eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.1هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
46 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
647896834_-211309.mp3
8.54M
سرود من افتخارمی کنم به حجابم که توسط دختران دهه نودی اجرا شده. این سرود رو داشته باشید و گاهی برای دخترای گلمون که از نسل قاسم سلیمانی و فرزندان حضرت زهراهستند.. بگذارید تا حس افتخار همیشه همراهشون باشه و قدر نعمت حجاب رو بدونند..😍♥️ 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | در مسیر بهشت 🌺 اگه این مسیر رو انتخاب کنی خدا میذارت تو مسیر بهشت! 😍 حتی ملائکه پراشونو جلوی پات پهن میکنن 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📛تلنگر... ✅آیت الله : یعنی این که اگر از کار هایت به مدت یک هفته فیلم برداری کردند و آن را در تلویزیون پخش کردند ناراحت و نشوی... 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
🌃 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 65 "برو دایسون"  ⭕️ یکی از بچه ها موقع خوردنِ نهار ...رسماً من رو خطاب
🌠 شب 66 "با پدرم حرف بزن" 💢 پشت سر هم زنگ می زد ... توانِ جواب دادن نداشتم ... 🔹 اونقدر حالم بد بود که اصلاً مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم ... 📴 توی حالِ خودم نبودم ... دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد... –چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... برو پی کارت... 👨‍⚕–در رو باز کن زینب ... من پشتِ درِ خونه ات هستم ... تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه... 🔷 –دارو خوردم ... اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان.... یهو گریه ام گرفت ... لحظاتی بود که با تمامِ وجود به مادرم احتیاج داشتم...😢 حتی بدون اینکه کاری بکنه ... وجودش برام آرامش بخش بود ... 💕 تب، تنهایی، غربت ... دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم... 😭 –دست از سرم بردار ... چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... اصلاً کی بهت اجازه داده، من رو با اسمِ کوچیک صدا کنی؟... اشک می ریختم و سرش داد می زدم... 🔺–واقعاً ... داری گریه می کنی؟ ... من واقعاً بهت علاقه دارم... توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟... ✳️ پریدم توی حرفش... –باشه ... واقعاً بهم علاقه داری؟ ... با پدرم حرف بزن ... این رسمِ ماست ...رضایتِ پدرم رو بگیری قبولت می کنم✔️ 🔵 چند لحظه ساکت شد ... حسابی جا خورده بود... –توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟...⁉️ 😳 🔸 آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم ... دیگه توانِ حرف زدن نداشتم... 😞 👨‍⚕–باشه ... شماره پدرت رو بده ... پدرت میتونه انگلیسی صحبت کنه؟ ... من فارسی بلد نیستم.... 🌷–پدرم شهید شده ... تو هم که به خدا ... و این چیزها اعتقاد نداری ... 🔷 به زحمت، دوباره تمامِ قدرتم رو جمع کردم ... از اینجا برو ... برو... و دیگه نفهمیدم چی شد ... از حال رفتم..... 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🎆 شب 67 "۴۶ تماس بی پاسخ" 🔹 نزدیکِ نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام قطع شده بود ... تبم هم خیلی پایین اومده بود ... امّا هنوز به شدت بی حس و جون بودم😞 از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپِ ساده درست کنم ... 🍜 🔸بلند که شدم ... دیدم تلفنم روی زمین افتاده ... باورم نمی شد ... 10 تماسِ بی پاسخ از دکتر دایسون...‼️😳 💡با همون بی حس و حالی ... رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم ... تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگِ در بلند شد پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود ... مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین ... از حال گذشتم و تا به درِ ورودی رسیدم ...🚪 انگار نصفِ جونم پریده بود... 🔷 در رو باز کردم ... باورم نمی شد ... یان دایسون پشتِ در بود... در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ... با حالتِ خاصی بهم نگاه کرد ... اومد جلو و یه پلاستیکِ بزرگ رو گذاشت جلوی پام... 🛍 👨‍⚕–با پدرت حرف زدم ... گفت از صبح چیزی نخوردی ... مطمئن شو تا آخرش رو می خوری... این رو گفت و بی معطلی رفت.... ✳️ خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل ... توش رو که نگاه کردم ... چند تا ظرفِ غذا بود...🍱 با یه کاغذ ... روش نوشته بود... 📃–از یه رستورانِ اسلامی گرفتم ... کلی گشتم تا پیداش کردم ... دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری... نشستم روی مبل....ناخودآگاه خنده ام گرفت....☺️ 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🎑 شب 68 "احساست را نشان بده" 🏩 برگشتم بیمارستان ... باهام سرسنگین بود ... غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار ... حرف دیگه ای نمی زد... ⭕️ هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید ... اولین چیزی که می پرسید این بود... –با هم دعواتون شده؟ ... با هم قهر کردید؟... ❇️ تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم ... چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد ... و بالاخره سکوتِ دو ماهه اش رو شکست... 👨‍⚕ –واقعاً از پزشکی با سطحِ توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه.... 🔹 –از شخصی مثل شما هم بعیده ... در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه.... 👨‍⚕ –من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم... 🔸–پس چطور انتظار دارید ... من احساسِ شما رو قبول کنم؟... منم احساسِ شما رو نمی بینم... 🖱آسانسور ایستاد ... این رو گفتم و رفتم بیرون... 💢 تمام روز از شدتِ عصبانیت، صورتش سرخ بود... 😡 چنان بهم ریخته و عصبانی ... که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه... 🚷 سه روز هم اصلاً بیمارستان نیومد ... تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد... 📳 گوشیم زنگ زد ... دکتر دایسون بود... –دکتر حسینی ... همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم... بیاید توی حیاط بیمارستان... ⛲️ رفتم توی حیاط ... خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد ... بعد از سه روز ... بدون هیچ مقدمه ای... 👨‍⚕ –چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ ... من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ ... - حتی اون شب ... ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغِ اتاق تون روشن شد ...💡 که فقط بهتون غذا بدم ...🍱❤️ - حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساسِ من ... و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟...⁉️ 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید حال دلتون خوب بشه از این دهه هشتادیا دبیرستانی در تهران. همه به اعتراض به اغتشاشات چادر پوشیدن 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 💞 سلام اے دلرباے اهل بینش سلام اے قلب ناب آفرینش فداے دیدهٔ محزونت اے یار فداے آن دل پر خونت اے یار بہ یاد داغ جدّه بے پناهت بسوزد عالمے از سوز آهت بیا اے جلوه جاوید زهرا بیا اے آخرین امید زهرا اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌•° ‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️༺‌‌‌🌸༻‌♥️༺‌‌‌ سلام و ادب دوستان جان☺️ صبحتون به کام دل 🌺 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🌿باغ عفیف آباد یا باغ گلشن یکی از زیباترین باغ‌های ایرانی واقع در شیراز 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri