eitaa logo
نذیر
205 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
24 فایل
راهکارهای مهارتی در تحکیم خانواده و آسیب‌های اجتماعی جامعه، رسانه و فضای مجازی مرتبط با خانواده آی دی جهت دریافت نظرها و پیشنهادها: @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 👶🌺 سوءاستفاده از قدرت 🔸 ما سر کودکان داد می‌زنیم، 🔸 آنها را تهدید می‌کنیم، 🔸 آنها را نادیده می‌گیریم یا کتک می‌زنیم، 🔺 چون می‌دانیم هرگز ما را ترک نمی‌کنند، 🔺 چون توانایی شکایت کردن از ما را ندارند، 🔺 چون در هر شرایطی دوستمان خواهند داشت، 🔺 چون زورشان به ما نمی‌رسد و جز ما پناهی ندارند، 🔴 و این یعنی سوء استفاده از قدرت خود و بی‌پناهی آنها. ✍ در درون هر یک از ما یک دیکتاتور پنهان شده که می‌تواند به دیگری آزار برساند. 👈 چقدر ظالمانه است به ناتوانترین و بی‌پناه‌ترین موجود زندگی خود، که قرار است عزیزترین موجود زندگی ما باشد، آزار برسانیم، چون قدرتش را داریم. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 👶🌺 غفلت از علایق کودک 💠 اشکال بزرگ بسیاری از والدین این است که از رشد و پیشرفت شخصیت خود غافل می شوند و می گویند: «از ما که گذشت ولی سعی می‌کنیم بچه‌های خود را به جایی برسانیم». ✍ این نگرش باعث می‌شود که آنها بچه‌ها را دستاویزی برای تحقق آرزوهای خویش نمایند و از توجه به علایق و استعدادهای آنها غافل شوند و به طور خودخواهانه‌ای افکار و عقاید و حتی روش‌های خود را به بچه‌ها دیکته کنند. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 👶🌺 آموزش « »، به کودک 💠 بچه‌های مظلوم و تو سری‌خور در جامعه، بچه‌هايی هستند كه هرگز اجازه دفاع از خود در خانه را نداشتند. ✍ اگر نمی‌خواهيد فرزندتان در مدرسه و جامعه كتک بخورد، مورد ظلم قرار بگيرد و ساكت گوشه‌ای گريه كند 👈 كار را از منزل شروع كنيد. ✔️ هر گاه از كار اشتباه فرزندتان عصبانی يا ناراحت شديد، قبل از هر اقدام و حرفی، به او اجازه دهيد از خود دفاع كند. 👈 اين اقدام شما: 👌 هم به شما فرصتی می‌دهد از روی عصبانيت اقدامی اشتباه نكنيد 👌 هم فرزندتان می‌آموزد می‌تواند از خود دفاع كند و در محيط بيرون مظلوم نباشد. ❌ با عصبانيت فرياد نزنيد که چرا اين كار رو كردی! 🔹 دليل كارش رو بپرسيد و تا پايان حرفش گوش كنيد، 🔹 به او بياموزيد با تمام اشتباهاتش هنوز ارزشمند است. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✅ از این ۶ فرار کن ➖ : شمارو از اهدافتون دور میکنن ➖ : تعارف الکے میکنن و شمارو معذب میکنن ➖ : ڪارے میکنن بے دلیل غمگین باشی ➖ : همه رو به بخاطر بدشانسے سرزنش میکنن ➖ : میخوان همه تصمیم ها رو خودشون بگیرن ➖ : از همه چیز انتقاد میکنن کارے میکنن فکر کنے نمیتونے هیچ کاری انجام بدی ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍ قناعت یا خاک گور 🔹شنیدم بازرگانی ۱۵۰ شتر بار داشت و ۴۰ غلام خدمتکار که شهر به شهر برای تجارت حرکت می‌کرد. 🔸یک شب در جزیره کیش مرا به حجره خود دعوت کرد. 🔹به حجره‌اش رفتم، از آغاز شب تا صبح آرامش نداشت، مکرر پریشان‌گویی می‌کرد و می‌گفت: فلان انبارم در ترکمنستان است و فلان کالایم در هندوستان. این قباله و سند فلان زمین می‌باشد. فلان چیز در گرو فلان جنس است. فلان کس ضامن فلان وام است. در آن اندیشه‌ام به اسکندریه بروم که هوای خوش دارد، ولی دریای مدیترانه طوفانی است. 