eitaa logo
🌼نذر گل نرگس صلواتی بفرست و قرآن بخوان🌼
265 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
67 فایل
این کانال به نیت خودسازی و توسعه فردی ایجاد شده ما یکدل و متحد تلاوت تفسیر قرآن و ذکرصلوات و استغفار انجام می‌دهیم، روشنگری میشه تا موانع ظهوررفع شود. مطالب، مرتبط با آقاجانمون می‌باشد پخش و نشر با ذکر صلوات ارتباط با خادم کانال ↙️ @Mehrbano_sabetghdam
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و رحمت الله صبــح و سحـــر شما بزرگواران بخیر 🌸ان شاءالله برخوردار از نشاط معنوی باشید🌸 امروز، روز سیزدهم هست... ان شاءالله که این جمع همگی عاقبت بخیر باشند🤲🏻
🌸ســـلام عزیزان 💗صبح دوشنبه سرشار از 🌸لطف بی کران خدا 🌸ان شاءالله دوشنبه 🌾 ماهتون بی نظیر 🌸امروز از خدا 🌾برای تک تکون اینگونه 🌸آرزو کردم... 🌾الهی🙏 🌸همه چیزتون عالی باشه 🌾حالتون عالی 🌸روزتون عالی 🌾لحظه‌هاتون عالی 🌸حس‌تون عالی 🌾و از همه مهمتر 🌸زندگیتون عالی باشه🌸
اینکه عرض میکنیم برای گرفتن حاجات، نمازشب بخوانید و ثوابش رو اهدا کنید به مادر حضرت عباس علیه السلام (حضرت ام البنین سلام الله علیها) بخاطر این است... کلیپ بالا رو ببینید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردم نمی دونند... 🍃قالب حوائجی که مردم از من میخوان، حواله می‌کنند، مادرم حل میکنه...
🔸 به هر اندازه اركان مزاج بايسته تر، و اعتدال مزاج شايسته تر و اندام آدمى موزون و آراسته تر و تندرستى آن دل خواسته تر بود 👈 قابلى قوى تر و شريف تر براى به فعليت رسيدن كمال انسانى وى بود؛ چه اين كه بدن انسان و جميع قوا از طبع تا عقل وى وسائل پيشرفت و تور شكار اويند، و انسان با حفظ وصف عنوانىِ انسان، شكار او علوم، معارف و درك حقائق است/رساله طب و طبیب و تشریح 📝پ.ن: به هر اندازه مزاج شما متعادل تر باشد به همان اندازه در کسب معارف الهی و رسیدن به کمال انسانی موفق تر خواهید بود.
اعظم سادات صادقی: 🔴 دلنوشته‌‌ی مادر یک طلبه برای مادر آرمان   اولین بار که می‌شنوی فرزندت، پسر است، حس عجیبی داری. لبخندی روی لبانت می‌آید. ته دلت غنج می‌رود. حس می‌کنی تکیه‌گاه جدیدی پیدا کردی. همانطور که اگر دختر باشد خوشحال می‌شوی که انیس و مونسی پیدا کردی. پسرت جلوی چشمانت بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و هر لحظه، نگرانی‌هایت هم با او بزرگ‌تر!  شیطنت‌ها و ظرف شکستن‌هایش را زیر سبیلی رد و خودت را قانع می‌کنی که اقتضاء پسر بودنش است.  لحظه به لحظه بد و خوب را یادش میدهی. نگرانی که در کوچه و خیابان به کسی زور نگوید. راه خطا نرود. حرف ناجور نگوید و نشنود. بار اول که مشکی می‌پوشد و دست پدرش را می‌گیرد و مسجد و هیئت می‌رود، ذوق مرگ می‌شوی که: «خدایا شکرت! پسرم راهش را پیدا کرد». در چشم بر هم زدنی، دبستانی می‌شود و بعد، دبیرستانی. قد می‌کشد و صدایش دو رگه می‌شود و موهای صورتش، معصومیت پسرانه‌اش را دو چندان می‌کند. ولی باز نگرانی! نمی‌دانی کدام مسیر را در پیش می‌گیرد! در نماز روز و شبت دعا می‌کنی: «خدایا! بهترین راه را برایش مقدر فرما!» روزی از خواب بیدار می‌شوی و میبینی راهش را پیدا کرده. عشقش شده حوزه و علم و کتاب و امام حسین(علیه السلام). ته دلت می‌لرزد! با خود می‌گویی می‌توانست مهندس یا دکتر شود اما حالا ... .  