#کینه‌توزی 3 نگاه محسن پر از تعجب شد_ دنبال چی می‌گشت؟ گفتم _ منم بهش میگم مامان جون چی می‌خوای دنبال چی می‌گردی بگین خودم براتون میکنم میگه دنبال چیزی نبودم فقط خواستم ببینم پسرم محسن الان که حامله‌ ای چی برات می‌خره! آخه این حرفه که مادرت میزنه؟ بعدش پلاستیک آورد و خودش از پسته و بادام‌هایی که تو برام خریده بودی برد! محسن کلافه پوفی کشید و گفت _ من الان چی بهش بگم ؟ کارش خیلی زشته اواقعاً موندم چرا این کارا رو می‌کنه. حرف دلم بدون رودبایستی زدم_ می‌دونی مشکل اون چیه عزیزم؟ منتظر نگاهم می‌کرد که ادامه دادم _ مادرت بعد از مرگ پدرت خیلی تنها شد و از اونجایی که تو تنها پسرشی و خیلی بهت وابسته است مدام دنبال اینه که تو برای من چی می‌خری یا منو کجاها می‌بری! ادامه دارد. کپی حرام.

✦❉❥🥀🕊❥❉✦ از عکست... از اسمت.... و نیز از زائرانت هم می‌ترسند... #حاج_قاسم #کرمان #حادثه_تروریستی ◾️▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen

🔻دعا برای گرفتاری‌های بزرگ🔻 🌷 حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمودند : ✍ این دعا را بخوانید و آن را زیاد بگویید ؛ به راستی که در گرفتاری‌های بزرگ ، من هم این دعا را زیاد میخوانم : ‏ ▫️اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتِ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبُ قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ ▫️فلَنْ تَرْفَعَ لِي إِلَيْكَ صَوْتاً ▫️فإِنِّي أَسْأَلُكَ بِكَ فَلَيْسَ كَمِثْلِكَ شَيْ‏ءٌ ▫️و أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ ▫️يا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ‏ يَا اللَّهُ. 📚 بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۵۵ #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

اینجا ایرااااانه اینجا آخونداااا نمیزاااااارن⁉️🥲 #فرهنگسازی_حیا اخبار روز حجاب و عفاف👇 🆔@farhangsaze_haya

✦❉❥🥀🕊❥❉✦ همین الآن قیمت من از نظر خدا چقدره؟ #خودسازی 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen

#کینه‌توزی 4 به من حسادت می‌کنه بهم به چشم هوو نگاه می‌کنه! فکر می‌کنه من پسرشو ازش دزدیدم وقتی که می‌بینه تو به من می‌رسی و برام خرج می‌کنی پیش خودش میگه مگه من چی از این دختر کمتر دارم که برای اون می‌خره ولی برای من نمی‌خره! محسن با شنیدن حرفام عصبی گفت _ این حرفا چیه که می‌زنی زینب ؟ مادر من چرا باید همچین فکرایی بکنه؟ کلافه از جام بلند شدم_ باشه محسن جان تو هم مثل همیشه ازش دفاع کن و بگو به خاطر احترام بزرگتری نمی‌تونم کاری بکنم یا تذکری بهش بدم. خیلی ناراحت بودم از حرف‌های محسن با اینکه کارای مادرش رو میدید اما بازم سکوت می‌کرد. روز بعد محسن که دید من ناراحتم رفت به مادرش تذکر بده اما طولی نکشید که سر و صداهاشون بالا گرفت و چند ثانیه بعد در خونه به شدت به هم کوبیده می‌شد مضطرب و خودم رو به در رسوندم. ادامه‌دارد. کپی حرام.

▪️🍃🌹🍃▪️ ﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃 🍃🌹🍃ـــــــــــــــــــــــ 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 #امام_حسین علیه السلام #سلام_امام_زمانم #امام_زمان عجل الله #سلام‌صبح‌بخیر ▪️🍃🌹🍃▪️

🥀شهیدانه ✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦ 🔸️من به ندایی که از سوی رهبرم برخاست،لبیک گفتم... 🌹شهید علیرضا رضایی ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊 #رفیق_شهیدم #شهید #شادی_روح_شهدا_صلوات

