tavassol-mansuri.mp3
5.55M
#سه_شنبه_های_جمکرانی
❣️ #دعای #توسل با روضه
#امام_زمان_ارواحنا_فداه 🕊💌
🎤 حاج مهدی#منصوری
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هر سه شنبه به نیت ظهور #امام_زمان (عج) دعای توسل می خوانیم
بارانی و دلگیر هوایِ بی تو
محزون و غم انگیز نوای بی تو
برگرد که بیقرارم و بیتابم
بیزارم از این سه شنبه هایِ بی تو!
تعجیل درظهور مولاعج #۱۴صلوات
متن دعا👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/135
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_چهل🎬: آقا مهدی یاالله یاالله گویان وارد خانه مامان رقیه شد و کیسان هم بی خبر از
#دست_تقدیر۲
#قسمت_چهل_یکم🎬:
با ورود کیسان به جمع غم زده خانواده، انگار شور و شوقی پنهانی در گرفت و رضا هم که اندوهی سخت دلش را پوشانده بود و داغی را که بیش از دوسال بر دل داشت اینک به عاقبت خود رسیده بود، هم اندکی از دردش کم شد، انگار خداوند کیسان را ذخیره نگه داشته بود که در چنین روزی وارد جمع خانواده شود و نور امیدی بر دل مهجورشان بتابد و بفهمند که اگر کسی را از دست دادند، عزیزی را هم به دست آوردند.
رقیه به هوش آمده بود و گویی توانی دیگر گرفته بود و همچون پروانه دور کیسان می گشت.
کم کم به وقت رفتن خانواده عباس آقا نزدیک میشدند، رقیه که دل از یادگار محیایش نمی کند و می خواست کنارش باشد و باز هم سوال پشت سوال کند و با شنیدن داستان زندگی او، در لحظه لحظه این عزیزان دور افتاده اش سهیم باشد پس رو به مهدی کرد و گفت: آقا مهدی اگر پرواز به نجف جای خالی داشت امکان داره کیسان هم همراه ما بیاید؟!
مهدی نگاهی به کیسان کرد و گفت: شرایط کیسان ویژه هست ما باید هرچه سریعتر به مرکز مراجعه کنیم و با اطلاعاتی که کیسان تحت اختیارمان قرار می دهد از همین الان راه نجاتی برای محیا پیدا کنیم
با آمدن نام محیا انگار بغض فرو خورده رقیه دوباره برگشت و او که دل از کیسان نمی کند از جا بلند شد و گفت: الان نهار را میکشم ، نهار که خوردین سریع برین به مرکزتون ...آااخ بچه ام محیا...
مهدی سری تکان داد و خیلی زود سفره نهار کشیده شد و بوی برنج ایرانی و کباب کنجه ای که عباس آقا از بیرون گرفته بود مشام را نوازش میداد.
جمع غم زده ای که تا ساعتی قبل حال و هوای هیچ کاری نداشتند الان دور سفره جمع شده بودند و با حرفهای خودمانی و گرم، نهار را صرف می کردند.
کیسان از اینکه چنین خانواده ای داشت و از بودن در این جمع گرم و صمیمی احساسات مبهم اما شیرینی به او دست داده بود، انگار او قطره ای از این چشمه زلال بود که تازه به چشمه برگشته بود.
بعد از نهار مهدی و کیسان و صادق از خانواده عباس آقا جدا شدند و به سمت مرکز رفتند.
در بین راه کیسان خلاصه ای از اطلاعاتی که داشت در اختیار آنها قرار داد.
حالا صادق و مهدی می دانستند که محیا مانند یک گروگان، زندانی اسراییل هست و شرط آزادی اش هم کار بی عیب و نقص کیسان می باشد و کیسان با مهره ای از موساد به نام«بیژن» در ارتباط هست که البته چند روزی بود با او تماس نگرفته بود.
صادق با شنیدن داستان رو به کیسان کرد و گفت: اشتباه کردی بیژن را از حال خودت بی خبر گذاشتی، من پیشنهاد می دهم یک ارتباط تلفنی با او بگیری و به نوعی این کار را توجیه کنی و البته باید سناریویی بچینیم که بیژن کوچکترین بویی نبرد که تو با نیروهای امنیتی ایران در ارتباطی...
