پریها و عشق یک پری به یک آدمیزاد.
شرور اختاپوسی زیر دریا ها و او صدایش را فدای پاهایش کرد.
نمیتواند سخن بگوید اما حالا راه میرود، پس شاهزاده چه کند که تنها صدای او را به یاد دارد؟
پری دریایی کوچولو داستان آریل که در اعماق دریا شروع میشود و روی زمین ادامه پیدا میکند.
من به مدیا، تقدیم میکنم.
و نام تو را جک میگذارم (اسمیه که خیلی ازش خوشم میاد)
دوست دارت
چارلی و کارخانه شکلاتسازی،
درون کارخانهای پر از شکلات چارلی و پدربزرگش با ویلی ونکا همراه میشوند تا از آنها لذت ببرند.
از استخر شکلاتی گرفته تا آبنبات های آدامسی، انواع شکلات و مطمئنا این آرزوی هر بچهای است که در محاصره این همه شکلات قرار بگیرد.
این داستان شکلاتی را برایتو انتخاب کردم.
و تو را ناستانکا مینامم(تو کتاب شب های روشن، چون همآهنگ اسمته)
دوست دارت
ملکه شیطانی هر بار فریاد میزد آینه روی دیوار بگو کی زیباترین است و پاسخ آینه هربار سفید برفی بود،
داستان هفت کوتوله و سیب سمی، شاهزاده و دختری که با پروانه ها و گنجشک ها همصدا بود. داستان عشق حقیقی و پایان خوش،
من این قصه را تقدیمت میکنم.
و شما را سپیدار،تسکین، گرگومیش، زلال، رستاخیز و تهی مینامم. (چند تا کلمه که از وزن و معناشون خوشم میاد)
دوست دارت
او به دختر کتابخانهای پر از کتاب داد و دختر روشنایی و زیبایی را پشت چهره کریح دیو دید.
دیو و دلبر داستان کتاب ها و دیو ها،
عشق های ناممکن اما حقیقی و ظروف سخنگو.
من این داستان را تقدیمتو میکنم.
و کرم کتاب من تو را بِل مینامم. (بلی که توی دیو و دلبر بود، توی روزی روزگاری هم چندبار بهش گفتن کرم کتاب)
دوست دارت.
او در قصه اش به هیچ شاهزاده ای نیاز نداشت،
شجاع داستان دختر مو قرمز تیراندازی عالی و اسب سیاهش همه را یک تنه حریف بود.
یک اشتباه و مادرش تبدیل به خرس شد و مریدا تازه دریافت که خانواده چقدر اهمیت دارد.
من داستان این دختر جسور را بهتو تقدیم میکنم.
و شما را هیکاپ و آسترید مینامم.( هیکاپ که اژدهاسوار بود برای سیلوانا و آسترید برای نورا چون اژدها سوار بود و همیشه همراه هیکاپ.)
دوست دارت