نماز هدیه به امام جواد ع در روز چهارشنبه
برای بر آورده شدن حاجت
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#نماز_روز_چهارشنبہ
✍ هرڪس این نماز را روز
چهارشنبه بخواند خداوند توبه
او را از هر گناهے باشد مےپذیرد
۴ رکعتست
در هر رکعت بعد از حمد
یک توحید و یک قدر💫
📚 مفاتیح الجنان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨﷽✨ #یـادت_بـاشـد♥️ ✍ #فصل_دوم (#عــقــد) #قسمت13 موقع بیرون آمدن، حمید برگه آزمایشگاه را به من
✨﷽✨
#یـادت_بـاشـد♥️
✍ #فصل_دوم (#عــقــد)
#قسمت14
نزدیکیهای غروب همان روز حمید دنبالم آمد تا با هم به مطب دکتر برویم. یکی دو نفر بیشتر منتظر نوبت دکتر نبودند. پول ویزیت دکتر را که پرداخت کرد، روی صندلی کنار من نشست. از تکان دادنهای مداوم پایش متوجه استرسش میشدم. چند دقیقهای منتظر ماندیم. وقتی نوبتمان شد، داخل اتاق رفتیم.
خانم دکتر نتیجه آزمایش را با دقت نگاه کرد. بررسیهایش چند دقیقهای طول کشید. بعد همان طور که عینکش را از روی چشم برمیداشت، لبخندی زد و گفت:
_ باید مژدگونی بدین! تبریک میگم، هیچ مشکلی نیست. شما میتونید ازدواج کنید.
تا دکتر این را گفت، حمید چشمهایش را بست و نفس راحتی کشید. خیالش راحت شد. تنها دلیلی که میتوانست مانع این وصلت بشود جواب آزمایش ژنتیک بود که آن هم شکرخدا به خیر گذشت.
حمید گفت:
_ ممنون خانم دکتر. البته همون جا توی آزمایشگاه فرزانه خانم نتیجه رو فهمیدن، ولی گفتیم بیاریم پیش شما خیالمون راحت بشه.
خانم دکتر گفت:
_ خب فرزانه جان تا یه مدت دیگه همکار ما میشه، باید هم سر در بیاره از این چیزها. امیدوارم خوشبخت بشید و زندگی خوبی داشته باشید.
حمید در پوستش نمیگنجید، ولی کنار خانم دکتر نمیتوانست احساسش را ابراز کند. از خوشحالی چندین بار از خانم دکتر تشکر کرد و با لبی خندان از مطب بیرون آمدیم.
چشمهای حمید عجیب میخندید، به من گفت:
_ خداروشکر، دیگه تموم شد، راحت شدیم.
چند لحظهای ایستادم و به حمید گفتم:
_ نه، هنوز تموم نشده! فکر کنم یه آزمایش دیگه هم باید بدیم. کلاس ضمن عقد هم باید بریم. برای عقد لازمه.
حمید که سر از پا نمیشناخت گفت:
_ نه بابا، لازم نیست! همین جواب آزمایش رو بدیم کافیه. زودتر بریم که باید شیرینی بگیریم و به خانوادهها این خبر خوش رو بدیم. حتما اونها هم از شنیدنش خوشحال میشن.
شانههایم را بالا انداختم و گفتم:
_ نمیدونم، شاید هم من اشتباه میکنم و شما اطلاعاتتون دقیقتره!
قدیمها که کوچک بودم، یکسره خانه عمه بودم و با دختر عمهها بازی میکردم. بعد که بزرگتر شدم و به سن تکلیف رسیدم، خجالت میکشیدم و کمتر میرفتم. حمید هم خیلی کم به خانه ما میآمد. از وقتی که بحث وصلت ما جدی شد، رفت و آمدها بیشتر شده بود. آن روز هم قرار بود حمید با پدر و مادرش برای صحبتهای نهایی به خانه ما بیایند.
مشغول شستن میوهها بودم که پدرم به آشپزخانه آمد و پرسید:
_ دخترم، اگه بحث مهریه شد، چی بگیم؟ نظرت چیه؟
روی اینکه سرم را بلند کنم و با پدرم مفصل درباره این چیزها صحبت کنم، نداشتم.
