eitaa logo
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
347 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نحوه جمع‌آوری آب نیسان موقع بارش باران در این زمان از سال، ظرفی را زیر آن گذاشته تا آب باران جمع شود، سپس هر یک از سوره‌‌ها یا دعاهای زیر را «هفتاد مرتبه» بر آن آب مى‌‌خوانید و بعد آب را می‌نوشید‌: 1. سوره «حمد» 2 ـ آیه الکرسى 3 ـ سوره «قل یا أیّها الکافرون» 4 ـ سوره «سبّح اسم ربّک الاعلى» 5 ـ سوره «قل أعوذ برب الفلق» 6 ـ سوره «قل أعوذ بربّ النّاس» 7 ـ سوره «قل هو اللّه أحد» همچنین هر یک از ذکرهاى زیر را «هفتاد مرتبه» می‌‌خوانید:1 ـ «لا إله إلّا اللّه».2 ـ «اللّه أکبر».3 ـ «اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد».4 ـ «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلّا اللّه». از رسول‌اللّه صلّى الله علیه و آله روایت شده که فرمودند‌: جبرئیل دوا و دارویی را به من یاد داده  که با بودن آن به دارویی دیگر نیاز نیست (یعنی آثار فراوانی دارد)، عرضه شد: یا رسول‌الله، این دوا چیست؟ فرمودند‌: آب باران را جمع می‌کنید قبل از آنکه به زمین برسد. و آن را در ظرفی تمیز می‌ریزید و بر روی آن می‌خوانید الحمد‌لله الی آخرها هفتاد مرتبه‌، پس از آن می‌نوشی در هر صبح و شام به‌اندازه جرعه و قدحی؛ قسم به آن خدایی که من را به حق مبعوث کرد این دارو سبب می‌شود که مریضی از بدن و استخوان و رگها و عروق رخت بربندد. مرحوم ملا احمد نراقی در کتابش نقل کرده هفت روز، صبح و پسین از آن می‌آشامد هر ناخوشی که باشد خداوند عالم شفا می‌دهد و هرگاه در چشم چکاند، ناخوشی چشم را زائل کند و اگر محبوس و زندانی بیاشامد خلاص شود، وسوسه دل ببرد و عداوت و بدگویی مردم را نسبت به آشامنده زائل کند؛ برای افرادی که از مشکل نازایی رنج می‌برند می‌تواند یکی از راههای علاجشان در نظر گرفته شود. هرچند خوردن آب باران در این محدوده زمانی حتی اگر بدون رعایت نکات بالا باشد نیز می‌تواند تأثیر خوبی بر بدن افراد داشته باشد و این به‌علت تأثیر کواکب و صور فلکی خاص در این موقع از سال است اما ارجح است به‌منظور تأثیر بیشتر و بهتر، رعایت نکات فوق شود تا از ثواب و خواص آن بهره‌مند شد. https://eitaa.com/Noorkariz
🔴آتش‌نشانی هم سرباز می‌گیرد 🔹مدیرکل دفتر هماهنگی سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور: مجوز استفاده از ظرفیت نیروهای وظیفه برای به‌کارگیری در پایگاه‌های آتش‌نشانی روستایی توسط ستاد کل نیروهای مسلح صادر شد. 🔹طبق این مجوز به مدت ۲ سال استفاده از تعداد محدودی نیروهای وظیفه در مقاطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای غیرپزشکی برای به‌کارگیری در پایگاه‌های آتش‌نشانی روستایی با اولویت مناطق محروم و کمتر توسعه‌یافته امکان‌پذیر شده است. https://eitaa.com/Noorkariz
🔴کنکوری‌ها گولِ کانال‌های سوال‌فروش را نخورید 🔹قائم‌مقام رئیس سازمان سنجش: والدین گرامی و به‌ویژه داوطلبان عزیز باید مراقب باشند تا فریب کانال‌های مجازی متخلف را نخورند؛ چراکه این سوداگران هدفی جز اخاذی و کلاهبرداری ندارند. 🔹ضرورت دارد داوطلبانی که وارد کانال‌های مجازی مدعی تقلب و تضمین قبولی شده‌اند هرچه سریع‌تر از این شبکه‌ها که همگی تحت رصد دستگاه های امنیتی هستند، خارج شوند تا مشمول مجازات‌های قانونی نشوند. https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
