eitaa logo
نوای حرم🍃
1.5هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
8.5هزار ویدیو
56 فایل
『بسم‌اللھ‌ِ الذی‌خَلقَ‌الحُسین؏』 به عشق امام‌حسین‌علیھ‌السلام♥️ کانال نوای حرم با هر کانالی که در آن هستید متفاوت است فقط کافیه یکی دوروز مهمان ما باشید🌿 ان‌شاءاللھ وعدھ‌ٔ همہ‌ کربلا🕌♥ کانال مداحی نوای حرم ╭═━⊰🌺⊱━═╮ @Nawayhram ╰═━⊰🌺⊱━═╯
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم من خیره به عکس حرمت بند شده :) با چه حالی بنویسم که دلم تنگ شده؟!️
‌ ‌ گفتم از عشق نشانی به من خسته بگو!! گفت جز عشقِ حسین‌، هر چه ببینی بَدَلیست !،💚️
میشودنیمه‌شبےگوشه‌ی‌بین‌الحرمین من‌فقط‌اشک‌بریزم‌توتماشابکنی(:؟️
اَزهَمین‌فاصِلہ‌یِ‌دورسَلامَم‌بِپَذیر ڪه‌خَرابِ‌توشُدَم،خآنہ‌اَت‌آبادحُسِین️
بِســمِ‌رَبِ‌اَباعَبدِاللهِ‌الحُسَین|🍃✨ دلـ ندارمـ‌‌ که‌‌ به معشوقـ‌ زمینی بدهمـ ! دلـ من گوشهـ صحنت به خدا جاماندهـ ... 💔
«‏و أنَا أبحَثُ عنِّي؛ وَجَدْتُكَ یٰا حُسین..!» و هنگامی که در پیِ خودم بودم تــو را یافتم، یا حسین؛))♥️ ️
••اَلْحَمدُ اللهِ الَذے خَلَقَ الحُسيـــن (ع)••♥️️
. ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣴⣶⣤⣤⡆ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⢉⣽⡿⠋ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣤⠀⢀⣤⣴⣾⠟⠉⢀⡄ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣶⣶⣾⣿⣿⡿⠛⠉⠀⠀⠀⣼⡇ ⠀⢀⡦⠀⢠⣶⡄⠀⠀⣿⠏⠁⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⠁ ⠀⣾⠁⠀⢿⣿⠇⠀⢠⡿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⠀⣠ ⢸⣿⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣾⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠸⣿⣿⡏ ⢸⣿⣷⣶⣶⣶⣿⡿⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠋ ⠀⠙⠿⠿⠿⠛⠉⠀⠀⠀⣀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣰⣿⣿⣿⡷⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢰⣿⣿⣿⠇ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠉⠁⠁ ️
مآتشنه عشقیمو شنیدیم‌که گفتند رفعِ‌عطشِ‌عشق فقط‌‌ نآمِ‌ حُسِین‌ است :)️
خودمانیم کسی جز تو نفهمید مرا ..🖤🕯 🏴️
حالِ‌بُحرانی‌من‌ּ‌با‌حَرَم‌آرام‌شَود.. بِطَلَب‌کَربُ‌بَلا‌‌تا‌دِل‌مَن‌ּ‌رام‌شَود..!️
گل نازدانه پدر رقیه ...رقیه نجیب ! ای مهتاب شب های الفت حسین ! ای مظلوم ترین فریاد خسته ! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه ! رقیه... رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا ! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند. رقیه... رقیه صبور ! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد. دل نوشته حضرت رقیه _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ دست‏هایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی. اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگی‏ها! صبر را از چه کسی به ارث برده بودی، نمی‏دانم! اما ایمان، هم‏پای تو بزرگ شده بود. _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ هان ای دختر خورشید! تو خرابه‏نشین نیستی. اینک عرش را به پاس قدوم تو مفروش کرده‏اند. پای بگذار! بالِ تمامِ ملایک برای گام گذاشتنت در خویش نمی‏گنجند. منقّش‏ترین و گسترده ترینِ ایشان را برگزین تا محملِ تو در عروجِ بزرگ و منوّرت باشند. و تو چون رودی زلال و موّاج که عمود ایستاده باشد قد می‏کشی و سر به آن سوی ابرها می‏بَری و به نا گاه از زمین بریده می‏شودی و در بیکرانگیِ لاجورد، در عمیقِ کهکشانی دور، از زمینیان پنهان خواهی شد... _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ جاده‏های بیابانی، حرمتِ پاهای زخمی را نگاه نداشته‏ اند. تازیانه‏ها پیکرِ سه‏ ساله را خوب می‏شناسند و خورشیدی که آتش می‏گرید و عطش را در حنجره‏ها سنگین‏تر می‏کند. و اینک، شبِ شام، سنگین بر شهر لمیده است؛ چنان که سقفِ ویرانه را توانِ تحمّل نیست. لهیبِ ماتمی که از خرابه می‏ترواند، قصرِ ابلیسِ علیه‏السلام را به آتش کشیده است. بادها زوزه می‏کشند و ابرها، سیاه اشک می‏ریزند. امّا میان این همه غوغا، ضجّه‏ای کودکانه، ستون‏های متزلزل شام را به لرزه نشانده است. کسی پیش‏تر اگر رفت، خواهد شنید و خواهد دید، دخترکی سیاه‏پوش که هر لحظه، نامِ پدر بردنش، عطوفت را در دلِ حتّی سنگ‏ها، به آتشفشانی بدل می‏کند. حضرت رقیه (س) _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ وقتی میان خون و آتش، صدای گریه‏ات، دل سنگ را می‏لرزاند و پاهای تاول زده‏ات، سختی‏ها را گلایه می‏کرد، همه چشم‏ها کور بودند و دل‏ها سنگین‏تر از آن بود که بار سنگین دلت را سبک‏تر کند... . _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ زیر تازیانه در خرابه های شام که دیده است که جوجه کبوتری توفان‏ زده را تیر و کمان حواله کنند؟ آه، رقیه ! بال‏های سوخته را طاقت سنگ نیست. لب‏های تشنه ‏ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ‏ات را آشنای تازیانه ‏ها کردند. خدایا! حجم این همه تاریکی را کدام خورشید، روشن می‏تواند کرد؟ فریاد جگرخراشت را در خشت خشت خرابه‏ های شام مویه می‏کنم و وسعت رنجت را با کوه‏ها در میان می‏گذارم. غبار اندوهت را هیچ بارانی نمی‏توانده شست. حضرت رقیه _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ اندوهت را می‏گذاری و می‏روی ثانیه‏ های محنت‏ بارت، صفحات خیالم را می‏ سوزاند. بر کتیبه ‏های سوخته می‏نویسمت و وجدان‏های بیدار جهان را به قضاوت می‏طلبم. ناله‏ های کودکی‏ات، خاطر بادها را پریشان کرده است. قناریان تنها، تاریک خرابه را به یاد می‏ آورند و می‏گریند. پنجره‏ ها، کابوس‏های سیاهت را تب می‏ کنند. خارها، پاهای برهنه‏ ات را جگرریش می‏ کنند. می‏روی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامی‏گذاری. اندوهت را بر صورت خرابه می‏پاشی و می‏گذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی. حضرت رقیه سلام الله _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_