می‌فهمی...

نویسندگی یعنی همین!

ارادت

✏️از آن موقع، ماه شب‌هایم، همچو خورشید می‌تابد، چشمم را کور می‌کند و جسمم را بی‌خواب. آه که تاریکی شب چه نعمتی بود، برای ندیدن، برای قلقلک کورسوها، برای زمزمه کردن. به طبیب گفتم دوای دردم چیست؟ گفت: رفتنی هستی. گفتم: کجا؟ گفت: آنجا که تاریکی‌اش آرامت می‌کند. راستی، آن شب ماه را با خودت کجا بردی؟ ✍️#محمدجوادمحمودی ❗️از انتشار بدون فوروارد رضایت ندارم❗️

✏️عقل مثل زندانه، هر چی بالاتر بری، وارد فضای بزرگتری می‌شی، امّا محصوره و قفل‌های محکم‌تری داره... کلید این قفل‌ها تو دل آدمه، اگه بدون این کلید وارد مراحل عمیق تفکر شدی، اولش به جنون می‌رسی و آخرش هم از تنهایی می‌پوسی! ✍️#محمدجوادمحمودی ❗️از انتشار بدون فوروارد رضایت ندارم❗️

۱. مخلصیم ۲. 🙂

امروز از کوچه‌ای رد می‌شدم، یه دفعه چشمم به این کاشی افتاد، عکس گرفتم که شما هم مثل من حظ ببرید...

✏️او، منجیِ دغدغه‌ها است، نه لقلقه‌ها... #ظهور #میلاد_منجی ✍️#محمدجوادمحمودی ❗️از انتشار بدون فوروارد رضایت ندارم❗️

✏️تا سوز زمستان نباشد؛ گرمای کُرسی لذتی ندارد... سختی‌ها، بستر چشیدن لذت‌ها است. 🍃#نجوا ✍️#محمدجوادمحمودی ❗️از انتشار بدون فوروارد رضایت ندارم❗️