eitaa logo
نوای حرم🍃
1.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
8هزار ویدیو
56 فایل
『بسم‌اللھ‌ِ الذی‌خَلقَ‌الحُسین؏』 به عشق امام‌حسین‌علیھ‌السلام♥️ کانال نوای حرم با هر کانالی که در آن هستید متفاوت است فقط کافیه یکی دوروز مهمان ما باشید🌿 ان‌شاءاللھ وعدھ‌ٔ همہ‌ کربلا🕌♥ کانال مداحی نوای حرم ╭═━⊰🌺⊱━═╮ @Nawayhram ╰═━⊰🌺⊱━═╯
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‏مشتری‌ شھادت‌ زیاده ! اما هر کسی‌ نمیتونه‌ هزینش‌ رو بپردازه باید وسعت‌ برسه‌ وگرنه‌ نسیه‌ نمیدن‌ 💔!'
دنیا‌مثل‌شیشه‌ای‌می‌ماند یکدفعه‌دیدی‌از‌دستت‌افتادو شکست! |آمهدی‌باکری|
خوشبخت فقط قمیا،مشهدیا... همه لذت دنیا رو اینا بُردن(: فک کن یهو دلت میگیره، مترو، حرم، زیارت، چای، و تمام :)❤️‍🩹
خدا نجات میدهد؛آن جا که تمام راه ها کور است و بن بست، خدا نور است! آن جا که تاریکی میان زندگی میخزد و آن جا که غصه ها به گلویت بغض می آویزند؛ خدا پناه است! وحشت می آفریند،خدا لبخند است! آن جا که میان زندگی حیران و بی کس مانده ای... میدانی خدا همان است که میگویی؛ میدانم که میبینی!✨
ذکرِ‌روزِ‌دوشنبه :🌿 یا قاضِیَ الْحاجات؛ ای برآورنده حاجت ها.
مسخره کردن ظاهر دیگران ، یعنی مسخره کردن خدا (نعوذبالله) به شخصی گفتند خیلی بدقیافه ای. لبخندی زد و گفت :از نقش ایراد می‌گیری یا از نقاش ؟ یکی ازپیامدهای مسخره‌کردن دیگران فراموش کردن خداست.
هدایت شده از کانال کلبه عشق🎶
 ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ ‌ 🌟 🕯✨ 🌟✨طعنه به ماه می‌زند      🌟✨صورت دلربای تو           🌟✨قبله‌ آسمان شده،                🌟✨کعبه‌ چشم‌های تو 🌟 🕯✨ ⭐️ امینی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷🍃 🌷 🌷حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است پایمردی می‌خواهد و وفاداری! 🌷سید شهیدان اهل قلم 🌷سید مرتضی آوینی 🌷 🍃🌷🍃
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟ گفت: «انَّ مَعَ العُسرِ یُسرا» “قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است. ‌‌‎‌‌‎⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎
هدایت شده از کانال کلبه عشق🎶
به گورستان گذر کن تا ببینی                    چه خوردند وچه پوشیدند وبردند دو روزی زندگی کردند وآخر                    به هرحالی که بودندجان سپردند طمع بسیار کردند مال دنیا                     ز روزی بیشتر هرگز نخوردند همانانی که بودند نورچشمی                    تنش را در لحد محکم فشردند اگر شاه وگدا،نادار و دارا                     اجل آمد نفس بگرفت مُردند
🩸ای برادر جان! یک روز برایت جبران می‌کنم ... در نقلی آمده است: 🥀 پس از آنکه حضرت زینب سلام‌اللّه‌علیها با جناب عبدالله بن جعفر ازدواج کردند، روزی حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام دلتنگ خواهر شدند و به خانه عبدالله بن جعفر آمدند. 🥀 همینکه وارد خانه شدند، دیدند که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها تنها داخل اتاق خوابیده‌اند؛ سیدالشهداء علیه‌السلام دلش نیامد که خواهر را بیدار کند و دیدند که از روزنه‌ی اتاق، آفتاب به چهره مبارک زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها می‌تابد. 🥀 در آن هنگام امام حسین علیه‌السلام در مقابل نور آفتاب ایستادند و با عبای خود از خوردن آفتاب به چهره مبارک خواهر، جلوگیری نمودند. 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها از خواب بیدار شدند و زمانی که این صحنه را دیدند، برادر را در آغوش گرفتند و فرمودند: آیا زمانی می‌رسد که این محبت تو را جبران کنم؟!(۱) ✍ تمام همّ و غمّ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها این بود که لااقل در بین «گودال» و به زیر «آفتاب سوزان کربلا»، این محبت برادر را جبران کند ... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: ... قبل از آنی که شمر، سر از بدن مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام جدا کند، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها خود را به قتلگاه رسانده و بر روی بدن مبارک برادر انداخت و با او نجوا نمود؛ 📋 و إذًا بِالسَّوطِ يَلتَوي عَلَى كِتفِها، و قائلٍ يَقولُ لَها ▪️در همین هنگام کسی با تازیانه بر پشت او می‌زد و می‌گفت: 📋 تَنَحّي عَنهُ و إلّا ألحَقتُكِ بِه. ▪️از او فاصله بگیر که اگر کنار نروی تو را نیز ملحق به او خواهم کرد. 📋 فَالْتَفَتَتْ إلَيه فإذاً هُو شِمر فَاعتَنَقتْ أخاها و قالت: ▪️تا زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها سرش را برگرداند، دید که شمر است؛ پس به پیکر نیمه‌جان برادر پناه آورد و فرمود: 📋 وَ اللّه لا أتَنَحّىٰ عَنه، و إنْ ذَبِحتَه فَاذْبِحني قَبلَه ▪️به خدا من از پیش برادرم نمی‌روم؛ اگر میخواهی سر او را جدا کنی، قبل از او سر من را جدا کن! 📋 فَجَذَبَها عَنهُ قَهرًا، و ضَرَبَها ضَربًا عَنيفاً ▪️اما شمر نانجیب پیش آمد و با زور و لگد، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را از گودال قتلگاه، دور کرد...(۲) 📝یابن‌الشبیب عمّه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند، به زور رفت آتش گرفت چادرش؛ اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد، توان نداشت یابن‌الشبیب! دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را زدند از پیش نیزه‌های شکسته عبور کرد او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. 📚(۱) طریق البُکاء،ص۲۲۳ 📚(۲) تظلّم الزّهراء علیهاالسلام، ص۲۱۸ ؛و معالی السبطین، ج۲ ص۳۹