📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۱
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۱۰۳
فاطمه چندبار صداش کرد،
ولی علی حتی صداش هم نشنید.اون شب علی خونه نرفت.فاطمه میدونست مدتیه که بیشتر از قبل شرمنده ست ولی نمیدونست چکار کنه که حالش بهتر بشه. چندبار باهاش تماس گرفت،
ولی علی جواب نمیداد.شب بعد هم خونه نرفت.روز دوم با پویان تماس گرفت.ولی پویان هم ازش خبری نداشت.
شب سوم شد،
بازهم علی خونه نرفت.فاطمه نگران بود. روز سوم به تمام بیمارستان ها و درمانگاه ها رفت ولی خبری از علی نبود. کمی خیالش راحت شد،
که حداقل سالمه.به هرجایی که فکر میکرد ممکنه رفته باشه و هرجایی که قبلا باهم رفته بودن،سر زد.ولی خبری از علی نبود.
خسته و نگران به خونه برگشت.
سر سجاده نشسته بود و برای علی دعا میکرد.تلفن همراهش زنگ خورد.زهره خانوم بود.سعی کرد سرحال صحبت کنه.
-سلام مامان گلم.
-سلام دخترم،کجایی؟
-خونه.
-مهمان نمیخواین؟
فاطمه موند چی بگه.با مکث گفت:
-بفرمایید.
-شام درست کردم.با بابات و امیررضا و محدثه میایم،باهم بخوریم.
-زحمت کشیدی مامان جونم.من یه چیزی درست میکردم.
-زحمت نیست.یه ساعت دیگه میرسیم.
چندبار دیگه هم با علی تماس گرفت ولی جواب نداد.پیام داد که
*مامان و بابا دارن میان خونه مون.جان فاطمه بیا.نمیخوام متوجه بشن.
ولی علی جواب نداد.
مطمئن شد اصلا پیام شو ندیده.وگرنه وقتی فاطمه جان خودشو قسم داد،حتما علی جواب میداد.
پدر و مادرش و امیررضا و محدثه رسیدن. فاطمه سعی میکرد مثل همیشه سرحال و پرانرژی باشه.چندبار سراغ علی رو گرفتن ولی هربار،یا بحث رو عوض میکرد یا یه چیزی میگفت که هم دروغ نشه،هم متوجه قضیه نشن.
حاج محمود گفت:
_فاطمه،علی کی میاد؟ گرسنه مونه.
-علی شاید دیر بیاد.غذارو میارم،براش نگه میدارم.
بلند شد بره تو آشپزخونه،حاج محمود گفت:
_مگه علی کجاست؟!
-رفت بیرون.
-کجا رفت؟ رفت بیرون چکار کنه؟
فاطمه نمیدونست چی بگه.همه فهمیدن مشکلی هست.زهره خانوم گفت:
_دعواتون شده؟!
-نه مامان جان،چه دعوایی!
حاج محمود گفت:
-پس چی شده؟
فاطمه با مکث گفت:
_چند وقته..علی..بیشتر از قبل از.. گذشته، شرمنده ست.
-تو چی گفتی بهش؟
-هیچی.
حاج محمود عصبانی شد....
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۱
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۱۰۴
حاج محمود عصبانی شد.
-سر هیچی اونقدر شرمنده تر شد که از خونه رفت بیرون؟!
-من هیچی از گذشته نگفتم.
رفت تو آشپزخونه و روی صندلی نشست.حاج محمود بلند شد و جلوی اپن آشپزخونه ایستاد.
-کی رفته؟
فاطمه نمیخواست بگه.
-بابا جونم،خودمون حلش میکنیم.
حاج محمود فهمید خیلی وقته.دوباره گفت:
-از کی؟
به اجبار گفت:
-چهار شب پیش.
حاج محمود تعجب کرد.
-تو الان چهار شبه اینجا تنهایی؟!!!
-بابا،اجازه بدید خودمون حلش میکنیم.
-میدونی کجاست؟
-نه.
-پس چجوری میخوای حلش کنی؟
-زمان درستش میکنه.علی ففط یه کم وقت میخواد تا با خودش کنار بیاد.فقط همین.
امیررضا هم بلند شد و عصبانی گفت:
_اگه زیاد طول بکشه چی؟ یک ماه،دو ماه،یک سال،دو سال؟
-من منتظرش میمونم.
