eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
9.7هزار دنبال‌کننده
29.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
475 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۹۲ در اتاق زده شد.احمد آقا وارد اتاق شد.کنار مهیا نشست. _ مهیا جان، خودت خوب میدونی برای چی اومدم. پس لازم به مقدمه چینی نیست. مهیا سرش را به علامت تایید، تکان داد. احمد آقا، دست سرد دخترش را، گرفت. _ ما فقط تو رو داریم، خیلی هم عزیزی؛ پس هیچوقت دوست نداشتم، از ما جدا بشی...حتی برای مدت کم!... من همیشه از ازدواج تو و جدایی تو از ما وحشت داشتم، اما خوشبختیه تو مهمتر از دلتنگی من و مادرته... احمد آقا، با دستش اشکایی که درچشمانش جمع شده بودند را، پاک کرد. با لحن شوخی گفت: _ بحث احساساتی شد... مهیا خنده ی آرامی کرد. _ دخترم! من همیشه وقتی مادرت اسم خواستگار می آورد؛ اخم و تخم می کردم. اما این دو گزینه خیلی خوب بودند، که من اجازه دادم بشینی، و جدی بهشون فکر کنی...هم اسماعیل پسر قدرت خان؛ هم شهاب پسر آقای مهدوی! این دیگه انتخاب تو هستش میدونم. سخته اما هر دختری باید این مسیر سخت رو تنهایی بره... _ بابا به نظرتون، من با کدوم میتونم با آرامش زندگی کنم و یک زندگی موفق داشته باشم. _ دخترم! اینجا نظر من یا مادرت مهم نیست، اینجا حرف این مهمه... و به قلب مهیا اشاره کرد.احمد اقا، از جایش بلند شد. بوسه ای بر سر دخترش زد. _ درست فکرات رو بکن! شب باید جواب رو به محمد آقا بدم. مهیا سری تکان داد. احمد آقا از اتاق خارج شد. **** مهیا از پدرش اجازه گرفته بود، جایی با خودش خلوت کند،... تا راحت تر بتواند تصمیم بگیرد و چه جایی بهتر از اینجا...به تابلوی طوسی و قرمز معراج شهدا، نگاهی انداخت.... وارد معراج شد. مستقیم به سمت مزار شهدای گمنام، رفت. خوبی این مکان این بود، این موقع خلوت بودکنار مزار نشست.گل ها را روی مزار گذاشت.فاتحه ای خواند. کتاب کوچک دعایش را درآورد. و شروع به خواندن حدیث کسا شد. عجب این دعا به او آرامش میداد.بعد از تمام شدن دعا، کتاب را بست.احساس کرد، کسی بالای سرش ایستاده بود.با بالا آوردن سرش، از دیدن شهاب تعجب کرد... شهاب سلامی کرد و با فاصله آن طرف مزار نشست. مهیا سرش را پایین انداخت. _ شما تعقیبم می کنید؟! _ نه این چه حرفیه، مهیا خانم! حالم خوب نبود، اومدم معراج! که شما رو دیدم. _خدایی نکرده اتفاقی افتاده؟! _نه! چیز خاصی نیست. سکوت بینشان حکم فرما شد.مهیا احساس می کرد،الان بهترین فرصت برای پرسیدن سوالش بود؛... اما تردید داشت. ولی با حرفی که شهاب زد، خوشحال خدا را شکر کرد. _ مهیا خانم! احساس میکنم سوالی دارید؟! مهیا سرش را پایین انداخت. _ بله همینطوره... _ بپرسید؛ تا جایی که بتونم جواب میدم. _ در مورد موضوعی که...مم... اون موضوع که مر... مهیا خجالت می کشید، که حرف از خواستگاری بزند، که شهاب کارش را آسان کرد. _ بله خواستگاری... _ میخواستم بدونم، منو شهین خانم و مریم معرفی کردند، یا شما خو... شهاب نگذاشت مهیا ادامه بدهد. _نه! هیچکس شما رو به من معرفی نکرد. خودم انتخاب کردم. مهیا، سرش را پایین انداخت.... صورتش سرخ شده بود. احساس می کرد، باید از اینجا می رفت. از جایش بلند شد، شهاب همپایش بلند شد. _من باید برم خونه، دیر شده! _ بگذارید برسونمتون... _نه درست نیست. خودم میرم. شهاب همراه مهیا بیرون رفت، ماشینی گرفت، مهیا را سوار کرد.به رفتن ماشین نگاهی کرد، خداراشکر کرد، او را دید.... بعد از صحبت هایی که شنید، دیدن مهیا او را آرام کرده بود. مهیا وارد خانه شد. پدرش، کنار مادرش، نشسته بود. سلام کرد و به طرف اتاقش رفت. _ مهیا بابا... سرجایش نشست. _ جوابت چی شد؟! مهیا چشمانش را بست. _ به آقای مهدوی زنگ بزنید. جوابم مثبته... مهیا به اتاقش رفت و در را بست. به در تکیه داد و به پنجره اتاق شهاب که رو به رویش بود خیره شد.. 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۹۳ با صدای مادرش، چادرش را درست کرد، و سینی چایی را بلند کرد. مطمئن بود،با این استرسی که داشت، چایی را حتما روی شهاب می ریخت....بسم الله گفت، و وارد پذیرایی شد. _سلام! سرش را پایین انداخت. از همه پذیرایی کرد. به شهاب که رسید، دستش شروع به لرزش کرد. شهاب استکان چایی را برداشت و تشکری کرد.