eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3.1هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
62 فایل
فروشگاه شهدایی مون😍👇🏻 @Pack_martyrs واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يَا خَيْرَ مَنْ دُعِيَ لِكَشْفِ الضُّرِّ... مـــیگن رفـــیق خــــوب رو بایـــــد تــــو ســـــختی‌ها شـــــــــناخت☝️ و تــــــــــو بـــــــــهتریـــن رفــــــــــیقی در اوج ســــــــــخــتــــــی‌ها ...🙃 💕 🦋 https://eitaa.com/Navid_safare
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ و بی‌اختیار اشک از چشمانم چکید و همین گریه بیشتر آتشش میزد که به سمت پرده رفت و یک جمله گفت _میرم یه چیزی برات بگیرم بخوری! و دیگر منتظر پاسخم نماند و اگر اشتباه نکنم از شرّ تماشای اینهمه شکستگی ام فرار کرد... تازه عروسی که خورده و هزاران کیلومتر دورتر از وطنش در مسجدی رها شده،مبارزه ای که نمیدانستم کجای آن هستم... و قدرتی که پرده را کنار زد..و بی‌اجازه داخل شد... از دیدن صورت سیاهش در این بی‌کسی قلبم از جا کنده شد.. و او از خانه تا اینجا تعقیبم کرده بود تا کار این را یکسره کند که بالای سرم خیمه زد،.. با دستش دهانم را محکم گرفت تا جیغم در گلو گم شود و زیر گوشم خرناس کشید _برای کی جاسوسی میکنی ایرانی؟ دیگر درد شانه فراموشم شده که فک و دندان هایم زیر انگشتان درشتش خرد میشد.. و با چشمان وحشتزده ام دیدم خنجرش را به سمت صورتم میآورد.. که نفسم از ترس بند آمد و شنیدم کسی نام اصلی ام را صدا میزند.. _زینب! احساس میکردم فرشته مرگ به سراغم آمده که در این غربت کده کسی نام مرا نمیدانست و نمیدانستم فرشته نجاتم سر رسیده.. که پرده را کشید و دوباره با مهربانی صدایم زد _زینب! قدی بلند و قامتی چهارشانه که خیره به این قتلگاه تنها نگاهمان میکرد و با یک گام بلند خودش را بالای سرم رساند.. و مچ این قاتل سنگدل را با یک دست قفل کرد... دستان وحشیاش همچنان روی دهان و با خنجر مقابل صورتم مانده و حضور این غریبه کیش و ماتش کرده بود... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨می خواهم همیشه کنارم باشی تا اگر اندوه زمین روی شانه هایم افتاد به سمت تو کج شوم...✨ https://eitaa.com/Navid_safare‌ 🌱
خدایا ! نذار قلابِ دلمون به کسی غیرِ تو گیر کنه . .🔗🫀 https://eitaa.com/Navid_safare
🌿 می‌گفت؛ امام زمان وقتی بخوادت، وقتی بدونه که داری تلاشت رومیکنی پازل‌ها رو خیلی خوب کنار هم میچینه تابری به سمتش حتی شده با یه کتاب. ♥️ https://eitaa.com/Navid_safare
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ کیش و ماتش کرده بود که به دفاع از خود عربده کشید _این واسه ایرانیها جاسوسی میکنه! با چشمانی که از خشم آتش گرفته بود برایش جهنمی به پا کرد.. و در سکوت برگزاری نماز جماعت عشاء، فریادش در گلو پیچید _کی به تو اجازه داده خودت حکم بدی و اجرا کنی؟ و هنوز جمله‌اش به آخر نرسیده با دست دیگرش پنجه او را از دهانم کَند و من از ترس و نفس تنگی داشتم خفه میشدم و طوری به سرفه افتادم که طعم گرم خون را در گلویم حس میکردم... یک لحظه دیدم به یقه پیراهن عربی اش چنگ زد و دیگر نمیدیدم چطور او را با قدرت میکشد تا از من دورش کند.. که از هجوم وحشت بین من و مرگ فاصله ای نبود.. و میشنیدم همچنان نعره میزند که خون این رافضی است... از پرده بیرون رفتند.. و هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده پیدا بود و صدایش را میشنیدم که با کلماتی محکم تحقیرش میکرد _هنوز این شهر انقدر بیصاحب نشده که تو فتوا بدی! سایه دستش را دیدم که به شانه اش کوبید تا از پرده دورش کند.. و من هنوز باورم نمیشد زنده مانده ام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد. چشمان روشنش شبیه لحظات طلوع آفتاب به طلایی میزد.. و صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی خرمایی رنگ میدرخشید و نمیدانستم اسمم را از کجا میداند که همچنان در آغوش چشمانش از ترس می لرزیدم و او حیرت زده نگاهم میکرد... تردید داشت دوباره داخل شود، مردمک چشمانش برایم میتپید.. و میترسید کسی قصد جانم را کند که و با صدایی که به نرمی میلرزید، سوال کرد _شما هستید؟ ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ سوال کرد _شما هستید؟ زبانم طوری بند آمده بود.. که به جای جواب فقط با نگاهم التماسش میکردم نجاتم دهد.. و حرف دلم را شنید که با لحنی مردانه دلم را قرص کرد _من اینجام، نترسید! هنوز نمیفهمید این دختر غریبه در این معرکه چه میکند.. و من هنوز در حیرت اسمی بودم که او صدا زد و با هیولای وحشتی که به جانم افتاده بود نمیتوانستم کلامی بگویم.. که 🔥سعد🔥 آمد... با دیدن همسرم بغضم شکست و او همچنان آماده دفاع بود.. که با دستش راه سعد را سد کرد و مضطرب پرسید _چی میخوای؟ در برابر چشمان سعد که از غیرت شعله میکشید، به گریه افتادم و او از همین گریه فهمید محرمم آمده که دستش را پایین آورد.. و اینبار سعد بیرحمانه پرخاش کرد _چه غلطی میکنی اینجا؟ پاکت خریدش را روی زمین رها کرد، با هر دو دست به سینه اش کوبید و اختیارش از دست رفته بود که در صحن مسجد فریاد کشید _بی‌پدر اینجا چه غلطی میکنی؟ نفسی برایم نمانده بود تا حرفی بزنم و او میدانست چه بلایی دورم پرسه میزند که با هر دو دستش دستان سعد را گرفت،... او را داخل پرده کشید و با صدایی که میخواست جز ما کسی نشنود، زیر گوشش خواند _ دنبالتون هستن، این مسجد دیگه براتون امن نیست! سعد نمیفهمید او چه میگوید و من میان گریه ضجه زدم _همونی که عصر رفتیم در خونه اش، اینجا بود! میخواست سرم رو ببُره... و او میدید.. برای همین یک جمله به نفس نفس افتادم که به جای جان به لب رسیده‌ام رو به سعد هشدار داد _باید از اینجا برید، تا خونش رو نریزن آروم نمیگیرن! دستان سعد سُست شده بود،... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آینده‌سازان.... روز معلم بر تمامی معلمان و اساتید گرامی باد...🌱
📌رفقای شهید نوید ان شاالله هر موقع بیرق های امام زمانی و کارت عکس های شهید نوید رسیدن دستم ان شاالله عکس و فیلم توی کانال شهید نوید میگذاریم😍💚 حالا بریم پست بعدی رو باهم ببینیم
یکی از اساتیدمون میگفت : اصل دین "خودسازی" است وگرنه مداحی و هیئت و نماز و روزه و استوری مذهبی و شہدایی بودن اگر بدون خودسازی باشه به هیچ دردی نمیخوره • https://eitaa.com/Navid_safare
امیرالمومنین‌‌علیه‌السلام: اگر از آنچه گذشته است، عبرت میگرفتی؛آنچه مانده است را قدر میدانستی ..! 📚میزان‌الحکمه‌ج۷ https://eitaa.com/Navid_safare 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همدلی با فرشته ها🥰 📌بمناسبت روز دختر و ولادت حضرت معصومه سلام الله👼 در نظر داریم تا یک روز به یادماندنی را در کنار کودکان ناتوان بهزیستی داشته باشیم 🍀 🎉به همین جهت قرار یه جشن بزرگ با کلی هدیه برای این فرشته ها برگزار کنیم اگه دوست دارید شما هم توی این قدم سهمی داشته باشید بسم الله🎁🧨❤️ شامل(کیک،شیرینی و و اگر پول بیشتر جمع شد چیزهای دیگه خریداری میشه...) (ممکنه کسانی هم باشند که غیره از بچه های بهزیستی باشند و کیک و شیرینی و... هم بخورند لطفاً از هر جهت راضی باشید) ولی ممکن هست جشنمون دیر یا زود بشه حلال کنید😉 برای دریافت شماره کارت به آیدی زیر پیام بدید @Massoumeh_sh84 در آخر عکس و فیلم هم در کانال گذاشته میشه🌱
دل یک نفر شاد بشه مطمئن باشید شما هم در این کار خیر شریکید😍🎁🎉
🏃🏻😍
. آیت الله بهجت(ره): کار خیر خود را دست کم نگیرید، در هرکار خیری خود را به قدر نخود هم شده شریک کنید ، شاید همان کارخیر بی ریا قبول و باعث نجاتتان شد. اومدم بگم از مشارکت توی گره گشایی از موردهای این ماه جانمونید؛ هرچقدر کم هم که شده مشارکت کنین... کار خیر دسته جمعی برکتش بیشتره انشالله❤
ممنون از واریزیتون💚 خدا بهترین ها رو نصیبتون کنه https://eitaa.com/Navid_safare
ان شاالله خوشبخت و عاقبت بخیر بشین 🌱 https://eitaa.com/Navid_safare
📚برشی از کتاب ، فصل هشتم هر سه شب قدر که با هم رفتیم بهشت زهرا، به تک تک قبور شهدای مدافع حرم بهشت زهرا سر زدی، سر مزار هرکدام یک سوره قدر خواندی و آخر گفتی... ... بقیه ش رو از عکس بالا بخونید🌹 . خوندن این کتاب زیبا رو از دست ندید. پر از درس زندگی و سبک و الگوی شهیدانه زیستن و خودسازی هست. https://eitaa.com/Navid_safare 🌸