این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران ازدست رفته آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#طه_321
#سوره_20
#جزء_16
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نـــداے قــرآن و دعـــا📕
321-taha-fa-maleki.mp3
3.99M
#صوت_ترجمه
#طه_321
#سوره_20
#جزء_16
باصدای استاد مومیوند
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
321-taha-ta-1.mp3
5.14M
#صوت_تفسیر
#طه_321
بخش اول
#سوره_20
#جزء_16
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
321-taha-ta-2.mp3
5.42M
#صوت_تفسیر
#طه_321
بخش دوم
#سوره_20
#جزء_16
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°
@zohoreshgh
❣﷽❣
☀️ #صبح_خودراباسلام_به_14معصوم (ع) #شروع_کنیم😊
✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️
❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺
4_5832681002329185346.mp3
9.15M
#زیارت_ناحیه_مقدسه
🎤حاج سید مهدی میرداماد
#التماس_دعای_فرج😍
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_468051916576786804.mp3
4.02M
❣️ #زیارٺ_عاشـورا ❣️
#هر_روز_یڪ_زیارت_عاشورا_بخوانیم
به نیت ظهور و سلامتی 😍
#مولا_صاحب_الزمان_عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
حدیث کساء۩علی فانی.mp3
7.51M
💠💎📿 #حدیث #کساء
🎙 با نوای علی فانی
حسوحالمعنوی:⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️عالی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
#دعــاے_عهـــد»
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
زیارتجامعهکبیره۩علیفانی.mp3
14.05M
ا💠۩﷽۩💠ا
📖 #زیارت صوتی #جامعه_کبیره
بهترين و جامع ترین زيارتی که صفات ؛ مقامات و معارف اهلبیت علیهم السلام در آن بیان شده و از طرف امام هادی (ع) به شیعیان رسیده است
🎙 با نوای علی فانی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
•°🌱
#حسینجان♥️
صبح است
و هوایت
به دلم افتاده......
°【 ای رفیق ابدی
حضرت ارباب سلامـــ♥️....】°
#صبحمبهنامشما ✨
#ازدورسلام✋🏻
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سلام_امام_زمانم😍✋
#مولایمن
🌱رفته ای در سفر و آمدنت دیر شده!
مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟
🌱سالها می گذرد غایبی از دیده ی ما
نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟!
🌱حالمان حال خوشی نیست بیا ای جانا
زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده...
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#چادرانه
چادرم رامحکم تر میگیرم 😌
وقتی میفهمم
چادر من چه قدر امام زمانم را
خوشحال میکند😍✋
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
#چادر
#عفاف
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
پشتمگرمھبھتوڪھڪوھایمانۍ
پشتمگرمھبھسیدخراسانۍ🤍.!'
#رهبر #لبیک_یا_خامنه_ای👊🏻🕶
#امام_خامنه_ای
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#نماز_آمرزش_ویژه_یڪشنبہ
✍هرڪس این نماز را در روز
یکشنبه بخواند از آتش جهنم و
عذاب ایمن شود ۲ رڪعتست
رکعت اول 👈 حمد و ۳ ڪـوثر
رکعت دوم 👈 حمد و ۳ توحید
📚 جمال الاسبوع ۵۴
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨﷽✨ #یادت_باشد❤️ ✍#فصلسوم( #نامزدی) #قسمت47 بعد از خداحافظی پای پیاده به سمت خانه راه افتادیم،
✨﷽✨
#یادت_باشد❤️
✍#فصلسوم( #نامزدے)
#قسمت48
روز آخر پاییز حوالی غروب با مادرم مشغول پختن شام بودیم که حمید پیام داد:
خانوم اگه درس و امتحان نداری من زودتر بیام خونتون.
همیشه همین کار را میکرد،وقتی میخواست به خانه ما بیاید ازقبل پیام میداد.
به شوخی جواب دادم:
اجازه بده ببینم وقت دارم؟
جواب داد:
لطفا به منشی بگید یه وقت ملاقات تنظیم کنن ما بیاییم پیش شما،دلمون تنگ شده.
گفتم:
حمیدآقا بفرمایید،ما مشتاق دیداریم،هر وقت اومدی قدمت روی چشم.
انگار که سر کوچه به من پیام داده باشد تا این راگفتم دودقیقه نشد که زنگ خانه را زد.
اولین شب یلدای زندگی مشترک مابود.شام را که خوردیم بساط شب چله را پهن کردیم وهندوانه را وسط گذاشتیم.
آبجی فاطمه رفته بود تو نخ فال گرفتن،دستم را گرفت وگفت:
میخوام پیش حمید آقا فال زندگیتون رو بگیرم.
من و حمید اعتقادی به فال گیری و این چیزها نداشتیم،فقط برای سرگرمی نشستیم ببینیم نتیجه چه میشود.
هرچیزی که آبجی گفت برعکس در می آمد.من هم چپ چپ حمید را نگاه میکردم.
وقتی آبجی تمام خط و خطوط دستم را تفسیر و تعبیر کرد،دستم را تکان دادم و باخنده به حمید گفتم:
دیدی تو منو دوست نداری،فالش هم دراومد،دست گلم درد نکنه با این انتخاب همسر!