کیسان نفسش را آرام بیرون داد و گفت: درست می گویی، اما اون موقع من فکر می کردم شما نیروی بیژن هستی که منو زیر نظر گرفتی و برای همین به بیژن نگفتم مشهد میام، اون فکر می کنه من تو راه اتفاقی برام افتاده چون آخرین تماسمون توی جاده بود به گمانم شک کرده بود که قصد من تهران رفتن نیست چون ردیابی با من بود که موقعیت هر لحظه مرا نشان می داد و من از وجودش خبر نداشتم، آن ردیاب را توی راه مشهد بیرون انداختم.
مهدی خیره به کیسان گفت: باید با هم فکری دیگر نیروها، نقشه ای حساب شده بکشیم، اولویت اولمان این است که بیژن اصلا متوجه نشود تو به آنها مشکوکی و با ما در ارتباطی و می خواهی همکاری نکنی...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
فصل دوم
✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_چهل_یکم🎬: با ورود کیسان به جمع غم زده خانواده، انگار شور و شوقی پنهانی در گرفت و
#دست_تقدیر۲
#قسمت_چهل_دوم🎬:
کیسان خودش را به سمت پنجره مشرف به خیابان کشید و همانطور که وانمود می کرد ماشین های داخل خیابان را نگاه می کند گفت: ببین بیژن! من برات توضیح دادم که ...
یک عده آدم وحشی ریختن سرم، چون از لهجه ام فهمیدن من ایرانی نیستم، فکر می کردن پول و پله دارم، هر چی که داشتم و نداشتم را بردند، فقط همین پیرهن و شلوار تنم برام موند، من اصلا از ایرانی و ایرانی جماعت متنفرررم، می خوام از این جهنم دره هر چه زودتر برم، حالا تو هر چی دوست داری به سازمان بگو ولی اینم در نظر داشته باش اگر چیزی بگی که سازمان یک ذره به من مشکوک بشه، نان خودت هم آجر میشه و برا خودتم عواقب بدی داره خود دانی...
بیژن که انگار بحث های چند ساعته با کیسان فرسوده اش کرده بود و هم از شکی که به او داشت درش آورده بود گفت: گیرم من طوری این حادثه دزدی و غیبت چند روزه ات را لاپوشانی کردم، برای اون اطلاعات و نتایج آزمایش هایی که به گفته خودت روی لپ تاپ بوده و همه را از دست دادی چه جوابی بهشون بدم، اونا نتیجه از تو می خوان، می فهمی؟!
کیسان لبخندی زد و گفت: منو دست کم گرفتی انگار...
بهت که گفتم با یه نفر که دانشجوی پزشکی هست آشنا شدم، دل خوشی از ایران و این نظام و این مملکت نداره، له له می زنه برای اینکه به خارج از کشور بره، قولش دادم اگر کمکم کنه براش شرایط خروج از ایران را فراهم می کنم، کیسان به اینجای حرفش رسید صداش را پایین تر آورد و ادامه داد: اما برای خروج از ایران روی کمک تو و سازمان حساب کردم.
بیژن اخمهاش را توی هم کشید و گفت: اولا این آقای دانشجو چه ربطی به نتایج کار شما داره؟! ثانیا چرا بدون هماهنگی با من قول الکی میدی، میگن موشه تو سوراخ نمی رفت جارو هم به دمش می بست....اه...اه...
کیسان قیافه حق به جانبی به خود گرفت و گفت: طرف خییلی زبله، یه نیرو مثل این داشته باشین کلی براتون کار میکنه، حالا کار بدی کردم که نیروی به این فعالی را براتون جذب کردم؟! بعدم همون روز که این اتفاق برام افتاد باهاش تماس گرفتم که به مناطقی که من رفتم مراجعه کنه و نتایج تمام آزمایشات عمومی را که ثبت کردم برام جمع آوری کنه
و از طرفی نتایح آزمایشات خاصی که برای سازمان مهم هست را روی یه فلش ریختم و اون فلشه را دارم...
بیژن خنده بلندی کرد و از جا بلند شد و همانطور که به سمت کیسان می آمد و با دست روی شانه او زد گفت: خوب! پسر خووب از همون اول بگو که اطلاعات را روی فلش داری و خیال ما را راحت کن، واقعا نمی بینی چقدر جلز و ولز می کنم؟!
