🔺چرا برای شهادت امام حسین علیهالسلام عزاداری میکنیم؟ مگر شهادت موفقیت نیست؟☝️
📚 برگرفته از کتاب حماسه حسینی
#شهید_مطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️درگیری و غارتگری در پاریس پس از باخت سنژرمن
🔹مردم پاریس که منتظر قهرمانی تیم خود در اولین حضورشان در فینال بودند پس از باخت، به خیابانها ریختند و اموال عمومی را تخریب کردند. پلیس ضدشورش ۸۰ نفر از هواداران افراطی را دستگیر کرد
🔸محل اختفای داماد فراری وزیر اسبق لو رفت!
🔹علی اشرف ریاحی که بعد از شرکت در ۹ جلسه دادگاه پتروشیمی از کشور گریخته بود، هم اکنون تحت رصد اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان (ع) قرار دارد.
🔹در تصویری از اشرف ریاحی که در اختیار باشگاه خبرنگاران جوان قرار گرفته، وی در حال قدم زدن در یکی از خیابان های تورنتو در کاناداست.
🔹این متهم فراری تحت نظر و رصد اطلاعاتی قرار گرفته و کارهای مربوط به استرداد وی در حال انجام است.
🔹بزودی اطلاعات بیشتری از این متهم فراری منتشر می شود.
ـــــــــــــــــــ🖤ـــــــــــــــــــ
عبرت ماجرای امام حسین این است که انسان فکر کند در تاریخ و جامعه اسلامی چه اتفاقی افتاده و چه میکروبی وارد بدن جامعه شده که بعد از گذشت پنجاه سال از وفات پیامبر و بیست سال از شهادت امیرالمؤمنین، در همین جامعه اسلامی، کسی مثل حسین بن علی را با آن وضع به شهادت میرسانند؟
ـــــــــــــــــــ📗ـــــــــــــــــــ
#عبرتهای_عاشورا
#محرم #ما_ملت_امام_حسینیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت همه دوستان عزیز
امیدوارم که همیشه سالم و سربلند باشید
از همراهی همه شما دوستان عزیز تشکر میکنم که در این ماه ها همراه ما بودید و با نظرات و پیشنهادات و مطالبی که برای ما ارسال میکردید باعث دلگرمی ما بودید
متاسفانه بنا به دلایلی بنا داریم کانال رو تعطیل کنیم
در این مدت تمام تلاشمون رو کردیم که مطالب درست و اخلاقی و مناسب شأن شما عزیزان در کانال قرار بدیم تا شرمنده کسی نشیم . چون اعتقاد داریم که هر مطلبی که میذاشتیم باید در محضر خدا پاسخگو باشیم .
امیدواریم که تلاشمون مفید و موثر بوده باشه و رضایت خدا هم شامل حال ما بوده باشه
اگر مطلبی در کانال بوده که باعث آزردگی کسی شده از همه حلالیت میطلبیم
امیدواریم در این شبهای عزیز دعا کنید تا عاقبت بخیر باشیم
باز هم از همه شما دوستان تشکر
ارادتمند
1399/06/03
بزرگواری تعریف میکرد👇
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید نشرش دهید
لطفا حسینی واقعی باشیم
l1l.ir/2lma
🏴دیشب بر دل غریبان نینوا چه گذشت؟
▪️امام (ع) به خيمه زينب عليها السلام وارد شد، نافع در مقابل خيمه در انتظار امام ايستاد، شنيد زينب(س) به برادر میگويد: آيا اصحاب خود را امتحان كرده اى؟ من ترس آن دارم كه هنگام خطر تو را تنها بگذارند.
▪️امام(ع) فرمود: «سوگند به خدا آنها را آزمودم ديدم همه آماده و استوار هستند و همانند اشتياق كودك به پستان مادرش، اشتياق به مرگ دارند»
▪️نافع میگويد: وقتى كه اين سخن از زينب عليها السلام شنيدم، گريه كردم، و نزد حبيب بن مظاهر آمدم و آنچه را شنيده بودم به او گفتم.
▪️حبيب گفت: سوگند به خدا اگر انتظار فرمان امام(ع) نبود هم اكنون با شمشير به سوى دشمن حمله میکردم.
▪️گفتم: من گمان میبرم بانوان حرم با حضرت زينب عليها السلام اين گونه سخن بگويند و پريشان گردند، مناسب است كه اصحاب را جمع كنى و نزد خيمه زينب عليها السلام برويم و با گفتار خود، قلب آنها را استوار سازيم.
▪️حبيب، اصحاب را جمع كرد، و سخن نافع را به آنها گفت، همه گفتند: اگر انتظار فرمان امام نبود، هم اكنون به دشمن حمله میکرديم، چشمت روشن و خاطرت آرام باشد كه ما استوار هستيم.