سینی را روی گل میز، گذاشت و کنار مادرش نشست.بحث در مورد اقتصاد و گرانی بود.شهین خانوم لبخندی زد. _حاج آقا! فکر کنم یادتون رفت، برای چی مزاحم احمد آقا و مهلا جان شدیم!! محمد آقا خنده ای کرد. _چشم خانوم!... حاجی، شما که در جریان هستید؛ ما اومدیم خواستگاری دخترتون برای پسرم شهاب!... خدا شاهده وقتی حاج خانوم گفتند؛ که مهیا خانوم، بله رو گفتند، نمیدونید چقدر خوشحال شدم. بهتر از مهیا خانم مطمئنم پیدا نمی کنیم. مهیا، با خجالت سرش را پایین انداخت. _این پسرمم که خودت از بچگی، میشناسیش... راستش قابل تحمل نیست؛ اما میشه باهاش زندگی کرد. همه خندیدند.شهاب سرش را پایین انداخت. _وقتی مادرش موضوع را با من در میون گذاشت؛ و گفت شهاب دختری رو برای ازدواج انتخاب کرده، اینقدر تعجب کردم... آخه میدونید؛ هر موقع در مورد ازدواج باش صحبت می کردیم، اخم و تخم می کرد. ولی الان... موضوع فرق کرده... شهاب، با خجالت سرش را پایین انداخت. _الآن هم اگه اجازه بدید، برند حرف های خودشون رو بزنند. احمد آقا لبخندی زد. _اختیار دارید....مهیا جان بابا، آقا شهاب رو راهنمایی کن. مهیا، چشمی زیر لب گفت و از جایش بلند شد. شهاب، با اجازه ای گفت و به طرف مهیا رفت. مهیا در اتاقش را باز کرد... _بفرمایید... شهاب، وارد اتاق شد. مهیا بعد از او وارد شد.مهیا، روی تخت نشست. شهاب صندلی میز تحریر مهیا را برداشت و روبه روی تخت گذاشت و روی آن نشست. به اتاق مهیا نگاه می کرد، که نگاهش روی قسمتی از دیوار ثابت ماند.مهیا که سکوت شهاب را دید سرش را بالا آورد که با دیدن نگاه خیره شهاب رد نگاهش را گرفت. لبخندی به عکس شهید همت زد. _این چفیه ایه که من بهتون دادم؟! _بله... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
🍂 🍃 🔰✨سید بن طاووس در کتاب«فلاح السائل»روایت کرده است که؛ 🌸✨امام صادق(ع)فرمودند: کسی که دوست دارد دعایش بر نگردد واجابت شود،این دعا را قبل از هر دعایی که می کند بخواند: ✨《ما شاءَ اللهُ تَوَجُّهاً اِلی اللهُ،ما شاءَ اللهِ تَعَبُّداً للهِ،ما شاءَ اللهُ تَلَطُّفاً للهِّ،ما شاءَ اللهَ تَذَلُّلاً للهِ،ما شاءَ اللهُ استِنصاراً بِاللهِ،ما شاءَ اللهُ إِستِکانَةً للهِ،ما شاءَ اللهُ تَضَرُّعاً اِلی اللهِ،ما شاءَ اللهُ اِستِغاثَةً بِاللهِ ما شاءَ اللهُ اِستِعانَةً بِاللهِ،ما شاءَ اللهُ لا حَولَ وَ لا قُوُّةَ إِلّا بِاللهِ العَلِیِّ العَظیم》 📚کلیات مفاتیح الحاجات،ص62 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
  🌿💮 اللّهُمَّ إنَّكَ عَيَّرتَ أقواماً فَقُلتَ : « قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَ لاَ تَحْوِيلاً » فَيا مَن لايَملِكُ كَشفَ ضُرّي ولاتَحويلَهُ عَنّي أحَدٌ غَيرُهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاكشِف ضُرّي وحَوِّلهُ إلى مَن يَدعو مَعَكَ إلهاً آخَرَ لا إلهَ غَيرُكَ 💮🌿   📚 بحارالأنوار ، جلد 95 ، صفحـہ 18 ، حديث 18 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
             دعا هنگام روبرو شدن با رسول اکرم (ص) فرموده است: 👈 هر کس که یا یا سختی یا بلاء به او رسیده، دعای زیر را بخواند: ✨🌸 الله ربی، لا اشرک به شیئا، توکلت علی الحی الذی لا یموت 🌸✨ ⬅️ خدا پروردگار من است. چیزی را شریک او قرار نمی دهم. توکل می کنم بر زنده ای که نمی میرد.» @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
•{﷽}• ✨️ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: پدرم به ما سفارش کردند که صبح سه مرتبه و شب سه مرتبه این را بخوان اما مواظب باش این دعا دست نا اهلان نیفتد این دعا، دعای گنجینه است. اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا! من را در آن پوششى که از هر بلا و آفتى حفظ مى‏ کند و هر کسى را که بخواهى در آن قرار مى ‏دهى، قرار بده». 📚الکافی، ج‏۲، ص: ۵۳۴ 🎁 برای دیگران هم ارسال کنید @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌺 اگر کسی به نیت قضای دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت 19 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از آن سوره حمد را تلاوت نماید و بعد از تمام شدن نماز 786 مرتبه آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده خواهد شد. ان شاءالله. (همان، ص67به نقل از شمس المعارف الکبری )   التماس دعای فرج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌼✨آورده اند ؛ که جهت برآورده شدن سه روز متوالی ، هر روز یکصد (100) مرتبه  اذکار زیر را بخواند تا و وی حاصل شود : 🌼✨بسم الله الرحمن الرحیم ماشاءالله لاحول و لاقوه الابالله العلی العظیم یاوفی یاحفی یاقائم یادائم یافرد یااحد یاصمد یاوتر یاحی یا قیوم برحمتک استغیث 📚 جواهر المکنونه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 چرا سید بحرالعلوم سید بن طاووس و مقدس اردبیلی این قدر با امام زمان علیه السلام رفیق بودن ولی من نه؟!... 🎙حجت الاسلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مراقباتِ لیله‌القدر.mp3
10.31M
| تقدیری که شب قدر رقم می‌خورد برای شما را؛ خود شما می‌نویسید! فرمول‌های جذب تقدیرات عالی را در این پادکست بشنوید! منبع: کارگاه نقش انسان در تقدیرات شب قدر ( کتاب نقش انسان در تقدیرات شب قدر ) @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_6017054430698934330.mp3
2.86M
🔸 سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت ششم @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب های جمعه می‌گیرم هواتو اشک غریبی می‌ریزم براتو بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو 🌷 🌙 | | 📲 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی آنلاین - دوست داشتنی - نریمانی.mp3
7.24M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃حالمو تو هفته 🍃شب جمعه ها خراب دوست دارم 🎙 🌷 🌙 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Farahmand.Komeil.mp3
30.74M
🌺 مخصوص شب های جمعه☝️☝️ 🎙 👈 متن دعای کمیل👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/51 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/192 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/51 و دعای پر فیض شب جمعه 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/198 برای دستیابی به پست مورد نظر روی لینک کلیک کنید 🌺😍👆👆👆
4_6017054430698934323.mp3
1.94M
🔸 سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت پنجم @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
سلام دوستان طاعاتتون قبول حق شرمنده فایل شماره پنج از مجموعه کیمیای صلوات جا مونده بود 👆👆
🌙✨﷽✨🌙 دم ڪہ بےتاب ترو تشنہ ترم" مےشوم غرق علمدار … بعد یاد تو مےافتم ڪہ غریبے آقا تو ڪجا دعوتے افطار؟ چرا بےخبرم ؟😔 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ دلم گرفته که فریاد بی صدا باشم دوباره زائر دلتنگیِ رضا(ع) باشم دوباره گریه کنم روی شانه های کسی دلم گرفته دوباره،...دلم برای کسی 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ع👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/132 💌💌💌💌💌💌💌 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
یا مهـ❤️ـدے جانم(عج) عهد بَستَم نفَسَم باشے و من باشم و تُو... اے ڪہ بے‌ تو نفَسَم تَنگ و دلَم تَنگ‌تر اَست... به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 متن دعا و طریقه خواندن نماز عج 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/102 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
بیاد مادر هجده سالـه •{ لـاخـیر بعـدک فـے الحـیـاه... }• زهراے مــن بعــد از تـو دنیـا قشـنگ نیـس گـریه مےکنـم و مےتـرسم کـه بعـد از تـو زیاد زنـده بمـانم...!! •[ امام‌علے‌ع‌برسرمزارحضرت زهرا(س) ]• •| •| •| @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هجده یادآورِ سنِ ڪمِ یک مادر است هجده یادآورِ یک مادر و یک لشڪر است در مقامِ رمز و راز گر براندازش ڪنے هجده یادآورِ فصلِ خزانِ حیدر است 😭 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
❁﷽❁ و مادر هجده سالہ آتـش و هیـزم و مِسمار و در و آلالہ نـالـۂ فِضّـہ بیا در همـہ عالـم پیچید مُحسنَم رفت،تنم سوخت میانِ شعلہ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