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
فصل دوم
✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_چهل_دوم🎬: کیسان خودش را به سمت پنجره مشرف به خیابان کشید و همانطور که وانمود می
#دست_تقدیر۲
#قسمت_چهل_سوم🎬:
بیژن دست کیسان را گرفت و همانطور که به سمت مبل های کرم رنگ می کشاند گفت: حالا بیا دقیقا تعریف کن چی برات پیش اومده؟!
کیسان دست بیژن را به کناری زد و گفت: من با تو که هنوز به من مشکوکی هیچ حرفی ندارم، چندین بار برایت تعریف کردم، منظورت چیه دم به دقیقه ای از من می خواهی برایت یک واقعه تکراری را تعریف کنم؟!
و بعد سری به نشانه تاسف تکان داد و ادامه داد: هنوز یادم نرفته در چندین مرحله، چند نفر را فرستادی که مثلا من را تعقیب کنند و سراز روابط من در بیارن.
کیسان سرش را نزدیک سر بیژن آورد و کلمات را شمرده شمرده اما بلند تکرار کرد: ای آقای شکاک، این را توی مغزت فرو کن، اگر تو یه مدت هست با سازمان کار می کنی، من یک عمر توی خود اسرائیل زندگی کردم و درس خوندم و قد کشیدم، تو اصالتت ایرانی هست و من هیچ خط و ربطی به ایران ندارم. پس اگر خیانتکاری در بین باشه، اون خیانتکار تو می تونی باشی نه من!! و بعد به سمت در خروجی آپارتمان حرکت کرد و همانطور که وانمود می کرد می خواهد از آنجا بیرون برود گفت: من کاری با تو و سازمانت ندارم، با یه زنگ به داخل اسرائیل شرایط خروجم را از این کشور عقب مانده، فراهم می کنم و تو بمان و سازمانت...
بیژن که مشخص بود دستپاچه شده خودش را به کیسان رساند و گفت: حالا چرا تلخ شدی؟! ببین جایی که ما آموزش دیدیم لازمه اش شک کردن هست، الانم بعد از کلی تلاش، موساد یک عملیات را به عهده سازمان مجاهدین گذاشته، حالا ما تمام تلاشمان را می کنیم که سرفراز بیرون بیایم تا مأموریت های بیشتری به ما دهد و ما را مهره سوخته فرض نکند، من عذر می خواهم، بگذار با سازمان تماس بگیرم تا ببینم قدم بعدی...
در همین حین صدای گوشی بیژن بلند شد.
بیژن حرفش را نیمه کاره رها کرد و به سمت اوپن کوتاه آشپزخانه رفت و با دیدن شماره روی گوشی چشمانش از همیشه بازتر شد و تماس را وصل کرد و گفت: سلام آقا، امرتون...
صدای خشنی از پشت خط فریاد زد: همین الان خودت را به من برسان!
بیژن با تعجب گفت: اتفاقی افتاده؟!
صدا بلند تر از قبل در گوشی پیچید: گفتم خودت را به من برسان.
بیژن چشمی گفت و گوشی را قطع کرد و همانطور که به سمت تنها اتاق اپارتمان می رفت گفت: من یه توک پا میرم تا بیرون و زود برمی گردم، تو هم تا میام استراحت کن، خیالت راحت باشه دیگه بازپرسی در کار نیست و تمام تلاشم را می کنم که پایان مأموریتت را بگیرم..
