🔴 به ترکیه شبیه نشدیم، خسارت این بود
#دانشطلب
🔸 در افتتاحیه جشنواره فجر خواستند از پرویز شیخطادی تجلیل کنند اما اتفاقِ متفاوتی رخ داد. در موقعیتی نمایشی پشت به مسئولین و رو به جمعیت آنها را خطاب قرار داد، گفت برای وزیر کراوات هدیه آوردهام چون قبلا مُد بود و کارمندان دولت همه میزدند. برای سالهای پس از انقلاب مرثیه خواند که حذف کراوات چقدر خسارت زد، از برخورد با ویدئو و ماهواره گفت که چقدر خسارت زد و آخر سر یک روسری از جیبش بیرون آورد که اینقدر خسارت نزنید!
🔹 در تلاقی کراوات و روسری طنزی نهفته که حتما به فکر شیخطادی نرسیده. آنجا که سرکوب نیست، لباسِ رسمی مردها باید تا زیر یقه پوشیده باشد و به گردن هم گره بزنند اما زنها تنگ و کوتاه میپوشند. اگر کراوات قانون میشد آیا هموطنانِ ناراضی از اجبار، بدشان میآمد؟ شلوغ میکردند و شر و خونریزی راه میانداختند؟ طبیعتا خیر، اما یک تکه شال آن هم ناقص برایشان مسئله شده در حد مرگ و زندگی! چرا؟ چون آن ایرانی است این عربی؟!
🔸 مسئولین دستشان را در عسل کردند و در دهانِ شیخطادی گذاشتند اما او دستشان را گاز گرفت. کراوات دادن به وزیر انقلابی مثل این است که به یک روحانی گردنبندِ صلیب هدیه بدهید، معنایی جز توهین دارد؟ شاید بگویند اصلا متوجه نشده و فقط خواسته نمایش بازی کند که من با اینها نیستم، اما موقعیتی که انتخاب کرده چطور؟ میشود فرض کرد یک کارگردان نفهمد فرصتطلبی روی صحنه و سرکوفت زدن رو به تماشاچی چه معنایی دارد؟
🔹 با گزکگیری در طرف مقابل باید بگوییم به سر تا پای دولتیها نجاست زد و اگر چنین هدفی داشته موفق شده. برای بنده آنجایی جالب بود که به دغدغه اخلاقی و دینی تظاهر کرد و گفت: «بابا این چهره حزباللهی نیست، چهره بچه مسلمان این نیست، این اخلاق پیامبری نیست». به هیچ وجه نمیتوانم فرض کنم کسی نگرانِ اخلاق باشد اما خودش را در موقعیت رودست زدن و نمکنشناسی و دیگران را در وضعیت شرمساری و پشیمانی از لطف قرار بدهد.
🔸 شیخطادی «خسارت» را زیاد تکرار کرد و کسی آنجا نمیتوانست به رویش بیاورد که خسارتِ سیاستها شبیه نشدن به ترکیه بوده، که ناموس هنوز ارزش مانده، که خیابانهایمان شبیه آنتالیا و پاتایا نشد، که سینمای پیش از انقلاب به گور رفت، که جشن هنر شیراز ادامه پیدا نکرد، که اگر ویدیو و ماهواره و اینترنت محدود و مدیریت نمیشد (هر چند پر اشکال) انقلابی نمیماند تا تو نگران چهرهاش شوی. خسارتش این است که از شماها تقدیر میکنند.
🔹 این تلاش برای لجن زدن به سابقه انقلاب، در جشنواره فجر، در شب افتتاحیه، آنهم از طرف کسی که برایش بزرگداشت گرفتند درس خوبی برای مسئولین بود. مردم لنگِ زندگی عادیشان هستند و خطر جنگ تا بیخ گوششان آمده اما سینماییها به شرارتِ سال گذشته چسبیدهاند و همان خطی که علینژاد و رسانههای ضدایرانی به اقلیت القا کردند را ادامه میدهند. برخلاف شماری از موارد گذشته این درس بسیار صریح و رکیک بود و جایی برای تردید باقی نگذاشت.
🔸 قاطبه مردم نه تنها سینما برایشان مهم نیست که از طبقه زیادهخواهی که حتی تن به مالیات نمیدهند و در بدترین فشارها اکثریت را تنها میگذارند شاکی هستند. انقلاب با سینما پیروز نشد که از دست دادن سینما برایش فاجعه باشد، نگرانی مسئولین در کم شدن رونق یا فاصله گرفتن سینماییها واقعا بچهگانه است. اگر بودجهها را کاهش و حمایت از سینما را به حداقل برسانید آنکه ضرر خواهد کرد نه مردم خواهند بود نه نظام. خودتان را ذلیلِ اینها نکنید.