✏️علم، کمال است اگر...
علم، اونی هست
که آدم رو #متوقف نکنه؛
چون در مسیر رسیدن به #کمال،
توقف یعنی خُسران،
یعنی بازموندن از #هدف...
علم حقیقی مثل آب دریاست،
هرچی ازش بنوشی،
بیشتر تشنهات میکنه.
در مسیر علم هم،
هر چی جلوتر بری،
بیشتر مشتاق میشی،
بیشتر احساس #نیاز میکنی!!!
#امامعلى(علیهالسلام):
«هر #ظرفى وقتى چيزى در آن گذارند، گنجايش خود را از دست مىدهد،
مگر ظرف #دانش،
كه با افزودن آن، گنجايشش بيشتر مىشود.»
پس اگر یک روز دیدم،
احساس بینیازی میکنم،
احساس میکنم دیگه بسه،
فکر میکنم تا ته #داستان رفتم...
باید بدونم #راه رو غلط انتخاب کردم، اون چیزی که من یاد گرفتم،
علم حقیقی نبوده،
صرفا یکسری اطلاعات بوده
که تو ذهنم انباشته شده...
یا حتی بدتر،
اطلاعاتی بوده که در من احساس بینیازی از کمال ایجاد کرده...
و چه #ضرر و #زیانی از این بالاتر
که آدم متوقف بشه...
پس اینکه در کلام بزرگان داریم گاهی خود علم میشه #حجاب_اکبر،
یکی از مصادیقش همینه...
#امامخمینی(ره) میفرمایند:
«گاهی علم #توحید هم حجاب است.
علم #توحید است،
#برهان اقامه میکند بر وجود حق تعالی؛ لکن #محجوب است از او.
همین برهان دورش میکند،
از آنچه که باید باشد دورش میکند.»
پس علم باید آدم رو به سمت
#نامتناهی سوق بده،
که این میسّر نمیشود مگر با #تهذیب_نفس...
«هوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا
مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ
وَ #يُزَكِّيهِمْ وَ #يُعَلِّمُهُمُ
الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ»
سوره مبارکه #جمعه، آیه2
✍️#محمدجوادمحمودی
@negashteh | نگاشته
✏️مفهوم نگر؛ مصداق گرا!
خیلی اوقات برای اینکه برای آینده #برنامهریزی یا هدفی رو تعیین کنیم،
فرضها و اهداف مختلفی رو تصور میکنیم و بر اساس اونها برنامهریزی رو پیش میبریم.
از اونجایی هم که ما انسانها موجوداتی بهترطلب و یا به تعبیر دیگر #کمال طلب هستیم،
معمولا در تعیین اهداف، فقط به صرف #خیال اون #موفقیت اکتفا میکنیم و راحتترین راه ممکن هم
توی ذهنمون پیدا میکنیم و شروع به کار میکنیم؛ ولی بعد از چند روز یا چند هفته #شکست میخوریم!
چرا؟!
چون تصور کار خوب و ارزشمند راحت هست و چه بسا برنامهریزی هم براش آسون باشه.
مثلا با خودمون میگیم:
من میخوام یکی از بهترین مفسّرین #قرآن بشم، خب پس برنامهاش این هست
که از صبح تا شب مشغول خواندن و تحلیل کتب تفسیر مختلف بشم...
یا مثلا با خودم میگم چقدر خوبه که آدم یه ریاضیدان تمام عیار بشه،
برنامهاش هم این میزارم که روزانه ده ساعت بنشینم کتب ریاضی رو از اول تا آخر بخونم و ....
همهی اهداف قشنگ و والا در مرحله تصور قشنگ هستن؛
اما باید توجه داشت، در عالم ذهن تصویر کردن، یک مسئله است،
و اینکه در عالم واقع چجور اتفاق میافته یک بحث دیگه.
برای ریاضیدان شدن توی عالم ذهن،
در کسری از ثانیه خودت رو میتونی یه ریاضیدان تمام عیار فرض کنی،
اما در واقعیت
-که مصداقی از اون تصویر ذهنی تو هست-
باید پنجاه سال؛ شبانه روزی وقت بگذاری تا به اون نتیجه برسی...(این کجا و آن کجا)
در نتیجه، برای تعیین هدف باید در #عالم ذهن به حساب و کتاب بپردازیم،
اما برای عملیاتی کردن اون هدف، نمیشه آرمانی فکر کرد چون نتیجهاش میشه شکست،
لذا همانطور که گذشت، عالم ذهن با عالم واقعیت فرق داره.
اینجاست که اهمیت تجربه روشن میشه؛
یعنی در مرحله انتخاب هدف باید از ذهن استفاده کرد؛
اما برای برنامهریزی و عمل باید به سراغ کسانی رفت که این راه را
در حقیقت رفتهاند و میدانند این مسیر، چه چالشها و سختیهایی دارد.
ما خیال میکنیم در سختی مسیر همین که میدانیم دچار فقر میشویم،
-یا هر سختی دیگه که در اهداف مختلف وجود داره-
کافی است برای #شناخت راه؛
اما این فقط مفهوم فقر است که تصور کردهایم و برای اینکه بفهمیم
آیا ما هم میتوانیم این کار را به سرانجام برسانیم یا نه،
باید به سراغ کسی برویم که این #فقر را، این پولی را لمس کرده و خودش چشیده.
این است فرق مفهوم و مصداق...
در مقام واقعیت و خارج از ذهن،
باید مصادیق و #تجارب را بررسی کرد و بر اساس واقعیتها برنامهریزی کرد
و گرنه ما هم میشویم شبیه میلیونها انسان که همه شان دوست داشتند #دانشمند شوند امّا...
چند روایت از #امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در باب اهمیت تجربه:
- خردمند كسى است كه تجربهها او را پند دهد.
- تجربهها دانشى اكتسابىاند.
- روزگارتجربه مىآموزد.
- تا كارى را نيازمودهاى اقدام مكن.
- ثمره تجربه گزينش نيكوست.
- تجربهها بهترين آموزگارند.
✍#محمدجوادمحمودی
@negashteh | نگاشته