eitaa logo
شماره "۱"
143 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
106 ویدیو
3 فایل
برای آنان که روزی میان صفحات کتابی جا ماندند، همان کسانی که این دنیا برایشان کافی نیست. باد حرف‌هات رو به من می‌رسونه🌬: https://daigo.ir/secret/21657559098
مشاهده در ایتا
دانلود
امیدوارم کتاباتون چاپ شه.
یادم اومد دو روزه داستانک رو ننوشتم، چی بنویسم؟ نیل و هروی هم مثل من همه چیشون قاطی شده و بهشون سخت می‌گذره...
حسی مانند سقوط... عشق من، شاید در دنیایی دیگر ما کنار هم روی تخت گرمی رنگ تو خوابیده بودیم. حسی مانند زخم خونین... ما با هندزفری من آهنگ های دهه نود گوش می‌دادیم. حسی مانند سیاهچاله... تو زیر لب با صدای نازک‌ات با آهنگ می‌خواندی و من سعی می‌کردم اشتباهاتت را اصلاح نکنم. حسی مانند سکوت پس از دعوا... ما از پنجره به ستاره‌ها خیره می‌شدیم و صورت فلکی می‌ساختیم. حسی مانند بالی که کنده شده... یادت میاید؟ ما صورت فلکی جدیدی به نام زنبق ستاره‌ای ساختیم. حسی مانند شروع زمستان... در دنیایی دیگر تو تا صبح سرفه نمی‌کردی و خون بالا نمی‌آوردی، آنجا از کابوس خبری نبود. حسی مانند استرس کنکور... آنگاه من با صدای بوق قطع نشدنی از خواب نمی‌پریدم و تو را که نفس نمی‌کشیدی نمی‌دیدم. حسی که می‌گوید عشقت مرده... در دنیایی دیگر من بالای قبر خاکستری تو با آهنگ‌ها زمزمه نمی‌کردم و اشک نمی‌ریختم.
به قول نِد توی کتاب ماه بر فراز مانیفست، زنده باد شب...)
قلب‌ها شکستند اشک‌ها ریختند افکار مشوش شدند احساسات پایمال شدند جهان‌ها خرد شدند، اما هیچکس یاد نگرفت باید چجوری عاشق باشد، این حقیقت بشریت است، که از اشتباهاتش درس نگیرد، نصیحت نیست، تجربه است. حتی اگر مردید هم مراقب دیگران باشید، چه می‌گویند؟ بله با هم مهربان باشید. نصیحت نیست، تجربه است.
شاید می‌توانست باشد...)
زندگانی مردان بزرگ...
(رهی اسم شاعره)
نیچه:
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
زئوس بر سر مرد جوان غرش کرد: 《به تو کمکی نخواهد شد ای فانی پست》. مرد کنار نکشید، بر سر فرمانروای آسمان‌ها فریاد زد:《 تو یک خدای مغروری که ارزش پرستش فانی‌ها را نداری.》 زئوس کنار کشید و پشیمان شد، البته اینجوری خیلی خوب می‌شد اما متاسفانه... زئوس اینجوری عمل نمی‌کند. مرد فقط یک آذرخش نیاز داشت تا خاکستر شود.