گفتم:
_ هر چی شما صلاح بدونید بابا.
پدرم خندید و گفت:
_ مهریه حق خودته، ما هیچ نظری نداریم. دختر باید تعیین کننده مهریه باشه.
کمی مکث کردم و گفتم:
_ پونصد تا چطوره؟ شما که خودتون میدونید مهریه فامیلای مامان همه بالای پونصد سکهاس.
پدرم یک نارنگی برداشت و گفت:
_ هر چی نظر تو باشه، ولی به نظرم زیاده.
میوهها را داخل سبد ریختم و مشغول خشک کردن آنها شدم، گفتم:
_ پس میگیم سیصدتا، ولی دیگه چونه نزنن!
پدرم خندید و گفت:
_ مهریه رو کی داده، کی گرفته!
جلوی خندهام را به زور گرفتم. نگاههای پدرم نگاه غریبی بود، انگار باورش نمیشد با فرزانه کوچکی که همیشه بهانه آغوش پدرش را میگرفت و دوست داشت ساعتها با او هم بازی شود، صحبت از مهریه و عروسی میکند.
#ادامهدارد...
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌺🍃🌺.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨﷽✨ #یـادت_بـاشـد♥️ ✍ #فصل_دوم (#عــقــد) #قسمت14 نزدیکیهای غروب همان روز حمید دنبالم آمد تا ب
✨﷽✨
#یـادت_بـاشـد♥️
✍ #فصل_دوم (#عــقــد)
#قسمت15
همه چیز را پذیرایی آماده کرده بودم. اولین باری نبود که مهمان داشتیم، ولی استرس زیادی داشتم. چندین بار چاقوها و بشقابها را دستمال کشیدم. فاطمه سر به سرم میگذاشت. مادرم به آرامی با پدرم صحبت میکرد. حدس میزدم درباره تعداد سکههای مهریه باشد.
بالاخره مهمانها رسیدند. احوالپرسی که کردم به آشپزخانه برگشتم. برای بار چندم چاقوها را دستمال کشیدم، ولی تمام حواسم به حرفهایی بود که داخل پذیرایی ردوبدل میشد.
عمه گفت:
_ داداش حالا که جواب آزمایش اومده، اگه اجازه بدی فردا فرزانه و حمید برن بازار حلقه بخرن. جمعه هفته بعد هم عقدکنان بگیریم.
تا صبحت حلقه شد، نگاهم به انگشت دست چپم افتاد. احساس عجیبی به سراغم آمده بود؛ حسی بین آرامش و دلهره از سختی مسئولیت و تعهدی که این حلقه به دوش آدمی میگذارد.
وقتی موضوع مهریه مطرح شد، پدرم گفت:
_ نظر فرزانه روی سیصدتاست.
پدر حمید نظر خاصی نداشت. گفت:
_ به نظرم خود حمید باید با عروس خانوم به توافق برسه و میزان مهریه رو قبول کنه.
چند دقیقه سکوتی سنگین فضای اتاق را گرفت. میدانستم حمید آنقدر با حجب و حیاست که سختش میآید در جمع بزرگترها حرفی بزند. دست آخر وقتی دید همه منتظر هستند او نظرش را بدهد، گفت:
_ توی فامیل نزدیک ما مثلا زنداداشها یا آبجیها مهریشون اکثرا صدوچهارده تا سکهاس. سیصد تا خیلی زیاده. اگه با من باشه دوست دارم مهریه خانمم چهارده سکه باشه، ولی باز نظر خانواده عروس خانوم شرطه.
همه چیز برعکس شده بود. از خیلی وقت پیش محبت حمید در دل خانواده من نشسته بود. مادرم به جای این که طرف من باشد و از پیشنهاد مهریه من دفاع کند، به حمید گفت:
_ فردا موقع خرید حلقه با فرزانه حرف بزن، احتمالا نظرش تغییر میکنه. اونوقت هر چی شما دو تا تصمیم گرفتید، ما قبول میکنیم.
