eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
مسسابقههههه داریمااااا🥺
امشب شب جمعه اس دوست دارم یه مسابقه معنوی برگزار کنم😍🥺 هم راحته هم پر از ثوابههههه تازه قرعه کشی بین افراد هم هست هدیه هم میگیرن😉
📌از اونجایی که همه میدونن که شهید نوید خیلی به زیارت عاشورا علاقه ی شدید دارههههه😢حتی توی دست نوشته اش هم از زیارت عاشورا گفته و وصیت نامه اش زیارت عاشورا هست🖤❤️‍🔥 حالا رفقای شهید نوید هر چقدر به شهید نوید ارادت دارید امشب به نیابتش زیارت عاشورا بخونید هدیه کنید به ارباب بی کفن و امام زمان و حضرت عباس🌹💜 خب هر کسی هر چقدر میخواد زیارت عاشورا بخونه پیوی بنده اعلام کنه توی مسابقه شرکت داده میشه و بهش کد میدم و در آخر بین کد ها قرعه کشی میشه و هدیه داده میشه🥺🥲 هم کسانی که برنده شدن فیض میبرن هم کسانی که برنده نمیشن ثواب خودشونو بردن چون اونو دیگه قراره شهید نوید ان شاالله به واسطه ی خدا جبران کنه و مطمئنن هیچ کسی دست خالی از این کار بیرون نمیره حالا شاید ما خودمون به چشم خودمون نبینیم ولی مطمئنن جبران خواهد شد🥺❤️ به آیدی زیر پیام بدید 🌱 @motahareh_sh فقط اینکه لطفاً کسانی که تا به حال برنده شدن شرکت نکنند زیارت عاشورا رو بخونید ولییی ما دوست داریم کسانی که هدیه نگرفتن یه تبرکی کوچیک از شهید داشته باشن❤️‍🔥💜 https://eitaa.com/Navid_safare 🌱
🌹قیمت پنج دقیقه  از عمر حاج قاسم ‌چهار روز قبل از شهادتش به یک عالم بزرگ گفت: از خدا خواسته‌ام پنج سال از عمر مرا بگیرد به شما بدهد. آن عالم گفت: هفتاد و پنج سال است برای مکتب اهل‌بیت کتاب نوشته‌‌ام، صدها شاگرد تربیت کرده‌ام، همه این‌‌ها را حاضرم فدای پنج دقیقه مناجات شما با خدا و خدمات شما به مردم بکنم. https://eitaa.com/Navid_safare
‌ [ جمعه هاي صلوااتی 😍📿 ] .. ‍‌.. .. .. سلام رفقا ظهر ابری یا شایدم بارونی یا آفتابیتون بخیر 😂✋🏻 بازم‌ شد و صلوات هاش😌📿 نبینم‌ امروز از ثواب صلوات فرستادن جا بمونید !!!🤨❗️ هدیه به ببینم‌ تا شب چقدر صلوات ختم‌ میشه 👓🌱 تعداد صلوات هارو اینجا ثبت کنید 🏃🏻👇🏻 https://EitaaBot.ir/counter/vf4
70 بندی مولا امیر المومنین(ع) بند(14) 📌بـه نیـابت از شهـید اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ يَصْرِفُ عَنِّي رَحْمَتَكَ أَوْ يُحِلُّ بِي نَقِمَتَكَ أَوْ يَحْرِمُنِي كَرَامَتَكَ أَوْ يُزِيلُ عَنِّي نِعْمَتَكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ‏. معنــی📌❤️‍🔥 بند 14: با خدایا از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که رحمتت را از من باز میدارد، یا عذابت را بر من فرود می­آورد، یا مرا از کرامتت محروم میسازد، یا نعمتت را از من زایل میسازد؛ پس بر محمد آل محمد درود فرست و این گونه گناهانم را بر من بیامرز ای بهترین آمرزدنگان! https://eitaa.com/Navid_safare 🌱
بند ۱۴.mp3
4.31M
استغفار 70 بندی مولا امیر المومنین(ع) بند(14) 📌بـه نیـابت از شهـید بـه وقـت🌱
بـه وقت رُمان()😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت33 بعد از خوردن شام ،آقا سید و عاطفه منو رسوندن خونه -آقا سید، عاطفه جون خیلی خوش گذشت دستتون دردنکنه آقا سید : خواهش میکنم ،پیشاپیش عیدتون هم مبارک عاطی: الهی فدات شم ،سارا جونم عیدت پیشا پیش مبارک ،ما فردا میخوایم حرکت کنیم - همچنین شما،خوش بگذره بهتون (عاطی ،پیاده شد ) : سارا جون اینم عیدی تو خیلی دوستت دارم - وااییی این چه کاریه شرمندم کردی (بغلش کردم و همدیگه رو بوسیدم ) خدا حافظی کردم رفتم خونه ،بابا هنوز نیومده بود ،منم اینقدر خسته بودم رفتم خوابیدم صبح نزدیکای ظهر بیدار شدم ، فردا عید بود و منم هیچ کاری نکردم ،اول رفتم صبحانه مو خوردم بعد رفتم روی میز هفت سین و چیدم ..عکس مامانم گذاشتم روی میز فقط یادم رفته بود سبزه و ماهی بخرم بعد رفتم یه شام مفصل درست کردم ساعت حدودای ده شب بابا اومد خونه تو دستاش سبزه و ماهی و گل مریم بود - واییی بابا جوون دستت درد نکنه بابا رضا: سلام بابا ،میدونستم ماهی و سبزه نخریدی... - اره یادم رفته بود برین لباستونو عوض کنین تا من شامو آماده کنم بابا رضا: چشم بابا،شامو خوردیم منم آشپز خونه مرتب کردم رفتم اتاقم ساعت۷ صبح سال تحویل بود ،واسه همین بابا گفت سال تحویل بریم بهشت زهرا منم خیلی خوشحال شدم،ساعت ۵ صبح ،با صدای زنگ ساعت گوشیم بیدار شدم رفتم حمام دوش گرفتم اومدم ،موهامو سشوار کشیدم رفتم پایین که دیدم بابا زودتر از من بیدار شده صبحانه اماده کرده یه کادو هم رو میز بود -سلام صبح بخیر بابارضا: سلام به روی ماهت بابا بیا بشین یه چایی بریزم برات - قربون دستتون بابا اومد کنارم نشست ،کادوی کنار میزو گرفت تو دستش... بابا رضا: سارا جان میدونستم که چیزی نخریدی واسه خودت ،واسه همین من رفتم یه چیزی خریدم که روز عید لباس نو بپوشی - واییی بابا جون دستتون درد نکنه... کادو رو گرفتم بازش گردم یه مانتوی آبرنگی خیلی خوشگل - وااااییی بابا چقدر خوشگله (رفتم بغلش کردم بوسیدمش) خیلی دوستتون دارم بابا رضا:ما بیشتر.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