#کینه‌توزی 5 محسن سعی می‌کرد که مادر شوهرم را آروم کنه اما مادر شوهرم عصبی به داخل خونه هجوم آورد و خودشو بهم رسوند با اینکه حامله بودم اما می‌خواست کتکم بزنه خیلی ترسیده بودم. داد میزد _ چی از جون ما می‌خوای دختره‌ی بی‌همه چیز.. پسرم رو ازم گرفتی کافی نبود.. الانم داری علیه مادرش پرش می‌کنی ! چنگی به موهام زد و گیسام رو گرفت که محسن مادرش رو عقب کشید و با عصبانیت گفت_ مامان زن من حامله است حق نداری همچین رفتاری رو باهاش بکنی ! بغضم ترکیده بود از شدت ترس به خودم می‌لرزیدم مادر شوهرم با گریه زاری الکی گفت _ آره پسرم بازم طرف این دختر رو بگیر.. من تو رو بزرگ کردم! من تو رو به اینجا رسوندم!اما تو به خاطر این زن با مادرت بدرفتاری می‌کنی . محسن کلافه گفت _ مامان من که چیزی نگفتم ..تنها حرفم اینه که زن من حامله است یکم مراد حالشو بکن. مادر شوهرم در صورتی که به سمت درمی‌رفت با همون گریه و زاری کردن‌های الکیش گفت _ من چیکار به زن تو دارم؟ این زن تو که دست سر من برنمی‌داره! بعدش از خونه بیرون رفت. ادامه دارد. کپی حرام.

🌴شنبه های ام البنینی کربلا به تاریخ ۱۶ دی ۱۴۰۲🌴 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❣خواص درمانی خواندن سوره های قرآن شماره (۱۲) 🍀 در برخی از روایات نیز برای هر یک از سوره های خواصی ذکر شده است که در این جا تنها به گزارشی اجمالی از آنخ بسنده می شود؛ چرا که بیان همه مشکلات و حوائج و آیات مرتبط با آن خود کتابی را می طلبد .🌺 🌸 درمان بیماری ها؛ ثروت و روزی و عاقبت بخیری : #خواندن سوره های همزه / یوسف / صافات / ق / ذاریات 🦋 رفع شرو بلا و چشم زخم و حاجات: #خواندن سوره های نساء / احزاب/ یاسین / قلم / تکاثر 🌸 محفوظ از بلا و حاجت خاص: #خواندن سوره های انعام / فلق / حدید / حشر / توحید 🦋 رفع ترس و دلشوره و وسواس و دیدن معجزه : #خواندن سوره های زلزله / حجرات / مریم / فتح / عادیات #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

لا لا کن دختر زیبای شبنم... 🖤🖤 #استوری #شهادت #ایران_تسلیت #دختری‌باکاپشن‌صورتی‌وگوشواره‌قلبی #شهیده‌ریحانه‌سلطانی‌نژاد 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen

☘ اگه این اذکار رو بگی قیمت اعمال خوبت از همه بیشتره... #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

☘ با این ذکر حاجتت رو بگیر... #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

#کینه‌توری 6 روی زمین نشستم همونطور گریه می‌کردم به محسن گفتم_ اگه تو نبودی مادرت منو کتک می‌زد من حامله بودم می‌خواست کتکم بزنه! محسن دیگه عاجز شده بود از اینکه بین من و مادرش قرار گرفته بود. یه طرف من و طرف دیگه مادرش و البته تمام اینا تقصیر مادرش بود که بیش از حد وابسته محسن بود. تا اون روز خیلی به محسن اصرار می‌کردم که از اون خونه بری اما می‌گفت که نمی‌شه مادرم را تنها بزارم ولی یه مدت بعد از اون دعوای اون روزمون و حرفایی که مادرش یه زبون آورد گفت که نمی‌خوام حرمت‌ها بیشتر از این از بین بره برای همین می‌گردم دنبال خونه که از این آپارتمان بریم. یه خونه جدید پیدا کردیم و با وجود التماس‌های مادرش مبنی بر اینکه از اونجا نریم ناچاراً اون خونه رو ترک کردیم. زهره خواهر کوچیک شوهرم که تهران مشغول کار بود به خاطر مادرش به شهر خودمون برگشت و از اون روز پیش مادرش موند. ما هم توی خونه دیگه زندگی جدیدی رو شروع کردیم این خواسته خود محسن بود چون نمی‌خواست حرمت‌ها بیشتر از این شکسته بشه و اینطوری هم ما،، هم مادر شوهرم آرامش بیشتری داشتیم. پایان. کپی حرام.