پدرم هم دست کمی از مادرم نداشت؛ بیشتر طرف حمید بود تا من. در ظاهر میگفت نظر فرزانه روی سیصد سکه است، ولی مشخص بود میل خودش چیز دیگری است.
چایی را که بردم، حس کسی را داشتم که اولین بار است سینی چای را به دست میگیرد. گویی تا به حال حمید را ندیده بودم. حمیدی که امروز ه خانه ما آمده بود، متفاوت از پسر عمهای بود که دفعات قبل دیده بودم. او حالا دیگر تنها پسر عمه من نبود، قرار بود شریک زندگیم باشد. چایی را به همه تعارف کردم و کنار عمه نشستم. عمه که خوشحالی از چهرهاش نمایان بود، دستم را گرفت و گفت:
_ ما از داداش اجازه گرفتیم ان شاءالله جمعه هفته بعد مراسم عقدکنان رو بگیریم. فردا چه ساعتی وقتت خالیه برید حلقه بخرید؟
گفتم:
_ تا ساعت چهار کلاس دارم، برسم خونه میشه چهار و نیم. بعدش وقتم آزاده.
قرار شد حمید ساعت پنج خانه ما باشد که با هم برای خرید حلقه راهی بازار شویم.
فردای آن روز از هفت صبح کلاس داشتم؛ هر کلاس هم یک دانشکده. ساعت درس که تمام میشد، بدو بدو میرفتم که به کلاس بعدی برسم. وقتی رسیدم خانه، ساعت چهار و نیم شده بود. پدرم و فاطمه داخل حیاط بدمینتون بازی میکردند. از شدت خستگی نتوانستم کنارشان باشم.
لباسهایم را که عوض کردم، جلوی تلویزیون نشستم و پاهایم را دراز کردم. کفشهایی که تازه خریده بودم پایم را میزد. احساس میکردم پاهایم تاول زده است. تلویزیون داشت سریال «دونگی» را نشان میداد که زنگ خانه را زدند. حمید بود؛ درست ساعت پنج!
آنقدر خسته بودم که کلا قرارمان را فراموش کرده بودم. حمید بالا نیامد و همانجا داخل حیاط منتظر ماند. از پنجره نگاهی به حیاط انداختم. حمید در حال مرتب کردن موهایش بود. همان لباسهایی را پوشیده بود که روز اول صحبتمان دیده بودم؛ یک شلوار طوسی، یک پیراهن معمولی آن هم طوسی رنگ که پیراهنش را روی شلوار انداخته بود؛ ساده و قشنگ!
#ادامهدارد...
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌺🍃🌺.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
#ناسازگاری_همسر 🌾🌼
⬅️ هر کس با ایمان آیه ۲۰۰ #سوره_آل_عمران را به نان جو یا گندم با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن #بنویسد✍ و به زن ناسازگار دهد ناسازگاری زن زایل شود
🌹✨ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ✨🌹
📚 منبع : خواص آیات قران کریم ص ۴۴
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#در_باب_حاجات 🌺
👈 هر کس این پنج آیه را
(که اسم اعظم در آن ها است) هر روز ۱۱ مرتبه بخواند برای او هر امر مهمی آسان گردد و به زودی به #مراد خویش ان شاءالله خواهد رسید .
🌸✨۱- آیة الکرسی تا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ
🌸✨ ۲-اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ
🌸✨ ۳-اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثًا
🌸✨ ۴-اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى
🌸✨ ۵-اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
📚 کلم الطیب ص ۵۶ و ۵۷ - هفت شهر عشق ج ۱ ص ۱۹۶
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨🌸 #بزرگی و #سروری
❤️✨ اَلْمَلِکْ: ✨❤️
👈 از خاصیتهای این نام #دوام #ملک و #قدرت است برای کسی که هر روز ۹۰ مرتبه بر ذکر
🌹 «یا مَلِک» 🌹مداومت نماید. سپس خدا او را از مردم۰بینیاز میکند و در دنیا و آخرت #آقا و #سرور قرار میدهد.
