بند اول😍

گفته حیدر چه شب هایی که
توی غار حرا می موندیم
خود من با پیمبر هفت سال 
قبل بعثت نماز می خوندیم

از شوق اویس تو که بود از اهل یمن
از جنس عقیق یمن است انگشتر من
از بس که تو شیرین دهن و شیرین سخنی 
باید که چنین بخواندت استاد سخن

ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد 
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی 
عشق محمد بس است و آل محمد


صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ....
صلوات صلوات صلوات علی محمد 
و علی و علی آل محمد.. 

بند دوم😍

گفته حیدر تو جنگ تو پیکار 
وقتی باید شکست می خوردیم 
وسط معرکه تو میدون 
به پیمبر پناه می بردیم 

حیدر که وزیر اعظم دربار نبی ست
او معدن و گنجینه ای از اسرار نبی ست
حیدر نه فقط که یار غار یار همه جاست
هم یاور و هم دلبر و هم دلدار نبی ست

سَلَمَکَ الله نیست مثل تو یاری 
نیست نکوتر ز نوکری تو کاری 
غیر تو عالم که پادشاه ندارد
غیر علی هم دگر وزیر نداری

صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ
صلوات صلوات صلوات علی محمد 
و علی و علی آل محمد

بند اول💚

آخر این عشق خفی را علنی خواهم کرد
سجده بر پای حسن را شدنی خواهم کرد
من به تنهایی از جام نخواهم نوشید
همه ی اهل جهان را حسنی خواهم کرد

سید الشهاب
یا اب الاحرار
یا ابوتراب
مخزن الاسرار
جمل و با یک
ضربه خوابونده
حسنِ یا که حیدر کرار

بند دوم💚

میشود دید چه خونِ دلی از غم خوردم
سنگ دل را که به یُمنش یمنی خواهم کرد
آرزو نیست رجز نیست من آخر روزی
وسط صحنِ حسن سینه زنی خواهم کرد

سایه عمریه
رو سرم داری
پسره زهرا
چه کرم داری
میاد اون روز که
تو حسنستان
مثل کربلا
یه حرم داری

بند سوم💚

حرمش را که بسازن به حج خواهم رفت
بعد از آن وقف برای حرمش خواهم رفت
گرد و خاکم ولی از لطف کریمانه ی او
خادم صحن و سرای حرمش خواهم شد

چیه شیرین تر از همین
علی بیا خودت ببین
شتر فتنه خورد زمین
جانم حسن