بیژن با شتاب بیرون رفت و سر خیابان برای خودش تاکسی گرفت و نمی دانست که سوار ماشینی شده که راننده اش یک نیروی امنیتی هست.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
فصل دوم
✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
#گشایش #کار
💠✍🏻جهت #گشایش ڪارها و فتوحات بی اندازه و دفع خصمان این آیه ڪریمه را هر روز 120 بار بخواندبه این روش ڪه ذڪر می شود⇩
🍃🍂طرف دست راست 20 بار
🍂🍃طرف دست چپ 20 بار
🍃🍂طرف بیض روے خود 20 بار
🍂🍃طرف پشت سر 20 بار
🍃🍂بالاے سر 20 عدد
🍂🍃بر زمین و جمیع اعضاء 20 عدد
💠✍🏻بخشی از آیه 2 سوره طلاق
و آیه 3 سوره طلاق ⇩
🍃🍂وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَحَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا🍂🍃
📚اسرار المقاصد ص 72
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸✨ هرکس با ایمان سوره عادیات را
بسیار و با نیت و توجه به خدا و معنی
آن بخواند #قرض او به راحتی
ادا شود✨
📚 خواص الآیات ۲۱۹
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#محبت_زن_و_شوهر
🖊 براے #مهر و #محبت #زن و #شوهر
به هم "آیه ۱۶۵ سوره بقره" را بر
شیرینے مثل خرما بخواند و بہ
همسرش بخوراند میان آنها
آشتے و محبت شدید
برقرار خواهد شد
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#بخت_گشایی
پیدا ڪردن همسر مناسب
💠✍🏻شب جمعه دو رڪعت نماز #حاجت به درگاه خداوند جل جلاله بجا بیارو سپس سوره انشراح را 313 بار (به شماره مقاتلین جنگ بدر) قرائت ڪن بعد از هر ده مرتبه ڪه سوره انشراح را قرائت میکنی این دعا را بخوان↯↯
🍃🍂اللهمَّ اشْرَحْ صُدورَ أولادِ آدمَ و بناتِ
حوّاءاللهمَّ ارْزُقْنِیَ الرَّجُلَ الصّالِحَ
الَّذی تُحِبُّهُ و تَرْضاهُ🍂🍃
💠✍🏻یا در صورتی ڪه مرد است بگوید↯
🍂🍃اللهمَّ اشْرَحْ صُدورَ أولادِ آدمَ و بَناتِ
حَوّاءاللهمَّ ارْزُقْنِیَ الزَّوجَةَ الصّالِحَةَ
الَّتی تُحِبُّها و تَرْضىٰ عَنْها🍂🍃
🌀 ان شاء الله تعالی در جمعه سوم نتیجه حاصل خواهد شد.
📚ماءالحیاة ، دستورالعمل ۲۸۷
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذکردرمانی
🍃🍂 وسعت #رزق و روزے 🍃🍂
🖊 هر روز بعد از نماز صبح یا مغرب
یازده مرتبه بخواند فوق العاده
سریع الاجابه است
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دستورے_ویژه_جهت_اجابت_حاجات
✍🏻هر ڪہ #حاجتی داشته باشد روز جمعه بہ مسجد رفته و نماز جمعہ بگذارد و بعد از نماز سیصد مرتبہ این کلمات شریفه را بخواند و #حاجت خود را بخواهد↯↯
🌺یا الله المحمود فی کل فعاله🍃
👈🏻و همین کلمات شریفه را هرگاه روز یڪشنبہ یا روز پنجشنبہ به آن مطلبی ڪہ دارد بیست و چهار مرتبہ بخواند مطلب (حاجت) حاصل شود.
📚اسرار العارفین و زبدةالسالکین
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «فرزندی از نسل حسین»
⁉️ چرا امام زمان خود را با حسین به جهانیان معرفی میکند؟
🎥 کاری از واحد مصاف کرمان
#اربعین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
شاخصه های غربال.mp3
8.78M
✔️ چه کسانی در غربال آخرالزمان حتماً اهل ریزش و سقوط خواهند بود؟
#پادکست_روز | #رهبری
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
منبع : جلسه ۴ از مبحث پرتویی از آثار روزه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
قرب به اهل بیت 31.mp3
10.25M
✘ در روایات دستور دادهاند که شریک شادی و غم اهل بیت علیهمالسلام باشید تا از مقربّان به آنها قرار بگیرید!
