eitaa logo
سیاست بدون روتوش
100 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
5 فایل
راه ارتباطی و دریافت پیشنهادات و انتقادات: @Sarbaz14033
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 بازدید شاهنشاه از مناطق زلزله زده یکی از موضوعاتی که در تشدید اوضاع بحران در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب تاثیر داشت، زلزله طبس بود که در آن به دلیل عملکرد نامناسب دولت، انتقادات زیادی را متوجه حاکمیت کرد. در مقابل مخالفان با همراهی خود با مردم زلزله‌زده توانستند اعتماد مردم را جلب کنند. «آنتونی پارسونز» در کتاب «غرور و سقوط» می‌نویسد: شاه با کمی تاخیر از منطقه بازدید کرد ولی بجای اینکه از مرکز زلزله دیدن کند، به توقف در فرودگاه طبس و سرکشی به عملیات نجات اکتفا کرد. شاه در یونیفورم فرمانده نیروهای مسلح ایران با جلال و جبروت و شق و رق راه می‌رفت و چند تن از ماموران امنیتی و امیران ارتش با سینه‌های پر از مدال در اطراف او حرکت می‌‌کردند. تلویزیون دولتی ایران هم با نمایش فیلم بازدید کوتاه شاه از منطقه زلزله زده که بیشتر جنبه تشریفاتی داشت تلاش روحانیون و دانشجویان را در مناطق زلزله زده به تفصیل پخش کرد و تناقض‌ها را آشکارتر ساخت. @PahlaviFamily
بازدید کفش زده شاهنشاه آریامهر از خانه های تک تک مردم! @PahlaviFamily
🔥 موج آزادی در حرکات و سکنات اعلی حضرت! «اسدالله علم» در خاطراتش می‌نویسد: "فرمودند «به دکتر کنی دبیر کل بگو تشکیلات خود را گسترش دهد و جوانهای تازه بیاورد». عرض کردم «چشم، ولی تا اجازه حرف زدن و انتقاد کردن نداشته باشند، فایده ندارد». فرمودند «منظور من هم همین است…» عرض کردم «… ولی مگر همین زمستان گذشته نبود که برای دو کلمه حرف که این بدبخت‌ها در مجلس در مورد بودجه زدند، تلگراف صریح فرمودید که به آن‌ها ابلاغ کنند همان معامله با شما خواهد شد که با کمونیستهای غیرقانونی می‌شود». فرمودند «آخر مزخرف گفته بودند» …" ⭐ منبع: خاطرات علم، جلد دوم، صفحات ۲۵۰ و ۲۵۱ (۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۱) @PahlaviFamily
🔥 اعتقاد خاص و قلبی رضاخان به مراسم عاشورا رضا شاه قبل از رسیدن به قدرت سخت به مذهبی بودن تظاهر می‌کرد و در مجالس عزاداری ایام محرم شرکت می‌نمود. اما پس از رسیدن به قدرت در سال 1315 و 1316 و 1317 در شب عاشورا کارناوال مفصلی به راه می‌انداختند و عده‌ای عمله و فاحشه را جمع می‌کردند و در کامیون‌ها در سطح شهر به رقص و پایکوبی می‌پرداختند!! ⭐منبع: کتاب علل و عوامل فروپاشی رژیم پهلوی، ص165 @PahlaviFamily
🔥 بهلول و مرد شیاد بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می‌نمود. شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت: اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه را که به همین رنگ است به تو می‌دهم! بهلول چون سکه‌های او را دید دانست که سکه‌های او از مس است و ارزشی ندارد؛ به آن مرد گفت: به یک شرط قبول می‌نمایم. باید سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی! شیاد قبول کرد و مانند خر عرعر نمود. بهلول به او گفت: تو با این خریت فهمیدی سکه‌ای که در دست من است از طلاست چگونه من نفهمم که سکه‌های تو از مس است؟ ‌ @PahlaviFamily
🔥 لطافت رضاخانی «جان گونتر» نویسنده آمریکایی در کتاب «در درون آسیا» گفته: «وقتی رضاخان در سفر است (که البته بی‌وقفه در سفر است)، در هر روستا و قریه‌ای که شب را منزل می‌کند سگ‌ها را می‌کشند، زیرا ایشان خواب سبکی دارند، و هر صدایی خوابشان را پریشان می‌کند.» ⭐منبع: گونتر، در درون آسیا، صفحه 516-499 @PahlaviFamily