املت اسفناج🍳 برگ اسفناج تخم مرغ روغن زیتون گردو نمک و فلفل قرمز ‎‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍏سوزاندن چربی ! قبل از خواب آب انگور بخورید، یک لیوان کوچک آب انگور ۱۰۰ درصد طبیعی کمکتان میکند خوب بخوابید و در طول رویا دیدن چربی بسوزانید. https://eitaa.com/Noorkariz
🍏 اسطوخودوس مفید برای کیست کافی است که در ابتدای صبح یک قاشق چایخوری از پودر این گیاه را با یک استکان آب جوش مخلوط کرده و اجازه دهید در ۵ دقیقه خوب دم بکشد و بعد از آن با عسل اعلی مصرف کنید. انجام این کار به شما در مدت کمی تاثیر فراوانی را نشان می دهد https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠سفارش زیبای آقا امیرالمومنین علیه السلام 👌آثار زیبای ندادن ❤️صلی الله علیک یا امیرالمومنین وعلی اهل بیتک وشهدائک ولعن الله اعدائک بعددعلمه https://eitaa.com/Noorkariz
🌔🌙 وقتی شیطون ازش درس می گیره مردی در کنار چاه زنی زیبا دید، از او پرسید: زیرکی زنان به چیست؟ زن داد و فریاد کرد و مردم را فراخواند! مرد که بسیار وحشت کرده بود پرسید: چرا چنین میکنی؟ من که قصد اذیت کردن شما را نداشتم، دیدم خانم محترم و زیبارویی هستی، خواستم از شما سوالی بپرسم. در این هنگام تا قبل از اینکه مردم برسند زن سطل آبی از چاه بیرون کشید و آن را بر سر خود ریخت، مرد با تعجب پرسید: چرا چنین کردی؟ زن خطاب به مردم که برای کمک آمده بودند گفت: ای مردم من در چاه افتاده بودم و این مرد جان مرا نجات داد، مردم از آن مرد تشکر کرده و متفرق شدند. در این هنگام زن خطاب به مرد گفت : این است زیرکی زنان! اگر اذیتشان کنی تو را به کام مرگ میکشند و اگر احترامشان کنی، خوشبختت میکنند. شیطان که با فرزندش نظاره گر ماجرا بود به فرزندش گفت: خاک بر سرت، یاد بگیر😄 https://eitaa.com/Noorkariz
🌝 امشب ماه صورتی می‌شود🌜 🌛چهارشنبه، پنجم اردیبهشت، ماه به فاز کامل می‌رسد و بیشتر طول شب قابل مشاهده است، به طوری که حوالی غروب طلوع می‌کند و حوالی سحر نیز غروب می‌کند؛ بر اساس نامگذاری‌های انجام شده توسط قبایل آمریکایی، این پدیده ماه کامل صورتی نام دارد، اگرچه این پدیده در آمریکای شمالی "ماه صورتی" خوانده می‌شود، اما ربطی به رنگ قمر زمین ندارد، بلکه به دلیل رویش گل‌های صورتی در این زمان از سال در منطقه‌ای در آمریکای شمالی است. https://eitaa.com/Noorkariz
آغاز ثبت سفارش کتابهای درسی از امروز سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی : 🔹ثبت سفارش کتابهای درسی از امروز (چهارشنبه) آغاز می شود و تا ششم شهریور ادامه دارد . 🔹 از ۱۵۵ میلیون جلد کتاب درسی سال تحصیلی آینده ۸۰ میلیون جلد چاپ شده است . https://eitaa.com/Noorkariz
📛 انتشار تصاویر خصوصی دیگران چه مجازاتی دارد؟ 🔹انتشار فیلم ها و عکس های خصوصی دیگران و تهدید به انتشار عکس و فیلم خصوصی دیگران به موجب مواد 744 و 745 قانون مجازات اسلامی و یا همان مواد 16 و 17 قانون جرایم رایانه ای، جرم محسوب شده است.  🔹حکم مجازات آن، حبس از نود و یک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون ریال تا چهل میلیون ریال یا هر دو مجازات می باشد. https://eitaa.com/Noorkariz
دستگیری ۹۶ نفر در پرونده‌ قاچاق دختران سخنگوی فرماندهی انتظامی کشور: 🔹باندهای سازمان یافته قاچاق دختران و خانه‌های فساد و فحشا متلاشی و ۹۶ نفر دستگیر شدند. 🔹پلیس از آخرین وضعیتِ زیر پوستِ شهر مطلع بوده و مطابق آن اقدام و عمل می‌کند. https://eitaa.com/Noorkariz
