📪 پیام جدید
سلاممم خوبید؟😭
https://eitaa.com/Nummer_ett/1819
هعی فعلا نمی تونم جلد ۲ رو بخرم...
جلد ۱ فوق العاده بود😭😭
اون چالشت بود بعد هزار سال نوشتمش...بفرستم؟
#زمینی
#دایگو
~~
سلامممم
من از کتابخونه گرفتم، خیلی خوب بوددد😭
حتمااا، بفرست بعدا میفرستم تو کانال
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/1790
اتفاقا دردناک ترین دیالوگ برام این بود :
به افتخار تد ریموس لوپین که یه روزی جادوگر بزرگی میشه.
اونم از زبون لوپین.
#کرم_کتاب
~~~~
اینو بادم نبوددد😭😭😭
ولی به نظرم تدی شخصیت جذابی میشد...
من اون اولا یه سری چی میگن بهش؟ فن فیک در باره تدی ساخته بودم...
📪 پیام جدید
پایان داستان دو برادر خیلی قشنگ بود. من خودم پایانای غمگینو بیشتر دوست دارم. به نظرم بیشتر تاثیر میزارن. کسی که به خاطر مشکلاتش شرور میشه...
وای راستی اون تیکه قلبش خیلی وایب قصه های همیشگیو می داد.
#کرم_کتاب
~~~~
من پایان خوش بیشتر دوست دارم، ولی خب زندگی پایانش غمگینه و تاثیر گذاری داستانا به خاطر اینه...
جدی؟ دیگه باید بخونم حتما. چند جلده؟
محیا منو خیلییی یاد یکی از همکلاسیهای امسالم تو مدرسه میندازییی
اونم اسمش محیا بود
📪 پیام جدید
نفر اول ساریف کوچولو:
سن ساریف از همه بیشتره ولی داخل سیاره خودشون چیز زیادی حساب نمیشه
هنوز به سن قانونی نرسیده...
جادو های زیادی داره که باید توی تولد ۱۵۰ سالگیش یکیشونو انتخاب کنه و با انتخاب اون قدرت بقیه محو میشن...
هنوز نمیتونه قدرتشو کنترل کنه...
بازیگوشه،تنها و دوست داره چیزی باشه که بقیه می خوان و این خیلی اذیتش میکنه
صورتش مثل بقیه ی زحلی ها مایل به شیریه و دو تا شاخ کوچولوی بنفش داره با رگه های نقره ای
چشماش فقط مردمکه و سیاهه
دماغش کوچولوعه و لباش بنفشه
قدش متوسطه و لباسای رنگی رنگی می پوشه
غذای مورد علاقه اش ملو سرخ کرده ست
و یه خاله ی بدجنس داره که رییس جمهور زیفرایاست
والدینش رو وقتی کوچیک بوده از دست داده و هیچ خاطره ای ازشون نداره
(تا حالا با افراد زیادی صحبت نکرده)
نفر دوم (اختصاصی با اجازه از سبی) :
نام : ساتسوجین میناماتو
سن : ۱۵ سال ( به نظر میاد اینطوریه ولی ۱۵۰۰ سالشه.)
قد : ۱/۸۰
ظاهر : چشماش قرمزه صورتش سفید موهاش سیاه معمولا لباسهای مشکی و قرمز میپوشه و اکثرا کت میپوشه یا استایل رسمی داره ، وقتی به حد خودش برسه به زخم رو چشمش پدیدار میشه تو حالت عادی نه .حالا چه زمانی به حد خودش میرسه ؟ اینو حتی مدیر مدرسه هم نمیدونه .
ویژگی اخلاقی: اون باهوش منطقی مرموز سرد جدی با چهره ای زیبا ولی خشن ،اون عاشق شطرنج عه و از استراتژی های پیچیده خوشش میاد .
قدرت جادویی اولیه : میتونه اجسام رو به حرکت در بیاره و کارش تو شمشیر زنی و تیراندازی و مهارت های رزمی هم کارش خوبه البته باید بگم یه چیزی هست که هیچ کس نباید بدونه چیزی که حتی خودش هم تا چند وقت پیش خبر نداشت اون یه وارثه .
نقطه ضعف : تنها ضعفش گذشته اش عه . هر وقت بحث گذشته اش پیش بیاد دچار یه نوع شوک میشه که هر بار یه خاطره براش به نمایش در میاد و طی زمانی که اون خاطره رو میبینه بیهوش میشه بدنش به طرز عجیبی ضعیف میشه و ... باعث میشه قبل بیهوش شدن خون بالا بیاره .هدف اون از ورود به این مدرسه پیدا کردن گذشته شه چیزی که همه از جمله خودش هم ازش وحشت دارن .
گذشته شخصیت : پوچ و هیچ .
میگن آدم نگران چیزی که نداشته باشه نمیشه ، اما این حرفا مال قبل از دیدن اون خواب بود خواب هایی که ساتسوجین توی اونا خودش رو غرق در خون میدید .
خونی که از رو دستاش پاک نمیشد .