🔸رفیق! سفر دیگری در پیش دارم، اگر آن را انجام دهم، باقی‌مانده عمر گوشه‌نشین گردم و دیگر به سفر نروم. 🔹پرسیدم: آن کدام سفر است که بعد از آن ترک سفر می‌کنی و گوشه‌نشین می‌شوی؟ 🔸در پاسخ گفت: می‌خواهم گوگرد ایرانی را به چین ببرم، که شنیده‌ام این کالا در چین بهای گرانی دارد. از چین کاسه چینی بخرم و به روم ببرم. در روم حریر نیک رومی بخرم و به هند ببرم. در هند فولاد هندی بخرم و به شهر حلب (سوریه) ببرم. در آنجا شیشه و آینه حلبی بخرم و به یمن ببرم. و از آنجا لباس یمانی بخرم و به پارس (ایران) بیاورم. 🔹بعد از آن تجارت را ترک کنم و در دکانی بنشینم. 🔸او این‌گونه اندیشه‌های دیوانه‌وار را آن‌قدر به زبان آورد که خسته شد و دیگر تاب گرفتاری نداشت. 🔹در پایان گفت: رفیق! تو هم سخنی از آنچه دیده‌ای و شنیده‌ای بگو. 🔸گفتم: آن را خبر داری که در دورترین جا از سرزمین غور (میان هرات و غزنه) بازرگان قافله‌سالاری از پشت مرکب بر زمین افتاد؟ 🔹چشم تنگ و حریص دنیاپرست را تنها دو چیز پر می‌کند: قناعت یا خاک گور. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 💕 واقعاً چرا؟؟؟ ؟؟؟؟ هر چی صادق‌تر باشی ، بيشتر بهت شك ميكنند !!!!!!! هر چی دلسوزتر باشی ، بيشتر دلتو ميشكنن !!!!! هر چی قلبت رو آسون‌تر در اختيار بذاری ، راحت‌تر لهش میكنن !!!!! هر چی آروم‌تر باشی ، فكر ميكنن آدم ضعيفی هستی !!!! هر چی بيشتر به فكر ديگران باشی ، بيشتر حقت رو ميخورن !!! و هر چی خودت رو خاكی‌تر نشون بدی ، واست كمتر ارزش قائلند !! و اين حقيقت این روزهای زندگيست ... ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ .... قله‌ای که چند بار فتح شود؛ بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود ! مواظب دلت باش.. گاهی لب‌های خندان بیشتر از چشم‌های گریان”درد”می کشند .. “پایِ “معرفت که میاد وسط “دستِ “خیلیا کوتاه میشه... وقتی حرف راست می‌زنید فقط انسان‌هایی از دستتان عصبانی می شوند که تمام زندگیشان بر دروغ استوار است... یادت باشه همیشه خودتو بنداز تا بگیرنت.. اگه خودتو بگیری میندازنت! مردترین آدم‌هایی که تو زندگیم دیدم اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند: معذرت میخوام ... مزرعه را موریانه خورد، ولی ما برای گنجشک‌ها مترسک ساختیم آنهایی که در زندگیت نقشی داشته‌اند را دوست بدار نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده‌اند ... ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 👌یک چیز را در عوض کن تا زندگیت زیبا شود.. 👌بجای ترس از خدا به خدا را جایگزین کن. 👌به این باور برس که روزی همه دست خداست نه بنده اش. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🌸چه خوبه وقتى حالمون خوبه به فكر خوب كردنِ حالِ بقيه هم باشيم 🌸چه خوبه وارد جايى ميشيم با انرژی سلام كنيم 🌸چه خوبه احوالِ همديگه رو پرسيم 🌸چه خوبه همكارمونو ميبينيم تعريف كنيم ازش اونم ذوق كنه 🌸چه خوبه يه موسيقى خوب خودمونو مهمون كنيم 🌸چه خوبه دوتا چای بريزيم بشينيم كنار عزيزمون گل بگيم گل بشنويم و چند دقیقه زندگى كنيم 🌸چه خوبه به كسايى كه دوسشون داريم بگيم كه چقدر دوسشون داريم و چقدر عزيزن واسمون 🌸چه خوبه هواىِ دل همديگه رو داشته باشيم 🌸چه خوبه واسه همديگه دعا كنيم سلامتى و شادى و موفقيت بخوايم ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔰دو تعریف جدید و جالب که باید به خاطر سپرد: 🔸 ،یعنی، خود به خاطر اشتباه دیگران !! 