هر دو زدیم زیر خنده.
حمید به آبجی گفت: دختر دایی ببینیم میتونی زندگی مارو خراب کنی وامشب یه دعوا درست کنی.
تا نیمه های شب من وحمید گل گفتیم و گل شنیدیم،عادت کرده بودیم،معمولا هر وقت می آمد تا دوازده یک نصف شب می نشستیم و صحبت میکردیم ولی شب ها را نمی ماند.
موقع خداحافظی سر پله راهرو دوباره گرم صحبت شدیم.مادرم وقتی دید خداحافظی ما طولانی شدبرایمان چای و هندوانه آورد،
همان جا چای میخوردیم وصحبت میکردیم،اصلا حواسمان به سردی هوا و گذر زمان نبود.
موقع خداحافظی وقتی حمید در راهرو را بازکرد متوجه شدیم کلی برف آمده است،سرتاسرحیاط وباغچه سفید پوش شده بود.
حمید قدم زنان از روی برف ها رد شد،دستی تکان داد و رفت.
جای قدم های حمید روی برف شبیه ردپایی که آدم را برای رسیدن به مقصد دلگرم میکند تا مدت ها جلوی چشم هایم بود.
حیف که آن شب تنهایی این مسیر را رفت و این رد پاهای روی برف خیلی کم تکرار شد!
فردای شب یلدا چادرمشکی که حمید برایم خریده بود را اندازه زدیم و دوختیم.
آن زمان ها دوست داشتم چادرم را جلوتر بگیرم وحجاب بیشتری داشته باشم.
این چادر بهانه ای شد تا ازهمان روز همین مدلی چادر سرکنم.
دانشگاه که رفتم هم کلاسی هایم تعجب کردند،وقتی جویا شدند بهانه آوردم که دوخت مقنعه بازشده.
اما کم کم این شکل چادر سر کردن برای همه عادی شد.
اولین باری که حمید دید خیلی پسندید وگفت:اتفاقا این مدلی خیلی بیشتر بهت میاد.
(پایان#فصلسوم)
#ادامه_دارد...
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌺🍃🌺.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨﷽✨ #یادت_باشد❤️ ✍#فصلسوم( #نامزدے) #قسمت48 روز آخر پاییز حوالی غروب با مادرم مشغول پختن شام بو
✨﷽✨
#یادت_باشد❤️
✍#فصلچهارم[ دوا بنما دوای بی دوا را ]
( #ایامنوروزومشهد)
#قسمت49
برای من روزهای آخر سال که همه جا پر از تنگ های ماهی قرمز و سفرههای هفت سین میشود بیش از حال و هوای سال تحویل یاد آور خاطره های قشنگ سفرهای راهیان نور است.
از دوم دبیرستان که برای اولین بار پایم به مناطق جنوب باز شد دوست داشتم هرسال شهدا من را دعوت کنند تا مهمانشان باشم. از اولین سفر راهیان نور بدجور شهدا من را نمک گیر کرده بودند.
با اینکه در آن سفر من و دوستانم خیلی شلوغ کردیم، اکثر برنامه های کاروان را میپیچاندیم و بیشتر درحال و هوای شوخیها و شیطنتهای خودمان بودیم.
ولی جاذبهای که خاک شهید و اولین سفر داشت باعث میشد هرساله اواخر اسفند من بیشتر از سال تحویل ذوق سفر راهیان نور را داشته باشم.
بخاطر کنکور دو سال اردوی جنوب نرفته بودم. خیلی دوست داشتم امسال هر طور شده بروم.
همان لحظه ای که تاریخ اعزام کاروان دانشگاه به اردوی جنوب قطعی شد به حمید پیام دادم. دوست داشتم به عنوان خادم به این اردو بروم.
جواب داد:
_ اجازه بده کارامو بررسی کنم اخر سال سخته مرخصی بگیرم، بعداز ظهر با مامان میام خونتون هم ننه رو ببینیم هم خبر میدم اومدنم جوره یا نه.
نماز مغرب را که خواندم متوجه شدم ننه مثل همیشه دستهایش را بلند کرده و سر سجاده برای همه دعا میکند.
جلو رفتم و گفتم:
_ ننه دوساله که جور نمیشه برم اردو، دعا کن امسال قسمتم بشه.
ننه اخمی کرد و گفت:
میبینی حمید آنقدر تو رو دوست داره، کجا میخوای بری؟
گفتم:
_ خودمم سخته بدون حمید برم، برای همین بهش گفتم مرخصی بگیره با هم بریم.
تازه سفره شام را جمع کرده بودیم که حمید زنگ خانه را زد.
همراه عمه آمده بود، از در که وارد شد چهرهاش خبر میداد که جور نشده مرخصی بگیرد.
به تنها رفتن من هم زیاد راضی نبود.
از بس به من وابسته شده بود تحمل این چند روز سفر را نداشت...
#ادامه_دارد...
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌺🍃🌺.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
😞 #دل_پر_غم
🖋 شیخ رجبعلے خیاط ره ؛
هرگاه دلت پر از غم شد ↯
خم شو و به خاک بیفت ➘❥
آنگاه ذڪر خدا را بگو ...
تا دلت خالے شود ...
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