اما تنها چیزی که اون از گذشته یادشه ...
فقط یه تصویره. تصویر یه مرد . کسی که اسمش رو بهش یاد داد .
ساتسوجین.
اون واقعا ترسناک به نظر میاد پس به همین هم دوستی نداره به قول خودش آدما فقط وقتی میان پیشت که بهت نیاز داشته باشند .
لقبی که به اون توی مدرسه دادن ....
ببر سیاهه
نفر سوم دخترم سریتا:
۱.نام شخصیت:سِریتا مورگلین(دختر)
۲.سن: به همه میگه ۱۳ سالشه ولی درواقع ۱۳۰۰ سالشه
۳.ظاهر:
پوستی به رنگ مرمر سرد، سفید و بدون کوچکترین لک یا نقصی؛ چشمان بادامی کشیده با رنگ خاکستری مهآلود که هنگام گرسنگی به قرمز آتشین میزنند. موهایی بلند، صاف و براق به رنگ مشکیسیاه شب که تا پایین کمرش میرسه و همیشه با روبانهای مخملی خونرنگ بسته شده.
قد متوسط ولی با وقار، حرکاتی بیصدا و سلطنتی، لبهای باریک و کاملاً قرمز، دندانهایی بینقص و نیشهایی که فقط هنگام عطش دیده میشن.
لباسهاش معمولاً شنلهای بلند تیره با جزئیات قرمز یاقوتی یا بنفش سلطنتی هستن، همراه با دستکشهای چرمی ظریف و نیمتاج نقرهای با سنگی سیاه در مرکز پیشونیش.
روی مچ دست چپش علامت جادویی خانوادگیشون به شکل یک خفاش در حال پرواز، مثل تتو حک شده که در شب میدرخشه
۴.ویژگی اخلاقی اصلی:
از بیرون ممکنه بانمک، بچگونه یا حتی بیخطر بهنظر بیاد، ولی پشت اون چهرهی بامزه، یه ذهن سرد و محاسبهگر کمینه. دائم در حال تحلیل آدماست، میفهمه چی ناراحتشون میکنه و همون نقطه رو فشار میده. از نظر روانی دچار پارادوکس احساسات شده: دنبال عشقه، ولی با نزدیک شدن آدما احساس خفگی میکنه. هرچیز تکراری، قابل پیشبینی یا بیمنطق براش عذابآوره و میتونه باعث انفجارای خشونتآمیز آنی بشه وقتی کسی خیلی نزدیکش بشه ناخودآگاه میزنه زیر همهچی
عاشق تسلط ذهنیه و به طرز خطرناکی به ترسوندن با آرامش علاقه داره
خونسرد و بیاحساس به نظر میرسه، اما در واقع پر از آشوب و طوفانه. به طرز وحشتناکی دقیق و برنامهریزه، عاشق بازی با ذهن دیگرانه، و از دیدن ترس توی چشمای بقیه لذت میبره. ته دلش یه خالی بزرگ داره که با خشونت پرش میکنه. همیشه لبخند میزنه، حتی وقتی کسی رو میکشه
۵.قدرت جادویی اولیه:
خون آشام ها دوتا نیش دارند
نیش اول کشنده و نیش دوم زهری دارد که درد ها زخم ها رو التیام می بخشد
ولی قدرت اصلیش شعله های وارونه ست
این شعله ها بر خلاف شعله های واقعی چیزی رو نمی سوزونن بلکه یخ میزنن ولی یخ فیزیکی نه...
این شعله ها حرکت،انرژی و جادو رو متوقف میکنه
وقتی سریتا عصبانیه شعله ها وسیله های اطراف رو نابود می کنن
شعله ها با افکار سریتا کنترل میشن
و کسی که بیشتر از ۵ دقیقه داخل این شعله ها گیر افتاده باشه برای همیشه توی خواب فرو میره و زمانو حس نمی کنه
۶.نقطه ضعف:
نمیتونه عطشش رو کنترل کنه و هرشب ۵ نفر از شاگردای مدرسه رو در ۵ ثانیه به قتل میرسونه(نکته: نمیمیره مگر گردنش زده بشه) و میتونه توسط وارث خون آشام ها کنترل بشه و به همین دلیل از وارث متنفره
نفر چهارم:
از دل کتاب مورد علاقه ام بیرون اومده
جکس
خوشتیپ و خوشگل
با جادو های مرگبار
مرموز
خفن
با موهای طلایی و چشمای خوشمل ناز مامانیییی
این پسر عالیه من بیشتر از این اطلاعات نمیدم تا کتابو بخونید😈
نفر پنجم ریون:
یه آدم معمولی
با قیافه معمولی
زندگی معمولی
و کلا معمولی
با دوستای خفن
نفر ششم:
اوانجلین فاکس
دخترم خوشگل و بلاممممم😭
فقط رنگ موهاشو میگم تا بازم چیزی ندونید که برین کتابو بخونید😀
صورتی طلاییه موهای روباه کوچولوم😭