شماره "۱"
📪 پاسخ جدید به (پیام 💬) متاسفانه من اصلا نمیتونم نشون مامانم بدم. مامانم خیال میکنه داستانام گوگولی
راستش اون موقع که می خوندم مامانم زیاد دقت و اینا نمی کرد، فقط می پرسید کار خودمه و از خودم در آوردم و تعجبش اصلا حالی به حالیم میکرد😍😁
از یه جایی به بعد هم نه خودم روم شد نه خودش پیگیر شد، به شخصه هم به چاپ فکر نمی کنم چون حس میکنم خیلی با اون مرحله فاصله دارم، ولی کیه که آرزوشو نداشته باشه🤷♀️
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/3593 یا خداااا فقط منم که دلم میخاد همه زنده بمونن؟ چلاق شن اشکال نداره ولی همه زنده بمونن مردن افراد رو نمیتونمممم😭😭
#دایگو
~~~
کشته شدن شخصیت تو یه جای مناسب به نظرم خیلی تاثیر گذاره، و هم اینکه تو ذهن خواننده میمونه.
اما به شخصه دوست دارم با هر مرگ و زجر و ... ولی آخر داستان پایان خوش داشته باشه
📪 پاسخ جدید به (پیام 💬)
آخه بدبخت اصلی نیست اینی که مرد😂
حالا این ژانرش هیستوریکاله.احتمالا تهش اینا به هم نرسن چون طبق قرارداد دختره (دختر خونده دوکه فقط برای اینکه با شاهزاده ازدواج کنه و فامیل خاندان سلطنتی بشن) قراره کمکش کنه این ولیعهد شه (سازمان مخفی رد و بدل کردن اطلاعات داره) در عوض بهش مقام بده تا بتونه از شر خانواده دوک رها شه.
الان قصدم اینه که این بره بعد چند سال که جنگ شد و اونم شاهه همو ببینن یکیشون بمیره.
ولی یه دختره هست خیلی بدبختش کردم اونو نمیکشم. بهترین دوستش رو میکشم احتمالا یه دستی پایی چیزیشم فلج میکنم.
(معشوقش خودش برادرش مرده گناه داره بمیره😂)
#کرم_کتاب
~~~
یعنی چهههه، هر دو در نهایت می میرند اینقدر غمگین نبود😄
ولی من نمیدونم پایان خوش داشته باشه😬😅
نه جدی همینجوری عالیه پیش ببر و مطمئنم خیلی خوب بشه👌
📪 پاسخ جدید به (پیام 💬)
منم خودم اولش این شخصیته که مرد رو برای این ساختم که فقط نشون بدم مرگش رو برادرش (شخصیت اصلی مرد) چه تاثیری گذاشته ولی واقعا وقتی به خاطراتش فکر میکردم خیلی شخصیتش زنده شد و واقعا هنوز که هنوزه کشتنش ناراحتم کرده اما این عمق دادن به شخصیته که جالبه
باید میمرد که شخصیت اصلی همیشه یه هدف برای انتقام داشته باشه و درکنارش یه الگو که بین انتقامش و اخلاق و نصیحتای این گیر کنه، که ندونه چکار کنه و در عین حال یه خلا داشته باشه تو وجودشکه لیاقت این جایگاه رو نداره و الان جای برادرش رو گرفته.
ولی صحنه مرگ برادرش واقعا با احساسات خودم بازی کرد چون فردریک (همین بچم که مرد) مرگ خودشو پذیرفته بود و میدونست قراره بمیره.😭😭
کلا این داستانم خیلی شخصیت داره مادر بزرگ ناتنی شخصیت اصلیم حتی میدونم کیه😂😂
#کرم_کتاب
~~~~
دقیقاااا، این کشتن شخصیتها واقعا خیلی سخته، منم هنوزم که هنوزه به خاطر کشتن یه شخصیت ناراحتم.
ولی برای تاثیر گذاری و ادامه روند داستان واقعا نیازه😭
اگه همه شخصیت هات مثل فردریک و داداشش عمق داشته باشن شخصیتهای زیادم خوبههه
📪 پیام جدید
ولی چه حس خوبی داره راجعبه داستانامون حرف میزنیم.✨✨😂😂
https://eitaa.com/Nummer_ett/3596
اقا دوتا نسخه باید بزارم یهجا بهم برسن همه کنار هم زنده بمونن (خودمم دلم نمیاد واقعا بلایی سرشون بیارم) یکیم نصفشون بمیرن😂
#کرم_کتاب
~~~
واقعا، این حس اعتماد و راحتی خیلی خوبه
🤣🤣 اگر دلتان داستان خوش می خواد به این نسخه مراجعه کنید😁
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/3596
تازه بعدا خانواده این دوکه انقدر از دختره خوششون میاد خودشون دنبال کنسل کردن قرار دادن😂😂
(وی داستان آشنایی دوک و همسرش را هم با جزئیات کامل ساخته است اما یک خط از کل داستانش را هم ننوشته است😂)
#کرم_کتاب
~
🤣🤣
دختره چی میگه؟ ناز می کنه؟😄
(منم کلی از این داستانا دارم، حتی براشون اشک هم ریختم دیالوگ هم گفتم ولی دریغ از یه خط😁)