eitaa logo
سیاست بدون روتوش
101 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
6 فایل
راه ارتباطی و دریافت پیشنهادات و انتقادات: @Sarbaz14033
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 سبقت از ولیعهد منوچهر فرمانفرماییان: نگهبان نان و چای آورد و به من اطلاع داد که زندانیان دیگر به دیدنم خواهند آمد و توصیه کرد با آنها دوست بشوم؛چون ممکن است مدتی این جا ماندگار باشم. به نظر می رسید با او راحت تر میشد کنار آمد تا نگهبان دیشبی. از او پرسیدم می داند چرا مرا بازداشت کرده اند .حقیقت امر را به من گفت:«بله، آقا شما جرم سنگینی مرتکب شده اید و مجازات خواهید شد. وسط روز اتومبیل شما از اتومبیل ولیعهد سبقت گرفته است. شماره اتومبیلتان را برداشته اند...» مات و مبهوت به او نگاه کردم. وسط روز من در خانه منتظر بودم که عزیز با ماشین برگردد تا من بتوانم به رضوانیه بروم. ناگهان خندم گرفت.اشتباه شده بود! خدا را شکر کردم که مرا به جای برادرم برای چنین جرم احمقانه‌ای بازداشت کردند.با این حال، بی معنا بودن جرم تکان دهنده بود. هر قدر هم آدم به خشونت و سختگیری های دیکتاتوری عادت کرده باشد بازهم استبداد رأی آن ،آدم را به وحشت می اندازد ⭐ منبع: کتاب«ما شما را آدم کردیم» ‌ @PahlaviFamily
🔥 پزشک احمدی احمد احمدی، معروف به پزشک احمدی در سال 1266 در تبريز به دنيا آمد. در حدود سال 1307 در بيمارستان احمدي تهران كه بعدها به بيمارستان سپه موسوم گرديد، از بيماران پرستاري مي‌كرد. او با مشاهده اعمال پزشكان سعي مي‌كرد امور پزشكي را فرا گيرد. سر و كار داشتن با بيماران متعدد در شبانه‌روز اهميت واقعي بيماري و درد را در نظرش كم اهميت جلوه داده و ناله و ضجه دردمندان برايش عادي شده بود و كسي كه طاقت مشاهده يك آمپول زدن را نداشت، اكنون هنگام اقدام سخت‌ترين عمل‌ها قبل از پرستاران ديگر حاضر مي‌شد و با كمال خونسردي مانع دست و پا زدن بيماران مي‌شد. وي زماني اقدام به داير كردن داروخانه كوچكي در مشهد نمود. البته معلوم نيست وي علوم داروسازي را از كجا تحصيل كرده است و همين كه مي‌گفتند از تهران آمده و در يكي از بيمارستانهاي مهم مركز كار مي‌كرده است براي معرفي او كافي بود تا مردم به او مراجعه نمايند داروفروشي يا پزشكي در مشهد هم او را قانع نمي‌كرد لذا در پي شغل مهم‌تر و سودمندتري بود و در سال 1310 وارد يكي از مهم‌ترين ادارات مركز شد. البته معلوم نيست به چه علت و معرفي چه كسي. به ظاهر مي‌گفتند طبيب مخصوص شهرباني است و تنها رئيس كل آن اداره و شايد چند نفر مأمورين عاليرتبه، از كارهاي او خبر داشتند و اشخاص ديگري سر از كار او در نمي‌آوردند. مشهور است كه وي در دل شب سر كار حاضر مي‌شد و با آمپولهاي مخصوص خود (آمپول آب داغ، آمپول هوا و...) بيماران رامي‌كشت. در شهريور 1320 كه اوضاع دگرگون شد وي به كشور عراق گريخت ولي به وسيله مأمورين عراقي دستگير و به مقامات ايران تحويل گرديد. پس از چندي در حالي كه عاملين اصلي به نوعي تبرئه شدند، وي اعدام گرديد!! ⭐ منبع: روزنامه اطلاعات، دوم مرداد 1321 ‌ @PahlaviFamily
