eitaa logo
🌷دبستان پسرانه نور بصیرت🌷 www.noorbasirat.ir
374 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
19 فایل
سلام علیکم 🌹این مدرسه به والدین کمک می کند که فرزندانشان در کنکور زندگی موفق باشند . 🌹 💖 در اینجا سعی می کنیم 💖 با کمک و خواست خدا بچه ها مستقل،صبور،منظم و مودب و ثروتساز تربیت شوند 🌱🌱مجری طرح جامع آموزشی و تربیتی🌱🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 راه و رسم زندگی در کلام امام باقر(علیه السلام)😊 🔸نسبت به مردم خوش‌نیت باش که روزی‌ات افزایش می‌یابد 🌺@Noor_Basirat_sch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فوق برنامه🤓گل پسرهای نور بصیرت
Reza Rooygari - Allah Allah La Elaha Ellalah.mp3
6.56M
موزیک الله الله الله 😄😄😄 🎉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فوق برنامه🤓گل پسرهای نور بصیرت
❤️معرفی شهدای دانش آموزی❤️ شهید محمد حسین فهمیده محمد حسین فهمیده، فرزند محمد تقی در سال 1346 در خانواده‌ای مذهبی در محله پامنار شهر قم چشم به جهان گشود. او دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین، شهید شد، با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، سپری کرد. فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز می‌گردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگر از شهرستان خارج نشود. در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، محمد حسین تصمیم می‌گیرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد. شهید فهمیده که در عزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می‌کند که همراه گروهی که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی‌شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می‌رود و از او می‌خواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع می‌کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می‌کند تا فرمانده را متقاعد می‌کند که برای یک هفته او را همراه خود به خرمشهر ببرد. او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس، در یک سنگر قرار داشتند تا در هجوم عراقی‌ها به خرمشهر محاصره می‌شوند. محمد رضا شمس، دوست و هم سنگر حسین زخمی می‌شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می‌رساند و به سنگر خود بر می‌گردد و می‌بیند که تانک‌های عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره آن ها هستند. حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود به طرف تانک‌ها حرکت می‌کند. تیری به پای او می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود. با این وجود خود را به تانک پیشرو می‌رساند و آن را منفجر می‌کند و خود نیز تکه تکه می‌شود. افراد دشمن گمان می‌کنند که حمله‌ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است، جملگی روحیه خود را می‌بازند و با سرعت تانک‌ها را رها کرده و فرار می‌کنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته می‌شود و نیروهای کمکی هم می‌رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی می‌کنند. صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه‌های خود اعلام می‌کند که نوجوانی 13 ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. امام قدس سره در پیامی جملات معروف خود را پیرامون او می‌فرمایند: «رهبر ما آن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.» 🔰 @f_noorbasirat
هدایت شده از فوق برنامه🤓گل پسرهای نور بصیرت
🌷شهید محمد حسین فهمیده❤️ 🔰@f_noorbasirat
هدایت شده از فوق برنامه🤓گل پسرهای نور بصیرت
Ejraye Gooroohi - Be Laleye Dar Khoon Khofte.mp3
1.35M
موزیک به لاله ی در خون خفته 😄😄😄 🎉 ❤️😍 🔰@f_noorbasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فوق برنامه🤓گل پسرهای نور بصیرت