📚خواص اسما الله
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#مطیع و فرمان بردار شدن #معشوق ❣💖
👈 اگر با کسی دوست است و می خواهد او نیز با او دوستی کند این اذکار را هر روز ۱۰۰۰ مرتبه بخواند و بر شیرینی #بدمد 💨و به او بخوراند یا بر گل #بدمد 💨و به او بدهد تا بو کند بی شک مطلوب او مطیع و فرمان بردار خواهد شد . این عمل مجرب است
🔹🌷✨ واللهُ الْمُسْتَعانُ عَلی ما تَصِفُونَ یا رَفیقُ یا شَفیقُ نَجِّنی مِنْ کُلِّ فَتیقٍ ✨🌷🔹
📚 کنز الحسینی صفحه ۸۷
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌺 #دعای_عصر_غیبت_امام_زمان_عج🌺
✨ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى✨
#دعای_مخصوص_حفظ_ایمان_در_آخر_الزمان🌺
✨« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک»
(ای تغییردهندهی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.)✨
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مهمانانی که حبیب خدا میشوند.mp3
943.3K
#تیزر ِ پادکست مقاله چهاردهم
• مهمانانی که حبیب خدا میشوند
آیا ممکن است کسی به مهمانی خدا راه پیدا نکند؟
پخش آنلاین پادکست کامل از سایت منتظر ↓
🎧 مهمانانی که حبیب خدا میشوند
Blog.montazer.ir
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
لاالهالاالله ۱۴.mp3
15.86M
مجموعه صوتی #لاالهالاالله ۱۴
#استاد_شجاعی
#استاد_میرباقری
✧ کسی که به لاالهالّاالله رسید؛
اصلاً نیازی به کسی
• برای حمایت
• برای دفاع
• برای یاری
• برای دیده شدن و .... ندارد!
وکیل مدافع عاشقی، پشت او ایستاده، که او را از ورود به تمام صحنهها، برای یاری خواستن و حمایت گرفتن از دیگران باز میدارد.
• آیا واقعاً میشود کسی، از همگان بینیاز شود؟
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
※ تمام حقیقت ماه رمضان، یه چیزه!
و اگر درست جلو بری؛
آخرِ ماه رمضان، باید یه اتفاق مرتبط باهاش، درونت رخ داده باشه....
✘ پس شبهای قدر، باید بدونی چجوری دعا کنی.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️رهبر انقلاب، عصر امروز: حجاب محدودیت شرعی و قانونی است
🔹کشف حجاب حرام شرعی و سیاسی است
🔹خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند اگر بدانند پشت کار آنها چه سیاستی است قطعاً این کار را نمیکنند
🔹دشمن با برنامه وارد شده ما هم باید با برنامه وارد شویم
🔹کارهای بیقاعده نباید انجام بگیرد
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
913_6068060905930.mp3
12.94M
🔉 #نگین_آفرینش
⌛️ جلسه دوم |قسمت سوم
* راهحل عملی برخورد با وضعیت بیحجابی در جامعه چیست؟
*بیحجابی، پوشش کنیزان دوران جاهلی
* حجاب، وجه تمایز طبقه اشراف و کنیزان
*دستور قرآن به محکم کردن حجاب در جامعه
*حمله گسترده رسانهای به حجاب
* امر به معروف، وظیفه شرعی و همگانی
* تودهنی نیمه حجابها به براندازان
* راهکار قرآنی تحقیر بیحجابی
* جایگاه حجاب برای انسان
* اهمیت مطالبه مردمی برای حجاب از صدا و سیما
* توصیه قرآن به ایجاد صبر در جامعه
* علت تفکیک بین نیمه حجاب و بیحجاب
* اهمیت نشان دادن نقاط قوت و مثبت حکومت
* صبر در گفتن حق
⏰ مدت زمان: ۲۶:۴۷
📅 1401/12/19
#صبر
#حجاب
#پوشش
#امام_زمان_ارواحناه_فداه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💚ای شیعه، زمان فخر و عزت آمد
💚چون یوسف اهل بیت عصمت آمد
💚او سبط محمد است و فرزند علی
💚یعنی که کریم آل عترت آمد
🎊 #ولادت_امام_حسن (ع) #تبریک و #تهنیت باد🎊
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃
🍃🍃
🍃
امشب علی و فاطمه لبخند میزنند
🕊پیوسته بوسه بر رخ فرزند می زنند
🕊این سبط مصطفی است به دامان دخترش
این زاده علی است فرا دست همسرش
🎊 #ولادت_امام_حسن (ع) #تبریک و #تهنیت باد🎊
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍃
🍃🍃
🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃
4_5886589920000082150.mp3