🔥 سبقت از ولیعهد منوچهر فرمانفرماییان: نگهبان نان و چای آورد و به من اطلاع داد که زندانیان دیگر به دیدنم خواهند آمد و توصیه کرد با آنها دوست بشوم؛چون ممکن است مدتی این جا ماندگار باشم. به نظر می رسید با او راحت تر میشد کنار آمد تا نگهبان دیشبی. از او پرسیدم می داند چرا مرا بازداشت کرده اند .حقیقت امر را به من گفت:«بله، آقا شما جرم سنگینی مرتکب شده اید و مجازات خواهید شد. وسط روز اتومبیل شما از اتومبیل ولیعهد سبقت گرفته است. شماره اتومبیلتان را برداشته اند...» مات و مبهوت به او نگاه کردم. وسط روز من در خانه منتظر بودم که عزیز با ماشین برگردد تا من بتوانم به رضوانیه بروم. ناگهان خندم گرفت.اشتباه شده بود! خدا را شکر کردم که مرا به جای برادرم برای چنین جرم احمقانه‌ای بازداشت کردند.با این حال، بی معنا بودن جرم تکان دهنده بود. هر قدر هم آدم به خشونت و سختگیری های دیکتاتوری عادت کرده باشد بازهم استبداد رأی آن ،آدم را به وحشت می اندازد ⭐ منبع: کتاب«ما شما را آدم کردیم» ‌ @PahlaviFamily
🔥 پزشک احمدی احمد احمدی، معروف به پزشک احمدی در سال 1266 در تبريز به دنيا آمد. در حدود سال 1307 در بيمارستان احمدي تهران كه بعدها به بيمارستان سپه موسوم گرديد، از بيماران پرستاري مي‌كرد. او با مشاهده اعمال پزشكان سعي مي‌كرد امور پزشكي را فرا گيرد. سر و كار داشتن با بيماران متعدد در شبانه‌روز اهميت واقعي بيماري و درد را در نظرش كم اهميت جلوه داده و ناله و ضجه دردمندان برايش عادي شده بود و كسي كه طاقت مشاهده يك آمپول زدن را نداشت، اكنون هنگام اقدام سخت‌ترين عمل‌ها قبل از پرستاران ديگر حاضر مي‌شد و با كمال خونسردي مانع دست و پا زدن بيماران مي‌شد. وي زماني اقدام به داير كردن داروخانه كوچكي در مشهد نمود. البته معلوم نيست وي علوم داروسازي را از كجا تحصيل كرده است و همين كه مي‌گفتند از تهران آمده و در يكي از بيمارستانهاي مهم مركز كار مي‌كرده است براي معرفي او كافي بود تا مردم به او مراجعه نمايند داروفروشي يا پزشكي در مشهد هم او را قانع نمي‌كرد لذا در پي شغل مهم‌تر و سودمندتري بود و در سال 1310 وارد يكي از مهم‌ترين ادارات مركز شد. البته معلوم نيست به چه علت و معرفي چه كسي. به ظاهر مي‌گفتند طبيب مخصوص شهرباني است و تنها رئيس كل آن اداره و شايد چند نفر مأمورين عاليرتبه، از كارهاي او خبر داشتند و اشخاص ديگري سر از كار او در نمي‌آوردند. مشهور است كه وي در دل شب سر كار حاضر مي‌شد و با آمپولهاي مخصوص خود (آمپول آب داغ، آمپول هوا و...) بيماران رامي‌كشت. در شهريور 1320 كه اوضاع دگرگون شد وي به كشور عراق گريخت ولي به وسيله مأمورين عراقي دستگير و به مقامات ايران تحويل گرديد. پس از چندي در حالي كه عاملين اصلي به نوعي تبرئه شدند، وي اعدام گرديد!! ⭐ منبع: روزنامه اطلاعات، دوم مرداد 1321 ‌ @PahlaviFamily
🔥 شبکه گسترده برق در سال 1355 هیچکدام از روستاهای ایران برق نداشتند و تهران به عنوان پایتخت ایران به صورت چرخشی 8 ساعت در خاموشی مطلق فرو می‌رفت. ⭐ منبع: یادداشت های علم جلد ۶ @PahlaviFamily
🔥 سرکوب شدید ایلات و عشایر توسط رضاشاه اُمرای ارتش نوین مهمترین نقش را در سرکوب عشایر داشتند. احمد امیراحمدی، فرمانده لشگر غرب 28 نفر از سران عشایر کویرکوه را دستگیر و به تهران اعزام کرد. او در نامه‌ای به رضاشاه نوشت: رؤسای ایلات باید در زندان باشند تا بتوان ایلات مورد نظر را تخت‌قاپو کرد. (منظور از تخته‌قاپو اسکان عشایر کوچ‌رو می‌باشد) پس از اینکه ایلات در نواحی خراسان سکنی گزیدند، رؤسای عشایر را باید به همان جا فرستاد و چون مدتی در حبس می‌ماندند و تنبیه می‌شوند وجودشان مورد استفاده برای دولت و برای ایلات تخت‌قاپو شده، می‌باشد. 🌟 خاطرات نخستین سپهبد ایران، غلامحسین زرگری‌نژاد، ص 336 @Iranic_Media🇮🇷
📷خوشامد با طعم تبلیغاتی! 🔹عکسی که می‌بینید متعلق به ورودی شهر مشهد در اواخر دهه ۱۳۳۰ می‌باشد 🔹گرمای راه بیابانی و دشواری سفر با قاطر و اسب و الاغ،نوشابه‌ی خنک هم میطلبد! @PahlaviFamily