🔥 شبکه گسترده برق در سال 1355 هیچکدام از روستاهای ایران برق نداشتند و تهران به عنوان پایتخت ایران به صورت چرخشی 8 ساعت در خاموشی مطلق فرو می‌رفت. ⭐ منبع: یادداشت های علم جلد ۶ @PahlaviFamily
🔥 سرکوب شدید ایلات و عشایر توسط رضاشاه اُمرای ارتش نوین مهمترین نقش را در سرکوب عشایر داشتند. احمد امیراحمدی، فرمانده لشگر غرب 28 نفر از سران عشایر کویرکوه را دستگیر و به تهران اعزام کرد. او در نامه‌ای به رضاشاه نوشت: رؤسای ایلات باید در زندان باشند تا بتوان ایلات مورد نظر را تخت‌قاپو کرد. (منظور از تخته‌قاپو اسکان عشایر کوچ‌رو می‌باشد) پس از اینکه ایلات در نواحی خراسان سکنی گزیدند، رؤسای عشایر را باید به همان جا فرستاد و چون مدتی در حبس می‌ماندند و تنبیه می‌شوند وجودشان مورد استفاده برای دولت و برای ایلات تخت‌قاپو شده، می‌باشد. 🌟 خاطرات نخستین سپهبد ایران، غلامحسین زرگری‌نژاد، ص 336 @Iranic_Media🇮🇷
📷خوشامد با طعم تبلیغاتی! 🔹عکسی که می‌بینید متعلق به ورودی شهر مشهد در اواخر دهه ۱۳۳۰ می‌باشد 🔹گرمای راه بیابانی و دشواری سفر با قاطر و اسب و الاغ،نوشابه‌ی خنک هم میطلبد! @PahlaviFamily
🔴مژدگانی خونین 🔹آقای آلبرتو بلیچی، خبرنگار ایتالیایی در کتاب خود قسمتی از مکالمه تلفنی شاه و خواهرش اشرف بعد از زلزله طبس را چنین آورده است: - اشرف: اعلیحضرت! - شاه: بله. - اشرف: داداش من برای شما یک خبر خوب دارم یک مژده! - شاه: چیه این خبر؟ چی شده؟ - اشرف: (با هیجان) زلزله اومده، طبس با خاک یکسان شده. - شاه: (با تعجب) اینکه مژده نداره! - اشرف: چرا مژده نداره داداش؟ کشتار آن‌قدر زیاده که هم مذهبی‌ها و هم کمونیست‌ها چه بخواهند چه نخواهند باید به آن‌ها برسند. - شاه: (کمی خوشحال) مگر چقدر کشته شدند؟ - اشرف: خیلی؛ خیلی زیاد، داداش تو خوشحال نیستی؟ - شاه: نه، گمان نمی‌کنم با خبر این زلزله شورش متوقف بشه؛ ولی تو راست میگی! زلزله همه رو مشغول میکنه؛ ما میتونیم فوری دست به کار بشیم. - اشرف: (با خوشحالی) دیدی گفتم داداش، دیدی گفتم خدا با ماست! خدا ما رو دوست داره. - شاه: خبر کی به تو رسیده؟ - اشرف: همین الان، مژده هم دادم، شما هم باید به من مژده بدید. 📚زندگی و عیاشی‌های اشرف، آلبرتو بلیچی، ص37 @PahlaviFamily
📷غذا برای همه نداریم! 🔹روزنامه‌ی اطلاعات در روز پنجشنبه ۲۱تیرماه سال ۱۳۴۱، روایت می‌کند: ۸۰ درصد مردم ایران گرسنه و یا نیمه گرسنه اند/ غذا برای همه نداریم! 🔹در حدود ۴۰ درصد مردم ایران گرسنه هستند،صدی ۴۰ دیگر هم نیمه گرسنه، غذا برای همه نداریم پس اگر بخواهیم همه را به طور طبیعی و به اندازه کافی سیر کنیم هرچه هم محصول زیادشود در داخله مصرف می شود. @PahlaviFamily
🔴اروندرود چطور شوهر رفت؟ 🔹نوری سعید، وزیر خارجه عراق نزد رضاشاه آمد. بعد از تعظیم با گریه خطاب به رضاشاه گفت: شایسته است ایران به این بزرگی و عظمت و جمعیت و داشتن خلیج فارس و بحر عمان بر کشور ضعیف و نحیف عراق ترحم فرماید و یک راهی برای نفس کشیدن به دریای آزاد به ما بدهد؟! 🔹بعد برای [خر کردن بیشتر] رضاشاه شروع به گریه کرد و گفت: اگر من دست خالی به بغداد برگردم نفوذم لکه‌دار می‌شود و شما یک نوکر وفادار را از دست خواهید داد. رضاشاه که در مقابل این حرف‌ها تحت تاثیر قرار گرفته بود [خر شده بود] گفت: جلوی آبادان مال ایران باشد، مابقی مال شما! به همین راحتی! 📚زندگانی باقر کاظمی، ج3، ص466و467 @PahlaviFamily
