وقتایی که برای بانو کاساندرا از تپهی خیالیم مینویسم، آزاده ترین تخیلات رو تایپ میکنم، هر چیزی که هست و این به شدت لذت بخشه،
وقتایی که میرم تو یه کانالی که هیچکس منو نمیشناسه و مینویسم، مثل چند وقت پیش که برای سنترال نوشتم،
این حس برای من یه دنیا ارزش داره،
اینکه همونجور که برای خودم خیالپردازی میکنم برای اونها میکنم
این آدما، این موقعیت ها به من چیزی رو میدن که میتونه حالم رو خیلی خوب کنه، حتی اگه در مرز ترکیدن از رنج باشم.