eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.9هزار دنبال‌کننده
31.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این هر شب تکرار می‌شود یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد ...: 🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻 ( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀 💚دائم سوره قل‌هو الله‌احد را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به 💔این کار عمر شما را با برکت می‌کند و 💔 مورد توجه خاص حضرت قرار می‌گیرید• رحمه الله علیه⚘ ❤️✨هروقت‌میری‌رختخوابٺ یه‌سلامۍ‌هم‌به‌امام‌زمانٺ‌بده ۵دقیقه‌باهاش‌‌حرف‌بزن چه‌میشودیه‌شبی‌به‌یاد‌کسی‌باشیم‌که هرشب‌به‌یادمان‌هست... 🌺سلامتی عج و تعجیل در ظهورش 🌺
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان سوره مبارکه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
سوره مبارکه نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه (https://erfan.ir) @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
243-yousef-fa-ansarian.mp3
4.95M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
سوره مبارکه از کتاب تفسیر یک جلدی مبین @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
243-yousef-ta.mp3
5.1M
سوره مبارکه مفسر: استاد قرائتی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺° @zohoreshgh ❣﷽❣ ☀️ (ع) 😊 ✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️ ❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨ ✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨ ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 °✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 مطمئنم حاجتم را با دعا خواهم گرفت دامنت را در میان اشکها خواهم گرفت با دم یا کاشف الکرب الحسینم عاقبت کربلا را از ابوالفضل شما خواهم گرفت 💚< >💚 😍✋ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
😍✋ اللَّهُـمَّ‌أَرِنِے‌الطَّلْعَةَالرَّشِيدَةَ' قلب زمین گرفته! زمان را قرار نیست💔 اۍ بغض مانده 😭 در دل هفت آسمان!💔 بیا😭 عج 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مےگویند فتننہ اے در راه است! بگوششان برسانید؛ این ڪہ ما دست بہ شمشیر و زره ایستادیم ، سبب این است ڪہ این طایفہ رهبر دارد... @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
﷽...✨ خواهرم...🌸 [• این همه جوان از جوانےشان گذشتند ۅ جان دادند براے تو... و از تو خواسته اند که فقط در سنگرت بمانےزیر چادرت همین و بس باور کن تو برگزیده‌ای👌🏻 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هرچند ڪه رسم است ، بگویند تبریڪ پسر را به پدرهـا... میلادِ پدر بر تو مبارڪ ای آمدنت، رأسِ خبرهـا...💕 🔅 (ع)🌺 🌺 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_شهر_مدینه_غرق_سروره_سلحشور.mp3
2.62M
شهر مدینه غرق سروره اومد بدنیا اونیکه یک پارچه نوره 🔊 (ع)❣️ 🎙 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
خورشید سپهر رهبری پیدا شد احیا گر فقه جعفری پیدا شد تبریک به مهدی عج که به عالم امشب رخسار امام عسکری پیدا شد . . . (ع)🌺 🌺 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_5899869881569905268.mp3
6.98M
میره قدم قدم دلم سامر حرم کنار سفره کرم امام عسکری 🔊 (ع)❣️ 🎙 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🎉 🌹 ره باز ڪنیددلبــرے آمـده است برشیعـہ امام دیگرے آمـده است درمطلــع هـشـتـم ربیــع الثـــانے میلاد امـام عسـکرے آمـده است 🎊 میلاد سراسر نور و پربرکت (علیها السلام) بر تمام شیعیان و محبین تبریک و تهنیت باد 🎊 💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆 ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نمازرابخواندخدااورا دردرجه پیغمبران صالحین وشهداقراردهد [۴رڪعت ودرهررڪعت حمد،توحید،آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۱۱۰ کامران مقابلم بود و من باتمام غرورم ازش حلالیت میطلبیدم!گفتم:
🍄رمان جذاب 🍄 قسمت ۱۱۱ گفتم: _کامران مرد خوبیه.ولی واسه کسی که دنبال عشق باشه! تازه این عشق هم مشخص نیست. چون خیلی چیزا هست که ممکنه به اونو سرد کنه.اول فاصله ی طبقاتیمون  ودوم بی اعتمادیش بخاطر گذشته م..کامران هم مثل خیلیای دیگه فکر میکنه من بخاطر حاج آقا تغییر کردم در حالیکه خواب آقام منو متحول کرد نه چیز دیگه ای..آره من حاج آقا رو دوست داشتم..تا سرحد جنون..ولی باور کن نمیدونم اسم احساسم به ایشون چی بود.چون در تمام این یکسال میدونستم ایشون خیلی حدو منزلتش از من بالاتره..ولی..فاطمه ولی این احساس خیلی کمکم کرد تا تحمل کنم.حالا هرچی داره از عمر توبه م بیشتر میگذره  اون احساس عجیب و مقدس که نسبت به ایشون داشتم داره کمتر میشه..نمیدونم این خوبه یا نه ولی من خودم و سپردم به بازوی خدا. من از خدا فقط یک درخواست دارم.اونم اینه که به من مردی عطا کنه که با دیدنش مهر خدا رو بیشتر در دلم حس کنم و گذشته هامو جبران کنم.کامران، اون مردنیست فاطمه.! کامران خودش، یکی رو میخواد که راه و از چاه نشونش بده.. فاطمه گفت: _خب شاید تو بتونی تغییرش بدی.. خنده ی تلخی کردم: _این امکان نداره! من خودم تو دوران نقاهت پس از توبه ام چطوری میتونم مردی که‌ خودش تو یک خونواده ی مذهبی بوده  رو به اعتقاداتم دعوت کنم.. _شاید تونستی..اون عاشقته. گفتم: _آره شاید تونستم ولی فکر میکنی اگه به عشق من بخواد عوض شه چقدر این تغییر پایداره؟! اون باید مثل من قلبا خودش بخواد عوض شه..من به زور نمیتونم اونو بهشتیش کنم..واصلا شایدم تغییر اساسی کنه ولی من نمیخوام این ریسکو کنم..دیگه نمیخوام به روزگاری برگردم که خدا توش نبود..حتی اگه تا آخر عمرم مجرد بمونم! 🍃🌹🍃 فاطمه نگاه تحسین آمیزی بهم کرد. درحالیکه چشمش پراز اشک شده بود گفت: _چقدر عوض شدی …آره کاملا حق با توست.از خدا میخوام قسمتت یک مرد مومن بشه..ان شالله خوشبخت و عاقبت بخیر بشی..تو واقعا نمونه ی یک معجزه ای! گریه کردم. _دعا کن در این ایمان ثابت قدم باشم.تو از روز اول منو بهتر و بزرگتر از چیزی که بودم دیدی.. شاید اگر این امیدواریهاو اعتماد تو به من نبود کم میاوردم.. اون از ته دل دعا کرد: _الهی آمین.. 🍃🌹🍃 چندروزی گذشت! پاییز با همه ی دلگیریهاش آغازشده بود و من آرزو میکردم مثل قدیم بارون بباره. مدتها بود که بارون کمتر در آسمون این شهر پرسه میزد! دیگه به زندگی جدیدم عادت کرده بودم و اگرچه مشکلاتم بیشتر شده بود ولی آرامش داشتم.مخصوصا بعد از گرفتن اون تسبیح! اون تسبیح سبزرنگ به من آرامشی وصف نشدنی هدیه میداد و امیدم رو به زندگی افزون تر میکرد! من وتسبیح سبزرنگ مثل دو یار باوفا همیشه در کنار هم بودیم! گفتن ذکر 🌸تسبیحات حضرت زهرا🌸 علاوه براینکه سفارش الهام رو برآورده میکرد درمن هم مانند یک مسکن آرام بخش موثر بود واین رو من به درستی حس میکردم. یک شب فاطمه بهم پیام داد که فردا همدیگر رو ببینیم.وقتهایی که فاطمه بی مقدمه چنین درخواستی میکرد یقینا مساله مهمی پیش آمده بود. 🍃🌹🍃 طبق خواست او بعد از اتمام روز کاریم به سمت منزل جدیدش رفتم و بعد از تبریکات و خوش و بش های روزانه بهم گفت که کامران با مادرش رفتند مسجد پیش حاج مهدوی تا واسطه ی ازدواجتون بشه! من از تعجب دهانم وامونده بود .گفتم: _امکان نداره.! فاطمه گفت: _ظاهرا کامران قصدش واسه ازدواج  خیلی جدیه. ولی من حدس میزدم که اون میخواست مطمئن شه که بین من وحاج مهدوی رابطه ای وجود نداره!پرسیدم: _حاج آقا چه جوابی دادن؟ فاطمه شماره ی حاج مهدوی رو برام رو یک کاغذ نوشت و دستم داد .گفت : _حاج آقا گفتن بعد از نماز مغرب وعشا باهاشون تماس بگیری!! شماره رو در کیفم گذاشتم و به فکر رفتم!!فکرم خیلی مشغول بود. 🍃🌹🍃 وقتی به خونه برگشتم با دلشوره واضطراب زنگ زدم به حاج مهدوی. نفسهام یاریم نمیکردند.کی میشد یادبگیرم که در مقابل این مرد نفس کم نیارم؟او بعد از چند بوق گوشی رو برداشت. سلام کردم وبا صدایی لرزون خودم رو معرفی کردم.. به گرمی جوابم رو داد و یک راست رفت سر اصل مطلب: _حتما در جریان هستید که اون جوون با مادرشون اومدن مسجد برای امر خیر؟ ! گفتم:-بله. _خب؟ اجازه میفرمایید بنده شماره ی تماس یا آدرستون روخدمت والده ی ایشون بدم جهت آشنایی بیشتر؟ مصمم گفتم: -خیر حاج آقا.اول اینکه اون آقا آدرس منو داره.و دوم اینکه من با ایشون صحبتهامو کردمو جوابم رو میدونن.حالا چرا باز به شما رجوع کردن وهدفشون چیه نمیدونم. او مکثی کرد وپرسید: _میتونم دلیلتون رو برای رد ایشون بدونم؟ دوباره نفسهام نامرتب شد..چی باید میگفتم؟! 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌼🍃🌼.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