🔺در سال ۱۳۱۹ داشتن رادیو در منزل نیاز به مجوز داشت! تصاویری که میبینید مجوز داشتن رادیو است 🔹روال این بوده که اول باید به شهربانی میرفتند تا پروانه داشتن رادیو به نام شخص صادر می‌شد بعد می‌رفتند خیابان پشت شهرداری تهران و با نشان دادن آن مجوز، یک دستگاه گیرنده می‌خریدند 🔹اگر هم می‌خواستند آن رادیو را از شهری به شهر دیگری ببرند یا بفروشند، باید از شهربانی اجازه گرفته میشد. @PahlaviFamily
🔻ماجرای شلیک ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی ✍ دوازدهم تیرماه ۱۳۶۷، در چنین روزی هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دبی بود، بر فراز آب‌های خلیج فارس و در نزدیکی جزیره «هنگام» مورد هجوم ناو دریایی آمریکایی مستقر در آب‌های خلیج فارس قرار گرفت و همه ٢٩٠ مسافر و خدمه آن اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهن‌سال به شهادت رسیدند. 🔸 نکته دردناک اینجاست که جورج بوش پس از این جنایت، به ناخدا ویل راجرز مدال لژیون لیاقت داد، در حالیکه این ناو متجاوز در آب‌های سرزمینی ایران بود. @PahlaviFamily
📙 فلکه از چوب و فلک ساخته شد 🔹مرسوم‌ترین و معمول‌ترین شیوه تنبیه مجرمان چوب و فلک بود؛ برای آنکه تنبیه خاطیان موجب عبرت بقیه مردم شود، در قسمت‌های مختلف شهر، سکویی به نام فلکه وجود داشت و شیوه کار چنین بود که هر مجرمی در هر محلی که دستگیر می‌شد در نزدیک ترین فلکه به محل وقوع جرم مورد تنبیه و فلک قرار می‌گرفت. 🔹بعد از منسوخ شدن مجازات فلک، سکوهایی که برای فلکه کردن ساخته بودند، تسطیح شد و حتی بعضی از آنها به صورت میادین گلکاری شده درآمد. اما تا سال ها بعد، مردم شهر از میادینی که بر جای فلکه های سابق ایجاد شده بود با عنوان «فلکه» یاد می کردند و حتی این واژه به زمان ما هم رسیده است. @PahlaviFamily
◾️ صدام باید حقوق یک سال خود را به دو خلبان ایرانی میداد اما جا زد ... ۳۰ تیر ۱۳۶۱ | در آستانه اجلاس سران غیر متعهدها قهرمان وطن سرهنگ خلبان عباس دوران و دو خلبان دیگر به نام های امیر سرتيپ کیومرث حیدریان و سرتیپ خلبان شهید علیرضا یاسینی پس از شنیدن سخن صدام حسین رئیس جمهور عراق که گفته بود: به هر جوجه کلاغ ایرانی که بتواند به ۵۰۰ مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال خود را جایزه خواهم داد. تنها دو ساعت و نیم بعد از این مصاحبه صدام، عباس دوران و حیدریان و علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند ... دو خلبان دیگر زنده ماندند ولی شهید دوران پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیمایش را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و با شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد. تکه ای از پای مطهر شهید عباس دوران به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در روز دوم مردادماه ۱۳۸۱ به خاک پاک میهن بازگشت. @PahlaviFamily