شماره "۱"
در خواب کسی را دیدم، زنی که با عجز و ناله از من میخواست انتقامش را از کسانی جویا شوم. از او پرسیدم:
از غمنامه خوشم اومد ادامه میدم یوهاهاها
شماره "۱"
در خواب کسی را دیدم، زنی که با عجز و ناله از من میخواست انتقامش را از کسانی جویا شوم. از او پرسیدم:
قصههای پریان و داستان راپونزل و فیلین رایدر داستان خوشی بود که همه میدانستند.
اما چیزی که نمیدانستند داستان اصلی بود، داستان اصلی که نویسنده با تبدیل آن به داستان خوش، محبوبش کرده بود.
در داستان اصلی بعد از گذشت روزها راپونزل بیشتر و بیشتر عاشق فیلین شد، اما جادوگر بدذات او را برای تنبیه نفرین کرد و به دیو بزرگ و زشتی تبدیل کرد.
فیلین که نمیدانست پس مانند همیشه راپونزل را صدا زد تا موهایش را پرتاب کند.
اگر دیوی بلند گیسو در اطراف یک قلعه سنگی دیدید، از او مترسید. او ناراحت و غمگین است چرا که با اینکه نمیداند چه اتفاقی افتاده است اما با خوردن معشوقهاش غمی عظیم بر قلبش سنگینی میکند.
_غمنامه، جلد پنجم، گیسو کمندِ دیوذات، بخش دوم، دیو را نکشید
https://eitaa.com/writer_fazar/1726
در مورد زیاد حرف نزدنت با هم صحبت کردیم نکردی_🥰🤨
شماره "۱"
قصههای پریان و داستان راپونزل و فیلین رایدر داستان خوشی بود که همه میدانستند. اما چیزی که نمیدانس
ولی این واقعا غمناک بود، به خاطرش همه تصوراتم رو نابود کردم😂💔💔
هدایت شده از ✦اخگر
حمایتی داریم جذابببب💘✨
این پیام رو فور کنید کانالتون، تگ کانال + توضیح خلاصه، بفرستین توی گپ 🌱
https://eitaa.com/joinchat/564528437C77acfa14d0
هدایت شده از اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
این پیام حاوی تقدیمی است؛
این پیام رو فوروارد کنید و لینک چنلای زیباتون رو توی ناشناس بفرستید ، اون وقت من:
1_ میگم چنلتون شبیه کدوم یک از شخصیت های کتابای ریک ریوردنه ( یعنی به جز پرسی جکسون از بقیه کتابا هم میگم )
2_ میگم اولین هیولایی که باهاش می جنگید چیه و با چه سلاحی شکستش می دید.
3_ و محیطی که توش زندگی می کنید رو توصیف می کنم:)
ظرفیت؟ نامحدود
امضا ، کادر مدیریت اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