eitaa logo
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
328 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در این شب ✨ فرخنده و مبارکــــــــَ🎉 🎊 🎉 ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ🌸 ﺳـﻪ ﺗﺎ "س" ﺳﻌــﺎﺩﺕ.. ﺳﻼﻣــﺖ.. ﺳﺮﺑﻠﻨــﺪﯼ🌸 ﭼﻮﻥ پُر ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ🌸 شبتــون شاد و زیبا🌸 خوابهـاتـون رویایــی😉 عیــــدتــون مبــــارک🎉🎊🎉 ✨💫✨ https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ســلام 🌷عیدتون مبارک 🌸امیدوارم امروزتون 🌷پُراز شادی ولبخند باشه 🌸الهی در روز 🌷میلاد حضرت عباس (س) 🌸موجی از خبرهای خوب 🌷و اتفاقات خوش بیاد تو زندگیتون 🌸الهی لحظه لحظه ی زندگیتون 🌷قرین عشق و آرامـش باشه .. 🌸سلام صبح چهارشنبه تون 🌷 بخیر و پراز شادی و نشاط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 جشن میلاد با سعادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام با سخنرانی: خطیب توانمند دکتر محسن رضوانی و با مولودی خوانی : کربلایی سعید گلبان چهارشنبه (امشب) ساعت ۱۹ در حسینیه اعظم شهر کهریزسنگ کانون فرهنگی مسجد جامع حسینیه اعظم هیئت قرآنی امام سجاد ع گذر سیدالشهدا ع @kfemamzamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣📣📣📣📣📣📣📣 ســـــــــلام عزیزان ازبین بسیجیان محدوده پایـــــــــگاه اگر نخبه هایی علـــــــمی در زمینه مخترع یارتبه برتر کنکــــــــور یاچاپ مقاله کتاب پژوهــــــش داشتند یانخبــــــــــگان فرهنگی هنری در زمینه نقاشــــــــی انیمیشن طراحی موشن گرافی نخبگان ادبــــــــــی شعرمقاله داســـــــتان نویســــــــی لطفا اگر افرادی هستند نـــــــــام ونـــــــــام خانوادگی نام پــــــــدر تاریخ تولــــــــــدکدمـــــــــــــــلی تحصیـــــــــــــلات شماره تمـــــــــاس شماره فضای مجازی آنها رابفرستید ورتبـــــــــــــه های کسب شده وطرح یااختراع اگرداشتند توضیح بدهید لطفا تاشب بفرستید تشکر ازشما خواهشا پیگیر باشید به شماره ٠۹۱۳۸۹٠٠٠۶٠اطلاع دهید https://eitaa.com/Noorkariz
♦️به شایعات توجه نکنید / پیامک هشدار قطعی گاز جعلی است منصور شیشه فروش، مدیر کل مدیریت بحران استانداری اصفهان : 🔹هر گونه پیامک ارسالی با مضمون قطعی گاز در شهرها و روستاهای استان جعلی است و مردم به این شایعات توجه نکنند. اخبار فوری و مهم اصفهان را اینجا ببینید👇 https://eitaa.com/joinchat/2573205578C49c80846b5 بزرگترین کانال اصفهانی ها👆
ای در دام عنکبوت خانم ط_حسینی 🎬 بزرگان نجد تصمیم گرفتند که ازدواج من با پسر,ابوعدنان(بزرگ عشیره بنی عمران)وجهه المصالحه قرار دهند ودراین قرارداد قید شد اگر گزندی به جان هریک ازما وارد شود،طرف مقابل رامقصر قلمداد میکردند وانوقت دوباره روز ازنو وروزی ازنو ,خون درمقابل خون,جان درمقابل جان... هرچه که به پدرم التماس کردم,راضی نشد,انگار سنگ شده بود درمقابل دختر عزیزکرده اش,فقط توصیه میکرد درست رفتارکنم وبارفتارم باعث دوستی بین دوعشیره شوم . وقتی گریه میکردم وزارمیزدم باچشم خودم خنده خواهران دیگر ونگاه پیروزمندانه ی زن پدرم رامیدیدم،تنها کسی که ازجان ودل درغمم شریک بود, فقط مادربیچاره ام بودکه کاری هم جز گریه از دستش برنمیامد... بالاخره هم کارخودشان را کردند وناریه دختردردانه ی ابوعمید شد عروس خاندان بنی عمران،روز عروسی نگاه عشیره ی بنی عمران به من ,نگاه به عروس نورسیده نبود,انگار قاتل تمام کسانی راکه از گذشته تا حال ازدست داده بودند،میدیدند...روز عروسی عمق بدبختی خود را دیدم اما از ان بدتر زمانی بود که با عدنان(ابوفیصل)تنها شدم... .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌💦⛈💦⛈💦⛈