▪️با هم كنار خيام بانوان آمدند و صدا زدند: «اى گروه بانوان و حرمهاى رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم اين شمشيرهاى جوانمردان شما است كه سوگند ياد كرده اند در غلاف نكنند مگر اينكه گردن دشمنان را بزنند، و اين نيزه هاى جوانان شما است كه قسم خورده اند به زمين نيفكنند مگر اينكه به سينه هاى دشمن فرو كنند»
📚مقتل الحسين مقرم ص ۲۶۲ - ۲۶۳.
🏴
متنی بسیار زیــــــبا و آموزنده
هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!!
حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی دارد ؛ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد.
بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان میکنند ٬ بعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ست. و نه سیاهی نشانه زشتی. کفن سفید ٬ اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است.
انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش.
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی ؛ نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش.
🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجادعلیه السلام
◾️از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام !
◾️در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
▪️صلی الله علیک یا سیدالساجدین ، الامام العارفین،زین العابدین..
📚برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
اهمیت مداومت در انجام عمل
شیطان هیچ وقت نمی آید انسان را با بدی به سمت خود جذب کند یعنی هیچ وقت به یک مؤمن نمی گوید بیا شراب بخور . بلکه در روایات داریم ممکن است به یک فرد اهل عبادت این طور تلقین کند که بیشتر عبادت کن یا وقتی تصمیم به استمرار در انجام عمل صحیحی را داشته باشید شیطان یک عمل بزرگتر و بهتر را پیش روی شما قرار می دهد تا از این عمل کوچک و دائمی دست بردارید چون شیطان می داند که عمل بزرگ ، دوامش در مدت توان انجامش است اما یک عمل کوچک ملکه شده و مداوم خیلی برای شیطان سنگین است.
[ فرازی از فرمایشات آیت الله بهجت (ره)]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈برا کودکانمون بزاریم
ان شاء الله از اول امام زمانی بشن
✅تشکر و قدردانی از عزیزانی که خالصانه زحمت کشیده و این کار مهدوی رو برا کودکان تولید کردن.
حتما بخونید خیلی جالبه👇
⭕️ تحقیر بیسابقه دیپلماتهای بریتانیا در فرودگاه تهران
👤خاطره ای از یک مقام پیشین اطلاعاتی
🔹پس از لطمات حیثیتی سنگینی که دولت متکبر بریتانیا به دلیل صدور فتوای قتل سلمان رشدی از سوی حضرت امام خمینی (ره) متحمل شد، در سال ۱۹۹۰ دیپلماتی با سوابق اطلاعاتی بنام دیوید ردوی را راهی تهران نمود.
🔹در سال اول حضور ردوی در تهران، در فرودگاه هیثرو لندن تعرضات توهینآمیزی به هیئتهای دیپلماتیک ایرانی صورت گرفت که با بیتفاوتی وزارت امور خارجه ایران مواجه شد و این امر انگلیسیها را جریتر کرد.
🔹دیوید ردوی توقع داشت سایرکشورهای اروپایی نیز به این نحو به شئون دیپلماتهای ایرانی توهین کنند. باید توضیح دهم که عموماً نحوه برخورد و تعامل هیئت دیپلماتیک انگلیس در تهران الگوی اعلامنشدهای برای سایر سفارتخانههای غربی در تهران بوده و هست. یکی از تبعات و اهداف اینگونه فشارها میتوانست محدودیت تحرک دیپلماتیک ایران در حوزه اروپا باشد.
🔹کار تا آنجا پیش رفت که انگلیسیها در سفر وزیر وقت نفت و هیئت همراه، شرط ورود به لندن را بازدید بدنی کامل قرار دادند. وزیر فوق نه تنها پذیرفت بلکه از همراهان خود خواست قضیه را به تهران منعکس نکنند تا در ترددهای بعدی مانعی ایجاد نشود. معهذا، این تعرض خفتبار پنهان نماند و مقررشد اقدامات لازم و بازدارنده متقابل صورت گیرد.
🔹در اولین اقدام، اعضای هیئت سه نفره ویژهای که ظاهراً عهدهدار مأموریت سیاسی- اقتصادی در تهران بودند در فرودگاه مهرآباد مورد بازرسی بدنی قرار گرفتند و به کاردار بریتانیا، که به استقبال آنها آمده بود، تفهیم شد که اگر هیئت انگلیسی از برخورد صورت گرفته ناراضی است میتواند با همان پرواز به کشور خود بازگردد.
🔹دیوید ردوی متوجه شد که این اقدام در پاسخ به بیاحترامی به وزیر نفت و هیئت همراه در لندن است. تحلیل ردوی و مشاوران ایرانی و انگلیسی او این بود که این روش با منش و روحیه حاکم بر وزارت خارجه ایران همخوان نیست و نمیتواند ادامه پیدا کند و لندن نباید کوتاه بیاید.
🔹کمتر از ده روز بعد، هیئت ایرانی دیگر، که دارای مصونیت کامل سیاسی بود، در فرودگاه لندن به همان شیوه و البته توهینآمیزتر مورد بازرسی بدنی کامل قرار گرفت.