این شراکت در غم و شادی چگونه اتفاق میافتد؟
مجموعه #قرب_به_اهل_بیت (علیهماالسلام) ۳۱
#استاد_شجاعی | #استاد_میرباقری
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
سخنرانی شب بیست و یکم ماه صفر 403.6.4.mp3
24.29M
#سخنرانی
📝 سخنرانی شب بیست و یکم ماه صفر
🎤حجت الاسلام #استاد_صفائی_بوشهری
📆 ۴ شهریور 1403
🕌حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله
▪️#امام_حسین ۱۴۰۳
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_5915919272411927314.mp3
2.56M
🔸تا اربعین دیدار (۵)
🎧مروری بر آموزههای مهدوی زیارت اربعین
#عهد_ما
#اربعین_مهدوی
#پادکست_مهدوی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
13_2 Be Vaghte Shaam (1403-05-27) Mashhad Moghadas.mp3
25.21M
🔈 #به_وقت_شام
🔰 جلسه سیزدهم، بخش دوم
* منافقین، مریضدلان، معوقین، مرجفین؛ عوامل شکست جامعه از دیدگاه قرآن [0:33]
* ثمره کار معوقین: هموارکردن مسیر برای افزایش جنایات دشمن [5:32]
* ثمرات فروان جنگ روانی در مقایسه با جنگ سخت؛ علت تاخیر در پاسخ ایران به اسرائیل [6:46]
* مسجدالاقصی؛ چالش همیشگی و عامل برهمخوردن مذاکرات فلسطین و اسرائیل [12:04]
* گرفتار شدن از محلی که حساب نمیکنند؛ سنت الهی در مورد قوم یهود [16:10]
* خیانتهای معوقین نسبت به جامعه در پیشبرد اهداف دشمن [18:15]
* راهبرد عبور از مشکل عظیم "فرعون" در بیان حضرت موسی (علیهالسلام) [28:43]
* سنت الهی: مهلتهای فراوان به مستکبرین و ریزش بسیاری از مؤمنین [33:34]
* زمزمه دلواپسان از قدرت دشمن؛ مانع اصلی جامعه از اقدام و پیروزی در جبهههای مختلف [37:22]
* يا بن شبيب ، إن كنت باكيا لشئ ، فابك للحسين ... [46:02]
⏰ مدت زمان: ۱:۰۰:۰۵
📆 ۱۴۰۳/۰۵/۲۷
#آخرالزمان
#یهود
#معوقین
#منافقین
#مشهد
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 #ره_توشه_زوار قسمت ۱۴
⚠️ما راهی نداریم جز اینکه......
✅توصیه اکید مرجعیت به فرج خواهی تحت قبه مقدسه (آیت الله وحید خراسانی)
✅با ارسال پست برای دوستان، شما هم در ثواب نشر سهیم باشید.
#طریق_الاقصی
#زائر_یار
#اربعین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••『⏰🎞』••
#ره_توشه_زوار
✨🌱👈رَه توشه زوّار (#قسمت سیزدهم)
💎هم نشینی با پیامبر و ضمانت امیرالمؤمنین برای زائر !!
•「اللّهمَّعَجـَّلْلِوَلِیِڪْالْـفَرَج」•
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
قبل از قدم برداشتن در راه هجرانش
بايد رفاقت کرد با خار بيابانش
هجران کشيدن به اميد وصل میارزد
گر اولش تلخست،شيرين است پايانش
هر کسکه عاشق نيست پس اصلا چرا زندهست
يا چه جوابى ميدهد فردا به وجدانش
در وقت مردن رو به قبله ميشود هر کس
من وقت مرگم ميشوم رو به خيابانش
در اصل بنده بودنش را جار خواهد زد
عبدى که سجده ميکند اول به ايوانش
شکر خدا اينجا کريمان سلطنت دارند
دنيا به ايران نازد و ايران به سلطانش
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
#زيارت_مختصر_امام_رضا ع👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/132
💌💌💌💌💌💌💌
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعای_فرج
#بخواندعایفرجراکهیاربرگردد...
🍂دلها همه منتظر برای فرج است
در نای بنفشهها نوای فرج است...
🍂ذکری که حجاب غیب از او میگیرد
ای عاشقِ منتظر، دعای فرج است...
#امام_زمان عج
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
به رسم وفای هر شب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
متن دعا و طریقه خواندن نماز #امام_زمان عج 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/102
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
سلام مضطرِ غریب...
روزهای نیامدنت را می شمارم
و رو به قبله
امن یجیب می خوانم
سلام مضطرِ غریب
#یاایهاالعزیز
#تک_تک_اعمالم_رانذرظهورت_میکنم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
این #پست هر شب تکرار میشود
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
...:
🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻
( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀
💚دائم سوره قلهو اللهاحد را بخوانید
و ثوابش را هدیه کنید به #امام_زمان
💔این کار عمر شما را با برکت میکند
و
💔 مورد توجه خاص حضرت
قرار میگیرید•
#آیتالله_بهجت رحمه الله علیه⚘
❤️✨هروقتمیریرختخوابٺ
یهسلامۍهمبهامامزمانٺبده
۵دقیقهباهاشحرفبزن
چهمیشودیهشبیبهیادکسیباشیمکه
هرشببهیادمانهست...
🌺سلامتی #امام_زمان عج و تعجیل در ظهورش #صلوات🌺
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#صفحه_199 سوره مبارکه
#توبه
#سوره_9
#جزء_10
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