اول اینکه شدیدا از مرگ ولتا ناراحت شدم، واقعا دوسش داشتم مخصوصا رابطه خاصش با روئن و خلاصه اشکم دراومد خیلی خوب بود
چقدر از حرکت روئن خوشم اومد اصلا خیلی خوب بود واقعا از حرکتش تو کلیسا یا هر چی که هست که برای کیش آواییها بود خوشم اومد، گنگسترررر
میدونستم سیترا قبول میشه به معنای واقعی قلبم داشت میومد تو دهنم به اندازشون استرس داشتم، حرکت نبوغانه سیترا عالی بودددد🛐🛐🛐🛐
روئن لحظه ورود، روئن لحظه خروج، روئن لحظه کشتن گدارد و دار و دستش، روئن لحظه روبه رویی با فارادی، روئن لحظه روبه رویی با گزنوکتراس اگه درست نوشته باشم بعد کشتن گدارد، روئن وقتی سیترا منصوب شد، روئن لحظه برخورد با آتش نشانه،
وااای روئن در تمام لحظه هاااااا🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐😭😭😭😭😭😭😭
آخرش روئن میگه دوست دارم سیترا میگه منم دوست دادم حالا برو گمشو
وااای میخوام جیغ بزنم چقدر خوب بوددد
شماره "۱"
دست و پام یخ زده بود قلبم داشت میومد تو دهنم آخراش عالی بوددد هر چی بگم کمههه
وقتی داشتم بارتیمیوس جلد آخر، مجیستریوم آخرای جلد اول، برگزیدگان جوان آخرای جلد آخر، آپولو آخرای جلد آخر، کلا موقع خوندن این کتابای شاهکار اینجوری بودم