حالا که آبی از شما گرم نمیشه پس میرم سراغ کسایی که عمرا تنهام بذارن🥺
کلیک روی قسمت بعدی روزی روزگاری:
هدایت شده از سمفونی زندگان☆
میگفت: زندگی چیزی نیست که فکرت را مشغول کند!
فردا زیر پنجره خانه اش افتاده بود.
هدایت شده از سمفونی زندگان☆
میلیون ها سال پیش، فرشته مرگ قراردادی بست .
موضوع قرارداد این چنین بود: که ساعت! هر دقیقه، برای مرگ کسی کنار گذاشته شود و تو، کمک من برای رساندن مرگ بر هر بدنی!
اما ساعت قرار داد را شکست، زیرا مبنا شد بر رساندن زندگی بر تن هر آدمی. هر که جانی هدیه میگرفت، بشر ساعتی را برای تولد فرد مشخص میکرد.
مرگ که این چنین فهمید، روح و روان ساعت را قربانی کرد و ساعت تنها دو کلمه قبل مرگ گفت: تیک و تاک!
این چنین شد که اکنون ساعت وابسته است به چیزی که او را وادار کند به حرکت و تنها میگوید: تیک، تاک!
هدایت شده از ایستگاه 34 🇮🇷
هوممم
تا الان اهداف مختلفی انتخاب کردم ولی تازه چند وقت پیش به یه چیز مشترک بینشون رسیدم:
پیدا کردن راهی برای شفا دادن «روح» دنیا🥲
اینکه مردم از ته دل، از درون، از طرف روحشون خوشحال باشن و چشمشون به قشنگی های دنیا یا از همه مهمتر قشنگی های خودشون باز بشه
پیدا کردن یه راهی که این اتفاق برای همهی همه حتی اون آدمای بد که در ظاهر ممکنه لیاقتش رو نداشته باشن هم بیوفته
احتمالا اولین قدمم این باشه که اول خودم اون خوشحالی رو پیدا و راه های رسیدن بهش رو امتحان کنم بعدش کمکم به مردم هم نشون بدم که مسیرش دقیقا چیه و چطوریه
هدایت شده از ایستگاه 34 🇮🇷
الان دنیا پر از درد و رنج و افسردگی و مطمئنم که خودمون (منظورم خودِ خودمون) مقصرش هستیم و مطمئنم که همین سرپوش افسردگی که انداختیم رومون باعث شده دیگه بارون نداشته باشیم واقعا ازش مطمئنم🥲😭
هدایت شده از ایستگاه 34 🇮🇷
خب میدونی، من یه چیزی درونم حس میکنم که بهم میگه یه آدم معمولی شاد نیستم.
میخوام یه تراژدی تاثیرگذار باشم.
نه اینکه یه نویسندهی معمولی باشم، میخوام یه آدم جریانساز بشم، ادمی که از زمانهش جلوتره
مثل سهراب. همه اینجورین که سهراب فقط از گل و بلبل حرف میزده. اونم تو اون اوج ناامیدی بعد کودتا! ولی این مرد از زمانش جلوتر بود. خیلیهای دیگه هم بودن.
انگار روح بعضیا به این زمان تعلق نداره. چیزهایی رو میبینن که جلوتر از بقیهست
همیشه دوست داشتم یکی از اونا باشم. ادمی بشم که جریانفکریش (جریان فکریش، نه فقط آثارش) تا قرنها شناخته بشه. میخوام بعد اینکه مردم، بقیه یادشون بیاد بگن «عجب آدمی بود. سالها از خودش جلوتر بود....»
چون این تاثیر رو حداقل روی من یکی داشتید.
که به دنیا مثبت تر و قشنگ تر فکر کنم و اعتقاد ها و حرفای آدرین همیشه برام جالبن