🔹 ؛ یعنی، خوردن برای کشتن دیگران !! ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺷﺪ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﺒﺪﯼ ﮔﯿﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ: : ﻣﮕﺮ ﺷﺮﻁ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﮔﯿﻼﺱ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﺒﺪ،ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ؟ : ﺁﺭﯼ : ﭘﺲ ﺗﻮ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻋﺬﺭﯼ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ؟ : ﺗﻮ ﺣﻘﯿﻘﺘﺎ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯾﯽ؟! : ﺑﻠﻪ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﺯﺍﺩ ﮐﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ ! : پس ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻣﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ؟ : ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ. 👈ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺑﯽ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻓﺎﺳﺪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ! ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ یادم هست آن قدیمترها، پدر بزرگم همیشه وقتی دو ساعت بعد اذانِ ظهر، از سرِ کارش می آمد، به خانم جان می گفت: " غذایم را که می آوری ، نرو ... بنشین، بگذار غذا به من بچسبد ..." من هم که بی خبر از همه جا، عالَمِ کودکی بود و نافهمیِ کمالات ....! به خودم می گفتم : چه ربطی دارد "نشستنِ خانم جان و چسبیدنِ غذا به آقا جان ؟!" بزرگتر که شدم ، اوّلش در کتابها خواندم حسّی در دنیا هست به نامِ "عشق"... که بی خبر می آید و اوّلین نشانه اش ، تپشهای ناهماهنگ قلب است ... خواندم آدمها تنها ازراهِ چشمهایشان به دلِ هم نفوذ می کنند ، نه حرف اهمیتی دارد و نه بودنِ کسی که دلت را به تپیدن وامیدارد ... یک وقتهائی شاید ، آن غریبه ی آشنا ، هرگز قسمتِ آدم هم نباشد، ولی همان یک بار که ناغافل ، صیدِ مردمکهای بی قرارش می شوی، کافی ست برای هزار سال رؤیا بافتن و خواب دیدن ! اینها همه، مربوط به داستانها بود و کتابهای ادبیات ، تا آن روز که... اوّلین شعرم به نامِ نگاهِ تو به دنیا آمد ، "یارجان"...! همان "تو" که نه دارَمَت و نه ، نداشتنت را بلد می شوم ...! حالا دیگر خوب می دانم چیزی که آن وقتها باید به آقاجان می چسبید ، غذا نبود ... چشمهای خانم جان بود که "عشق" را در همۀ ثانیه های زندگی ، لقمه می گرفت و می گذاشت در تنورِ دلِ آقا جان... مهر خانم جان بود که باید به وجود آقاجان می چسبید... حالا خوب می فهمم "زنده بودن" ، بی آنکه دلت عاشقی را زندگانی کند ، به هیچ کجای نامِ آدمیزاد ، نمی آید ... ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army