eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
نوید دلها 🫀🪖
🛑🛑🛑🛑مژده مژده مژده🛑🛑🛑🛑
دوستانی که تازه به جمع ما اضافه شدن ازینجا مطالعه کنین💚🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید به جهت اینکه درشت اندام بود همواره در تعزیه ها نقش شمر لعنت الله علیه را اجرا می کرد، اما وقتی خیمه ها را آتش می زدند، گوشه ای می نشست و اشک می ریخت.😢 در اش نیز نوشت: می روم تا آن دنیا شرمنده حضرت عباس(ع) نباشم.💔 شهید امیرعلی محمدیان متولد سال ۷۱ در تهران بود و دی ماه سال ۹۴ پس از ماه ها تلاش و پیگیری به صورت داوطلبانه برای کمک به جبهه های دفاع از حریم اسلام و حرم حضرت زینب(س عازم سوریه شد.✌️ این شهید تا چندسال جاویدالاثر بودن و در سال ۱۴۰۰ پیکر مطهرشان بازگشت. بهشت زهرا تهران قطعه ۵۰‌
📕 تعجبی هم ندارد شما کریمی. شبیه امام حسن. اسم تان هم که راستی شناسنامه محمدحسن بود. مادرتان هم { مادر شهیدمحمدحسن خلیلی (رسول) } هم سر سفره افطار نیمه ی رمضان که از شما برایمان می گفت، روی دو تا ویژگی شما خیلی تاکید کرد. 1⃣ یکی اینکه شما روی ارتباط با نامحرم📛 حساسیت نشان می دادید؛ 2⃣دوم اینکه بی نهایت دست و دل باز و بخشنده بودید. چه تصمیم های خوبی آن شب گرفتیم، برای اینکه شبیه شما بشویم. شبیه شما توی کریم بودن. شبیه شما تو رعایت حرمت ها .... اتفاقاً همان شب یکی دیگر از زائرهای مزارتان {شهید رسول} پای سفره گفت: که توی خوابش آمدید و گفتید ادارت به شهدا فقط به برادر برادر گفتن نیست، .🌹 ما هم تصمیم گرفتیم فقط توی حرف شما را برادر خودمان ندانیم. فقط نیاییم سرمزار شما بشینیم و از حال و هوای معنوی آنجا لذت ببریم. سعی کنیم این حال خوب را همیشه برای خودمان ایجاد کنیم، هرجایی که هستیم. 👇
👇 📕 🔹شاید جلسه دوم خواستگاری که با آمده بودیم مزارشهدای گمنام محلاتی وقتی رو کرد به من و به جای همه ی سوال های معمولی و رایجی که توی خواستگاری می پرسند گفت: «شما چقدر کریم هستید؟» دلش پیش شما بود. به قول خودش شما استادش بودید. شهدا را بدون تعارف می دانست. شعار نمی داد، تمام تلاشش را می کرد که از شهدا درس بگیرد. بفهمد چه ریزکاری هایی را رعایت می کردند. چه خط قرمزهایی🚫 داشتند. که با رفقایش سر مزار شما جوش دادند هم جریانش همین بود. می دانست که محرم و نامحرم خط قرمز ⛔️ شماست. وقتی دیده بود سرمزار شما آخرهفته شلوغ می شود و ممکن است حرمت محرم و نامحرم رعایت نشود آستین بالا زده بود و دست به کار شده بود. 📚کتاب شهید نوید صفحه صفحه ۸۱_۸۰ 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ۍ ڪہ همہ نگاهِ من خورده گره بہ روۍ تـو؛ تا نرود نفس زِ تن، دست نڪشم زِ ڪوۍ تـو...♥️ https://eitaa.com/Navid_safare کانال شهید نوید صفری 💕👆🏻💕
به وقت رُمان (خریدار عشق)👇🏻❤️
خریدار عشق قسمت23 سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم زهرا: خوب کجا میری؟ - موسسه زهرا: اها میدونم آدرسش کجاست! - میدونی؟ زهرا: اره اون روز که آقا جواد میخواستن بیان اینجا ببینن محیطش مناسبه یا نه ،منم همراهش بودم - آها زهرا: بهار جان، جواد از شوخی کردنات و بامزه بودنت خیلی تعریف کرده بود ولی الان دارم خلافشو میبینم ،چی اذیتت میکنه؟ -چیزی نیست هر چی بوده تمام شد زهرا: پس یه چیزی بوده ،کسی اذیتت کرده؟ - نه زهرا دیگه سوالی نپرسید ،ای کاش میشد حرفای دلمو به زبون بیارم تا کمی سبک بشه این دل ناآرومم زهرا منو رسوند موسسه و رفت وارد موسسه شدم و رفتم دفتر مدیریت ، چند تقه در زدمو وارد شدم - سلام آقای صالحی: سلام خانم صادقی،چرا نیومده بودین سر کلاس - شرمنده یه مشکلی پیش اومد نتونستم بیام صالحی: لطفا از این به بعد هر موقع نتونستین بیای قبلش یه خبر بدین - چشم،ولی میخواستم بگم ،من دیگه نمیتونم بیام موسسه صالحی: چرا ؟ اتفاقی افتاده؟ - نه ،با اومدن به اینجا از درسای دانشگاهم عقب افتادم،ترجیح میدم دیگه نیام صالحی: باشه، ولی اگه یه موقع دوست داشتین میتونین برگردین - چشم ،خیلی ممنون ،با اجازه تون...