-تو به آدم بی مسئولیتی که چهار روزه ولت کرده،رفته...
فاطمه پرید وسط حرفش و گفت: _امیر،علی برمیگرده.اینکه شرمنده ست یعنی بی مسئولیت و بیخیال نیست.
مدتی همه سکوت کردن.
زهره خانوم پیش فاطمه رفت و گفت:
_درست نیست اینجا تنها بمونی.برو وسایل ضروری تو بردار،بریم خونه ما.
-نه مامان جون،میخوام همینجا منتظرش بمونم.
-دخترم،وقتی بیاد ببینه نیستی میفهمه خونه ما هستی،میاد اونجا دنبالت.
-میخوام وقتی میاد،خونه باشم.
حاج محمود گفت:
_مادرت درست میگه.پاشو بریم..یه یادداشت براش بذار که نگرانت نشه.
-بابا،خواهش میکنم...
حاج محمود جدی گفت:
-پاشو.
-حداقل شام بخوریم،بعد.
زهره خانوم گفت:
-میریم خونه ما میخوریم.
مجبور شد آماده بشه.
چیزهایی که برای دو روز آینده لازم داشت، برداشت.یه ظرف غذا برای علی جدا کرد و تو یخچال گذاشت.کاغذ و خودکار برداشت
و نوشت:
*سلام علی جانم.من خونه بابا هستم. نگران من نباش.خیلی دوست دارم. مراقب خودت باش.فاطمه
قاب عکس علی هم برداشت،
یه کم نگاهش کرد و تو ساکش گذاشت. همه به رفتارهای فاطمه نگاه میکردن. همه میدونستن علی و فاطمه چقدر به هم علاقه دارن ولی گذشته،دست از سر علی برنمیداشت.
یک هفته دیگه هم گذشت....
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۱
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۱۰۵
یک هفته دیگه هم گذشت،
و فاطمه خونه پدرش بود. چندبار به خونه خودشون رفت.به گل ها آب میداد و گردگیری میکرد.
از لباس های کثیف علی که تو لباسشویی بود و از ظرف های شسته شده روی ظرفشویی،فهمید که علی خونه میره.
خیالش راحت شد،
که حداقل جای خواب خوبی داره.ولی به تنهایی نیاز داره.برای همین وقتی کارهای خونه رو انجام میداد،غذا درست میکرد و میرفت خونه پدرش.
از وقتی برای علی یادداشت گذاشته بود، احساس کرد نوشتن کمی آرومش میکنه. یه دفتر زیبا خرید تا حرف های دلش که علی نبود بهش بگه،براش بنویسه.
هرروز چند نامه می نوشت.
نامه های عاشقانه که حرف دلش بود.اما بازهم دلش برای علی تنگ شده بود.
حاج محمود گفت:
_از ازدواج با علی پشیمانی؟
-نه.
-پس چرا ناراحتی؟
-ناراحت نیستم.فقط..
با بغض گفت:
-فقط دلم براش تنگ شده،فقط همین... ببخشید.
بلند شد و به اتاقش رفت.
زهره خانوم گفت:
_حاجی یه کاری بکن.فاطمه از اینور داره آب میشه،علی از اونور.
حاج محمود کمی فکر کرد و گفت:
_علی باید تنهایی با خودش کنار بیاد.
چند روز دیگه هم گذشت.
فاطمه تو اتاقش بود.بقیه تو هال بودن. زنگ آیفون زده شد.امیررضا بلند شد در رو باز کنه.تصویر رو که دید به حاج محمود گفت:
_علیه!
-خب باز کن دیگه.
در رو باز کرد و به محدثه گفت:
_چادر بپوش. فاطمه هم صدا کرد.
فاطمه بدون اینکه از اتاق بیرون بره، گفت:
-بله؟
-بیا اینجا.
علی با یه دسته گل و یه جعبه شیرینی وارد شد.حاج محمود به استقبالش رفت و بغلش کرد.بعد زهره خانوم و امیررضا. فاطمه رفت تو هال.
وقتی علی رو دید همونجا ایستاد و به علی خیره شد.
چشمش به علی بود. گفت:
_مامان،این..علی منه یا...باز هم دارم خواب میبینم؟!
زهره خانوم گفت:
-خودشه،علی آقا ست.