🔹در نتیجه، تصمیماتی برای حفظ شأن انقلاب و نظام اتخاذ شد و زمانی که ردوی، به همراه خانواده، به ایران میآمد رفتاری با او شد که انگلیسیها را به عقبنشینی کامل واداشت. بهتر است به گزارشی استناد کنم که ردوی از این واقعه تهیه و به لندن ارسال کرد. مطالب زیر نقل تقریباً دقیق از مضمون گزارش ردوی است:
🔹«شب قبل هنگام ورود به تهران به همراه خانواده فردی با لباس شخصی با انگشت مرا به سمت خود خواند و با تحکم خواست با او به اتاقی بروم. هنگامی که خانوادهام قصد همراهی داشتند به آنها گفت فقط با آقا کار داریم. مرا به داخل اتاقی بردند و دستور دادند لباسهایم را درآورم. در پاسخ به اعتراض من، که گفتم دیپلمات هستم و برخوردار از مصونیت سیاسی، گفتند: کسانی که در لندن بازرسی بدنی شدند مانند شما بودند و این اقدام پاسخ به آن بیاحترامی است. سپس ایستادند تا تمام لباسهایم را بجز شورت از تن در آوردم. بعد با تحقیر به من نگاه کردند و دستور دادند لباسهایت را بپوش. هدف نه بازرسی بلکه فقط تحقیر بود. چند بار نیز گفتند اگر ناراحتید میتوانید به کشورتان برگردید. پیام این بازرسی خیلی روشن بود: بازرسی دیپلماتهای ایرانی در لندن باید متوقف شود.»
🔹ردوی در پایان گزارش خود افزود:
🔹«بنظر من طی ۱۵۰ سال گذشته بریتانیا اینگونه مورد تحقیر قرار نگرفته است. این برخورد را متوقف کنید وگرنه تردد و حتی روابط سیاسی تهران و لندن قابل استمرار نیست.»
🔺پایداری بر مواضع انقلابی سبب شد بریتانیا تسلیم شود و وضع به حالت قبل بازگردد هرچند این مقابله برای دو مدیر ایرانی مسئول اقدامات فوق هزینههایی داشت.
#نهان_خانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 افشای واقعیت ماجرای حضور امامان حسن و حسین(ع) در جنگ با ایرانیان و فتح ایران!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 آیا #حجاب مانع پیشرفت ایران شده است؟
🔺چرا کشورهای غیر اسلامی پیشرفت کردند؟
✅ پاسخ قاطعانه #دکتر_غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روایت عشق
⭕ویدئو کلیپ زیبا بخشی از وصیت نامه ی سیدالشهدای مقاومت،شهید حاج قاسم سلیمانی
همشهری: آیا لیست امید ثمری داشته که شما آبرویی برای دور بعد داشته باشید؟
تاجزاده: مردم به گذشته رای نمیدهند! به آینده رای می دهند!
مادر عروس: شغل آقا داماد چیه؟
مادر داماد: قراره یه شرکت تولیدی بزنه با حدود دوهزار کارگر و گردش مالی بالای ۵۰۰ میلیارد تومن
پدر عروس: اما ما شنیدیم علاف سر چهارراهه و گاهی مواد جابجا میکنه!
پدر داماد: ای آقا گذشته که مهم نیست! آینده مهمه!
مادر عروس: درست میگن مبارکه!
پدر عروس: بفرمایید دهنتون رو سرویس یعنی چیز شیرین کنید!
✍امین شفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پاسخ حجتالاسلام رفیعی به اظهارات آقامیری
📔این مطلب از کسی که مالک مرغ داری می باشد نقل می شود؛
مرغ را در قابلمه که گذاشتید مقداری آب سرد روی آن بریزید. بعداز پنج دقیقه از روی گاز بردارید آب کدر رنگی همراه با لردی روی قابلمه رامی گیرد.
آن آب کدر و لرد،همان آمپول های هورمونی هستند که به مرغ می زنند.
مرغ را در بیآورید ازقابلمه زیر شیر بگیرید.
تا آن لرد ها پاک شود و قابلمه را مجدداً بشورید و مرغ را با پیاز وهویچ بپزید طبق معمول مرغ شما خوشمزه تر و بدون هورمون می باشد.امتحان کنید.
برای این که هورمون گوشت مرغ روتقریباً کم کنیدتوی غذاهاتون موقعی که مرغ روتوی قابلمه می گذاریدتاپخته بشه چندتادونه هویج روحلقه حلقه کنیدولابلای مرغ هاتون بچینیدبعدهمراه بامرغ هاتون بذاریدپخته بشه موقعی که خواستیدمرغ هاتونوداخل ظرف بکشیدهویج هاروبیرون بریزیدچون هویج باعث جذب هورمون های مرغ میشه. این مطالب در کلاس های بهداشت وتغذیه ی سالم مطرح شده است.
امیدوارم بابه اشتراک گذاشتن آن گامی حتی کوچک درجهت سلامت خود وهم وطنانمان برداریم.