حالا اصرار می‌کند بر راهی که روشن است، اما سخت. راهی که پایان ندارد. نه علمش، نه معنویتش، نه اخلاق و نه عرفانش. مسیر حوزه، بی‌نهایت است! به چشم خود میبینی پسرت راه سختی را انتخاب کرده، راهی که شاید محرومیت‌های فراوان دنیوی برایش به ارمغان بیاورد، اما دلخوشی که ذخیره آخرت خوبی پیدا کردی. حال، پسرت را در قامت طلبه‌ای میبینی. حجره‌دار می‌شود. از شنبه تا چهارشنبه، تنها تلفنی می‌توانی با او صحبت کنی. عصر چهارشنبه اما در فکری! در فکری این دو روزی که درکنار تو و خانواده است، چطور اوقات خوشی برایش فراهم کنی؟ در فکری حداقل این چند وعده در کنارت، غذای مورد علاقه‌اش را بخورد.  از در که می‌آید، چپ و راست صورتش را نگاه می‌کنی و دنبال بهانه‌ای که با او حرف بزنی. ... هنوز از طلبه شدنش چیزی نگذشته که آسمان شهرت سیاه می‌شود. اغتشاش و درگیری و ناامنی شهر را فرامی‌گیرد. مشتی اراذل و اوباش به بهانه‌های واهی، امنیت را نشانه می‌گیرند. حالا و هر لحظه، دلشوره سالم رسیدن فرزندت را داری.  اما پسرت! پسرت ته دلش قرص است. می‌خواهد در قامت طلبه ای بسیجی‌ برقرار کننده آرامش و امنیت باشد. برای دختران، برای زنان و برای مردم سرزمینش! در دلت به داشتن چنین پسری افتخار می‌کنی، اما ... .  میوه دلت، دست خالی به میدان رفته! بی خبر از همه جا می‌گویی: «خدایا! دسته گلم را به تو می‌سپارم! جگر گوشه‌ام را سالم به خانه برگردان!»  لحظات به کندی می‌گذرد. خبری از دسته گلت نیست! زنگ تلفن به صدا در می‌آید... آقای علی وردی! پسرتان مجروح شده .... آسمان بر سرت خراب می‌شود.  تا به بیمارستان برسی، نفسی برایت نمی‌ماند. می‌فهمی آرمانت از دنیا رفته، اما دوباره احیاء شده. قلبش می‌زند. نفسی چاق می‌کنی. نور امید در دلت روشن می‌شود: «پس انشاءالله زنده می‌ماند». هنوز شبی نگذشته که فیلم شکنجه‌ی جگر گوشه‌ات در فضای مجازی پخش می‌شود. هر کس می‌بیند، می‌گوید: «وای بر حال مادرش! کاش مادرش نبیند و نداند و ...» دو روز، تنها دو روز فرصتی‌ست که خدا برای آمادگی شهادت فرزندت می‌دهد.  و سرانجام ... و سرانجام، روح مطهر آرمان بیست و یک ساله‌ات به آسمان عروج می‌کند. او به آرزویش می‌رسد اما کاخ رؤیای تو برای دامادیش همراه هزاران آرزوی دیگری که برایش داشتی، فرو می‌ریزد. داعش‌صفتان زمان، تاب تحمل معصومیت پسرت را نداشتند! حال در دل زمزمه می‌کنی: «میون خاک و خونی! تو ای ماه جوونم! مثه موهات، پریشونم! آروم آروم می‌ذارم من، صورت رو صورت ماهت! دعا کن جون بدم اینجا، میاد مادر به همراهت! چه دلگیره، بی تو دنیا! که می‌میره بی تو مادر!» و این چنین روضه علی‌اکبر(علیه السلام) و روضه تنهایی سیدالشهداء(علیه السلام) در گودال قتلگاه، بعد از 1400 سال، برایت زنده می‌شود! ---------
4_5803094200987683593.mp3
12.17M
۲۷ 💢 چرا خدا بعضی چیزها رو حرام اعلام کرده؟ • چرا اینهمه رعایت احکامِ شرعی، سخت و پیچیده‌اند؟ • چرا اینهمه قانون و چهارچوب برای ما وضع کرده؟ چـــرا ... چـــرا ... چــــــرا؟ 💢 ریشه‌ی اینهمه چــرا، برای پذیرش دستورات خدا، یک ریشه‌ی مشترک و بسیار ساده است، که براحتی نیز درمان می‌شود! @Ostad_Shojae
دعای شریفه توسل👆التماس دعای فرج اللهم عجل لولیک الفرج 🤲