روی زمین دراز میکشم . نمیتوانم پای راستم را تکان بدهم .
از شدت درد مدام جیغ میکشم . کسی نیست که کمکم کند . نه این پایین را کسی میبیند و نه در این اطراف کسی هست .
از شدت درد به خودم میپیچم و در دل از خدا کمک میخواهم .
صدای پایی از دور میشنوم . صدا آرام آرام نزدیک میشود . در دلم امیدوار میشوم .
با صدای بلندی میگویم
+کسی اونجاست ؟
کمی سرم را بالا می آورم تا بهتر ببینم .
آن شخص به بالاس تپه میرسد . بلاخره چهره اش معلوم میشود .
با دیدن سجاد جا میخورم . آنقدر خوشحالم که دردم را فراموش کردم .
سجاد هم انگار از دیدن من تعجب کرده است . آرام از تپه پایین می آید .
انگار تازه پایم را دیده است . رنگش به وضوح میپرد و چشم هایش میترسند اما سعی میکند خودش را خونسرد نشان بدهد .
با خونسردی ساختگی میگوید
_چی شده ؟
بی توجه به سوالش میپرسم
+چطوری منو پیدا کردید ؟
ابرو هایش را درهم میکشد
_شما اول جواب سوال منو بده
+از تپه افتادم
نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکند . دوباره نگاهش را به پاهایم میدوزد . انگار ترسیده است .از درد عرق سرد کرده ام . بی خیال سوال قبلی ام میشوم و میپرسم
+پام چی شده ؟
زیر چشمی نگاهم میکند
_چیزی نشده فقط یکم زخمی شده
میدانم که دروغ میگوید . یعنی مطمئنم که دروغ میگوید . این حرف ها را میزند که من را نگران نکند .
سرم را بلند میکنم که پایم را ببینم اما سجاد سریع صدایم میزند
_نورا
🌸🌿🌸
《مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم》
حافظ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