3.22M
🌸 مولودی میلاد امام حسن مجتبی(ع)
🎤 محمودکریمی
👏 سرود بسیار زیبا
💐 ستاره بارونه آقام اومده
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
از سَحر تا دمِ #افطار لبَم آب نخورد
پس نصیبِ عطشم آبِ بقاشدالحمد
جگرم سوخٺ ڪمے یادحسین افتادم
نَفَسم هَمنفسِ ڪرب وبلاشدالحمد
السلامعلیکیاسیدناالعطشان
یا سیدالشهدا
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
از همانروز که
مسکین سرای تو شدم
به تو سوگند که
نمک گیر عطای تو شدم
گر کسی سلطنتی یافت
به خود می نازد
من کنم ناز به عالم
که رفیق تو شدم
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💌💌💌💌💌💌💌💌💌
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعای_فرج
#السلامعلیڪیابقیةالله
پراز عطشم،مرا تو دريايي کن
سرشار از احساس وتماشايي کن
هرچندکه ما بديم وپيمان شکنيم
اي خوب بيا دوباره آقايي کن
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
به رسم وفای هرشب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
حسن جان
امشـب دعـٰاے مُجیــر هم به شـوق ِ تـو
فریـٰاد میزنـد « تَعالیـــت یا ڪریـــــم »
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
چهارده سحر به یاد حُسیڹ گریه کرده ام
با ذکر حَسڹ به روی لبم خنده ای شکفت
ضربه ای برابن ملجم زدامام مجتبی(ع)ٰ
کزنجف آمد ندای نازشصتت یاحسن(ع)
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سحر #پانزدهم
نا امیدے نرود دست تهے از در او
اے فقیران دلتان شاد ڪریم آمده است
نڪندفرق به وقت ڪرمش دشمن ودوست
خانه هاتان همه آباد ڪریم آمده است
مصطفے صابرخراسانی
🎊 #ولادت_امام_حسن (ع) #تبریک و #تهنیت باد🎊
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
این #سحر بمناسبت میلاد کریم اهل بیت(ع) اجتناب شد
چهارده سحر به یاد حُسیڹ گریه کرده ام
با ذکر حَسڹ به روی لبم خنده ای شکفت
ضربه ای برابن ملجم زدامام مجتبی(ع)ٰ
کزنجف آمد ندای نازشصتت یاحسن(ع)
🎊 #ولادت_امام_حسن (ع) #تبریک و #تهنیت باد🎊
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃
@zohoreshgh
❣﷽❣
#زیارتنامه_امام_حسن_مجتبی علیه السلام 🌹
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ
سلام بر تو اى فرزند پيامبر (خدا) پروردگار جهانيان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ
سلام بر تو اى فرزند اميرمؤ منان سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِفْوَةَ اللّهِ
سلام بر تو اى حبيب خدا سلام بر تو اى برگزيده خاص خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّهِ
سلام بر تو اى امين (وحى ) خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيانَ حُكْمِ اللّهِ
سلام بر تو اى راه (مستقيم ) خدا سلام بر تو اى بيان (كننده ) حكم خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دينِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِدُ الزَّكِىُّ
سلام بر تو اى ياور دين خدا سلام بر تو اى آقاى پاك (و منزه از هر عيب )
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمينُ
سلام بر تو اى نيكوكردار وفادار سلام بر تو اى قيام كننده (به امر خدا) و امين
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأويلِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ
سلام بر تو اى داناى به تاءويل (قرآن ) سلام بر تو اى راهنماى راه يافته
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ
سلام بر تو اى پاكيزه منزه سلام بر تو اى پرهيزكار پاكدامن
السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ
سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهيد راست گفتار
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ
سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و بركات او
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