فاطمه سرشو انداخت پایین،
بعد چند ثانیه سرشو آورد بالا و دوباره به علی نگاه کرد.گفت:
_به خدا گفتم بذار یه کتک مفصلی بزنمش... ولی حیف که خدا خیلی دوست داره،اجازه نداد که.
همه لبخند زدن.
امیررضا مثلا آستین هاشو بالا میداد، گفت:
_میخوای من بزنمش؟خدا به من اجازه میده.
همونجوری که به علی نگاه میکرد،گفت:
_نه داداش جان،علی زورش بیشتره.یه چیزیت میشه،من نمیتونم جواب زن تو بدم.
بقیه خندیدن.
ولی علی به فاطمه نگاه میکرد.امیررضا گفت:
_خب بیا تو دیگه،خسته شدیم.
معلوم بود منتظر اجازه فاطمه ست....
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
#سوره_درمانے
#شفا👆
🍃🍂 شفاےِ سردردومیگرن 🍃🍂
🖊 امام صادق (؏) ؛
دست بر محلِ درد بگذار و
" سوره توحید و آیة الڪرسی" را
بخوان سپس بگو🔺
#آیه_درمانے
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سوره_درمانے
#حفظ_از_بلا_درسفر
🖊 هر ڪس خالصانہ و با وضو
《سوره علق》 را بنویسد و در
سفر با خود بدارد از همہ آفات
و بلیات محفوظ بماند تا بازگردد
📚 خواص آیات قرآن ۲۱۴
ڪلیڪ ↩️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعادرمانے👆
🌹پیامبراڪرم ص؛
هرڪس مےخواهد رزق اوزیاد شودهرصبح و شب
⇜۞۳مرتبہ این دعا رابخواند این دعابہ حدے نتیجہ مےدهد ڪہ تا ۷ نسل اونیزمحتاج نشوند🍃
✍مفاتیح الحاجات ۸۷
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#وسعت_رزق
🖊 خواندن《سوره مبارڪه انفال》
به نیت توانگرے و بدست آوردن
رزق و روزی ۳ مرتبه موثر میباشد
گوهر شب چراغ ۳۷۶/۲
مطالب بیشتر ↩️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨براي #حاجت_خيلی_خيلی_سخت
كسي كه مُضطره و با خودش فكر ميكنه ديگه به بن بست رسيده ✨
در دل شب وضو بگيريد و ١١٠ بار بگويد👇🏻
يا قاهر العَدوّ يا والي الوٓلي يا مَظهر العجايب يا مرتض علي
سپس صد صلوات اينطور بفرستيد: ربّ صل علي محمد و اهل بيتی
و حتما صدقه كنار بگذاريد چون اين ذكر سنگينه، بسيار بسيار مجرب است.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذکر_درمانے
#غنی_شدن
🌸✨هرڪس بین نماز عشاء و زمان
خواب ۱۰۶۰مرتبہ بگوید
👈《 #یاغنی》
صاحب ثروت خواهدشد✨
📚 منتخب الختوم ۷۹
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#بهبود_اقتصادی
🍃🍂 دفع فقـ💸ـر و
رسیدن به #ثروت 🍃🍂
💰 براے رفع #فقر و رسیدن به
ثروت ۳۶۰ مرتبه سوره «قدر» را
بخوانید که از مجربات است ↻
📚 کشکول شمس ۷۳۷
مطالب بیشتر ↩️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 چگونه با امام زمان مرتبط شویم؟
🔘دستورالعمل ویژه آیت الله بهجت رحمة الله علیه 👌
📌حجت الاسلام و المسلمین دسمی
#امام_زمان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چطور سیدعلی داره کشتی عقل میسازه؟
📌چطوره داره در جهان یار تربیت میکنه...