🔴امروز آخرین مهلت دریافت کارت ورود به جلسۀ کنکور است 🔹داوطلبان نوبت اول کنکور تا پایان امروز چهارشنبه مهلت دارند با ورود به سایت سازمان سنجش کارت ورود به جلسۀ خود را دریافت کنند. 🔹کنکور پنجشنبه و جمعه برگزار می‌شود. https://eitaa.com/Noorkariz
با عرض سلام و ادب شیوه نامه اجرای طرح زوج های نابارور (رویش امید) ویژگی های بیمه تکمیلی طرح زوج های نابارور: _ثبت نام کنندگان در این طرح به صورت رایگان دریافت می نمایند. _ ارایه خدمات ناباروری تا سقف ۱۵۰۰۰۰۰۰ تومان برای هر یک از زوجین _ جبران هزینه های زایمان اعم از طبیعی و سزارین تا سقف ۱۵۰۰۰۰۰۰ تومان _ جبران هزینه های پاراکلینیکی و آزمایشگاهی تا سقف ۵۰۰۰۰۰۰ تومان برای هر یک از زوجین _ جبران هزینه های بستری تا سقف ۱۵۰۰۰۰۰۰ تومان برای هر یک از زوجین _ جبران هزینه های ویزیت و دارو تا سقف ۳۰۰۰۰۰۰ تومان برای هر یک از زوجین شرایط بیمه تکمیلی طرح رویش امید: _ لازم به ذکر است این طرح به صورت پیش ثبت نام خواهد بود و در صورت تایید در کمسیون تهران از تاریخ شروع قرارداد قابلیت استفاده را خواهد داشت. _ زوج های نابارور می توانند با داشتن کارت بسیجی اعم از عادی یا فعال یا معرفی نامه در این طرح ثبت نام نمایند. _ فرم شماره یک پس از تکمیل میبایست توسط پزشک متخصص زنان در قسمت پزشک معتمد مهر و امضا گردد. _ خانوارهایی که دارای فرزند بوده و هم اکنون جهت فرزند آوری مجدد دارای مشکل هستند نیز می‌توانند نسبت به ثبت‌نام اقدام نمایند. مدارک لازم جهت ثبت نام: _ ارایه گواهی فعالیت بسیج یا ارائه کارت عادی یا فعال یا ایثارگری یکی از زوجین به موسسه _ کپی کارت ملی زوج و زوجه _ کپی تمام صفحات شناسنامه زوجین _ پرینت شماره شبا حساب بانکی به غیر از بانک آینده _ تحویل فرم خدمات حمایتی زوج های نابارور (از نیرو انسانی) _ کپی از آخرین آزمایشات و اقدامات درمانی انجام شده توسط زوجین تذکرات مهم: _ مشمولان می بایست مدارک را تا تاریخ ۱۴۰۳/۰۲/۲۴ به موسسه خدمات درمانی بسیجیان واقع در خیابان شمس آبادی چهارراه کوالالامپور ابتدای خیابان پارس تحویل نمایند. _ ثبت‌نام کنندگان در طرح تحت پوشش بیمه دانا قرار خواهند گرفت و بعداز تایید کمسیون تهران از تعهدات مندرج در جدول پیوست بهرمند خواهند شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگار کمی ترسیده ام. ترس از چیزی که می دانم و نمی دانم. هر چند من خیلی وقت است که ترس را در آغوش گرفته ام. ترس از آینده ای نامعلوم که هر روز و هر شب دهن کجی می کرد و من فقط نگاهش می کردم. نگاهش مهربان است. - تصمیمت چیه دخترم؟ رومو می ندازی زمین یا منت می ذاری سرم؟ حاجی زیر لب با خودش نجوا می کند. مغزم انگار از کار افتاده و به خواب رفته. یک نفر جای من لب می جنباند. - وسایلم و جمع کنم، می آم. دیگه اینجا نمی مونم بغض می کنم. با خودم می گویم فکر کرده نفهمیدم قصه بافته که من را از منت حاجی نجات دهد. من خیلی وقت است او را حتی در کابوس های شبانه ام نمی دیدم. چطور یکدفعه سر از خواب زنی در می آورد که جز یک نسبت دور صنمی با او نداشته است! یک چمدان و یک ساک تنها دارایی من در این خانه است. زری گفته بود خودش دنبالم می آید. عقربه ی ساعت لخ لخ کنان جلو می رفت و من با خودم می گویم نکند پشیمان شده. نکند مردی که من حتی چهره اش را به یاد نمی آوردم رای مادرش را زده و او نیز بی خیال من شده. کبک حاجی خروس می خواند انگار. دیرتر از هر روز آماده ی رفتن می شود. صدایم می زند. زیرلب بله ای می گویم. لب به نصیحت می جنباند. گوشم از این حرف ها پُر است دیگر. نام رمان : 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