قسمت اول : چشم و چراغ ملت ایران، سالهای زیادی بود که به تبعید شده بود ولی از همان جا ملت را رهبری میکرد.💚 با اوج گیری مبارزات✊ مردم ایران دولت عراق ، مانع انجام کارهای سیاسی شد.😏 رهبر کبیر انقلاب که به درستی راهش ایمان داشت، ۱۴ مهر با کاروان کوچکی از عراق به رفت. و حدود چهار ماه در دهکده کوچکی به نام "نوفل لوشاتو" اقامت کرد.😊 اخرین روز نوفل لوشاتو دیدنی اما غمناک بود، همه مردم دهکده کنار خانه کوچک امام جمع شده بودند، همگی با دسته گُل ها 💐و گُلدان های زیبایی از گل امده بودند و گونه هایشان خیس اشک بود.😢 زن ها به احترام امام، که رهبری دینی بود، به سرشان روسری بسته بودند. همان نیمه روسری هایی که در مراسم مذهبی به سر میکردند. 😌 بعد از ظهر سردی بود، و زمین و کوچه ها یخبندان ❄️، پلیس نگران و سردر گمُ بود، 😧 امام بی اعتنا به انها گفت: من میروم توی خیابان با مردم صحبت کنم😉 _آقا خطر دارد‼️ _این حرفها نیست.‼️ امام از میان گلدان ها 💐گذشت، و به پا به خیابان گذاشت، زن و مرد ها سر شوق امدند و برایش دست تکان دادند. 👋 خبر نگاران زیادی که انجا جمع شده بودند جلو دویدند تا از امام عکس🎞 و فیلم🎥 بگیرند. 🤗 ساعت ۳ بعد از ظهر بود که امام لب به سخن گشود و دانشجوی جوانی صحبت هایش را جمله به جمله ترجمه کرد😌 امام لا به لای صحبت هایش گفت: ببخشید من در این مدت شما را اذیت کردم، طرفداران من در اینجا خیلی رفت و امد کردند، شما مُعَذّب شدید.، روز، نصف شب 🌚شما را اذیت کردیم.‼️ مترجم حرفهای امام را ترجمه کرد، و گریه مردم بیشتر شد، 😭 صحبتهای امام بیش از یک ساعت طول نکشید و نزدیک غروب سخنرانی ایشان پایان یافت‌. ... 😍😍😍 🔰@f_noorbasirat
هدایت شده از فوق برنامه🤓گل پسرهای نور بصیرت
چرا مرگ بر آمریکا👊 پاسخ زیبای آقا حسین خالصی کلاس دوم 🤓: «چون آمریکا دشمن ماست» منتظر جواب های دیگه شما بچه ها هستیم 🤩👇 @SS_NH_313💚 🥇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جون می زارم برا کشورم من رگ و خونم ایرانیه اینکه می بینی که بچه نیست نسل قاسم سلیمانیه اینکه می بینی که بچه نیست نسل قاسم سلیمانیه .................. لاله ها ، لاله ریخت رو زمین تا تو دنیا شدیم رو سفید واسه هر کرسی مملکت دادیم هفتاد و دو تا شهید واسه هر کرسی مملکت دادیم هفتاد و دو تا شهید ......................... این عمار-این عمار - این عمار- منم عمار - یه عمار ایرانی از نسل سلیمانی منم میرزا - همون کوه غیرت میرزا کوچک گیلانی منم سلمان - همون سلمان و من نا از تبار ایرانی ................................ منم علی لندی - منم حسین فهمیده یک ده هشتادی - که حاج قاسم و دیده یک ده نودی - که الگوش یه شهیده ................................ حاج قاسم یادم داد - اگر عشق باشه راحت عاشقی حاج قاسم یادم داد- باید جون گذاشت بابت عاشقی حاج قاسم یادم داد -یک و بیست بشه ساعت عاشقی .................. منم علی لندی - منم حسین فهمیده یک ده هشتادی - که حاج قاسم و دیده یک ده نودی - که الگوش یه شهیده ..................... رفیق شهیدم - بهشت رو تو چشم تو دیدم دست علی که عکس تو رو داشت خریدم ...................... رفیق شهیدم غرق و شور و شینیم با پرواز تو زیر دینیم ما ملت امام حسینیم رفیق شهیدم ..................... ای مرد غیور رو منم حساب کن واسه ظهور رو منم حساب کن ای مرد غیور رو منم حساب کن واسه ی ظهور رو منم حساب کن اصلا همه جور رو منم حساب کن ................. منم علی لندی - منم حسین فهمیده یک ده هشتادی - که حاج قاسم و دیده یک ده
👆👆👆👆👆👆👆 🎉💐🎉💐 متن سرود این ماه همه گل پسرها یاد بگیرند و حفظ کنند . قرار هست هر روز در ساعت ۸ صبح در ساعت صبحگاه از طریق اسکای روم بخونیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨ ای تمام باورم حسین منو بخر ببر حرم😔 🌻السلام علیک یا ابا عبدالله 🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فوق برنامه🤓گل پسرهای نور بصیرت
❤️معرفی شهدای دانش آموزی❤️ شهید بهنام محمدی بهنام در تاریخ 12 بهمن ماه 1345 در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به‌دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. در مقاومت خرمشهر به همراه سایر مدافعین حضور اثرگذاری داشت.بهنام می‌رفت شناسایی.  گاهی گیر عراقی‌ها می‌افتاد. چند بار گفته بود: «دنبال مامانم می‌گردم، گمش کردم.» عراقی‌ها فکر نمی‌کردند بچه 13 ساله برود شناسایی؛ رهایش می‌کردند.یک‌بار رفته بود شناسایی، عراقی‌ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند. وقتی بر می‌گشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچ‌چیز نمی‌گفت فقط به بچه‌ها اشاره می‌کرد عراقی‌ها کجا هستند و بچه‌ها راه می‌افتادند.  یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه 7 عراقی را اسیر کرده بود. شهر دست عراقی‌ها افتاده بود. در هر خانه چند عراقی پیدا می‌شد که کمین کرده بودند یا داشتند استراحت می‌کردند. خودش را خاکی می‌کرد. موهایش را آشفته می‌کرد و گریه‌کنان می‌گشت خانه‌هایی را که پر از عراقی بود به‌خاطر می‌سپرد. عراقی‌ها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند. گاه می‌رفت داخل خانه‌ها پیش عراقی‌ها می‌نشست مثل کرولال‌ها از غفلت عراقی‌ها استفاده می‌کرد و خشاب و فشنگ و کنسرو برمی‌داشت. خمپاره‌ها امان شهر را بریده بودند و درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود؛ ناگهان بچه‌ها متوجه شدند که بهنام گوشه‌ای افتاده است و از سر و سینه‌اش خون می‌جوشید. پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود. چند روز قبل از سقوط خرمشهر، در 28 مهر 1359 پر کشید. 🔰 @f_noorbasirat
هدایت شده از فوق برنامه🤓گل پسرهای نور بصیرت
🍀‏جلسه انس سربازان ولائی بابصیرت 🌹در شب لیله الرغائب با دعا برای همه دوستداران اهل بیت علیهم السلام سر سفره اهل بیت علیهم السلام متنعم شدیم. 🌹الحمدلله 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐سید ابن طاووس در کتاب «اقبال» ازحضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله)نقل می کند که: 🕊🌸 هرکه در روز جمعه ماه رجب «صد مرتبه» سوره «توحید» را بخواند، در قیامت برایش نوری پدید می آید که اورا تا بهشت راهنمایی می کند☺️ چه زیباست که ثواب این تلاوت را هدیه کنیم به آقا و سرورمان حجت ابن الحسن💟 علیه السلام💟 💐برای بهره مندی از نفحات وبرکات ماه رجب برنامه ریزی کنیم 💐 @Noor_Basirat_sch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 نوجوونم در رو با پرتاب بالشت می بندد! 🔻هرچه جلوتر می‌رویم فضای سبک زندگی غربی، ما را به سمت سریع‌تر بودن و آسان‌تر بودن می‌برد و این جریان غربی می‌خواهد ما را در خود هضم کند. 🔻 مادری می‌گفت که فرزندش می‌گوید وقتی با پرتاب یک بالش می‌توانم در را ببندم چرا خودم بلند شوم و حرکت کنم و در را ببندم؟ درست است که او با یک فرمول فیزیک چنین استدلال می‌کند که به جای اینکه این قدر جابجا شود، انرژی مصرف کند و کار انجام دهد، می‌تواند با پرتاب یک شئ، موجب بسته شدن در اتاق ‌شود. 🔻 این شاید خیلی تقصیر نوجوان نباشد، بلکه وظیفه معلم فیزیک است که وقتی فرمول کار را به بچه ها یاد می‌دهد اهل کار بودن را هم یاد دهد. یعنی همان جایی که استفاده از سطح شیبدار و آسان شدن کارها به وسیله برخی وسایل و ماشین‌ها بیان می‌شود، معلم علوم یا فیزیک به راحتی می‌تواند به کار و فعالیت انسان‌ها گریزی بزند و بگوید درست است که برخی وسایل کار را برای انسان‌ها آسان‌تر می‌کنند، اما بعضی انسانها در مرتبه بالاتری هستند و آنقدر کار و فعالیت می کنند که کار را برای دیگران آسان می‌نمایند. اینجا می‌توان اهل خدمت و انقلابی بودن را به بچه‌ها آموخت. خانم دکتر فاضل. تربیت دخترانه. راهکارهای شکل گیری هویت انقلابی دختران. @Noor_Basirat_sch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️⚠️⛔️ جفا کار به امام حسین (علیه السلام) چه کسی است؟؟ 🔰از حنّان بن سدیر از پدرش نقل‌شده امام صادق(علیه‌السلام) به من فرمودند : ای سدیر آیا هر روز قبر حسین(علیه‌السلام) را زیارت می‌کنی؟ عرض کردم: فدایت شوم نه؛ فرمودند : شما جفا کارید،😔 آیا در هر جمعه او را زیارت می‌کنید؟ گفتم: نه؛ فرمودند : آیا در هر ماهی زیارت می‌کنید؟ گفتم: نه؛ فرمودند : آیا در هر سالی زیارت می‌کنید؟ گفتم: گاهی از سال‌ها شده که زیارت کرده‌ام، فرمودند : ای سدیر شما به امام حسین(علیه‌السلام) چه جفاکارید! ❓آیا نمی‌دانید که حق‌تعالی دو هزارهزار فرشته [در کتاب «تهذیب» و «فقیه» هزارهزار فرشته آمده است] ژولیده‌موی و غبارآلود گمارده تا بر آن حضرت گریه کنند و زیارت نمایند که هرگز سست نمی‌شوند و برای تو ای سدیر چه می‌شود که زیارت کنی قبر امام حسین(علیه‌السلام) را در هر جمعه «پنج مرتبه» و در هر روزی «یک مرتبه»؟ گفتم: فدایت شوم بین ما و او فاصله بسیاری است، فرمودند : به بام خانه‌ات بالا رو و سپس به راست و چپ نظر کن، آنگاه سر خود را به سوی آسمان بردار، سپس قصد کن جهت قبر آن حضرت را و بگو: «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ» به خاطر این عمل زیارتی برای تو نوشته می‌شود، و آن زیارت حجّ و عمره است. سدیر گفت: بسا شد که این را در ماه بیش از بیست مرتبه بجا آوردم. @Noor_Basirat_sch