ای در دام عنکبوت خانم ط_ حسینی 🎬 تازه متوجه شدم که من هم عروس اجباری خانه ی عدنان بودم وعدنان هم هیچ علاقه ای به ازدواج بامن نداشت وازسراجبار این تصمیم راپذیرفته بود.زندگی کسالت بار من شروع شده بود که اخباری از دولت اسلامی عراق وشام به گوشمان خورد،چون از زندگی خودم دلسرد بودم ودنبال راه فراری ازاین مخصمه میگشتم,اخبار داعش را دنبال میکردم,درابتدا سخنانشان واهدافشان بسیار زیبا ورویایی وآرمانی بود،حرف از تاسیس حکومت اسلامی بامحوریت عراق وشام بود وتبلیغ ورواج این دولت به تمام دنیا...دولتی که دم از اسلام ورسول اخرین خدا حضرت محمدص میزد,دم از عدالت واحکام فراموش شده ی اسلام میزد,دولتی که این دنیا را به مثابه ی بهشت میکرد ومجاهدان این دولت مانند فرشتگانی که مامور رحمت خدا به بندگانش بودند. خلاصه,انقدر حرفهای قشنگ قشنگ میزدند که من باتمام وجود عدنان را ترغیب میکردم که به داعش بپیوندیم وبیشترتلاشم برای این بود که از ان محیط خفقان اور وحشت انگیز فرارکنم.. عدنان هم شروع به جمع اوری اطلاعات راجب داعش کرد وبعداز یکهفته ,خودعدنان پیشنهادداد که به داعش بپیوندیم،عدنان درنوع خودش نخبه بود مدرک پزشکی داشت وقراربود برای گرفتن تخصص امتحان دهد اما باتبلیغات اتشینی که برای دولت اسلامی عراق وشام کرده بودند ,عدنان سرازپانشناخته حاضرشد درسش را ترک کند وراهی شام برای پیوستن به داعش شویم. به صورت اینترنتی ما ثبت نام شدیم که ای کاش نمیشدیم ,ای کاش دربین عشیره ی بنی عمران کنیزی میکردم اما روزگارم چنین نمیشد. ناریه بااین حرف ,اشکهایش راپاک کردوگفت:برای امشب کافی ست,بهتراست بخوابیم که فردا خیلی کارداریم. .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ 💦⛈💦⛈💦⛈
ای در دام عنکبوت خانم ط _حسینی ۵۷🎬 با فکر به سرنوشت ناریه به خواب رفتم,نزدیکیهای اذان صبح بود که باگریه ی عماد ازخواب بیدارشدم,لرزشی تشنج مانند کل بدنش راگرفته بود, چندجرعه اب به خوردش دادم ومحکم به بغلم چسپاندمش وموهایش را نوازش کردم ,میدانستم که احتمالا به خاطرصحنه های وحشتناکی ست که دیده,انقدر نازونوازشش کردم تا ارام گرفت ,ناریه بیدارشده بود واماده میشد به مسجد برود وفیصل با چشمان باز دراز کشیده بود وبه مادرش گفت:سلام مادر,من امروز نمیام مسجد ،پیش خاله سلما میمونم.ناریه لبخندی زد وگفت:مراقب خودتون باشین ,تا مراسم جهادی بخوادشروع بشه,منم خودم رامیرسانم,میخوام امروز,اوج جهاد زنان رانشانت بدهم سلماجان.... بعداز رفتن ناریه بلند شدم ووضوگرفتم,فیصل هم خواب افتاده بود ومن باخیال راحت مثل یک شیعه نمازم راخواندم وقران راگشودم وشروع به خواندن کردم..... وقتی قران میخواندم از دور واطرافم بیخبر میشدم ومحو معنای زیبایش,به ایاتی رسیده بودم که از قدرومنزلت زنان حرف میزد ,حتی برای زنی که ازشوهرش جدا میشد,چهارماه عده مشخص کرده بود ودراین چهارماه هیچ مردی حق تعرض به حریم این زن رانداشت,حتی نفقه زن دراین دوران برعهده شوهرسابقش بود واین اوج احترام به شخصیت یک زن است,چه زیباست کلام خداوچه زیباتر احکام دین رابیان کرده.... با صدای عماد که ازخواب بیدارشده بود ودنبال اغوشم بود از دنیای قران بیرون امدم,قران رابوسیدم داخل کوله ام گذاشتم.عماد را دراغوشم کشیدم,باید اینقدر احساس امنیت میکرد,شاید کابوسهای شبانه اش کمترمیشد,همینجور که عمادرا دربغل گرفته بودم به حرف ناریه فکرمیکردم...مراسم جهادزنان؟؟؟این دیگرچه مراسمیست؟؟خیلی دلم میخواست زودتر بفهمم این حیوانات کثیف چه عمل قبیحی را به اسم جهادزنان,نخشخوارکرده وبه خورد این زنان ازهمه جا بیخبر میدهند. .. 💦⛈💦⛈💦⛈