دست از سرم برنمی دارد چرا! - پسر اون خونه اهل نماز و دعاس. حواست باشه جلوی سید حدت رو بدونی. یه موقع خدای نکرده ناز و عشوه نیای که.. تند و تیز نگاهش می کنم. - بسه دیگه حاجی. هر چی من هیچی نمی گم شما بدتر می تازونی. بخدا نمی فهمم چی دیدی از من! ناز و عشوه برای کی.. برای یه مرد غریبه!؟ - تمومش کن حاج صادق. شما گفتی برو اینم داره می ره. نذار دم آخری با چشم گریون از اینجا بره. خدا رو خوش نمی آد مرد حاج صادق اما نگاه به ملیحه نمی کند. شمشیرش را از رو بسته و کوتاه نمی آید. پوزخند بلندی می زند. - یادت رفته با همین ناز و عشوه پسر منو خام کردی نذاشتی اصلاً بفهمه تو رو واسه یه عمر زندگی می خواد یا نه. تا به خودش اومد دید نشسته پای سفره ی عقد و راهی واسش نذاشتی. . حالا تو یه الف بچه داری ادای چی رو در می آری! اونم پیش کی.. پیش من که اول و آخرت رو عین کفِ دست بلدم نگاهم سمت ملیحه می دود. چشم و ابرو می آید. منظورش را می فهمم. جوابش را نده بلکه زبان به دهان بگیرد. رو برمی گردانم و اشک از گوشه ی چشمم سُر می خورد. حاجی می گوید که از آبرویش می ترسد. و من بدتر از او از آینده ام. صدای زنگ در می آید. - معطل چی هستی! دِ برو دیگه نام رمان : 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملیحه رسم ادب به جا آورده و تعارف می زند. - حالا تعارف نکنی، نمی شه! دیروز اینجا بود الان بیاد که چی!؟ ببین چجوری اوقات آدم و تلخ می کنی زن ملیحه سر تکان می دهد. متاسف است انگار. مانتو سیاهم را تن می زنم و موهای بسته ام را زیر شال می چپانم. لب هایم به زحمت تکان می خورد. یک خداحافظ سرد و یخ زده حواله اش می کنم. ابروهایش بالا می پرد. - همین.. خدافظ! یه حلالیتی.. زحمت دادمی چیزی می گفتی آدم دلش نسوزه نگاهش نمی کنم. نمی دانم شاید یک روز حلالش کنم. حالا ولی نه. ملیحه پشت سر می آید. - حاجی رو که می شناسی زبونش به حال خودش نیست. تو به دل نگیر قربونت برم. شکر خدا داری می ری خونه ی کسی که اندازه ی تخم چشام بهش مطمئنم. می دونم نمی ذاره آب تو دلت تکون بخوره کاش من هم به اندازه ی او مطمئن بودم. نه به آدم هایی که خوبی شان ورد زبان ملیحه بود. من به خودم و حالی که داشتم مطمئن نبودم. ملیحه جلوتر از من از قاب در رد می شود. بغض لعنتی را قورت می دهم و سلام می کنم. - سلام به روی ماهت دخترم. حاضری بریم؟ چه مرگم زده نمی فهمم. سر تکان می دهم. ملیحه لب به تشکر می جنباند. - خیر ببینی زری خانم، خدا از بزرگی کَمت نکنه. دخترم و دست خودت سپردم. جونِ تو و جونِ امانت حامدم نام رمان : 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
