خب ببینید منم هدفم همین بود، انگار یه پس زمینه یه تیکه از فصل یه جلد، نمیخواستم کامل بنویسم.
ولی خب فردا ادامهشو بیشتر عمق میدم😇
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/5724
آممم خب من میخواستم از پادشاه روشنایی بنویسم ...
ولی ازونجایی که هیییچکس اونو نخونده ، از مگنس چیس مینویسم 🙃🙃🙃
#لورال
#دایگو
~~~
لورالل، میتونی یه جوری بنویسی آشنا بشیم خب😁
هر جور راحتی🌻
📪 پیام جدید
افسانه ای فراموش شده است که میگوید:در ازلیترین تاریکی، ماه، آن بانوی نورانی، از غم رها شدن میان ستارگانی خوار و حقیر که جز غبارِ کهکشان نبودند آن هم در آسمانی که تاب زیبایی اورا نداشت،گریست. قطرههای اشکش،در خلأ فروافتاد و به هم پیوستند تا اقیانوسی بیانتها بیافرینند؛ دریایی که عظمتش از عمق اندوه ماه سرچشمه گرفت، تا تسلی بخش کسانی باشد که این دنیا برایشان ناکافی ست.
#النا
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/5740
وایی این خیلی قشنگ بوددد.
#کرم_کتاب
~~~
نظر لطفتههه
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/5759
عالی بودن! تک تکشون
خیلی خلاقانه بودن واقعا نمیدونم چی بگم
#هیچکس
#دایگو
~~~
جدی؟ ممنونمممم
از صدقه سری عکساتههه
هدایت شده از سمفونی زندگان☆
شخصیت :
اسم: دیویس
نوع/گونه: انسان/گرگینه
سن: ۱۷ سال
محل زندگی: روستای حفاظت شده انسان ها/فریسیتی
کار: کلکسیونر قلب خوناشام ها
علایق: شمشیر و سلاح _ گل ونوس مگس خوار _ پری ها _ شکار خوناشام های شب زاد
قدرت/توانایی: به عنوان یک دورگه انسان/گرگینه تنها چیزی که به ارث برده قدرت شنوایی قوی و دید در شبه.
داستان کلی: دیویس برادر آنجلیکاست.روایت نفرین آنجلیکا و کلا زندگیشون
دنیا:
نمیدونم، مثلا قبل روایت داستان تو افعی و بال های شب.