✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_صد_و_پنج
مصطفی لحظهای نگاهش به سمت چشمان منتظرم کشیده شد و در همان یک لحظه دیدم ترس رفتنم دلش را زیر و رو
کرده که صدایش پیش برادرم شکست
:«وقتی خواهرتون رو ببرید #زینبیه پیش خودتون،
دیگه به من نیازی ندارید!»
💠 انگار دست ابوالفضل را رد میکرد تا پای دل مرا پیش بکشد بلکه حرفی از آمدنش بزنم و ابوالفضل دستش را خوانده بود که رو به من دستور داد
:«زینب جان یه لحظه برو تو اتاق!»
لحنش به حدی محکم بود که خماری خیالم از چشمان مصطفی پرید و من ساکت به اتاق برگشتم.
مادر مصطفی هنوز در حیرت حرف ابوالفضل مانده و هیچ حسی حریف مهربانیاش نمیشد که رو به من خواهش کرد :
«دخترم به برادرت بگو #افطار بمونه!»
و من مات رفتار ابوالفضل دور خودم میچرخیدم که مصطفی وارد شد.
💠 انگار در تمام این اتاق فقط چشمان مرا میدید که تنها نگاهم میکرد و با همین نگاه،
چشمانم از نفس افتاد و او یک جمله از دهان دلش پرید
:«من پا پس نکشیدم، تا هر جا لازم باشه باهاتون میام!»
کلماتش مبهم بود و خودش میدانست آتش #عشقم چطور به دامن دلش افتاده که شبنم #شرم روی پیشانیاش نم زد و پاسخ تعجب مادرش را با همان صدای گرفته داد
:«انشاءالله هر وقت برادرشون گفتن میریم زینبیه.»
💠 و پیش از آنکه زینبیه به آرامش برسد،
#فتنه سوریه طوری به هم پیچید که انبار باروت داریا یک شبه منفجر شد.
#ارتش_آزاد هنوز وارد شهر نشده و #تکفیریهایی که از قبل در #داریا لانه کرده بودند،
با اسلحه به جان مردم افتادند...
#ادامه_دارد...
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_صد_و_شش
💠 مصطفی در حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) بود و صدای تیراندازی از تمام شهر شنیده میشد.
ابوالفضل مرتب تماس میگرفت هر چه سریعتر از #داریا خارج شویم،
اما خیابانهای داریا همه میدان جنگ شده و مردم به #حرم حضرت سکینه (علیهاالسلام) پناه میبردند.
💠 مسیر خانه تا حرم طولانی بود و مصطفی میترسید تا برسد دیر شده باشد که سیدحسن را دنبال ما فرستاد.
صورت خندان و مهربان این جوان #شیعه،
از وحشت هجوم #تکفیریها به شهر، دیگر نمیخندید و التماسمان میکرد زودتر آماده حرکت شویم.
خیابانهای داریا را به سرعت میپیمود و هر لحظه باید به مصطفی حساب پس میداد...
چقدر تا حرم مانده و تماس آخر را نیمه رها کرد که در پیچ خیابان،
سه نفر مسلّح راهمان را بستند.
💠 تمام تنم از ترس سِر شده بود،
مادر مصطفی دستم را محکم گرفته و به خدا التماس میکرد این #امانت را حفظ کند.
سیدحسن به سرعت دنده عقب گرفت و آنها نمیخواستند این طعمه به همین راحتی از دستشان برود که هر چهار چرخ را به #گلوله بستند.
ماشین به ضرب کف آسفالت خیابان خورد و قلب من از جا کنده شد که دیگر پای فرارمان بسته شده بود.
#ادامه_دارد...
#سلام_امام_زمانم 💛
سلام بر تو
ای یگانه دوران و ای همنشین تنهایی!
سلام بر تو
و بر روزی که جهان
با قدومت آباد خواهد شد.
السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الفَرِیدُ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌿
بخوان دعای فرج را ، دعا اثر دارد...!
#اللَّھُـمَعجِّـلْلِوَلیِڪَألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبین بودن به خدا...
#استادقرائتی
🌷میگویند
شهید حساب میشوی
اگر میخِ گناه بر قلبت نکوبی
شهدا خوب طبیبانےاند
به آنها توسل کن
تا اِلتیام بخشند بالهاے سوختهاترا...🖐🏻
#شهیدنویدصفری
همیشه لباس کهنه میپوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد. گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
#شهیدعباسبابایی.
#سلام_آرامش_دلها
به چیزے وابستهِ باش؛
ڪهِ بَرات بِمونه،
ارزش داشتهِ باشه ڪهِ وابستهش بِشی
نه این دُنیا ڪهِ به هِیچے بَند نِیست...!"
یهِچیزمِثلنِگاههایحضرت مهدی🌺
اللهمعجللولیكالفرج
#امامزمانم
#امام_زمان
🖇 #شهدا 🌱
هر کی از حاجی میپرسید:
+نظرت در مورد فلانی چیه؟
حاجی چه
فلانیرو میشناخت چه نمیشناخت،فقط یه جواب میداد: -میگفت: من فقـط خودمـو خوب میشناسم که از همه آلوده ترم... #شهید_محمد_ابراهیم_همت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی نیومد بگه :
یا صاحب الزمان خودت رو میخوام 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
ما تموم جوونمون
براش تنگ شده 🕊✨
#عاشقانه_مذهبی 🫀
.
.
https://eitaa.com/Navid_safare
#پوستر
صدام با ۳۲ تا کشور دنیا واستاد جلومون
که سه روزه طهران رو بگیره ، شکست خورد
اما …
#همدرد_لبنانیم ❤️🩹
میگفتگاهیخداپنجرههارومیبنده
ودراروقفلمیکنه..
امامطمئنباشاونبیرونهواطوفانیه
وخدادارهازتمراقبتمیکنه :)🤍
#خدایا_شکرت🌱
31.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدرم را خدا بیامرزد
مرد سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود
◾️ #معدن_طبس
[شهادت یعنی...
کوچه ے خلوتے را میخواهم
بی انتها، براے رفتن
بے واژه، براے سرودن
و آسمانے براے پـرواز کردن
عاشقانہ اوج گرفتن و
رها شدن]
#شهیدنویدصفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اسرائیلیها بعد از اظهارات پزشکیان به گفتگو با ایران امیدوار شدند/ رئیس دولت اشغالی: پزشکیان برای تغییر وضعیت، سپاه را مجاب کند از حمایت گروههای تروریستی(مقاومت) دست بردارد
هرتزوگ رئیس دولت اشغالی:
🔹اگر رئیسجمهور ایران واقعاً میخواهد وضعیت را به مسیر دیگری هدایت کند، تهدید سلاحهای تروریستی و نابود کردن آنها را در پیش بگیرد. رئیسجمهور ایران یک چیز میگوید، اما سپاه پاسداران به دستور ژنرالهایش که در اتاقهای کنترل حماس، جهاد اسلامی، حزبالله، حوثیها و عراق نشستهاند، با وحشت مستمر، کل منطقه را به ورطه نابودی میکشاند و نیروهای نیابتی را تأمین مالی می کنند.
🔹چگونه ممکن است که یک قبیله کوچک ۵۰ هزار نفری در یمن موشک های بالستیک و موشک های کروز در اختیار داشته باشد؟ کشورهای کمی در جهان آن ها را در اختیار دارند، چگونه ممکن است در دست حزب الله لبنان باشد؟
🔹اگر رئیسجمهور ایران واقعاً میخواهد وضعیت به سمت دیگری هدایت شود، باید تهدید سلاحهای تروریستی برطرف شود و این گروهها از بین برود.
آره دست از حمایت گروه های مقاومت برداریم ، سلاح هم تولید نکنیم😡
که ما و بقیه کشورهای مقاومتو زیرو رو کنین
خدا لعنتتون کنه 😤😤
و خدا لعنت کنه اونایی که باعث این حرفهای شمااند ...🤬😤
خدالعنت کنه اونایی که باعث امیدواری شمایی میشن که خدا هم توقرآن لعنتتون کرده ...😭😭