eitaa logo
نذیر
207 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1هزار ویدیو
24 فایل
راهکارهای مهارتی در تحکیم خانواده و آسیب‌های اجتماعی جامعه، رسانه و فضای مجازی مرتبط با خانواده آی دی جهت دریافت نظرها و پیشنهادها: @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ آموزنده 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺍﮔﻪ ﺑِﺮﯾﺰﻩ،ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧِﻤﯿﺸﻪ جَمعش ﮐﺮﺩ، ﻣﺜﻞِ... " " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺭﻭ ﺍﮔﻪ ﺑُﺨﻮﺭﯼ،ﺑﺎ ﻫﯿﭻ چیزی ﻧِﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑِﺮﯾﺰﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ، مثلِ... " " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗَﺪﺭﺷﻮ ﻧِﻤﯿﺪﻭﻧﯽ، مثلِ...." " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺭﻭ ﻧِﻤﯿﺸﻪ ﺗَﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍد، ﻣﺜﻞِ... " " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ پوﻟﯽ ﻧِﻤﯿﺸﻪ ﺧَﺮﯾﺪ، ﻣﺜﻞِ..." " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ... ﺭﻭ ﻧَﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺩَﺳﺖ ﺩﺍﺩ، ﻣﺜﻞِ..." " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﻫَﺰﯾﻨﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ، اﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ، ﻣﺜﻞِ..." " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺧﯿﻠﯽ تَلخه، ﻣﺜﻞِ...." " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺧﯿﻠﯽ ﺳَﺨﺘﻪ، مثلِ...." " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺧﯿﻠﯽ ﺯِﺷﺘﻪ، ﻣﺜﻞ..ِ.." " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺍَﺭﺯﺷﻪ، ﻣﺜﻞِ...." " 👈ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﺜﻞِ...." " و اما.... 👈یه چیزی هَمیشه هَوامون رو داره، مثلِ...." " ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ قبل از این‌که صحبت کنی، حرفت رو از عبور بده؛ ، از خودت بپرس: آیا این حرفی که می‌خوام بزنم حقیقت داره؟ ، از خودت بپرس: آیا لزومی داره الان مطرحش کنم؟ ، از خودت بپرس؛ آیا حرفم نیش و کنایه نداره که کسی رو برنجونه؟ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔮 روستای ما دو ارباب داشت که همیشه بایکدیگر اختلاف داشتند هر کدام هم کلی چماقدار دور و بر خود جمع کرده بودند یک روز اختلافات بالا گرفته بود و قرار شده بود فردا برای چماق کشی با طرفداران اربابِ مقابل به صحرا برویم اما من یک روز مانده به چماق کشی ، به در خانه ارباب خودمان رفتم . در نیم‌باز بود . باگفتن یاالله وارد حیاط خانه شدم دیدم دو ارباب در حال کشیدن قلیان هستند ! گفتم : ارباب مگر فردا چماق کشی نیست؟! پس چرا با هم قلیان می کشید ؟ ! اربابمان گفت : شماها قرار است دعوا کنید نه ما !!!!! این هم چه حکایت آشناییست در این زمانه ی وانفسا... ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ❤️ علامه حسن زاده آملی: 🔸انسان دو دهان دارد: یکی گوش که دهان روح اوست و دیگر دهان که دهان تن اوست. این دو دهان خیلی محترم‌اند. 🔹انسان باید خیلی مواظب آن‌ها باشد یعنی باید صادرات و واردات این دهن‌ها را خیلی مراقب باشد آن‌هایی که هرزه‌خوراک می‌شوند،‌ هرزه کار می‌گردند. کسانی‌که هرزه‌شنو می‌شوند،‌ هرزه‌گو می‌گردند. 🔺وقتی واردات انسان هرزه شد، ‌صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف می‌شود. یعنی قلم او هرزه و نوشته‌هایش زهر‌آگین خواهد شد. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ نگاﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ! یک نفر ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﻮﺏ؛ ﯾﮑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺬﺍﺏ و ﺩﯾﮕﺮی ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ! یک نفر تو را دوست دارد و دیگری از تو متنفر است! ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ... پـرونده‌ای را کـه مردم مینویـسند،نمی خوانـد! ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ تو با هیچکس مثل خودش نباش.. آدم ها اصولا توان تحمل کسی مثل خودشان را ندارند.. تو برای هر کس مثل خودت باش. اگر دوست نداشتنشان را به زبان آوردند تو باز مثل خودت دوستشان داشته باش.. بگذار این ناعادلانه ترین اتفاق زندگی باشد. بدی جوابش بدی نیست. این را باور داشته باش گاهی اگر با خوبی جواب بدی را بدهی بدترین ضربه را وارد میکنی..!! ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 💥 چند تا قلب براۍ امام‌ زمانت شکار کردۍ؟! چَند تامون‌ غصه‌خورِ‌ امام‌زمانیم؟! رفقــا! تو جنگ‌ چیزۍکه بین شھدا جا افتاده‌بود این ‌بودکه ‌میگفتن.. امام‌زمان! درد و بلات ‌‌به‌ جون‌ من❤️ 🌱 اَللّٰــــھُҐَ عَجَّل لِوَلیِــڪَـ اَلْᓅَرَجْ╰ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ سه چیزانسان را شادمی‌کند: ، ارتباط‌های انسانیست پس باهمه مهربان باشیم طبیعت بخصوص گل‌ها و گیاهان ، خندیدنست فکرش رابکن هر سه مجانی هستند بی هیچ بهایی ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ قبلاً روال افتتاح پروژه‌ها اینطوری بود که کارگر زحمت می‌کشید می‌رفت افتتاح می‌کرد و عکس یادگاری می‌گرفت اما امروز تو کرمان پروژه آبرسانی با دستای یک اتفاق افتاد ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✍ قوانین نانوشته 🔹 یکی از دوستان کانادایی‌ام، یه قانون جالب واسه خودش داشت! 🔸قانونش این بود: «با وجود داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کار پرمسئولیت، ماهی یک شب باید خونه پدرومادرش باشه!» 🔹می‌گفت که کارهای بچه‌ها رو انجام می‌دم‌ و می‌رم خودم تنهایی، مثل دوران بچگی و نوجوانی. چندین‌ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم! 🔸خیلی وقت‌ها هم کار خاصی نمی‌کنیم! پدرم تلویزیون نگاه می‌کنه و من کتاب می‌خونم. مادرم تعریف می‌کنه و من گوش می‌دم. من حرف می‌زنم و مـادرم یا پدرم چرت می‌زنن و شب می‌خوابیم. صبح صبحانه‌ای می‌خوریم، بعد برمی‌گردم به زندگی! 🔹دیروز روی فیس‌بوکش دیدم یه عکس گذاشته بود و یه نوشته که متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده. 🔸براش پیام دادم که بابت درگذشت مادرت متاسفم و همیشه ماهی یک شبی رو که گفته بودی به یاد دارم. 🔹جواب داده: «مادرم توی خاطرات محدودش از اون شب‌ها به‌عنوان بهترین ساعت‌های سال‌ها و ماه‌های گذشته‌اش یاد کرده. 🔸اگه راستش رو بخوای بیشتر از مادرم، برای خودم خوشحالم که از این فرصت و شانس نهایت استفاده رو بردم.» 🔹برای خودتون، دلتون، حالتون و خانواده‌تون قانون‌های قشنگ بذارید تا بعدا حسرت قانون‌های گذاشته‌نشده رو نداشته باشید. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
نذیر
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 💫🌺 🔹 چند روز پیش کیف مدرسه‌ای پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپ‌های هرکدوم خراب شده بود. کاغذ رسید‌ رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده. دو روز بعد، حدود ساعت ۱۱ شب برای تحویل کیف‌ها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند. کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم. 🔸 تعمیرکار به من گفت: ✍ شما میهمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستید! هزینه نمی‌گیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بفرستید! 🔹 از شنیدن نام مولا و آقایمان، کمی جا خوردم! گفتم: ✍ تسبیحِ صلوات رو حتما می‌خونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیده‌اید و کار کرده‌اید. 🔸 گفت: ✍ این نذر چند سال منه. هر صدتا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه! بعد هم دستهٔ قبض‌هاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی ته‌فیشِ قبض‌ها نوشته شده بود: «میهمان امام زمان!» گفت این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبض‌ها به اونا بیفته؛ هرکاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بفرستند! 🔹 اصرار من برای پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیف‌ها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون. اون شب رو تا مدت‌ها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر می‌کردم... ✍ به این فکر کردم که «اگر همه ماها در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میافته!» من تصمیمم رو گرفتم. اولین قدم این بود که این عمل خداپسندانه رو برای دیگران هم نقل کنم. ✔️ من هم می‌توانم قدمی بردارم🕊✨ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army