🔹شباهت داستان کشتی نوح با وضع فعلی انقلاب اسلامی ؟
#امام_زمان
🌷اللهم لَیِّن قَلبی لِوَلِیِّ اَمرِک...🌷
خدایا قلبم را برای ولی امرت نرم و مطیع گردان.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
قرب به اهل بیت ۶.mp3
16.31M
📖 قرآن فقط یک راه رو راه نجات میدونه:
«محبت فداکارانه» برای اهل بیت علیهمالسلام (والمودّه فی القربیٰ)
✘ چرا و چطور میشه رسید؟
مجموعه #قرب_به_اهل_بیت (علیهماالسلام) ۶
#رهبری| #استاد_شجاعی
#استاد_صفایی_حائری
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Part08_کیمیاگر.mp3
7.2M
🌟🕌🌟🕌
❤️أَشْـــــــهَدُ أَنَّ عَلــــــــــیّاً وَلیُّ اللّه
♡فقط حیدر امیرالمومنین است♡
💠رمان معرفتی و بصیرتی #کیمیاگر
💠روایت واقعی در اثبات " حقانیت شیعه "
🌟قسمت 8⃣
💠تولید از؛ کتاب گویای ایران صدا
💠نویسنده؛ رضا مصطفوی
💠راویان؛ شیما جانقربان، میلاد فتوحی
💠تهیه کننده؛ اشرفالسادات اشرف نژاد
💠صدابردار؛ میثم جزی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
5_6161145790296229857.mp3
1.45M
🎵 میدونی ثواب غذا دادن برای #غدیر چقدره؟
🤔 کافیه خانمها به همسرانشان اصرار کنند که برای غدیر سفره بندازند..
❤️ نذری #عید_غدیر نذری محبته...
#لطفا_نشر_دهید
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خدای قرآن به تو سیلی خواهد زد ‼️
❌ وقتی از عاشورا درس مذاکره گرفتن و نزدیم در دهنانشان، الان از حماسی ترین آیات قرآن زبونی های برجام را توجیه میکنند!
خدای قرآن به تو سیلی خواهد زد...
حجتالاسلام والمسلمین قاسمیان
#ظریف
#انتخابات
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😡 امثال ظریف ( رؤیا فروشی نان ) میکنند بدون ایرانی مستقل!
😳 عجیب است؛
انگار جامعه ایرانی از راه_طی_شده درس نمیگیرد!
👌نان بدون استقلال و اقتدار تأمین نمی شود.....
🗣 دکتر_زرشناس
#سرطان_اصلاحات
#انتخابات
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
"کربلا" کاش شود موعدِ دیدار، فقط
هر "شبِ جمعه" حرم لازمم انگار، فقط
تو همان روضهٔ عطشانی و ما روضهٔ اشک
چشمِ "زهراست" همان چشمهٔ خونبار، فقط
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌙 #شب_جمعه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی آنلاین - کربلا دلم دوباره بیقراره - پورفرشاد.mp3
6.57M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃کربلا دلم دوباره بیقراره
🍃هوای دیدن تو داره
🎙 #محسن_محمدی_پناه
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌙 #شب_جمعه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Farahmand.Komeil.mp3
30.74M
🌺 #دعای #کمیل
مخصوص شب های جمعه☝️☝️
🎙 👈 #محسن_فرهمند
متن دعای کمیل👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/51
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#اعمال_شب_جمعه 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/192
#دعای_کمیل👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/51
و دعای پر فیض شب جمعه
#اعمال_روز_جمعه👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/198
برای دستیابی به پست مورد نظر روی لینک کلیک کنید
#التماس_دعای_فرج 🌺😍👆👆👆
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
بهشتِ نقشهٔ جغرافیاست ، مشهد تو
دَرِ ورودی عرش خداست ، مشهد تو
من اهل شهر تو هستم اگر چه شیرازم
من آشنای توام ؛ آشناست ، مشهد تو
فرار میکنم از غربتم به سمت حرم
به دردهای غریبی دواست ، مشهد تو
همیشه مقصد صَعْبُالعَلاجها حرم است
قسم به جان تو دارالشفاست ، مشهد تو
سلام میدهم آنجا به محضر ارباب
چرا که شعبهای از کربلاست ، مشهد تو
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
#زيارت_مختصر_امام_رضا ع👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/132
💌💌💌💌💌💌💌
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعای_فرج
#السلام_ایها_الغریب
مولای من !
گرفته قلبم و آه هم مدد مرا ندهد
برای درد فراقت کسی دوا ندهد
به راه مانده نگاهم بیا گل نرگس
کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد
#امام_زمان عج
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
به رسم وفای هر شب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
متن دعا و طریقه خواندن نماز #امام_زمان عج 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/102
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
يا اميرالمؤمنين علی علیه السلام
در آن امیدم
که عید ظهور
نزدیکتر شده باشد
بسان نزدیکتر شدن
لحظه های عید غدیر...
▪️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج ▪️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