eitaa logo
شماره "۱"
143 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
106 ویدیو
3 فایل
برای آنان که روزی میان صفحات کتابی جا ماندند، همان کسانی که این دنیا برایشان کافی نیست. باد حرف‌هات رو به من می‌رسونه🌬: https://daigo.ir/secret/21657559098
مشاهده در ایتا
دانلود
https://eitaa.com/Weasleys_Wizard_Wheezes/5559 *پریدن از آسمون به خاطر اسم فردریک بکمن* یه علاقه مند پیدا کردمممم، تا حالا ازش چیزی خوندییی؟ من پول ندارن وگرنه می دادم بهت💔
شماره "۱"
https://eitaa.com/Weasleys_Wizard_Wheezes/5559 *پریدن از آسمون به خاطر اسم فردریک بکمن* یه علاقه مند
وقتم خالی بشه میرم دوباره کتابای قبلیمو می‌خونم یه سری چیزا یادم رفتم میام رد مختون کار می‌کنم حداقل اونا رو بخونید
شما که لفت دادی ولی ما سر قولمون هستیم
پس زئوس، دیونیسوس را خدای کرد چون در انجام ماموریتش موفق شده بود. ای خدای شراب‌ها و تاک‌ها به ما یاری برسان تا به خاطر مشکلات انبوه غرق در نوشیدنی نشویم. یک میکده در مرکز شهر نیویورک وجود داشت که همیشه خدا شلوغ بود. بوی سیگار و انواع مواد مخدر، بوی انواع شراب و صدای خنده های مرد ها و زن‌ها در میکده پخش بود، نورافکن های سبز و صورتی ، و آهنگ راک کل میکده را پر کرده بود. گوشه میکده میز بیلیارد دیده می‌شد و آن طرف افرادی مشغول دارت بازی بودند. اما ستاره این روزهای میکده که توجه همه را به خود مشغول کرده بود، مردی به اسم لورینگا شارنک، که کت قهوه ای مخمل پوشیده بود و شکم بزرگش را بیرون انداخته بود. اون روی صندلی لم داده بود و ریش‌ها و موهای بلند و مجعدش به همراه عینکش صورتش را می‌پوشاند. الان یک ماه بود که او هر روز و هر شب به اینجا می‌آمد و کنار میز وسط میکده می‌نشست، او روی مبلغ‌های کلون شرط می‌بست و با خونسردی می‌نوشید و بازی می‌کرد. و هر بار برنده می‌شد. هر دفعه آنقدر که برخی فکر می‌کردند تقلب می‌کند، آخر چجوری می‌شود با این حال نزار و مست این همه برد؟ پسر جوانی گه معلوم بود در دبیرستان کیسه بوکس قلدرهاست و خرخون و از اون بچه مثبت‌هاست درون جمعیت دور میز ایستاده بود. بازی تموم شد و میکده با فریاد ها رفت روی هوا، لورینگا فریاد زد:《نفر بعدی، کی می‌خواد لورینگای بزرگ رو به چالش بکشه؟ بیاد جلو》 پسر جوان فریاد زد:《من》و از انبوه جمعیت رد شد تا به مرد برسه. در طول تمام بازی پسر جوان و لورینگا همه سکوت کرده بودند، پسر به طرز عجیبی خوب پیش می‌رفت، حتی از لورینگا بهتر! آخرای بازی بود و لورینگا تقریبا روی کل زندگیش شرط بسته بود، همه مطمئن بودن که لورینگا می‌بازه از بس که پسر حرفه‌ای و بلدِکار بود. لورینگا گفت:《یه نوشیدنی دیگه.》از شدت نوشیدن نمی‌توانست درست حرف بزند. نوشیدنی بعدی را یک نفس نوشید و لیوان را روی میز کوبید. سپس حرکتی زد که دهان همه از تعجب باز ماند، با همان حرکت کلی پول را برنده شد و بازی باخته را برد! پسر با حیرت پرسید:《آخه...چجو...چجوری؟》لورینگا از رو یمیز خم شد و در گوش او گفت: 《اگه به خدایان باور نداری داشته باش، چون من خدای این کارم.》 قسمت ششم
دیگه شکم به یقین تبدیل شد. مدیا خانوم پیدات کردم، فکر گردی کسی نمی فهمه؟ داشِت تو کل ایتاست😔😎😅
https://eitaa.com/Weasleys_Wizard_Wheezes/5560 دومین کتابی که ازش خوندم و یه شاهکار واقعی بود، ولی نمیدونم به نظرم بقیه کتاباش هم به اندازه مردی به نام اوه خوب بودن چه بسا بیشتر ولی اصلا معروف نشدن🥺😞
زود تند سریع بگید خدای بعدی کی باشه ایده ای ندارم.
📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/3475 واقعا همه ی قسمت ها بینظیر و خلاقانه ان خیلی وقت بود فرصت نکرده بودم متنی بخونم این فوق العاده بود خب برای خدای بعدی.. نظرت راجب آرتمیس یا آتنا چیه؟ ~~~~ مرسی که می‌خونی و نظر میدی🥺🌹🌹 حتمااا ممنون بابت پیشنهاددد
شماره "۱"
📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/3475 واقعا همه ی قسمت ها بینظیر و خلاقانه ان خیلی وقت بود
خیلی دوست دارم شکسته نفسی کنم و بگم نه بابا اینکه چیزی نیست و ... ولی خودم خیلی دوسش دارم و خدایی از بهترین کارامن😂
📪 پیام جدید از المپ نشینا؟ یا کلا؟ به نظرم نمسیس باحاله😭😂 ~~~ فعلا المپ نشینا دوازده خدای اصلی و هادس و... بعد اینا احتمالا برم سراغ بقیه😶‍🌫️
📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/3481 جایی برای شکسته نفسی نداره واقعا عالین منتظر بعدی هستیم ~~~ هیچکس می‌دونستی حرفات خیلی ذوق‌زده‌ام می‌کنن؟ خیلی پایه‌ای خدایی، در حال نوشتنم🔥