-ɴᴏᴛʜɪɴɢ"
آلارم را روی ساعت شیش صبح تنظیم کرده و به تخت میروم. برنامه های فردا را مرور میکنم و تو از خاطرم نمی
فدای چشات این زندگی بدون تو نداره نشاط :))
- شبتونبیغم 🤍"
-ɴᴏᴛʜɪɴɢ"
حتی بهش فکر کردن هم سر ذوقم میاره(((:
فکر نمیکردم اینقدر زود واقعی بشه فکرام(((((:
کاش کلمو بکوبم دیوار خوابم ببره💔
از خستگی دارم بی هوش میشم
چشمام عین جغدا بازن🫠
ولی همه ما یه بار واسه آخرین بار صبح جمعه از خواب بیدار شدیم و برنامه عموهای فیتیله رو نگاه کردیم ، برای آخرین بار بعد از ظهر تابستون رفتیم تو کوچه و با دوستامون بازی کردیم ، واسه آخرین بار تو مدرسه سر صف بوفه وایسادیم و خوراکی خریدیم ، با اکیپ مدرسمون وسط حیاط رو زمین نشستیم و گفتیم و خندیدیم ، واسه آخرین بار استرس شب قبل از اردو رفتن رو چشیدیم ، واسه آخرین بار مامانمون بردمون دکتر و باهامون اومد توی مطب ، واسه آخرین بار خیلیا رو بغل کردیم ، باهاشون تلفنی حرف زدیم و هیچوقت هم نفهمیدیم که آخرین باره :))))))))
من مث خار گلی در پس هر باد نگهبان تو بودم ؛
من همون شب که تو میخندیدی درگیر تماشای تو بودم :)
-ɴᴏᴛʜɪɴɢ"
در میان هزاران دلیل برای لبخند ، تو همیشه اولین هستی.
دستها از لبها گویا ترند . .
میدونی فرق تو با خون چیه؟
خون میره تو قلب و برمیگرده ،
ولی تو بری تو قلب بر نمیگردی💆🏻♀.