بغض در گلویش گره می خورد. حدقه ی چشمانش پُر می شود و نگاهش را سمت من می کشد. چشم باز و بسته می کند. اشک می چکد. - فکر نکنی ولت کردم ها.. نه خدا شاهده. زود به زود می آم ازت خبر می گیرم مادر - می دونم مادر جون. خوبی های شما رو هیچوقت یادم نمی ره. زحمت دادم، ببخشید من را به آغوش می کشد و گریه می کند. نیم نگاهی به زری می اندازم. پلک می زند. آرامش این زن را عجیب دوست دارم. حالم را می فهمد انگار. سکوت اختیار کرده و تا رسیدن به مقصد حرف نمی زند. قفل در را باز می کند. اشاره می زند. - بفرما دخترم.. خونه ی خودته، تعارف نکن لبخند خسته ای می زنم. - خیلی ممنون. شما بفرمایید جلو منم می آم پشت سرش وارد می شوم. بارِ اول است که مهمان این خانه می شدم. نگاهم به هر گوشه از حیاط سرک می کشد. باغچه ی نسبتاً بزرگی که انواع و اقسام گل ها در آن روییده اند. دو تا درخت پُر از میوه که آن وسط راست و محکم ایستاده اند. زری خانم از کنار حوض آبی رنگ که دور تا دورش را گلدان های شمعدانی پوشانده رد می شود و سر می چرخاند. - چرا وایسادی مریم جان، بیا دیگه او جلو می رود و من پشت سر. حسِ غریبگی نمی کنم چرا! در خانه ای که انگار دستی به سر و رویش کشیده شده اما بافت قدیمی اش دست نخورده باقی مانده. نام رمان : 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺑﺎ ﺷﺎﮔﺮﺩﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻏﻰ می‌گذشت ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﮏ ﮐﻔﺶ ﮐﻬﻨﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﮔﻤﺎﻥ می‌کنم ﺍﻳﻦ کفش‌های ﮐﺎﺭﮔﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻍ ﮐﺎﺭ می‌کند ﺑﻴﺎ ﺑﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ کفش‌ها ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ کفش‌ها ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﻭ ﮐﻤﻰ ﺷﺎﺩ ﺷﻮﻳﻢ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﻨﻴﻢ ﺑﻴﺎ ﮐﺎﺭﻯ ﮐﻪ می‌گویم ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﻭﻥ آﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﭘﻮﻝ ﻣﺨﻔﻰ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻌﻮﻳﺾ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ همین که ﭘﺎ ﺩﺭﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻣﺘﻮﺟﻪ شیئی ﺩﺭﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺍﺭﺳﻰ ﭘﻮﻝﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺧﺪﺍئی ﮐﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﮑﻨﻰ ﻣﻴﺪﺍﻧﻰ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﺮﻳﺾ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭز ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﻰ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺭﻭیی ﺑﻪ ﻧﺰﺩ آنها ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﺍﺷﮏ می‌ریخت ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﻌﻰ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺷﺤﺎلی‌ات ﺑﺒﺨﺸﻰ ﻧﻪ ﺑﺴﺘﺎنی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﯾﮏ ﻓﺮﺩ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﮐﻢ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﭽﻪﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﻧﺒﻮسید ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻪﻫﺎﺗﻮﻥ ﻣﻐﺮﻭﺭﺍﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻓﻬﻢ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﻭ ﺍﺩﺏ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎن ﺁﺩﻣﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ انسانیت ﺍﺳﺖ در این سال دست‌های نیازمند را دریابیم حتی با کوچکترین کمک https://eitaa.com/Noorkariz