#گلچین_نکته_های_ناب 🦋 هر کجا عشق آید و ساکن شود هر چه نا ممکن بود ممکن شود...🎀 #مولانا @Noktehhayehnab

#گلچین_نکته_های_ناب 🖇 مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد🦋 #فاضل_نظری @Noktehhayehnab

#گلچین_نکته_های_ناب 🍃 از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی با چون منی به غیر محبت روا نبود...☂ #شهریار @Noktehhayehnab

#گلچین_نکته_های_ناب 🦋هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما...✨ #حافظ @Noktehhayehnab

#گلچین_نکته_های_ناب 🎈به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم❤️ #سعدی @Noktehhayehnab

(っ◔◡◔)っ ♥ 𝑀𝓊𝓈𝒾𝒸 ♥ •━━━━━━●─────• ♬♬♬ ⇄ ❚❚ ◁ ↻ ◁ 🎙 #علیرضا_طلیسچی 🎻 یه دریا نریم @Noktehhayehnab

🎥 تذکر کوبنده سردار علیزاده در صحن علنی مجلس: ⭕️تعطیلی شنبه به‌ نفع رفاه مردم یا رفاه اقلیت سرمایه‌دار؟! / اقلیت غرب گرا تمام قدرت خود را برای تعطیلی شنبه به میدان آورده 🔻اولا ۹۰درصد تجارت ما با همسایگانمان است که مثل خودمان هستند و تجارتمان با آنها ربطی به پنجشنبه و شنبه ندارد. 🔹مطلب بعدی؛ اگر نگوییم ۱۰۰درصد، نزدیک به ۱۰۰درصد تجارت به صورت دیجیتال به صورت هوشمند و به صورت الکترونیک در حال انجام است. چه ربطی به پنجشنبه و شنبه خارج و داخل دارد؟ 🔻مطلب دیگر این است که اختلاف ساعتی که ما با آنها داریم خود به خود بحث شنبه و پنجشنبه را بی تاثیر میکند. وقتی چندساعت دیگر شنبه آنها آغاز خواهد شد در صورتی که شنبه ما تمام شده. 🔹مطلب دیگر که دوستان میگویند، گمرک و بنادر. ما این قانون را تصویب کردیم که گمرک در تمام ایام هفته باز است اصلاً ربطی به شنبه ندارد. عزیزان میگویند ثبت سفارش! مگر همان لحظه‌ای که ثبت سفارش انجام می‌شود شما میتوانی کالا صادر یا وارد کنی؟! چندین ماه این پروسه طول میکشد.چه ربطی به شنبه و پنج شنبه دارد؟ 🔻جریان غرب‌گرا در کشور تمام قدرت خودش را جمع کرده برای تعطیلی شنبه. دارند عقیدتی با شما برخورد می‌کنند. 🔹شما مجلس شورای اسلامی هستید! نه مجلس شورای غرب! 🔻آنطرف قضیه را ببینید. #هیئآت_مذهبی تان کی است؟ پنج شنبه ها و شب‌های جمعه. 🔹اگر به فکر دین و رفاه مردم هستید پنج شنبه ها، اگر به فکر دین مردم نیستید، مجلس شورای #اسلامی، هرکاری خواستید بکنید! 🌴💎🌹💎🌴 گلچین نکته های ناب

🌴🌼📚🌼🌴 📙 #داستـــــان #خالڪوبی_تا_شهـادت #قسمت_سیــزدهــم ✍بعضی ها هنوز فڪر می ڪنند مجید آلمان یا ترڪیه رفته است «آقا افضل» حالا هفت‌ماه است سرڪار نمی‌رود و خانه‌نشین شده، بارها میان صحبت‌هایمان و حرف‌هایمان بی‌هوا می‌گوید: «تعریف کردن فایده ندارد. ڪاش الآن همین‌جا بود خودش را می‌دیدید.» بارها میان صحبت‌هایمان می‌گوید: «خیلی پسر خوبی بود. پسرم بود. داداشم بود. رفیقم بود. وقتی رفتیم سوریه وسایلش را تحویل بگیریم. حرم حضرت رقیه رفتم و درست همان‌جایی ڪه مجید در عڪس‌هایش نشسته بود، نشستم و درد و دل ڪردم. گفتم هر طور ڪه با حضرت رقیه درد و دل ڪردی حرف من همان است. اگر دوست داری گمنام و جاویدالاثر بمانی حرفی نمی‌زنیم. هر طور ڪه خودت دوست داری حرف ما هم همان است. از وقتی شهید شده خیلی‌ها خوابش را می‌بینند. یک‌بار پیرزنی بی‌هوا آمد خانه ما و گفت شما پدر مجید هستید؟ من هم گفتم بله. گفت من مشڪل سختی داشتم ڪه پسر شما حاجتم را داد. من فقط یڪ‌بار خواب مجید را دیده‌ام. خواب دیدم یڪ لباس سفید پوشیده است. ریش‌هایش را زده است و خیلی مرتب ایستاده است. تا دیدمش بغلش ڪردم و تا می‌توانستم بوسیدمش. با گریه می‌گفتم مجید جانم ڪجایی؟ دلم می‌خواهد بیایم پیش تو. حالا هم هیچ‌چیز نمی‌خواهم اگر روی پا ایستادم و هستم به خاطر دخترهایم است؛ اما دلم می‌خواهد بروم پیش مجید. بدجوری دلم برایش تنگ‌شده است.» تحول و شهادت مجید آن‌قدر سریع اتفاق افتاده ڪه هنوز عده‌ای باور نڪرده‌اند. هنوز فڪر می‌ڪنند مجید آلمان رفته است؛ اما. مجید تمام راه با سر دویده است. مادرش هنوز نگران است. نگران نمازهای نخوانده‌اش، نگران روزه‌های باقی‌مانده مجید ڪه آن‌قدر سریع گذشت ڪه نتوانست آنها را به‌جا بیاورد. نگران آنڪه نڪند جای خوبی نباشد: «گاهی گریه می‌ڪنم و می‌گویم. پسر من نرسید نمازهایش را بخواند. گرچه آخری‌ها نماز شب خوان هم شده بود؛ اما آن‌قدر زود رفت ڪه نماز و روزه قضا دارد؛ اما دوستانش می‌گویند. مهم حق‌الناس است ڪه به گردنش نیست و چون مطمئنم حق‌الناس نڪرده، دلم آرام می‌گیرد.» 👈شهید مجید قربانخانی 💐 🌴📚🌼📚🌴