📪 پیام جدید
دست هایم آغشته به خونی است. خونی که جاری است. من دخترکی معصوم بودم. دخترکی با تاج گلی از لاله. اما کنون لاله ها از دست هایم میرویند. جوشان و قل زنان. جاری و روان. خونابه های قلبم که از انگشتانم بر زمین میچکند. خونابه های قلبی که دیگر در سینه ام نمیتپد. سینه ام سبک شده است. خالی شده است. و این فراغ، بسی آزارنده است. قلبم دیگر وحشیانه نمیکوبد. دیگر دیواره های سینه ام را نمی آزارد. تپش های تند قدیمش. بی قراری های قدیمش. شوق و اشتیاق قدیمش. همه به خاطره ای دور تبدیل شده اند. از همان لحظه که قلبم را از سینه برون آوردم و در دست هایم گرفتم. اما دارم میبینم؛ شاید جایش در سینه ام امن تر بود...
#little_M
#دایگو
اون حس درماندگی و از دست دادن، انعکاس رنگ سرخ داستان، و من که عاشق قلبم و این خیلی خوب بود😭🥺
📪 پیام جدید
شاید بتونم بگم اینجا تنها جایی غیر از دفترامه که میتونم اجازه بدم همچین متنی به صورت جوششی و فی البداهه توش نوشته بشه. تنها جایی که اجازه میدم یه تیکه از اعماق وجودم بدون هیچ حفاظت و پوششی، درش قرار بگیره...
#little_M
#دایگو
~~~
خیلی خیلی خوشحالم که اونقدر مورد اعتماد قرار گرفتم تا بتونم انعکاسی از روحت رو ببینم و لمسش کنم. من یه نویسنده ام میدونم به اشتراک گذاشتن نوشته هات چه حسی داره و اینکه اینجا انجامش میدی ازت خیلی خیلی ممنونم، ما هم کلیی لذت می بریم.
امیدوارم لیاقتش رو داشته باشم😊
شماره "۱"
مثلا ناشناس هفته ای یه بار بود فکر کنم باید بذارمش تو بیوگرافی😄
آخه اینجوری فعالیت هام واقعا کم میشن و اینکه می ترسم حواسم پرت بشه
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/3495
تیکه آخرش مثه love in paradise بود
#دایگو
~~~
اسمش آشنا میزنه، چی بود؟
هدایت شده از فورنده/عمارت ریدل؛
خیلی لفت داشتیم یکی نیست حمایتمون که برگردیم به هشتصد؟!
پاترهد ندارین دور ورتون؟
#فورمرامی
یکی به اسم هیچی ما رو شصت تا کرد، نتونستم جلوی خودمو بگیرم،
هیچی تو به خاطر اینکه کانال من و شصت تا کردی خیلی چیز ها هستی💝